بر علیه جنگ و برای صلح
مهرداد بهارآرا
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۵ خرداد ۱٣٨۵ -
۵ ژوئن ۲۰۰۶
در اخبار میبینیم و میشنویم: سربازان آمریکائی در ۱۹ نوامبر ۲۰۰۵ در حدیثهی عراق از کشته شدن یکی از همقطاران خود خشمگین میشوند و وحشیانه و دیوانه وار به منازل مردم بیگناه عراقی حمله ور میشوند و همه را به رگبار میبندند، که در نتیجهی آن ۲۴ نفر کشته میشوند، و وزارت دفاع آمریکا ماهها سعی در مخفی نگه داشتن آن واقعهی وحشتناک میکند. در ۱۵ مارس ۲۰۰۶ سربازان آمریکائی در ایساکی عراق وارد منزل یکی از شهروندان عراقی میشوند، ساکنین را در یک اتاق جمع میکنند و همه را با گلوله های ساخت آمریکا که با پول همین مردم عراق تهیه شده اند به گلوله میبندند و ۱۱ نفر را بیگناه و بیدلیل میکشند و حتی به حیوانات مردم مصیبت زدهی عراق هم رحم نمیکنند. در حمدانیهی عراق یک شهروند عراقی از روی جنون و یا شاید هم تفنن سربازان آمریکائی به رگبار بسته میشود. اینها فقط بخشی از واقعیتهای هر روزه در کشور جنگ زده و اشغال شدهی عراق میباشد که میبینیم و میشنویم.
گناه آن دختر بچهی عراقی که از برق اسلحهی سربازان امریکائی که با لگد درب خانه را از پاشنه کنده و وارد شده اند دچار وحشت شده و به مادر خود چسبیده و فریادرسی را میطلبد و در یک آن همراه مادر و همهی همراهان پرپر میشود چه میتواند باشد؟ دختر بچهی عراقی با کشته شدن خود تاوان سیاست "سهم بیشتر خواهی" افراطیون جنگ طلب در حاکمیت آمریکا و در عین حال سرسختی و مقاومت احمقانهی صدام حسین را که دو دستی به حکومت چسبیده و به هیچ قیمتی حاضر به ترک آن نبود را میپردازد. هم جمهوریخواهان حاکم در آمریکا و هم رژیم فاسد صدام مسبب آنهمه مصائب و بدبختی هستند که در دو دههی گذشته بر مردم عراق تحمیل شده است.
بیاد بیاوریم آن دختربچهی ایرانی را که با موشکهای عراقی بر سنگفرشهای هویزه تکه تکه شد. بیاد بیاوریم نوگلهای مدرسهی خرم آباد را که در نتیجهی اصابت موشکهای عراقی در زیر تلی از خاک مدفون شدند. با هر اصابت موشکی مزدوران رژیم، بسیجیها، پاسداران، و جیره خواران حکومت با فرمان "رهبر مرتحل" خود بر ویرانه های به جا مانده زوزه های "جنگ جنگ تا پیروزی" سر میدادند. "امام راحل"، و به تبع آن رژیم جنگ و خونریزی، دیوانه وار شعارهای "اگر این جنگ بیست سال هم طول بکشد ایستاده ایم"، "از برای فتح قدس از کربلا باید گذشت"، "عزت و شرف ما در گرو این جنگ است"،... را عمده و آنچنان فضای جنگ، تاریکی، و وحشت بر کشور حاکم کرده بودند که هیچ مخالفی را یارای مخالفتی نبود. سردار قادسیه هم از آنطرف مرز در رویای فتح جنوب و غرب کشورمان به لشکرکشی های خود ادامه میداد. امروز نیز حاکمیتی بر کشورمان تحمیل شده است که خود را رهرو همان "امام راحل" و پایبند به همان شعارهای دوران جنگ ٨ ساله با عراق میداند. اکنون نیز کسانی در رأس قدرت هستند که رویاروئی با آمریکا را عین عزت و شرف میدانند. حاکمیت جمهوری اسلامی نباید این فرصت را داشته باشد که با سیاستهای نابخردانه و ضد ملی خود منافع ملی مردم ایران را بخطر اندازد و همان سرنوشتی را برای مردم ایران رقم زند که صدام برای مردم عراق به میراث گذاشت.
آن بخشی از اپوزیسیون که در رابطه با بحران اتمی جمهوری اسلامی، با عمده کردن مبارزه با آمریکا، برای سیاستهای ماجراجویانهی جمهوری اسلامی جامهی مشروعیت میدوزند و حق استفاده از انرژی هسته ای و ادامهی غنی سازی اورانیوم را بدون قید و شرط برای جمهوری اسلامی قائلند و حاکمیت را به مقاومت در برابر فشارهای جهانی تشویق میکنند درست همان راهی را هموار میکنند که بخش دیگر اپوزیسیون با تشویق آمریکا و جامعهی جهانی به رویاروئی حتی نظامی با ایران هموار میکنند. در نهایت هر دو بخش اپوزیسیون، خواسته و یا ناخواسته زمینهی بروز جنگ را فراهم میکنند، اولی با تشویق جمهوری اسلامی به گردنکشی در مقابل جامعهی جهانی و دومی در قامت جیره خواران "با مزد و مواجب" آمریکا، با دادن اطلاعات غلط به پنتاگون و سازمان سیا، امریکا را تشویق به برخورد نظامی با ایران میکند.
چگونه میتوان خود را یک انسان و یک ایرانی نامید و با دیدن صحنه های وحشتناکی که به بخشی از زندگی روزمرهی مردم عراق تبدیل شده، شعار "ضد جنگ" را سر نداد و هر چه در توان داشت را برای جلوگیری از آغاز آن بکار نبرد. باید از تمامی امکانات موجود، هم امکانات داخلی و هم امکانات بین المللی، برای وادار کردن حاکمیت جمهوری اسلامی به عقب نشینی از سیاستهای "منافع ملی بر باد ده" خود استفاده کرد. مردم ایران در این تلاش خود به کمک جامعهی جهانی نیاز دارد.
|