سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

یادها- فروغ فرخزاد


دکتر بیژن باران


• فروغ ۳ شاکله شاخص در شخصیت و شعرش داشت: ۱- شاعرانگی لایزال در امتداد حافظ و مولانا. ۲- شهامت شدید در بیان خطوط اجتماعی پیشرو خود در جامعه پدرسالاری ایران. این شاکله شخصیتی در دهه ۸۰ پس از وقفه ۴۰ ساله بوسیله شاعران زن تداوم یافت. ۳- راوی اول شخص مفرد مونث که در شعر فارسی بیسابقه بود. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۱۱ دی ۱٣٨۹ -  ۱ ژانويه ۲۰۱۱


 از چهره های مطرح علم، هنر، ادبیات، جامعه غرب و ایران، رویدادهای اجتماعی، سیاحتهای شهر و بنای تاریخی در سده 20م خاطرات دیداری وجود دارند که بمرور نوشته و نشر می شوند. عکس آنها از گوگل تصویری گزینش شده؛ معیار این گزینش نزدیکی عکس به زمان خاطره است. این خاطرات با عنوان یادها شامل سهراب سپهری، فروغ فرخزاد، تختی، دکتر ساعدی، محجوبی، ثریا، محصص، ویگن، اخوان، تئودوراکیس، وزنسنسکی، دیراک، باربارا والترز، انتونی کویین، جسی جاکسون، ارسکین کالدول، نورمن میلر، زاده، لیزا منللی، هولیو ایگلسیاس، دبیرستان شرف، تهران، پاریس، واشنگتن، سانفرانسیسکو، برلین، آنکارا، روم، بوداپست، هانولولو، لندن، موناکو، آکاپولکو، .. می باشند. – ب. ب.

بار اول.
جا. کافه فیروز، خ نادری، ضلع جنوبی، نرسیده به چهارراه استانبول
زمان. زمستان 1342
افراد. سیروس طاهباز، فروغ فرخزاد، چند نفر دیگر دور میز مستطیل. میز دیگر نزدیک آنها: ب.ب، ف.ق، ف. م.

یادها. فروغ نشسته بود، سیگار می کشید. چای می خورد. به سیروس می گفت گوریل. اندام ورزیده، بقول تهرانیها، پوست سبزه با گوشت پیچ، داشت؛ عضلات صورتش بسیار گویای عواطف لایزال او بودند. در خوانش شعرش لحن، چم و خم، مکث، تاکید، زیر و بم، کش و کم نفس به لهجه تهرانی یعنی nuance صدایی را با حالت عاطفی خود درهم می آمیخت. شنونده را در جذبه عرفانی بعالم علیا سیر و سوق می داد. سیروس با قد بلند تنومند، بارانی بتن داشت. آرش او نُقل محافل تهرانی دانش آموزان و دانش جویان بود. فروغ شعر آن روزها و تنها صداست که می ماند را با صدای احساسی خود خواند. در مفاصل زیر صحبت سر طرف در اینها شد. یکی گفت منظور ی. ر. و ن. ن. ند. فروغ با حرکت سر تایید کرد.

هیچ صیادی در جوی حقیری که به گودالی می ریزد مروارید صید نخواهد کرد.

مرا به زوزه ی دراز توحش
در عضو جنسی حیوان چکار
مرا به حرکت حقیر کرم در خلا گوشتی چکار
مرا تبار خونی گلها به زیستن متعهد کرده است
تبار خونی گلها می دانید؟    -تنها صداست که میماند

یادداشت. در دهه 40 شعرهای نو دستخطی بین جوانان در تهران دست به دست می گشت. نمونه: احمد رضا احمدی، فروغ فرخزاد، شاملو، م آزرم، کوش آبادی، ح مصدق. جوانان این اشعار را بشکل طومار نوشته در پیاده روی خلوت، آنهارا از جیب درآورده، با خود زمزمه می کردند. نمونه: شعری از کتاب وقت خوب مصائب احمدرضا احمدی دست نوشته ف. ح. بدست گروه ما رسید. خاطرات سفر اروپای فروغ در مجله فردوسی تا 8 شماره خوانده می شد. گاهی مطالبی در باره رقابت در شعر و نحوه زندگی مدرن فروغ و سیمین نُقل محافل و برخی مجلات می شد.

