روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱۷ آذر ۱٣٨۹ -
٨ دسامبر ۲۰۱۰
«سندی برای تحقق آرمان های انقلاب»عنوان یادداشت روز ربوزنامهی کیهان به قلم حمید امیدی است که در آن میخوانید؛چندی پیش نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جریان بررسی اولین ماده لایحه برنامه پنجم توسعه، دولت را موظف کردند تا با همکاری سایر قوا، الگوی توسعه اسلامی- ایرانی را تدوین و به مجلس ارائه دهند. این الگو باید مستلزم رشد و بالندگی انسانها بر مدار حق و عدالت و دستیابی به جامعه ای متکی بر ارزشهای اسلامی و انقلابی و تحقق شاخص های عدالت اجتماعی و اقتصادی باشد تا مبنای تهیه برنامه ششم توسعه و برنامه های بعدی قرار گیرد.
چهارشنبه شب گذشته اولین نشست نخبگان و برجستگان علمی کشور برای بررسی اندیشه های راهبردی در محضر رهبر معظم انقلاب برگزار شد. در این نشست رهبر فرزانه انقلاب الگوی یاد شده را «ریل گذاری» برای آینده کشور توصیف کرده و آن را سندی بالادستی برای همه اسناد برنامه ای و چشم اندازی کشور خواندند. ایشان ۴ عرصه فکر، علم، زندگی و معنویت را برای طراحی الگوی پیشرفت ترسیم و بر انعطاف راهبردهای آن و ثبات اهداف تعریف شده، تاکید کردند.
واقعیت آن است که یکی از مشکلات اساسی ما در نظام برنامه ریزی به الگوی توسعه مربوط می شود که طی سالهای پس از پیروزی انقلاب عمدتا غیربومی، لیبرالیستی و مبتنی بر مکاتب سرمایه داری بوده است. همچنین در انقلابی که «انقلاب فرهنگی قرن» نام گرفته، بسیاری از آرمانهای بزرگی که در شریعت اسلام و به تبع آن در فرمایشات امام راحل(ره) و رهبری معظم انقلاب آمده در حد کلان و سطح آرمانی خود متوقف شده و هیچگاه تبدیل به اهداف عینی و عملیاتی نشده اند، لذا در نظام برنامه ریزی و تصمیم گیری نیز به عنوان یک شاخص مدنظر قرار نگرفته اند.
دهه چهارم انقلاب که دهه پیشرفت و عدالت نام گرفته باید محمل تحقق آرمانهای انقلاب اسلامی قرار گیرد. این امر مستلزم طرح ریزی سازوکارهای راهبردی در قالب الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت است. الگویی که بایستی مبتنی بر ارزشهای اسلامی باشد.
تجربه ٣ دهه مدیریت در کشور نشان می دهد که نیاز ما به این الگو یک نیاز جدی و ضروری است. آنچه تا به حال محوریت داشته برگرفته از مدل غربی توسعه بوده و حال ما نیازمند طراحی یک الگوی پیشرفت، مبتنی بر باورها و ارزشهای اسلامی و ایرانی خودمان هستیم. سطح معرفت شناسی ما و نگاهمان به انسان در فرهنگ اسلامی- ایرانی تفاوتهای جدی با فرهنگ غربی دارد. نگاه صرفا مادی به انسان در اومانیسم غربی باعث شده که آنها فقط به فکر توسعه زندگی دنیایی و مادی جوامع بشری باشند و نگاهی کاملا یک سویه را شاخص فکر و عمل خود قرار دهند. حال آنکه در نگاه اسلامی و فرهنگ ایرانی، الگوی مناسب الگوی پیشرفت همه جانبه در ابعاد مادی و معنوی زندگی انسانهاست. مدل غربی توسعه، انسان را حریص پرورش می دهد و او را وادار می کند تا برای رسیدن به منافع و کسب مادیات بیشتر، از هر راهی تلاش کند. اما اسلام با این مدل مخالف است و از نگاه «الدنیا مزرعه الآخره» زندگی دنیایی انسان را خدامحور و معطوف به زندگی جاودانه آخرت تعریف می نماید.
ریشه اختلافات ما با غرب در نگاه هستی شناسانه ماست. بنابراین بعد از انقلاب اسلامی و خدامحور خمینی کبیر(ره)، مدلهای غربی و لیبرالیستی، علیرغم آنکه در تدوین طرحها و برنامه ها، خواسته و ناخواسته ملاک و شاخص قرار گرفت، هیچگاه پاسخگوی نیازهای اساسی ما نبود.
حضرت آیت الله خامنه ای به این مساله مهم اشارات راهگشایی داشته اند. معظم له توجه به مساله «توحید» را در تدوین این الگو ضروری دانسته و می فرمایند؛ اگر توحید، اعتقاد به خدا و التزام به این اعتقاد، به بدنه زندگی بشر بسط داده شود، مشکلات جامعه بشری حل و راه پیشرفت حقیقی گشوده خواهد شد.
رهبر معظم انقلاب توجه به معاد و محاسبه اخروی را در الگوی پیشرفت، موجب منطقی شدن تحمل همه دشواریها و ترویج ایثار و از خودگذشتگی برشمرده و تاکید می کنند که این مفهوم اساسی و سرنوشت ساز باید در این الگو معنا یابد.
ایشان محور بودن «انسان» در اسلام و فلسفه های مادی غرب را کاملا متفاوت از یکدیگر دانسته و خاطرنشان می کنند؛ هدف نهایی اسلام، رستگاری انسان است و در این نگاه همه مسائل از جمله عدالت،رفاه، امنیت و عبادت مقدمه یا اهداف میانی هستند و هدف اصلی این است که انسان سعادتمند شود.
به همین دلیل رهبرانقلاب از واژه «پیشرفت» به جای «توسعه» استفاده کردند. محور اصلی در توسعه بعد مادی زندگی انسان است. توسعه مانند پرنده ای است که فقط یک بال دارد. قادر به پرواز نیست و یا آنکه به هدف غایی و نهایی هرگز نخواهد رسید. اما بال دیگر، ابعاد معنوی زندگی بشری است که در کنار مادیات دنیایی ۲ بال پرنده پیشرفت را شکل داده و انسان را به اوج آسمان رستگاری می رساند.
الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت باید به مثابه یک دست نامرئی، دستان ایرانی مسلمان را بگیرد و او را تا آستانه سعادت و نیکبختی هدایت کند.
حال که دست اندرکاران ماموریت تدوین و تهیه الگوی پیشرفت اسلامی-ایرانی را پیدا کرده اند، توجه به چند نکته کوتاه ضروری به نظر می رسد؛
۱- باید از تمام ظرفیت علمی و پژوهشی کشور در دو عرصه حوزه و دانشگاه بهره برد تا سندی که به دست می آید همه نقطه نظرات کارساز و راهگشا را در خود داشته باشد.
۲- پژوهشهای میدانی و به عبارتی مردمی لازمه کار شمرده شود. قرار است این الگو در خدمت پیشرفت و سعادت مردم باشد. اگر الگوی طراحی شده بهترین باشد، اما مردم با نگرشی که دارند راه دیگری برگزینند قطعاً اهداف مورد نظر محقق نخواهد شد.
٣- این سند نباید در طول زمان و به دست دولتها تغییر ماهوی یابد. سند بدست آمده متعلق به دولت خاص و در زمان معین نیست و با تعویض دولتها نباید سلایق آن را دستخوش تغییر و تحول نماید.
۴- این سند باید بتواند به بومی سازی و اسلامی سازی علوم- خصوصاً علوم انسانی- کمک نماید. در بخش علوم انسانی باید زمینه ای فراهم شود که انسان شناسی، جهان شناسی و معرفت شناسی بومی شده و با بازنگری اساسی مجدداً به صورت اسلامی و ایرانی تعریف و تدوین شود.
۵- شاید مهمترین آفت یک چنین کارهای بزرگی، برخورد «شعاری» با آن است. متاسفانه تجربه های ناخوشایند از برخوردهای این چنینی و ابتر ماندن این قبیل کارهای بزرگ، کم شمار نیستند. گاه دیده شده که مسئولان و متولیان امر با تکرار سخنان رهبرمعظم انقلاب، بدون آنکه نقشه قابل اعتنایی برای نیل به آن هدف ترسیم کرده و به اجرا بگذارند، باعث شده اند تا هدف واقعی و نتایج عملی آن آرام آرام به بوته فراموشی سپرده شود.
همچنین باید مراقب بود تا این امر مهم و سرنوشت ساز در چنبره بازی های سیاسی گرفتار نشده و در چارچوب حزب و جناح محصور و مصادره به مطلوب نشود.
۵۱ سال تا افق ایران ۱۴۰۴ فرصت باقی است. اگر دست بجنبانیم و به فکر باشیم، فرصت بسیار مغتنم و کارسازی است و اگر دست روی دست بگذاریم و تحقق کارهای بزرگ را مشمول مرور زمان کنیم، این ۵۱ سال هم مثل ۵ سال گذشته به سرعت سپری می شود. یادمان باشد؛ زمان هیچگاه به عقب بازنمی گردد.
جمهوری اسلامی:نسل کشی در زندانهای صهیونیستی
«نسل کشی در زندانهای صهیونیستی»عنوان سرمقالهی روزنامهی جمهورس ایلامی است که در آن میخوانید؛منابع آگاه فلسطینی از ابتلای ۱۵۰۰ نفر از فلسطینیان دربند رژیم صهیونیستی به سرطان، به دلیل به کارگیری داروهای خطرناک و آزمایشهای صورت گرفته برروی آنها، خبر میدهند. به نوشته روزنامه المستقبل چاپ لبنان، یک عضو کمیته مرکزی جنبش فتح در این زمینه گفته است: تماسهایی برای ارائه این جنایات به دادگاه لاهه در جریان است.
حادثه اخیر، تنها مورد از اقدام ضدانسانی صهیونیستها نیست. منابع فلسطینی فقط در سالجاری دو گزارش در مورد آزمایش داروهای ممنوعه و خطرناک توسط صهیونیستها بر روی زندانیان فلسطینی منتشر کردند که بموجب آنها صهیونیستهای جنایتکار از دهها کودک فلسطینی به عنوان موش آزمایشگاهی استفاده کرده و انواع آزمایشهای پزشکی را برروی آنها انجام دادهاند. اتحادیه بینالمللی حمایت از کودکان، ضمن محکوم کردن این اقدام، خواستار اجرای مقررات بینالمللی جهت دفاع و حمایت از غیرنظامیان فلسطینی شد.
در این میان، مقامات رِژیم صهیونیستی نه تنها این گزارشها را رد نکردهاند بلکه برخی از مسئولان این رژیم تلویحاً آنرا تأیید نیز نمودهاند. از رژیمی که در مقابل چشم جهانیان، با انواع تجهیزات جنگی و با سبعانهترین روش، مردم فلسطین را به خاک و خون میکشد، اینگونه جنایات، غیرمنتظره نیست.
صهیونیستها که به طور روزمره و به بهانههای مختلف فلسطینیها را به قتل میرسانند قطعاً زندانیان دربند را طعمههای آماده تری برای جنایتهای خود میدانند. سردمداران رژیم صهیونیستی با اقدام ضد بشری خود علیه زندانیان فلسطینی، در واقع دو هدف را تعقیب میکنند. نخست اینکه داروهای خطرناک را، که اساساً برروی حیوانات آزمایش میشوند، برروی فلسطینیها آزمایش می کنند تا به این طریق، ضمن مشاهده نتایج آزمایشهای خطرناک، فلسطینیها را تحقیر نمایند. دوم اینکه با این اقدام، در واقع زمینه قتل عام بدون سرو صدای فلسطینیها را در بازداشتگاههای مخوف خود فراهم آورند بدون آنکه صدای اعتراض این مردم بی پناه را کسی بشنود و شرایط وخیم آنها را کسی ببیند.
هدف نهایی رژیم صهیونیستی، قلع و قمع و نسل کشی فلسطینی هاست و این هشداری است به وجدانهای بیدار جهانی، به خصوص ملتها و دولتهای اسلامی که به فریاد زندانیان دربند رژیم صهیونیستی پاسخ دهند. هم اکنون حدود ده هزار فلسطینی در زندانهای رژیم صهیونیستی اسیر هستند که برخی از آنها، سالهای متمادی است که توسط صهیونیستها به بند کشیده شدهاند بدون آنکه ملجایی برای شکایت داشته باشند و یا اینکه محاکمه عادلانهای برای آنها برگزار شده باشد.
براساس گزارش نهادهای بین المللی، رژیم صهیونیستی همچنین صدها کودک را در اسارتگاههای خود نگهداری میکند. اگر به فتواهای اخیر خاخامهای صهیونیست که کشتن حتی نوزادان فلسطینی را مباح دانستهاند نیز توجه شود آنگاه مشخص میشود که جان فلسطینیهای دربند رژیم صهیونیستی تا چه حد برای صهیونیستها بی ارزش است.
افشای جنایت اخیر صهیونیستها در مبتلا کردن عمدی صدها زندانی فلسطینی به امراض صعب العلاج ضمن اینکه یکبار دیگر ماهیت این رژیم ضد بشری را آشکار ساخت، برگ دیگری بر پرونده سیاه دولتهای غربی حامی این رژیم افزود و آنها را رسواتر ساخت.
دولتهای غربی که خود را به دروغ مدعی حمایت از حقوق بشر به خصوص مدافع حقوق زندانیان وانمود میکنند در قبال افشای جنایت پلید و ضدانسانی رژیم صهیونیستی علیه فلسطینیهای دربند هیچ حساسیت و واکنشی نشان ندادهاند درحالی که برای آزادی یک اسیر اسرائیلی در اختیار فلسطینی ها، چندین سال است که تبلیغات میکنند و به هر اقدامی دست میزنند و از همه گونه نفوذ خود در مجامع بینالمللی برای آزادی این صهیونیست بهره برداری مینمایند.
متاسفانه از مجامع بینالمللی نیز کمترین تحرکی در برخورد با جنایت صهیونیستها علیه زندانیان فلسطینی مشاهده نمیشود و این مجامع و محافل عریض و طویل، حتی از محکوم کردن لفظی جنایتهای اسرائیل نیز ابا دارند.
تأسف بارتر اینکه دولتهای اسلامی، به خصوص سران کشورهای عربی نیز از غرب دنباله روی میکنند و جرأت محکوم کردن جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه مردم بی دفاع فلسطین را، که هر روز بر ابعاد آن نیز افزوده میشود، به خود نمیدهند. حتی برخی از این دولتهای خائن و مرعوب، خیانت را به آنجا رسانیدهاند که بر حماس فشار میآورند تا تنها اسیر اسرائیلی را آزاد نماید. با توجه به شواهد موجود، اکنون مسجل شده است. که رژیم صهیونیستی درصدد از بین بردن تدریجی و بدون سروصدای هزاران زندانی فلسطینی توسط داروهای خطرناک و ناشناخته است تا به رغم از این فلسطینی ها، که عمدتاً از نسل جوان فلسطین و از مبارزان ضد صهیونیست میباشند، خلاص شود.
در چنین شرایطی است که رسالت ملتهای مسلمان سنگینتر از گذشته است تا برای نجات هزاران فلسطینی بی پناه و اسیر دست صهیونیستهای وحشی به هر طریق ممکن اقدام کنند. ملت فلسطینی خود راه خود را که تکیه بر مقاومت و مبارزه است پیدا نموده و در این مسیر، با وجود تحمل بیعدالتیها و سختیهای فراوان و کمترین تزلزلی از خود نشان نمیدهد و با طرد سازش طلبان، که اقدامات ذلت بار آنها حتی نتوانسته است یک اسیر فلسطینی را آزاد نماید، در میدان مبارزه حاضر است.
کشورهای اسلامی با استفاده از هر اقدام ممکن، صهیونیستها و حامیان آنها را رسوا نمایند و با استفاده از اهرمهائی که در اختیار دارند زمینه آزادی هزاران فلسطینی دربند رژیم صهیونیستی را فراهم سازند. درصورت ادامه روال کنونی و بی تفاوتی مسلمانان، نه تنها هیچیک از این زندانیان، امکان نجات از سیاه چالهای صهیونیستها را ندارند بلکه هر روز بر میزان خطری که آنها را تهدید میکند افزوده میشود.
رسالت:مذاکرات ژنو ٣
«مذاکرات ژنو ٣ »عنوان سرمقالهی روزنامهی رسالت به قلم دکتر حشمتالله فلاحت پیشه است که در آن میخوانید؛مذاکرات ایران و۱+۵ ابتدا بدون اینکه حتی دستور کار مشخصی برای رفع اختلاف داشته باشد، درصدر اخبار و تحولات دنیا قرار گرفت. به هر حال کمترموضوعی در دنیای امروز از این درجه اهمیت برخوردار است که در آن شش قدرت روز دنیا، دیپلماسی ویژهای را در پیش گیرند و بویژه اینکه پس از یک سال موضعگیری از سر استغناء و بینیازی از مذاکره، اکنون از موضعی تعدیل شده درخواست مذاکره را مطرح نمایند.
در مذاکرات سوئیس موضع و هدف جمهوری اسلامی مشخص و در عین حال در پشت حضور به ظاهر واحد شش کشور مقابل تفاوت نظرها قابل تشخیص است.
ایران به دوران نگرش توام با اتهام طرفهای ۱+۵ پایان داده و اصولا و رسما اعلام کرده است که با حضور اساسنامه آژانس و مفاد ان. پی. تی چهار قانون مصوب مجلس شورای اسلامی در خصوص حقوق هستهای جمهوری اسلامی و الزام دولت در تامین آن و بویژه دستاوردهای عملی کشورمان در دهها پایگاه و تاسیسات هستهای و ورود کشورمان به جمع باشگاه تولید کنندگان سوخت هستهای، ۱+۵ باید با تصمیمات کنونی کنار آید، ضمن آنکه موضوع باید در قالب یک بسته سیاسی مربوط به تحولات دنیا و اعتبار کنوانسیونهای بینالمللی موجود دنبال شود که بحث هستهای فقط یک بخش کوچک آن است.
در طرف مقابل، موضع اصلی این است که ۱+۵، پذیرش دستور کار کلی مورد نظر ایران را به منزله پذیرش جمهوری اسلامی به عنوان قدرتی در کنار ۶ قدرت دیگر میداند. در واقع آنها که به دنبال تشکیل یک دیپلماسی دادگاه گونه علیه ایران بودند، اکنون طرح موضعگیریهای بر حق جمهوری اسلامی و بویژه پیشرفتهای عملی کشورمان در حوزه فناوری هستهای و خاصه ناکارآمدی اقدامات تقابلی و بازدارنده علیه آن، با ایران تازهای مواجه شدهاند که نظم مبتنی بر قدرت را زیر سئوال برده است.
حمایت همواره بیش از ۱۱۰ کشور غیر متعهد از موضع هستهای جمهوری اسلامی نیز نشان میدهد که بسیاری از کشورهای مخالف وضع موجود در انتظار این «دعوای نیابتی» دیپلماتیکی هستند که توسط ایران دنبال میشود. در آن جمع آمریکا و انگلیس به دنبال «دیپلماسی فشار» علیه ایران هستند. یعنی شرایط دلخواه آنها این است که هر از گاهی مذاکرات بدون دستور کار شکل گیرد، ایران به عنوان مقصر شکست دیپلماسی معرفی شود و بلافاصله روند تصویب قطعنامه تازه تحریم علیه کشورمان آغاز گردد. از سوی دیگر کشورهایی همچون چین و روسیه و حتی آلمان که متعهد و مرعوب کاریزمای زودگذر باراک اوباما بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا شده بودند، اکنون پذیرش نقش بازیچگی در دیپلماسی فشار و یا مذاکرات بینتیجه را ضربهای دیگر به جایگاه خود میدانند.
بویژه آنکه جایگاه آمریکا بعد از شکست دموکراتهای حامی اوباما در انتخابات کنگره و فرمانداریهای آن کشور تضعیف شده است. عدم همراهی دیگر کشورهای دنیا با قطعنامه ۱۹۲۹ و همزمان اثبات مولفههای تازهای از قدرت و نفوذ ایران در منطقه همچون تحولات عراق و لبنان، منجر به تقویت موضع جمهوری اسلامی شد. با این وجود اقداماتی چون انتشار گزارشهای جهتدار دبیر کل آژانس هستهای (آمانو) رجز خوانی مقامات آمریکایی و صهیونیست مبنی بر محتمل بودن اقدام نظامی علیه تاسیسات هستهای ایران و حتی ادعای ترس کشورهای عرب از برنامه هستهای جمهوری اسلامی در قالب اسناد ویکی لیکس، نتوانست آن گونه که خانم هیلاری کلینتون مدعی شده بود، ایران را از موضع ضعف به میز مذاکرات بکشاند.
آنچه پس از سه دور مذاکره آقای جلیلی و طرفهای ۱+۵ اعلام شد، توافق طرفین مبنی بر همکاری و توافق بر سر تداوم مذاکرات بود. آنچه در فاصله دو ماهه تا مذاکرات بعدی تحت عنوان تحلیل رفتاری طرفین مهم ارزیابی میشود، این است که ۱+۵ در این فاصله چه مواضع و تدابیری را در دستور کار قرار خواهد داد.
چگونه همکاری با جمعی قابل توجیه است که بانیان اصلی قطعنامههای ضد ایرانی هستند. اگر آنها بپذیرند که حقوق هستهای جمهوری اسلامی ایران قابل مذاکره نیست، باید قطعنامههای ضد ایرانی، از جمله قطعنامه ۱۹۲۹ تحتالشعاع ابتکار دیپلماتیک «ژنو» و سپس «استانبول»، محل مذاکرات آینده قرار گیرد. نه اینکه از قطعنامه به عنوان اهرم فشاری جهت تضعیف جایگاه ایران در میز مذاکره استفاده بشود.
در ژنو، طرفین به گونهای عمل کردند که مذاکرات با وقفههای دیگر مواجه نشود ولی آنچه از امروز روی خواهد داد، تداوم رفتارهای منفی برخی از اعضای ۱+۵ و در پیشگیری راهکارهای تقابلی گذشته است. ضمن آنکه ایران نیز به طور طبیعی روند رو به رشد برنامه خود را ادامه خواهد داد.
قدس:دانشجو؛ بصیرت افزایی در سایه ولایت فقیه
«دانشجو؛ بصیرت افزایی در سایه ولایت فقیه»عنوان سرمقالهی روزنامهی قدس به قلم غلامرضا قلندریان است که در آن می خوانید؛۱۶ آذر ۱٣٣۲ همچون دیگر مناسبات تاریخ و تحولات معاصر ایران در تقویم مناسبتها، جایگاه ممتازی را دارا می باشد. چند ماه پس از کودتای ننگین ۲٨ مرداد، صاحبان کودتا برای نظاره کردن سرمایه گذاری امنیتی و سیاسی خود، معاون رئیس جمهور آمریکا را راهی تهران کردند تا از نزدیک ثمره کودتا را ببینند و آن را برای سردمداران کاخ سفید گزارش کنند. دانشجویان به عنوان پیشقراولان مبارزه با استکبار و نوکر آمریکایی آنها پهلوی دوم که مشروعیتش را از طریق ریسمان قهر خارجی تأمین می کرد، کام آقای نیکسون را تلخ کردند.
دانشجویان در تمامی سالهای حکومت پهلوی، خواستار بازگشت به اصول اساسی دین اسلام، مبارزه با خرافه پرستی و هجوم فرهنگی غرب - که در سطح گسترده در جامعه ایران در حال نفوذ بود - بودند. این رسالت دانشجویی تاکنون نیز با مبارزه علیه استکبار، هر ساله بر پویایی این حرکت افزوده است.
مراسم بزرگداشت ۱۶ آذر، امسال در فضایی متفاوت، رویکردی جدید را تجربه کرد و با وجود تلاشهای تفرقه افکنانه مخالفان و رسانه های بیگانه معاند، دستاوردهایی مغتنم و قابل اعتنا را برای نظام اسلامی در پی داشت. از سویی دیگر، تقارن بزرگداشت مراسم روز دانشجو با ایام عزاداری سالار و سرور شهیدان حضرت امام حسین(ع) در سال جاری، حال و هوای عاشورایی و حسینی به نشستهای دانشجویی در سراسر کشور بخشید. ترور و شهادت استادان دانشگاه در آستانه محرم، عطر ایثار و شهادت را در فضای دانشگاه ها و محافل علمی با رایحه استکبارستیزی و تقویت روحیه ظلم ستیزی ایجاد کرد. این ایام، فرصت مغتنم و قابل اعتنایی را برای آحاد جامعه دانشگاهیان، همچون دیگر اقشار جامعه فراهم آورد که با بصیرت و ولایتمداری، وظیفه خویش را در قبال ترفندها و توطئه های دشمنان به منصه ظهور و بروز برسانند.
دشمن سال گذشته با بهره برداری از شرایط کشور، تلاش نمود تا امیدهای واهی خویش را در آستانه تحقق ارزیابی کند که در صحنه بودن دانشجویان در اطاعت از فرامین ولی فقیه خود، بیگانگان و دشمنان قسم خورده این انقلاب را در دستیابی به هدفهایشان ناکام گذاشت. سال گذشته کودتای سایبری bbc و voa از طریق مثلث امامت، دانشجو و امت که همان حلقه مفقوده سال ٣۲ بود، بی نتیجه ماند و شورش اشرافیت و اباحه گری و لمپنیزم را علیه جمهوریت به شکست کشاند.
امسال دانشگاهیان در حالی مراسم ۱۶ آذر را برگزار نمودند که این نشستهای دانشجویی به دلیل ترور و شهادت استادان دانشگاه، شعارهای مرگ و نفرت حاضران را بیشتر از گذشته علیه جبهه ظلم و ستم در سپهر محافل علمی طنین انداز نمود. تشکلهای علمی در حالی رسالت دانشجویی خویش را در دفاع از آرمان هم سلکان شهیدشان ادامه می دهند که میزبان مراسم شهادت استاد خویش نیز می باشند. بدون شک، این اتهام که اکنون با قراین بین و واضح متوجه غرب است، در حالی در این نشستها مطرح گردید که آقای دکتر جلیلی دبیر شورای امنیت ملی نیز در نشست ژنو، ٣ جلسه اول نشست را به محاکمه غرب در خصوص شهادت دکتر شهریاری تبدیل نمود و آنها را به دلیل عدم محکومیت، ملامت نمود.
اگر چه ۱۶ آذر روایتگر بیداری دانشجویان است، ولی مراسم دیروز نشان داد که دانشجویان با بصیرت افزایی خویش و با الهام از رهنمودهای رهبری، توانسته اند نقشه های شوم دشمنان را که همواره دانشگاه را بویژه در عرصه جنگ نرم هدف قرار داده است، خنثی نموده و به آنها و ایادی شان اعلام نمایند که فرزندان اهل علم این مرز و بوم با حمایت از آرمانهای انقلاب، اجازه نفوذ اندیشه های بیگانه در ادبیات انقلاب اسلامی را نخواهند داد.
متولیان روز دانشجو در بزرگداشت این مراسم نشان دادند اولویتهای تهدیدهای دشمن را شناسایی کرده و با اعتقاد به جنگ نرم دشمن، مکانیسم مقابله با ابزار نوین را طراحی و آمادگی مقابله مثال زدنی را با دشمن دارا می باشند.
دانشجویان، برداشت و استنباط توهم توطئه را که فاقد وجاهت انقلابی می باشد تخطئه نموده و با ایمان به حضور دشمن در عرصه جدید، با دستاوردهای علمی خود همچون گذشته بی نتیجه بودن تلاشهای دشمن را اثبات خواهند کرد.
تلاش دشمن برای یارگیری از دانشگاه با توجه به تحولات سال گذشته، کاملاً با ناکامی مواجه گردید و با وجود تبلیغات و تحریکاتی که از چند روز قبل از طریق رسانه های مجازی انجام دادند، نتوانستند نتیجه بگیرند. این موضوع مبین این واقعیت است که نه تنها دشمن در پیگیری پروژه استفاده ابزاری از دانشجویان به عنوان پیشقراول یک حرکت تخریبی علیه آرمانهای نظام شکست خورده، بلکه جنبش دانشجویی با حضور مثال زدنی در عرصه حمایت از نظام، از بدو شکل گیری انقلاب و دوران دفاع مقدس تاکنون، پیشگام و الهام بخش بوده است.
اولویت محوری و مرکزی مطالبات دانشجویی در ۱۶ آذر ۱٣٨۹ لزوم ولایتمداری و بصیرت افزایی در سایه ولایت مطلقه فقیه در تمامی شوون کشور و شمول آن در تمامی اقشار اجتماعی ایران بخصوص قشر دانشگاهی است که بقیه مطالبات نیز بر اساس همین منبع و ماخذ به سامان می رسد.
بنابراین، جریان اصیل و حق طلب دانشجویی کشور که تاکنون پیشگام مبارزه با زیاده خواهیهای دشمنان بوده، به خوبی از آزمون پیروی از آرمانهای عاشورا سربلند بیرون آمد و امسال در جبهه پیشرفت علمی و تلاش همه جانبه، در لبیک به فرمان رهبر معظم انقلاب، در راستای تحقق الگوی اسلامی و ایرانی پیشرفت نیز ان شاءا... سربلند و کامیاب خواهد بود.
بدون تردید، حذف چهره ها و سرمایه های علمی کشور از قبیل دکتر علی محمدی و دکتر شهریاری، نمی تواند روند پیشرفت شتابان علمی کشور را متوقف کند، بلکه جنبش اصیل دانشجویی بهترین راه بزرگداشت شهدا را در اقتدا به الگوهای شهدای جامعه علمی کشور در مسیر ولایت مطلقه فقیه و خط اصیل انقلاب و امام می داند.
سیاست روز:نخستین گام مثبت
«نخستین گام مثبت»عنوان سرمقالهی روزنامهی سیاست روز به قلم قاسم غفوری است که در آن میخوانید؛گروه ۱+۵ پس از ۱۴ ماه فرار از مذاکره ،سرانجام به میز گفتوگو با جمهوری اسلامی ایران بازگشت. دور جدید این مذاکرات طی دو روز با محوریت گفتوگوهای سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران و کاترین اشتون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در سوئیس برگزار شد. در نهایت طرفین بر ادامه این مذاکرات در استانبول تاکید کردند.
هرچند که محافل رسانهای و سیاسی غرب در آستانه این مذاکرات فضاسازیهای منفی بسیاری برای تحت الشعاع قرار دادن این مذاکرات صورت دادند، اما مواضع نمایندگان ایران در ژنو، استقامت و پایداری ایران بر مواضع اصولی خویش در دستیابی به حقوق هستهای ملت ایران را باردیگر مورد تاکید قرار داد که تاثیر بسیاری بر عقب نشینی این گروه از مواضع خصمانه گذشته داشت.
به اذعان بسیاری از تحلیلگران و ناظران سیاسی، جمهوری اسلامی ایران بر اساس مواضع اصولی و همیشگی خود در مذاکرات حاضر شد و در اصل این گروه ۱+۵ بود که با اختلافات داخلی شدید و نیز عدم برنامه منسجم در نشست حاضر شده بود.
بسیاری از ناظران سیاسی، مذاکرات ژنو را موفقیتی دیگر برای ایران در پیگیری حقوق هستهای خویش عنوان داشتند چرا که جمهوری اسلامی ایران به رغم تمام ادعاها و فضاسازیهای غربیها ،از مواضع خویش عقب نشینی نکرده و بر اساس محورهای از پیش ذکر شده در این مذاکرات حضور یافته بود.
خودکفایی جمهوری اسلامی ایران در تولید کیک زرد و نیز تولید اورانیوم با غلظت ۲۰ درصد غنی سازی شده، تاثیر بسیاری بر بالابردن قدرت چانه زنی ایران در مذاکرات ژنو داشته است. مواضع قاطعانه ایران در مذاکرات ژنو، شکست زودهنگام طرحهای غرب برای توقف و یا محدود سازی فعالیتهای هستهای ایران را به همراه داشت.
در مجموع رویکرد گروه ۱+۵ به پایان دادن به سیاست فرار از مذاکره، هر چند گامی مثبت برای جبران اشتباهات گذشته از سوی این گروه میباشد، اما آن را باید آغاز راهی دانست که تداوم آن نیازمند اتخاذ تصمیمات اعتماد ساز دیگر از سوی این کشورها میباشد، بویژه اینکه جامعه جهانی همواره تاکید دارد که پیچیدگیهای ایجاد شده در پرونده هستهای ایران به دلیل مواضع نادرست و مغرضانه این کشورها میباشد.
الف ) مهمترین مسئله، پایبند بودن گروه ۱+۵ بر توافقات صورت گرفته در نشست ژنو برای ادامه این مذاکرات در ترکیه میباشد. متاسفانه اعضای گروه ۱+۵ بویژه آمریکا و اعضای اروپایی آن تاکنون بر تعهدات خویش برای ادامه مذاکرات، پایبند نبوده که نتیجه آن توقف روند گفتوگوها به مدت ۱۴ ماه بوده است. گرایش به پاسخگویی به سوال ایران بویژه در مورد تجهیزکنندگان رژیم صهیونیستی به سلاح هستهای و نیز عدم کارشکنی در میزبانی ترکیه به عنوان میزبان دور بعدی مذاکرات، میتواند بخشی از این اعتماد سازی باشد. ۱+۵ باید پذیرنده نقش کشورهای مستقل نظیر ترکیه در پرونده هستهای ایران باشد و از تکرار مواضع خصمانه اتخاذ شده پس از امضای توافقنامه سه جانبه تهران میان ایران ، ترکیه و برزیل خودداری کند.
ب) کارنامه گروه ۱+۵ بویژه آمریکا نشان میدهد که آنها همچنان در توهم کارآمدی سیاست تحریم و تهدید برای تحقق اهدافشان در قبال ایران میباشند. آنها باید دریافته باشند که این سیاست هرگز نمیتواند اراده ملت و دولت ایران برای دستیابی به حقوق خویش از جمله در زمینه استفاده از انرژی صلحآمیز هستهای را متزلزل سازد، لذا این گروه باید از اصرار بر سیاست سوخته تهدید و تحریم در فواصل میان مذاکرات ژنو و استانبول خودداری کرده و در جهت اعتماد سازی از جمله لغو تحریمهای اعمال شده از سوی قطعنامه غیر قانونی ۱۹۲۹ شورای امنیت و تحریمهای یک جانبه آمریکا و اروپا علیه ایران گام بردارد. این امر تا حدودی میتواند ترمیم کنند نگاه منفی ایجاد از گروه ۱+۵ در میان ملت ایران باشد.
گروه ۱+۵ که در رسیدن به زیاده خواهیهای خود علیه ایران دستاوردی نداشتهاند از حربه شورای امنیت و تحریمهای آن برای به اصطلاح تحت فشار قرار دادن ایران استفاده کردهاند. بازگرداندن پرونده ایران از شورای امنیت به آژانس و خودداری از سیاسی ساختن گزارشهای آژانس در قبال فعالیتهای هستهای ایران میتواند گامی موثر برای بیان حسن نیت ۱+۵ برای ادامه مذاکرات در ترکیه باشد.
در نهایت میتوان مذاکرات ژنو و تعیین ترکیه به عنوان محل بعدی مذاکرات را گام نخست گروه ۱+۵ برای بازگشت به مسیر صحیح در پرونده هستهای ایران دانست که نتیجه استقامت و پایداری دولت و ملت ایران در دست یابی به حقوق خویش از جمله در زمینه دست یابی به حقوق هستهای میباشد.
با توجه به اینکه تعلیق مذاکرات سال گذشته به دلیل عدم صداقت و استمرار مواضع خصمانه و نادرست گروه ۱+۵ در قبال حقوق هستهای ملت ایران بوده ، لذا این کشورها برای نتیجه بخش بودن مذاکرات آینده ، ضمن کنار نهادن مواضع سوخته و نخ نما شده گذشته، باید گامهای جدیدی برای بهبود چهره خود در میان ملت ایران بردارند که پذیرش حقوق هستهای ملت ایران ،بخش کوچکی از این اعتماد سازی میباشد.
مردم سالاری:پازل مهلک سعودی ها
«پازل مهلک سعودی ها»عنوان سرمقالهی روزنامهی مردم سالاری به قلم علی ودایع است که در آن میخوانید؛ملک عبدالله رهسپار ایالا ت متحده شد و عکس هایی از او منتشر شد که تداعی کننده سرنوشت ملک فهد بر روی صندلی چرخدار بود. پادشاه ٨۶ ساله عربستان از سفر پزشکی آمریکا زنده باز گردد یا جان بدهد، در هر صورت زنگ ها را برای جانشینی در سیستم حکومتی غیردموکراتیک عربستان به صدا درآورده است. شاهزاده های سعودی مذاکرات نهان و آشکاری را انجام می دهند و اخبار دربار کاملا سانسور می شود.
به صورت سنتی رقابت در بین قبایل، مناصب حکومتی را تعیین می کند. قبایل بنی خالد، بنی تمیم، السدیری، الشمری، العنزه والعجمان قدرت های سیاسی را در چنگ دارند. طایفه السدیری بیشترین میزان وهابی را دارد و آنها اختلا فات شدیدی با طایفه الشمری که نزدیک به شیعیان است دارند.
گرچه با به قدرت رسیدن پنجمین پادشاه آل سعود در سال ۱۹٨۲ السدیری ها توانستند نفوذ وسیعی در حکومت عربستان تصاحب کنند و پست های کلیدی در وزارت دفاع، گارد سلطنتی و سازمان امنیت را از آن خود کنند ولی در سال ۲۰۰۵ با مرگ فهد و با آغاز پادشاهی برادر ناتنی وی که از مادر به طایفه الشمری وابسته است، این طایفه خیز بلندی برای اهرم های قدرت برداشت.
می توان با صراحت گفت نبرد برای جانشینی ملک عبدالله بین السدری ها و الشمری ها بالا خواهد گرفت و تقابل خاندان ۶ هزار نفری سعودی آشکار خواهد شد.
بندر بن سلطان رئیس شورای عالی امنیت ملی عربستان که به مدت ۲۲ سال سفیر عربستان در واشنگتن بود و ازمهره های تاثیرگذار خاندان سعودی است خود را به ریاض رساند. وی که مادرش یک برده سیاه پوست بوده روابط گسترده ای با جمهوریخواهان دارد. وی سهم عمده شرکت نفتی تگزاس را در جیب دارد و مبالغ سرسام آوری در تبلیغات جورج بوش هزینه کرد. اما یک مشکل برای این گزینه وجود دارد و آن هم بیماری سرطان غددلنفاوی اوست. در مقابل این فرد، امیر نایف بن عبدالعزیز ایستاده است. وزیر کشور عربستان از محبوبیت و مقبولیت مطلوبی میان خاندان سعودی برخوردار اوست.
برخی معتقدند به قدرت رسیدن نایف درگیری کمی در عربستان به پا خواهد کرد. نقطه اصطکاک اصلی او، با وهابیونی است که حامی القاعده هستند. او نگران گسترش جنگ اسلا م تندرو وهابی ها در عربستان با غرب است و گفته می شود مواضعی نزدیک به بریتانیا و آمریکا اتخاذ می کند. حضور امیر نایف در قلب ستادهای امنیتی عربستان قدرت او را دوچندان می کند.
با توجه به بافت قبیله ای عربستان، مرگ ملک عبدالله زلزله مهلکی در ریاض به پا خواهد کرد که سونامی آن کل شبه جزیره عربستان و حتی خاورمیانه را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
تهران امروز:فرار از پاسخ به جای مذاکره
«فرار از پاسخ به جای مذاکره»عنوان سرمقالهی روزنامهی تهران امروز به قلم رسول رضایی است که در آن میخوانید؛تازه ترین مذاکرات ایران و غرب در ژنو در شرایطی به پایان رسید که بیانیه پایانی کاترین اشتون رئیس گروه مذاکره کننده
۱ + ۵ بیش از هر چیز فرار از پاسخ غربی ها به جای مذاکرات سازنده را آشکار کرد . چرا که تحلیل مذاکرات ژنو نشان می دهد امیدهای اولیه برای تداوم مذاکرات سازنده و حصول نتیجه با بیانیه خلاف توافق و دور از انتظاری که اشتون در پایان مذاکرات منتشر کرد تا حدودی کمرنگ شد. البته ناامیدی نه تا آن حد که اساس مذاکرات را با اخلال دوباره مواجه کند بلکه از آنرو که مشکل حاد و همیشگی که از ناحیه غربی ها سر راه مذاکرات ایجاد می شد دوباره سر برآورده است .
اگر مذاکرات ژنو را خلاصه کنیم دو نتیجه از آن حاصل می شود . اول توافق بر سر ادامه مذاکرات در استانبول ترکیه و دوم اختلاف بر سر موضوع مذاکره. اختلافی که طی یکسال و نیم گذشته باعث شده بود امکان مذاکرات ایران و غرب مهیا نشود .
چرا که ایران اصرار دارد عنوان مذاکرات از مذاکره بر سر فعالیتهای هسته ای ایران به مذاکره بر سر مسائل مهم جهانی تغییر نام دهد و اساسا حاضر بر سر حقوق مسلم خود نیست اما غربیها اگر چه در ظاهر و برای از سر گیری مذاکرات موافقت خود را با موضوعات پیشنهادی ایران اعلام می کنند اما در نهایت و هنگام صدور بیانیه های پایانی به همان راه سابق می روند و دوباره فعالیتهای صلحآامیز هسته ای ایران را موضوع مذاکره اعلام می کنند و این نکته ای است که مورد اعتراض ایران است و حتی سایه اعتراض ایران به مواضع غرب بر مذاکرات ژنو هم دیده می شد.
چرا که تا یک هفته قبل از مذاکرات ژنو ایران اصرار داشت که درباره مسائل مهم جهانی از جمله زرادخانه هسته ای اسرائیل ، امنیت جهانی ، حملات کشورهای غربی به منطقه و به راه اندازی دو جنگ ویرانگر در عراق و افغانستان و تعیین مسببان این جنگها مذاکره شود از نظر ایران این امکان وجود ندارد که بر سر حقوق ملتها که بر اساس پادمان های بین المللی به رسمیت شناخته شده است مذاکره ای صورت گیرد . فعالیتهای صلح امیز هسته ای ایران از جمله این حقوق مسلم است که ایران اعلام کرده حاضر به مذاکره درباره آن نیست و اگر هم ابهامی وجود دارد ، حاضر به رفع ابهام است.
بر همین اساس ایران مایل بود درباره مسائل مهم جهانی و مسئولیت های حقوقی غربیها هم مذاکره کند که مسئله ترور فیزیکدانان ایرانی هم به آن اضافه شد و داستان مذاکرات ژنو را پیچیده تر از گذشته کرد . چرا که غرب در قبال این ترورها سکوت پیشه کرد و این همان نکته ای بود که تیم مذاکره ایرانی در ابتدای مذاکرات ۲ روزه ژنو به درستی بر آن انگشت گذاشت و از اروپا و آمریکا دلیل سکوتشان را پرسید.
اگر چه اشتون در همان لحظات اولیه این ترورها را محکوم کرد و تا حدودی فضا برای مذاکرات سازنده مهیا شد و حتی تا ساعتی پس از پایان مذاکرات هم خوش بینی های اولیه درباره نتایج مذاکرات وجود داشت اما بیانیه اشتون و تاکید بر این نکته که قرار شده است درباره مسائل اساسی هستهای ایران در استانبول ترکیه مذاکره کنیم ، در واقع فضا را به شرایط قبل از مذاکرات برگرداند و غربی ها خواسته یا ناخوسته – که البته دلائل حاکی از عمدی بودن اقدام اشتون است – زمینه های تفاهم را کمرنگ کردند .
در حال حاضر ایران حداکثر تفاهم را از خود نشان داده است و در عین حال به انتظاراتی هم که از غربی ها دارد در یک فرآیند حرفه ای دیپلماتیک مطرح کرده است و غرب را به خاطر سکوت در قبال ترور فیزیکدانان هسته ای ایران به چالش کشیده است و خواستار توضیح انان درباره مسئولیتهای جهانی و منطقه ای شان شده است . بنابراین ایران تکلیف خود را روشن کرده و در عین حال شفافیتهای لازم را هم انجام داده است .
اما در سوی دیگر غرب و مشخصا گروه ۵+۱ مانده اند و انتظاراتی که نه تنها ایران بلکه جامعه جهانی از آنان دارند . غرب نباید انتظار داشته باشد که در اتوبان یکطرفه رانندگی کند و دائما کشورهای دیگر به آنان توضیح بدهند بلکه خود غربیها بیش از همه نیازمند توضیح دادن به جامعه جهانی در قبال مسئولیتهایشان هستند و می بایستی به سوالا تی پاسخ دهند که دغدغه ای جهانی به شمار می آید .
سوالاتی نظیر اینکه بالاخره تکلیف سلاحهای هسته ای اسرائیل و تروریسم دولتی این رژیم چیست ؟ سوالی مانند اینکه چرا غرب به رهبری آمریکا کشورهای عراق و افغانستان را به اشغال درآورده و مسبب کشتارها و مسئول پرداخت خسارات چند صد میلیارد دلاری به این کشورها کیست ؟ اینها و سوالی مانند اینکه آیا بالاخره از نظر غربیها فعالیتهای صلح آمیز هستهای حق سایر کشورها هم هست یا خیر ، سوالات بنیادی است که اگر به آنها پاسخ داده نشود امید به حصول اجماع جهانی درباره مسائل مهم بین المللی را کمرنگ میکند .
سوالاتی که دیروز اشتون در بیانیه پایانی مذاکرات به عمد از کنار ان گذشت و حتی حاضر به احصای آن نیز نشد و همین مسئله هم بر کم فروغ کردن نتایج مذاکرات تاثیر گذار بود. اکنون ۵+۱ می تواند با بیانیه جدیدی که به سوالات اساسی که از پرسیده شده پاسخ روشن بدهد تا راه را برای مذاکرات سازنده در آینده باز کنند.
آ
فرینش:تکدیگری و آسیب ها
«تکدیگری و آسیب ها»عنوان سرمقالهی روزنامهی آفرینش به قلم علی رمضانی
است که در آن میخوانید؛یکی از آسیب هاو مسائل مورد توجه هر جامعه و همچنین کشور ما پدیده تکدی گری و گدا صفتی است که با ساختارهای فرهنگی اجتماعی اقتصادی هر جامعه ای در ارتباط است در این بین این پدیده در شهر ها بویژه در شهرهای بزرگ از معضلات اجتماعی گریبان گیر بوده که با شیوه های گوناگون و با سوء استفاده از احساسات و عواطف انسانی و سعی در کسب منافع شخصی پیوند خورده است که در نهایت ذلت و خواری و با نمایش اعضای معلول و از کارافتاده، زخمی و... در گوشه و کنار شهر ها و حتی روستاها ی کشور پدیدار می شوند در این راستا باید تو جه داشت که این متکدیان و گدایان شامل دو طیف عمده بوده اند گرو هی از آنان متکدیان بومی و ایرانی بوده و گروه دو م متکدیانی عمدتان غیر قانونی و خارجی بیشتر از کشورهایی نظیر پاکستان و بنگلادش و...بوده اند در واقع متکدیان با گدایی کردن نه تنها به کار تولیدی نمی پردازند و یا خدمتی ارائه نمی دهند، بلکه در بسیاری از موارد در مسیر های انحرافی غیر قانونی حاوی دهها پیامد منفی اجتماعی و فرهنگی و بهداشتی برای کشور بوده اند. در این حال همین پیامدهای منفی و تبعات گریبان گیر آن بوده است که اهمیت این پدیده را برای هر کشوری مهم کرده است و در تمام کشورهای پیشرفته دنیا کنترل و پیشگیری از این گونه آسیب ها مورد توجه تمام سازمانهای مردمی و دولتی است. در این حال در کشور ما نیز هر چند برابر مواد ۷۱۲ و ۷۱٣ قانون مجازات اسلامی تکدی گری جرم محسوب می شود به همین علت افراد متکدی مجرم بوده و برابر قانون باید با آنها برخورد شود و پیش از این نیز حدود ۱۱ ارگان موظف شدند که با پدیده تکدی گری برخورد کرده و آن را ساماندهی کنند اما وجود این پدیده در کشور بویژه نمود تکدی گران خارجی در شهر های بزرگ همچون تهران خود نشان از عدم توجه کافی نهاد های مسئول به این امر دارد در این حال باید گفت که هر چند علت کشیده شدن بعضی افراد به تکدی گری فقر و نیاز مالی افرادو بیکاری نیز باشد اما آنچه مشخص است در واقع درصد کمی از گداها از روی احتیاج به تکدی گری روی می آورند و آنچه جالب است و همچنین برخی از مقامات و کارشناسان به ان اشاره کرده اند مافیای تکدی گری و عملکرد باندی گسترده ی این گروه ها در شهرهایی نظیر تهران است به طوری که تعداد زیادی از متکدیان ساعت کار، محل و موقعیت از پیش تعیین شده برای تکدی گری دارند و به صورت دسته جمعی و سازمان یافته و زیر مدیریت افراد سودجو، تکدیگری میکنند و گاه در شهر های بزرگی نظیر تهران برای گریز از قانون تبدیل به دستفروشی می شود و با فروش فال، گل، تمیز کردن شیشه خودرو و... در بسیاری از موارد شهروندان را با وجود عدم نیاز مجبور به خرید کالای گران خود می کنند.
آنچه مشخص است در واقع رویکرد مقابله بااین آسیب اجتماعی نیازبه همتی دوچندان داشته است در این راستا از یک سو این امر از انجا که در سالهای گذشته با جدیت قابل توجهی روبرو نبوده است نیازمند رویکردی نوین در همکاری نهادهای مسئول در برابر برخورد با متکدیان و بویژه متکدیان خارجی است در این حال نیز باید توجه داشت که صرف توجه دوره ای به این امر همچون گذشته چارهساز این امر نبوده و بی شک برای زدودن بیشتر این رفتارو آسیب ضد اجتماعی از شهر ها و حتی روستاهای کشور نیازمند فرهنگ سازی در بین مردم (عدم کمک به این نیازمندان غیر واقعی) و انجام اقدامات حمایتی، مشاوره ای و...اعطای فرصتهای بیشتر به متکدیان برای باز گشت سالم به جامعه هستیم.
آرمان:تامین نظر ایران در مذاکرات ژنو
«تامین نظر ایران در مذاکرات ژنو»عنوان سرمقالهی روزنامهی آرمان به قلم حشمت الله فلاحت پیشه است که در آن میخوانید؛مذاکرات ژنو بعد از دو روز و انجام سه دور مذاکره میان سعید جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران و کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و نماینده گروه ۱+۵ در مذاکره با ایران، با تعیین زمان و مکان مذاکرات بعدی به پایان رسید.
طرح مسئله ترور دانشمندان هستهای ایران در دور اول مذاکرات آن چنان فضای گفتوگوها را تحت تاثیر قرار داد که مسئول هیات مذاکره کننده روسیه و چین را به تکاپوی آن انداخت تا برای تلطیف فضای گفتوگوها به دیدار سعید جلیلی بروند. به نظر میرسد دور دوم مذاکرات به نسبت جدیتر بوده است. در این دور از مذاکرات توافق شد تا در نشست سوم میان ایران و گروه ۱+۵ مسائلی نظیر عدم اشاعه، خلع سلاح و همکاریهای صلح آمیز در زمینه فناوریهای هستهای مورد بررسی قرار گیرد.
توافقات انجام شده در رابطه با برگزاری دور بعدی مذاکرات در استانبول و همچنین ادامه مذاکرات بر اساس همکاری بر روی نقاط مشترک نشان میدهد که نظر ایران با این توافق بیش از نظر گروه ۱+۵ در مذاکرات فیمابین تامین شده است. بعد از ۱۴ ماه به نظر میرسد که نظر ایران در این توافقات تامین شده و اینکه قرار باشد مذاکرات ادامه بیابد گام مثبتی است، البته باید مقداری نیز در رابطه با تغییر رویکرد ۱+۵ از مقابله به همکاری تردید داشت.
سابقه قبلی از مذاکرات بین ایران و ۱+۵ به تجربه ثابت کرده است که آنها پس از دیپلماسی به رویکرد فشار روی میآورند و سعی میکنند ایران را در موضع ضعف به میز مذاکره بکشانند و البته شرایط امروز چندان برای آنها مساعد نبود، زیرا پس از شکست اوباما در انتخابات و پیروزی ایران در عراق و لبنان شرایط بین المللی در مذاکرات به نفع ایران بود.
ایران با وزنی که در منطقه و عرصه جهانی دارد نباید در جایگاه پاسخ دادن به سئوالات آنها میبود که در این مذاکرات به عینه مورد توجه قرار گرفت. باید منتظر بود که طیف افراطی گروه ۱+۵ با برجسته ساختن بخشهای دیگر از قطعنامه سعی کنند یک فضای تشدید شده فشار را بر علیه ایران اعمال کنند. البته از سوی دیگر نیز چین و روسیه در این روند با احساس اینکه بازیچه آنها قرار گرفتند نسبت به اقدامات آنها وارد یک واکنشی خواهند شد.
دنیای اقتصاد:مذاکرات هستهای و اسقاط اتهام
«مذاکرات هستهای و اسقاط اتهام»عنوان سرمقالهی روزنامهی دنیای اقتصاد به قلم محمود صدری است که در آن میخوانید؛مذاکرات ایران و گروه ۱+۵ در ژنو پایان یافت و نماینده ایران در مذاکرات از حصول دو توافق خبر داد. توافقهایی که سعید جلیلی از آن یاد کرده،معطوف به مسائل مورد ادعای آمریکا و اروپا؛ یعنی برنامه هستهای ایران نیست، بلکه یکی درباره ادامه مذاکره راجع به نقاط مشترک است و دیگری درباره محل مذاکرات آینده؛ یعنی استانبول ترکیه. ظاهر این دو توافق از بیحاصلی مذاکرات ژنو حکایت دارد؛ اما براساس نمادشناسی دیپلماتیک، میتوان از تحولی تازه و درخور اعتنا سخن گفت.
اینکه ایران و بازیگران اصلی صحنه بینالمللی، پس از یکسال قطع مذاکره، حاضر به مذاکره شدهاند و پس از مذاکرات از «نقاط مشترک» سخن گفتهاند به این معنا است که طرفین مذاکره از یکدیگر ناامید نشدهاند. ایجاد امیدواری به مذاکره مهمترین کارکرد دیپلماسی است و از این جهت، ایران و گروه ۱+۵ گامی به پیش برداشتهاند.
توافق دوم در واقع ادامه و مکمل توافق اول است و مستقلا ارزشی ندارد؛ اما همین بخش کم ارزش توافق، برای طرف ایرانی اهمیت استراتژیک دارد. ترکیه به همراه ایران و برزیل یکی از اضلاع مثلث توافقنامه تهران است که سال گذشته پیشنهادی غافلگیرکننده به طرفهای غربی داد و به نوعی ابتکار عمل را از دست آمریکا و اروپا خارج کرد. توافقنامه تهران، خواستار مبادله اورانیوم نیمه فرآوری شده ایران با اورانیوم فرآوری شده در ترکیه شد؛ اما غربیها این پیشنهاد را نپذیرفتند. کامیابی اجلاس تهران در این بود که پیش از آن، روسیه پیشنهاد مشابهی داده و غرب آن را پذیرفته بود و امتناع غرب در برابر پیشنهاد اجلاس تهران، اروپاییها و آمریکا را پیرو معیار «دوگانه» تصویر میکرد.
اجلاس تهران البته نتیجه عملی و معطوف به هدف ایران در پی نداشت؛ اما برای دیپلماسی آمریکا و اروپا نوعی خجلت اخلاقی ایجاد کرد. حال اگر نمایندگان ایران و طرفهای بینالمللی در استانبول ترکیه گرد آیند و احیانا برزیل و ترکیه به عنوان میهمان و ناظر در مذاکرات شرکت کنند، ایران دست کم از «تنهایی ژنو» خلاص میشود و در زمینی بازی دیپلماتیک خواهد کرد که برخی قواعد بازی آن را خودش نوشته است.
بازی در چارچوب قواعد پیشنهادی ایران یعنی اسقاط همه اتهامات پیش از اجلاس سه جانبه تهران. نکته آخر اینکه مدیریت وقایع مرتبط با روابط ایران و غرب از حالا تا زمان مذاکرات استانبول (احتمالا بهمن) مقدمه ضروری کامیابی در این مذاکرات است.
محور این مدیریت وقایع، همان سخنی است که شامگاه دیروز سعید جلیلی، دبیر شورایعالی امنیت ملی ایران در اعتراض به بیانیه اجلاس ژنو مطرح کرد. زیرا اگر اروپاییها و آمریکاییها بتوانند فضای مذاکره را به پیش از اجلاس تهران بازگردانند، ایران بار دیگر در موضع اتهام خواهد نشست.
منبع: جام جم آنلاین
|