•
خواستاران پایان اعتصاب اگر نگران سلامتی زندانیان هستند باید بدانند که تنها اعتصابکنندهها نیستند که جانشان در خطر است. پیام انها به صدها زندانی دیگر که اعتصاب هم نکردهاند ولی در معرض خطر اعدام هستند و تحت شکنجه قرار دارند چه خواهد بود؟
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲۹ آذر ۱٣٨۹ -
۲۰ دسامبر ۲۰۱۰
در یک سال اخیر بسیار به این پرداخته شده که چه کسانی رهبران جنبش هستند اما کمتر از این گفته شده که رهبران جنبش چه کارهائی باید انجام دهند یا چه کسانی اگر وظایف خاصی را انجام دهند، رهبران جنبش محسوب میشوند و ان وظایف خاص چیست؟ در این مجال، نخست سعی میشود به وظایف رهبری یک جنبش اشاره شود و بعد تلاش شود تا ردی از رهبران واقعی جنبش- در شرایط کنونی -را بیابیم.
بسیار ساده و به اختصار یکی از وظایف رهبری مدیریت و خط دهی است، وظیفه دیگر، انرژی دمیدن به پیکر جنبش در دوران رکود و سرکوب است، ایجاد اتحاد عمل در بین طیفهای مختلف که علیه شرایط موجود متفقاند اما برای اقدامی مشترک متفرقند، یکی دیگر از وظایف است، ایجاد انشقاق و شکاف در بین حاکمیت و اشفتهکردن سرکوبگران، بخشی دیگر از کار انهاست و در پایان، خلق فرصتها و ابتکارهای تازه در مبارزه، وظیفه دیگری است بر دوش رهبران. تمامی این مواڕدی که اشاره شد در روزهای اخیر توسط زندانیان اعتصابی انجام شده است و میتوان نتیجه گرفت اگر به صورت موقت هم باشد اکنون انها رهبران جنبش هستند، چون:
۱-در پی دورانی از رکود و کمتحرکی پس از سرکوب، انها با هزینه کردن از سلامت خود جان تازهای به جنبش بخشیدهاند.
۲- اتحاد عملی که از طیفهای مخالف دولت کنونی برنمیامد، انها ایجاد کردهاند، هر کدام نماینده طیفی از مبارزان هستند: نسرین ستوده از فعالین حقوق بشر وکمپین یک میلیون امضا، رضا شهابی از فعالین جنبش کارگری، ارش صادقی از فعالین جنبش دانشجوئی، محمد نوریزاد ازجامعه روزنامهنگاران و هنرمندان، غلامحسین عرشی از فعالین اعتراضات خیابانی که همه به شکلی خودجوش به اقدامی مشترک علیه حاکمیت دست زدهاند، انها اکنون الهامبخش جریانات سیاسی متفرق کنونی شدهاند.
٣-انشقاق در میان حاکمیت اغاز شده است. چند روز پیش یکی از روحانیون اصولگرا با اشاره به اعتصاب نوریزاد فریاد کشیده بود مگر او چه کرده بود که چنین با او برخورد میکنیم، دیروز روزنامه ارمان نوشته بود حکومت اسلامی میبایست با متخلفان هم با رافت برخود میکرد چه رسد به منتقدان و دگراندیشان، همان دیروز روزنامه کیهان چنان هول شده بود که با بیدقتی و همچنین با بیشرمی، دو بار به موضوع زندانیان پرداخته بود، یک بار نوشته بود یکی از انها دزدکی غذا خورده است و یک جای دیگر هم ادعا کرده بود که یکی از انها اعتراف کرده که از او خواسته بودند اعتصاب کند تا میرحسین موسوی برایش پیام بفرستد! این ادعاها تنها اشفتگی کیهان را نشان میدهد، مگر در داخل زندان، ان هم در سلول انفرادی میتوان دزدکی غذا خورد، ان هم برای مدتی مدید! مگر این زندانیان مبارز به مانند سرکوبگران، کمبود دارند که محتاج پیام رهبر باشند؟ ان هم رهبری که بارها خود را کمتر از این مبارزان دانستهاست؟ این تنها نشان از انشقاق و اشفتگی در جبهه حاکمیت دارد و وحشت انها از اقدام زندانیان.
۴- تحصن خانم شیرین عبادی و جمعی دیگر از فعالین حقوق بشر در حمایت از خانم ستوده، اعتراضات بینالمللی به ادامه بازداشت رضا شهابی (کمپین اتحادیه بینالمللی کار، اتحادیه کارگران کشتیرانی، اتحادیه کارگران حمل ونقل بریتانیا) و همچنین تجمعاتی که جلوی سفارتخانههای جمهوری اسلامی برنامه ریزی شده است، همه از ابتکارات اعتراضی است که مرهون این اقدام شجاعانه زندانیان است، ابتکار کاندید کردن کبودوند برای جایزه صلح نوبل هم اقدام ارزشمند دیگری است.
خواستاران پایان اعتصاب
تردیدی در دلسوزی انها نیست اما این درخواست چنان بیمنطق است که تنها موقعیت اعتصابکننده ها را مشکل و موضع انها را تضعیف میکند. این پیامها و درخواستها- در صورت تداوم اعتصابها- این حرکت را تا مرحله لجبازی تنزل میدهد که چرا بعد از این همه درخواست، باز بر ادامه اعتصاب پای میفشارند؟! این افراد اگر نگران سلامتی زندانیان هستند باید بدانند که تنها اعتصابکنندهها نیستند که جانشان در خطر است. پیام انها به صدها زندانی دیگر که اعتصاب هم نکردهاند ولی در معرض خطر اعدام هستند و تحت شکنجه قرار دارند چه خواهد بود؟ ابراهیم یزدی ٨۰ ساله که اعتصاب نکرده است، محمدصدیق کبودوند که اکنون در اعتصاب به سر نمیبرد اما جانشان واقعا در خطر است، حبیبالله گلپریپور پس از ۵ ماه شکنجه در استانه اعدام قرار دارد، نمیتوان که از انها درخواست کرد که لطفا اعدام نشوید، لطفا شکنجه نشوید، لطفا بیمار نشوید! باید جهت این پیامها را با فریاد رو به حاکمیت چرخاند که انها را اعدام نکنید، شکنجه نکنید، بیمار نکنید، مجبور به اعتصاب نکنید، تنها پیام ما به زندانیان باید پیام همراهی و حمایت باشد، این که در این مبارزه تنها نیستند، و این که پایان اعتصابشان به اندازه خود اعتصاب ارزشمند است، یاداوری این نکته که در اعتصاب همه نتایج به برد ختم میشود، بهترین انرژی را به انها میرساند. این که حتی پایان یک اعتصاب، تجربهایست برای خود زندانی، یادشان بیاوریم که نسرین ستوده در سومین اعتصاب به سر میبرد و این به این معنا است که پایان دومین اعتصاب، اغازی بود برای سومین اعتصاب. پیام عملی ما به انها همراهی عملی است با تجمع با تحصن با کمپین کردن و جلب توجه جهانیان با کاندید کردن انها برای جایزههای جهانی، با حمایت از خانوادههایشان و بسیاری کارهای دیگر.
یک جنبش پویا که شکلی جدید از فرهنگ سیاسی را خلق میکند و تحولی اجتماعی را شکل میدهد میتواند رهبران خود را هم از خود زندان خلق کند، کوهیار گودرزی که تجربه اعتصابی موفق را گذراند اکنون برای دوستان و همفکرانش شخصیتی است بسیار پخته تر از انچه قبل از زندان میشناختند، درست در حد رهبری جوان اما پرتجربه.
همن سیدی
|