نامه سرگشاده جمعیت فرهنگ و حقوق بشر به سید علی خامنه ای
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱ دی ۱٣٨۹ -
۲۲ دسامبر ۲۰۱۰
بومی سازی علوم انسانی !؟
آقای سید علی خامنه ای
چندی پیش در راستای تحکیم قدرت خود وتثبیت فرومایگان جیره خوار دربارت ،پس از بازجویی اندیشمندان به اسارت گرفته در سلولهای انفرادی و استنطاق تک تک آنها با شکنجه های مخوف وچند روز بعد از پخش سناریوی پشیمانی اهل اندیشه در رسانه حکومتی و مشخصا پس از الگو گرفتن از سخنان قربانی تروریسم دولتی یعنی سعید حجاریان و تصمیم بسیار عجولانه برگرفته از اتاق فکرت ، علوم انسانی را به عنوان اصلی ترین دشمن خود و سپاه ثروت مدار و قدرت طلب پاسداران یافتی و در ترفندی بی خردانه و کهنه، لعاب بومی سازی را بر پیکر این علوم که هزاران سال در مدار تفکر و تجزیه و تحلیل دانشمندان نام آشنا سیقل خورده اند، پوشاندی.
گمان کردی در این میدان هم مثل دیگر میدانها با سفسطه ، خطابه و اقناع برگرفته از درسهای دوران طلبگی و پس از آن میتوانی خود و همراهانت را به مقصد برسانی. نمیدانستی این لعاب بر هیبت علومی به این گستردگی و با آن همه شاخه ، زیر شاخه و گرایش ،پوشیدنی نیست و برای اهل نظر و دانشگاهیان و دانشجویان بیشتر شبیه یک طنز است تا واقعیت.
در اصل با تکیه برزور و زر ونفت و تسلیحات و چاپلوسی تملق گویان اطرافت ، گمان کردی مثل تقلب آشکار در انتخابات که فردی نالایق را برای بار دوم بر کرسی ریاست دولت نشاندی،علوم انسانی را هم با همان ترقند میتوانی تغییر دهی. گمان کردی مثل دستوراتی که به مجلس می دهی ،با دستور هم می توانی ریشه های فلسفه ، جامعه شناسی ، روانشناسی و سایر رشته های علوم انسانی را بخشکانی تا چنین دشمنی روشنگر پیش روی بساط سلطه ات نباشد. یا شاید خود و نظریه پردازان اطرافت در بنیاد اندیشه های راهبردی که تازه تاسیس کرده ای ،راهی یافته اید که علوم انسانی را با الگوی اسلامی ایرانی تان واقعا تغییر دهید و دیگران از آن بی اطلاعند.اگر چنین است ، به این پرسش ها پاسخ دهید:
۱.بومی سازی در علوم انسانی چگونه به کار گرفته میشود و روش شناسی تغییرات فلسفه علوم بر مبنای کدام تئوری انجا م می شود؟
۲.آیا بومی سازی در حیطه جغرافیای تاریخی انجام می پذیرد یا تاریخ جغرافیایی ویا در حوزه جغرافیای فرهنگی؟ و مرز این تحول از کجا تا کجاست؟ یعنی بومی سازی چه طیفی از فرهنگها و کدام جمعیت را شامل میشود. اگر برای مردم ایران باشد ، تکلیف این همه تنوع اقوام با زبانها و فرهنگهای مختلف چیست؟و اگر فقط برای ایرانیان است پس تکلیف صدور انقلاب و مدیریت جهانی چه میشود؟
٣.همه می دانند که هریک از رشته های علوم انسانی در طی قرنها تلاش اهالی اندیشه و نظر و با تعامل فرهنگی
بین اقوام و ملت ها ،به این نقطه که اکنون هست ،رسیده و هیچ یک از نظریه پردازان برجسته هیچگاه ادعا نکرده اند
که به تنهایی چیزی را کشف کرده اند و همواره مثل حلقه های زنجیری که گذشته را به حال و حال را به آینده متصل میکنند عمل کرده اند. آیا الگویی که بنیاد اندیشه های راهبردی و دیگر همفکرانتان مد نظر دارید،غیر از آنچه هست که تاکنون ارائه شده است؟ واگر اینگونه هست ،آیا تاکنون صلاح نبوده که موضوعی با این اهمیت را مطرح کنید و اکنون تصمیم گرفته اید به یک باره علوم انسانی را بر مبنای الگوی اسلامی ایرانی تغییر دهید؟
۴.همراهانتان و خود شما در تمام گفته هایتان ،با بومی سازی علوم انسانی به صورت یک پروژه برخورد کرده اید و اگر این تصمیم عجولانه مطرح نمی شد و هدف تغییری در این رشته ها بود ، دست کم یکی از عقلای قوم باید این نکته را تذکر می داد که این کار مثل نوشتن یک تز دانشجویی نیست که ضربتی تمام شود.آیا نقش فرایندها را در مهندسی مجدد(دوباره) می دانید؟و اگر می دانید برای آنها که نمی دانند توضیح دهید که از کدام پارامترهای علمی در مهندسی تغییر بهره گرفته اید که می تواند مثلا روانشناسی تفاوتهای فردی را بومی و بر مبنای الگوی اسلامی ایرانی فرار دهد.
۵.آن نظریه پردازان که قرار است به یک باره و در یک بازه زمانی مشخص علوم انسانی را بومی کنند، تا کنون کجا بوده اند و چرا تا امروز به این وظیفه عمل نکرده اند؟ آیا صحیح است که یک نظریه پرداز از حقوق و مزایای دانشگاهها و حوزه استفاده کند و عقل و دانش و درایتش به دگرگون کردن علوم برسد اما منتظر باشد تا برای چنین کاری به وی دستور بدهند؟
اگر ما در این سطح نظریه پردازان معتقد به تحولات مورد نظر رهبر داریم که میتوانند نظریات فروید،هایدگر،دکارت،
روسو و امثال اینها را با یک دستور تغییر بدهند ،بدون شک همگان منتظرند تا آنها را بشناسند و بدانند که الگوسازی
در چاچوب اسلامی ایرانی امکان پذیر است و به یقین مدیریت جهانی مد نظر رییس دولت هم امکان پذیر خواهد شد.
۶. آیا کرسی های آزاد اندیشی و هیات جذ بی که که پس از انتخابات سال ٨٨ در دانشگاهها تاسیس شده و بازنشستگی اجباری پیش کسوتان علوم انسانی، در همین راستا هست تا نظریه پردازان مجال بیشتری برای فعالیت داشته باشند؟
۷. رویکرد اصلی این تحول که شمول بسیار گسترده و بی پایانی دارد،به کدام سمت است و مبانی نظری الگوی اسلامی ایرانی مد نظر شما چیست؟
ای بسا با پاسخ به این پرسشها و بسیاری پرسشهای دیگر ، برخی دیگر از تئوریسن های خاموش ،بیدار شوند تا بساط این علوم را برچینند و حکومتتان برای همیشه ماندگار شود.
جمعیت فرهنگ و حقوق بشر در ایران
|