آقای نوری زاد در یکی از بحرانی ترین لحظات تاریخی ایران
پرتو نوری علا
•
موج عظیم مخالفان رژیم اسلامی در ایران و خارج از ایران، باید با پشتیبانی از تمام شخصیت ها و حرکت های ضد حکومت و با حفظ تمام اصول مبارزات خشونت پرهیز، با چشمانی باز و هرسو نگر، و ارزیابی لحظه به لحظه شرایط موجود ایران، نگذارند که بار دیگر مقررات و قوانین عصر حجر، بر زندگی و سرنوشت امروز مردم ایران تسلط یابد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
٣۰ آذر ۱٣٨۹ -
۲۱ دسامبر ۲۰۱۰
مدتی است از طریق سایت های اینترنتی و ایمیل های این و آن، نامه های سرگشاده آقای نوری زاد که در حال حاضر، در چنگال مرگبار رژیم اسلامی اسیر است و در شرایط جسمی و روحی سختی به سر می برد را دیده و خوانده ام. نامه هایی خطاب به آقای خامنه ای، دولتمندان رژیم اسلامی و مردم ایران.
آقای نوری زاد در یکی از بحرانی ترین لحظات تاریخی ایران، با شجاعتی کم نظیر، از شخص آقای خامنه ای و دولتمندان رژیم اسلامی آشکارا انتقاد کرده و همگی، از جمله خودش را مسئول مستقیم سیه روزی مردم ایران خوانده است. او در این نامه ها ضمن افشاگری هایی که بنیان رژیم اسلامی را می لرزاند، از همکاری با رژیم ابراز ندامت نموده و از مردم، طلب عفو و بخشش کرده است.
اخیراً نیز بیانیه ای در حمایت از ایشان تهیه شده تا کسانی که می توانند و مایل اند به خواست آقای نوری زاد پاسخ مثبت بدهند و او را ببخشند، بیانیه را امضاء کنند.۱ من این بیانیه را امضاء کردم بی آن که در باورهایم که در زیر آمده تغییری داده باشم:
تمام کسانی که از آغاز قدرت گرفتن رژیم اسلامی ایران، جداسری ی آقای خمینی از دگراندیشان و فرمان سرکوب و بگیر و ببند و کشتار آنان را دیده بودند، اما با بستن چشم خود، همچنان بر طبل استحکام و استمرار حکومت اسلامی، "نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد"، کوبیدند،
تمام کسانی که اوامر و دستورات رهبران دینی-سیاسی ایران، را مبتنی بر قوانین اسلامی دانسته و آنها را برای انهدام فیزیکی یا فکری منتقدین و مخالفین رژیم اسلامی اِعمال نمودند،
تمام کسانی که مستقیم یا غیرمستقیم، در زنده کردن نابرابری ها، تبعیض ها، اعدام های فردی و کشتارهای دسته جمعی، مفقودالاثر شدن ها، زندانی و شکنجه و فرار میلیون ها ایرانی و آواره شدن آنها در سراسر دنیا، نقش داشتند،
تمام کسانی که به عنوان پناهده یا مهاجر، در خارج از ایران، دست به قتل، ایجاد رعب و ترس زده، یا با گرفتن عکس و فیلم، برای رژیم اسلامی جاسوسی و گزارش تهیه می کردند، یا با رخنه کردن در تشکلات ایرانیان مخالف رژیم، بوجود آورنده فضائی غیرقابل اعتماد، ناامنی و در نهایت موجب تفرقه و نفاق بین ایرانیان می شدند، مسئول مستقیم تمام فجایع و رفتارهای ضد انسانی با مردم ایران اند و مقصر بشمار می روند. و تا محاکمه علنی آنان بر اساس موازین حقوق بشر و قوانین بین المللی برگزار نشود، هیچ ایرانی شرافتمندی نمی تواند خاموش بماند.
اما اگر بهر دلیلی، یکی از دولتمندان دیروز، امروز، چشم گشوده و شجاعانه پلشتی های عُمال و کارگزاران رژیم اسلامی را فریاد می کند و به اشتباهات گذشته اش اقرار، و بخاطر همکاری با رژیم و رنج های غیرقابل جبرانی که بر مردم رفته، اظهار ندامت و طلب بخشش می نماید، جا دارد که مردم لطمه دیده و رنج کشیده ایران، آنان ببخشایند. زیرا:
مطمئناً شستن خون با خون، زلالی نمی آورد، و خشم، اژدهای خشونت می زاید و باید در جائی بند ناف این اژدها را برای همیشه قطع کرد.
مطمئناً بخشوده شدن آقای نوری زاد در محکمه عالی وجدان ملت ایران می تواند انگیزه ای شود برای کناره گیری، افشاگری و اعتراف و طلب بخشش سایر زنان و مردانی که گرچه تاکنون حجرالاسودهای رژیم را مستحکم کرده اند، اما امروزه از کرده های خود پشیمان و خواهان بازگشت به سوی مردم اند و آرزوی بخشوده شدن دارند.
اما آن چه مصرانه باید به آن اندیشید و لحظه ای از نظر دور نداشت، همانا شناخت زمینه ها و شرایطی است که به یک فرد یا یک سیستم، قدرت کوری می دهد که خود را تافته جدا بافته، یا ولی فقیهی ببیند، که در سایه مذهب یا ایدئولوژی، سند قدرت مادام العمر و لایزالش را، رهبر، یا خود ِ خدا مُهر زده است.
شرایطی که به یک فرد یا سیستم امکان میدهد تا با سوء استفاده از خرافات و باورهای مردم، بخود اجازه دهد بصورت مستبدی یکه خواه و رهبر سیستمی فاسد و پوسیده، هر نظر مخالف و مختلفی را با زدن انواع برچسب های پلید سیاهکارانه، محکوم و به ضرب گلوله و چماق و چاقو و چوبه دار صاحب نظر را منهدم کند. تجربه دردناکی که ایرانیان، طی سه دهه با آن مواجه و درگیر بوده اند.
حال که جنبش مردمی، سبز و جوان، در داخل و خارج از ایران، اوج گرفته تا بنیاد رژیم اسلامی را برای همیشه از پایه برکند، جا دارد تا آقای نوری زاد و نوری زادها در محکمه وجدان عالی مردم بخشوده شوند.
اما آن چه براستی بخشودنی نیست و هرگز هم بخشیده نخواهد شد، همانا بار دیگر غفلت، بی اعتنائی و عدم توجه ما به ادغام مذهب در حکومت است.
موج عظیم مخالفان رژیم اسلامی در ایران و خارج از ایران، باید با پشتیبانی از تمام شخصیت ها و حرکت های ضد حکومت و با حفظ تمام اصول مبارزات خشونت پرهیز، با چشمانی باز و هرسو نگر، و ارزیابی لحظه به لحظه شرایط موجود ایران، نگذارند که بار دیگر مقررات و قوانین عصر حجر، بر زندگی و سرنوشت امروز مردم ایران تسلط یابد.
بی اعتنائی در جلوگیری از ادغام مذهب در حکومت، همان اشتباهی است که در انقلاب ۱٣۵۷ رخ داد. اشتباهی که می تواند نسل ما را در برابر آیندگان شرمسار و مقصر قلمداد کند. شاید دیگر طلب عفومان نیز در نزد آنان بخشودنی نباشد.
روشن باد وجدان عالی مردم ایران
۱- www.ipetitions.com
www.parklaleh.blogspot.com
www.noorialapartow.blogspot.com
|