در روایات چیزی که خالی مانده بحثها و مطالعات فروغ در روم و مونیخ با دانشجویان پیشرو است. آنها دانشجویان مترقی پس از کودتا ساکن اروپای غربی در دهه 50م بودند که کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی ـ اتحادیه ملی را در آغاز دهه 60م پدید آوردند. اثر این مراوده را در گذار از سودازدگی زنانه دهه 30 شعر فروغ به پیشبینی پرشور انقلاب عدالتخواهانه در راه خلق مذهبی فلات در شعر دهه 40 فروغ می توان دید. ستاره سرخ، برنامه مساوات طلبانه سیاسی "کار، مسکن، سواد، نان، طب برای همه" یا "از هرکس باندازه توانش و به هرکس باندازه نیازش" که در مفصل پایانبندی شعر بزبان خلقی مستقیم و نه ادبی فاخرانه آمده - اشارات، تداعیات، تلقینات این شعر بلندند. رک به: کسی که مثل هیچ کس نیست با سطوری از این دست:

من خواب یک ستاره ی قرمز دیده ام/.. وقتی که خواب نبودم دیده ام../ کسی می آید../ و اسمش آن چنانکه مادر /در اول نماز و در آخر نماز صدایش میکند / یا قاضی القضات است / یا حاجت الحاجات است/ و میتواند کاری کند که لامپ "الله"
که سبز بود مثل صبح سحر سبز بود
دوباره روی آسمان مسجد مفتاحیان روشن شود
کسی از آسمان توپخانه در شب آتش بازی می آید
و سفره را می اندازد
و نان را قسمت میکند
و پپسی را قسمت میکند
و باغ ملی را قسمت میکند
و شربت سیاه سرفه را قسمت میکند
و روز اسم نویسی را قسمت میکند
و نمره مریضخانه را قسمت میکند

فروغ 3 شاکله شاخص در شخصیت و شعرش داشت: 1- شاعرانگی لایزال در امتداد حافظ و مولانا. 2- شهامت شدید در بیان خطوط اجتماعی پیشرو خود در جامعه پدرسالاری ایران. این شاکله شخصیتی در دهه 80 پس از وقفه 40 ساله بوسیله شاعران زن تداوم یافت. 3- راوی اول شخص مفرد مونث که در شعر فارسی بیسابقه بود. این شاکله شرح حال نویسی زنانه/ آتوبیوگرافی را در ادبیات فارسی آغازگر شد که امکان بیان فردیت در جامعه مذکر قبیلوی را پدید آورد.

ن. ن. در خیابان نادری عصرها با کت شلوار مخملی کرم پلاس بود؛ برخی از اشعارش را دختر دبیرستانیها با عواطف مرحله بلوغ می خواندند. ی. ر. تو رادیوی دولتی با پراکندن شعر حاشیه بیرمق در ژستهای تقابل با شعر تعهد، حد خاصگرای خود را بیان می کرد.

بار دوم.
جا. انستیتو گوته/ فرهنگی فرانسه، خ کاخ، تهران.
زمان. زمستان 1342
افراد. فروغ، سالن پر بود. ب.ب، ف.ق، ف. م.

یادها. فیلم سفید سیاه هنری فرانسوی را نشان دادند. فروغ روی صندلی جلوی من نشسته بود، سیگار می کشید. آنرا زیر کفش پاشنه بلندش خاموش کرد. او قد نسبتن بلند، گوشت پیچ، اندام کشیده عضلانی، صورتی با شاخصه های درشت داشت: گیسوی بلند مشگی، لبان پر، چشمان بادامی، بینی خاص، گردن بلند و شانه های ورزیده. پیراهن گلدار زمینه سفید او تا زانو می رسید. ساقهای شکیلی داشت. در باره فیلم بحث و گفتگو شد. فروغ چیزی نگفت.

فروغ با صمیمیت حاد و عاطفه قوی در زندگی اجتماعی و اشعارش مدل عشق مدرن را برای نوجوانان تهرانی نشان میداد. به آنها صریح می گفت که گزینش همسر بوسیله بزرگان خانواده که از دربار تا کوچه های باریک قدیمی ایران مدل زوجگیری در فرهنگ پیشامدرن ایران بود، بدور انداخته؛ با بیان فردیت خود و عشق 2 سویه طرفین، خود را برای ازدواجی برابرانه آماده کنند.

بعدها مناظره 1343 فروغ با حمید مصدق، شاعر نستوه و متعهد، در یک دیالوگ مدرن، با سطوری از آنها بقرار زیر، رو شد. توجه شود به: بار اسطوره ای سیب در افسانه باغ بهشت، 2 رانده ماقبل تاریخی از آن، باغبان حی و حاضر دولت، نقش غالب پدر در پاسخ فروغ. حمید: تو به من خندیدی و نمی دانستی/ من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم/ باغبان از پی من تند دوید.. پاسخ فروغ: من به تو خندیدم/ چون که می دانستم/ تو به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدی/ پدرم از پی تو تند دوید..   

بار سوم.
جا. دانشگاه میزوری، کلمبیا.
زمان. پاییز 1345
افراد. ب.ب،

یادها. در نامه به ف.م. نوشتم که از طریق سیروس به فروغ بگوید در راننده گی احتیاط کند. چون خواب بدی در باره فروغ دیده بودم. تازه مجله آرش ویژه دیگرش را برای من از تهران فرستاده بودند. در بهمن همین سال او به ابدیت پیوست. البته همیشه در ذهن دوستداران امکان ادامه حیات فروغ مطرح بوده. او اکنون 76 ساله بود؛ با انقلاب، او نیز به خارج پرتاب می شد. در غرب فیلمسازی، شعر نویسی، کنشگری حقوق بشر و زنان را دنبال می کرد. جوایز جهانی در هنر، حقوق بشر، شعر می گرفت. اشعارش به زبانهای دیگر ترجمه می شد. در سفرهایش برای جمع انسان دوستان جهانی سخنرانی می کرد.. من با دوست شیمیدان ف. ر. شعرهای فروغ بویژه آیه های زمینی را می خواندیم؛ آنرا نقد و بحث می کردیم. ف. معتقد بود فروغ از ظاهر و صورت خود ناراضی است؛ من به افسردگی و اضطراب در روان و پیام نوین او برای اجتماع با استناد به سطور شعرش اشاره می کردم.

بار چهارم.
جا. ساختمان فرستنده رادیو، تهران.
زمان. تابستان 1972/ 1351
افراد. پوران فرخزاد

یادها. در ساختمان فرستنده رادیو تهران، میدان ارگ، از طریق عمو، ر. ف.، پوران، خواهر بزرگتر فروغ، را ملاقات کردم. ترجمه انگلیسی 10 شعر فروغ با کتابنامه و کلمات قصار فروغ در باره شعر و زندگی را نشان داده؛ در باره کتابم راه و رود با ایشان صحبت کردم. اجازه شفاهی درج 10 شعر فروغ را در کتابم از ایشان گرفتم. پخش کتاب در تهران با مشکل روبرو شد؛ در واقع پخش نشد؛ معدودی در اروپا و امریکا پخش شد. ترجمه شعر فروغ محتوای شعری اورا به زبان مقصد خوب ترابری میکند؛ جو شعری او برای متکلمان غربی قابل درک است.

زندگینامه. 8 دی 1313 – 24 بهمن 1345. سال 3م دبیرستان خسرو خاور را تمام کرد؛ به هنرستان نقاشی رفت. معلمان او بهجت صدر و پتگر بودند. او 16 سالگی با پرویز شاپور ازدواج کرد؛ با فرزندی از او، در 1334 طلاق گرفت. به ایتالیا رفت با زبانهای ایتالیایی، فرانسه و آلمانی آشنا شد، 1336. در 1337 با ابراهیم گلستان آشنا شد؛ در 1338 به انگلستان رفت؛ فیلم خواستگاری را در 1339 ساخت؛ 2 کتاب ژان مقدس از برنارد شاو و ستون سنگی هنری میلر را از انگلیسی به فارسی ترجمه کرد. در 1340 بخشی از فیلم آب و گرما را تهیه کرد؛ فیلم خانه سیاه است را در 1341 در تبریز تمام کرد. در نمایش 6 شخصیت در جستجوی نویسنده درخشید، 1342. در تابستان 1343 به آلمان، ایتالیا، فرانسه رفت؛ برادرش فریدون را دید . برناردو برتولوچی یک فیلم ربع ساعتی از زندگی فروغ در تهران ساخت. در جشنواره 1344 پزارو، ترجمه آثار شعری او به زبانهای غربی و ساختن فیلمی با سرمایه سوئدی به فروغ پیشنهاد شد.

آثار: اسیر 1331، دیوار 1335 ، عصیان1336، نامه ها، سفرنامه ی اروپا در مجله فردوسی 1337، تولدی دیگر 1343، ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد پس از مرگ او چاپ شد.

منابع. دکتر بیژن باران : تبلور اختلالات روحی در شعر نو فارسی www.iranpoetry.com
دکتر بیژن باران : محرکات و احساسات در شعر فروغ فرخزاد balatarin.com   pendar.forums1.net
اروتیزم در شعر فروغ فرخ زاد ـ دکتر بیژن باران
www.hashtaad.com
بیژن باران: محرکات و احساسات در شعر فروغ فرخزاد
www.armans.info
مونولوگ درونی: بیژن باران
8aaad.com
نامه های فروغ فرخزاد
www.avayeazad.com
مناظره زیبای حمید مصدق و فروغ فرخ زاد 1343
koocheyedeltangiha.blogfa.com
کسی که مثل هیچ کس نیست
www.avayeazad.com
دکتر منصور بیات زاده: مطالبی در باره تاریخچه کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی ـ اتحادیه ملی
www.sedayemardom.net
persianpost1.blogspot.com
‏31‏/12‏/2010‏ 1:48 م

 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست