یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

سوگ وتهمینه ها


عفت ماهباز


• سوسن فرخ نیا در قامت تهمینه، با غرور و غم، با تابوت سهرابش، به صحنه می اید و غم عزا را با درد تمام در صحنه فرو می نشاند. و اینگونه عتابش را به جهان و فرمانروایان قدرت آغاز می کند. به جنگها، به خشونت قرن ها پایان دهید ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱۵ آذر ۱٣٨۹ -  ۶ دسامبر ۲۰۱۰


کابوس تهمینه
کاری از سوسن فرخ نیا
متن برگرفته از سهراب کشی اثر بهرام بیضایی و توطئه اثر مصطفی شفافی
بر اساس داستان "رستم و سهراب " اٍثرحکیم ابوالقاسم فردوسی
آهنگساز: فرنوش بهزاد
بازی: سوسن فرخ نیا و استیون ترافورد

"ایستاده‌اید تا چشمانم را دربیاورم؟ یا دلم را از سینه بیرون بکشم؟ چیزی بگویید که باور کنم خوابِ زنان چپ است"
سوسن فرخ نیا در قامت تهمینه، با غرور و غم، با تابوت سهرابش، به صحنه می اید و غم عزا را با درد تمام در صحنه فرو می نشاند. و اینگونه عتابش را به جهان و فرمانروایان قدرت آغاز می کند. به جنگها، به خشونت قرن ها پایان دهید. به این فرزند کشی پایان دهید. ایران و عراق و فلسطین و افغانستان، انگلیسن و المان و ان سوی دیار زرد و سرخ. را سوسن فرخ نیا به سبکی نوین درکار تئاتراش در هم می امیزد. یک سوی صحنه، سهراب اغشته به خون افتاده، انسوتر زنی دلخراش بر چنگ می نوازد. گوینده ایی از رخش می گوید و تهمینه دختر شاه سمنگان. همان هنگام، فریاد تهمینه به گوش می رسد "سپس گفتید یکی آن یک را پهلو دریده و نگفتید کدام! آیا هزاره به پایان رسیده است؟" این جگر دریده هنوز از لبش بوی شیر می‌آید!" و با دست خود جگرگوشه را کفن می پوشاند. درهمان لحظه بر صفحه تلویزیون "پروین فهیمی" است که در مرگ سهراب ۱۹ ساله اش به سوگ نشسته فریاد می کشد چرا سهرابم را کشتید فرزند بی گناهم را، او تنها برای رایش به خیابان امده بود. "هاجر" مادر ندا، برسر و سینه می کوبد و ندا، ندا می کند. * "دیر در گاور" ۶٣ ساله مادر خلبان لوتر و *"رز جنتل"، مادر گوردون ۱۹ ساله خلبان انگلیسی که در جنگ عراق کشته شد. در کنار *"ترزا ایوانس"، که پسرش "لی ولین" ۲۴ ساله از اولین سربازانی بود که در جنگ عراق کشته شد. کنارهم علیه جنگ ایستاده اند. موسیقی زیبای این کار را فرنوش بهزاد با مهارتی چنان امیخته گویی به تماشای اپرایی نوین نشسته ایم.

کابوس تهمینه این چه تَنکِشی است که از آن خونابه می‌رود؟ گویی به خوابهای اینهمه سالیان من مانَد! نگویید خون سهراب است! "در کابوس مادر "شبنم" که دختر او را در جلوی چشم همه زیر وانتی کشتند، تعبیر می شود و کابوس تهمینه همان کابوس مادر *"اورلاندو زاپاتا"، از «زنان سفیدپوش» کوبایی می شود که به اعتراض به حضور فرزندش در زندان پس از ٨۵ روز اعتصاب غذا در زندان درگذشت. اینگونه که می گوید "تو چه دانی پُشتِ هر چهرَک چیست؟ پُشتِ هر چهرَک، شاید سهرابی است" اینگونه جهان از دریچه صفحه تلویزیونی به رخ کشیده می شود که افرینندگان جنگ "سهراب کشی" می کنند یکسو ایران و جنبش سبز است سوی دیگرش انگلیس، آلمان، افغانستان و عراق و سیاستمداران که در فریاد موسیقی چنگ (ویلن سل)، بر پرده می روند و می ایند و مادران در اشک و فغان به فریاد می نشینند گویی تهمینه با همه مادران جهان هم اوا شده ودر کمیته تحقیق، همراه انان می غرد: "شما که‌اید و کُدامید؟ آری؛ شرم به خون می‌شویند" آری؛ شرم به خون می‌شویند!"
سوسن فرخ نیا نوشته زیبای در امیخته بهرام بیضایی و مصطفی شفافی را در میدان سخن با هنرنمایی بی نظیر در کنار ویلن سل بانویی نوازنده برعلیه جنگ فریاد می زند. تصاویر تلویزیون با شعرهای حماسی فردوسی، رستم را بر صندلی اتهام می نشاند مگر نه که، جنگ وهواداری از جنگ را مردان می افرینند و رستم ها در میانه میدان فرزند می کشند؟ و سوی دیگر زیبایی های این اثر فریاد فمینستی تهمینه ها است، خطاب به پسر. "تو فرزند من بودی نه پدرت! من بودم که تو را خواستم! آه ـ مردان، شما چندین چه دروغید! برای زنان سینه چاک می‌کنید؛ و چون سینه چاکِ شما شدند، از سَر می‌رانید!"
و زنانی این گونه اگاه عاشق فرزند، خشم شان را بر سر جنگ و کشتار می کشند فریادشان این است: تفنگت را زمین بگذار
مادران عزادار مریوان، مادران اصفهان، مادران سیستان، مادران شیراز، مادران گیلان، مادران تبریز، مادران خوزستان و مادران تمام زمین می پرسند چرا چنین کردید بر جگر گوشگان ما؟ به اعتراض فریاد بر می کشند به فرزندکشی به برادرکشی پایان دهید. چرا کهریزک؟ چرا خاوران بپا کردید؟ بچه هایمان را در کجا دفن کرده اید؟ چرا کشتید؟ و تهمینه بر زخم بی مداوا ی فرزند مرهم می نهد. بدانگونه که رسالت تهمیه ها می شود در جستجوی صلح و رهایی فرزند از یوغ مرگ باشند.
بر نمی تابم انگاه که تهمینه بر خود خنجر می کشد و خطاب به رستم می گوید تو که پسر نشناختی، کی مرا بشناسی؟ فرزند پس گرفتی؛ مِهر از تو پس می‌گیرم!
گریان فریاد می زنم نه! نه !
ایا این واکنش اعتراضی به پایان تراژیک این قصه می تواند باشد؟ ایا تهمینه ها را اجبار به ادامه زندگی است؟ ایا زمانه ماندن و افریدن صلح را به تهمینه نسپرده است؟ همان که مادران ایران زمین می کنند و مادران ارژانتینی سی و سه سال کردند.
کار درخشان سوسن چنان است که بازی، را به واقعییت بدل می کند. انگونه که مرگ تهمینه چنان واقعی می نمایاد که لرزش دست و دلت را می بینی. شاید پایان تراژیک اینگونه قصه را باید از بهرام بیضایی پرسید که ایا زمانه ماندن تهمینه نیست؟ سوسن و هاجر و پروین و اکرم و ژیلا و... ماندند. می گویند: تفنگت را زمین بگذار، همانگونه که تهمینه گفت: "نگریید زنان! نشنیده‌اید که برخی ایران در سوگ نمی‌گریند؟"
ارائه سبکی چنین از کار در تئاتردر نوع خود تازه و ابتکاری و جسارت امیز در سرزمین شکسپیر به شمار می رود. کاری که تلاش شده بخشی از حماسه فردوسی را در شرایط تبعید، در پیوند با مسائل امروز ایران و جهان به بیننده نشان دهد بازیگر انگلیسی زبان، "استیو ترافورد"، با هنرمندی تمام در این کار به کمک گارگردان امد تا تهمینه و رخش و رستم را به انگلیسی زبانان و نسل جوان ایرانی که در غرب بالیده اند، بشناساند.
در پایان بحث درباره جنگ و اثرات ان روی انسان، با هدایت دکتر کامران سعیدی (روانپزشک) پیش برده شد. این چنین بحثی، در پایان بازی تئاتر، شاید در کشورهای اروپائی رایج باشد اما برای فارسی زبانان کاری است تازه، به همین دلیل هم در اجرای روز اول شاهد ان بودم برخی بی حوصله از کنار این بحث گذشتند و برخی نیز بدان انتقاد داشتند. اما در پنجمین روز اجرا، در تئاتر "ریورساید" لندن، تماشاچیان که اکثرا انگلیسی زبان بودند از این کار استقبال نمودند. این نیز خود تجربه تازه ایی بود برای تماشاچیان و باریگرانش.

عفت ماهباز
لندن نوامبر ۲۰۱۰
www.efatmahbaz.com
efatmahbas@hotmail.com

*- رز جنتل، Rose Gentel مادر گوردون ۱۹ ساله خلبانی که در سال ۲۰۰٣ در جنگ عراق کشته شد.مادرش از همان زمان بر علیه جنگ شروع به مبارزه کرد..او. تونی بلر نخست وزیر سابق انگلیس را مورد خطاب قرار می دهد: تو چهار فرزند داری ایا حاضری یکی شان را برای جنگ بفرستی ؟
*- خانم ترزا Theresa Evans ایوانس،پسرش "لی ولین" ۲۴ ساله از اولین سربازانی بود که در جنگ عراق کشته شد. این مادر می گوید:بلر دروغگو است .او شانه به شانه امریکائیها ایستاد و به ما دروغ گفت
Deirdre Gover*
*- دیردر گاور Deirdre Gover ۶٣ ساله مادر خالبان لوتر گفت: من شخصا بلر را مسئول مرگ پسرم می دانم .خشم و غم من تمام شده ..ما هیچگاه روی عدالت را نخواهیم دید.
اورلاندو زاپاتا Orlanda Zapata*-
،از «زنان سفیدپوش» کوبایی که به اعتراض به حضور درازمدت فرزندش در زندان پس از ٨۵ روز اعتصاب غذا در زندان درگذشت.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست