نئولیبرالیسم کلبی ساز احمدی نژادی
یاسر عزیزی
•
فرودستان ِ هدف طرح، نه تنها مجبور به قناعت در زمینه ی تامین نیازهای کالایی، که ملزم به قناعت در روشن کردن شعله های اجاق گاز خود نیز شده اند، بل به خام خواری که تکمله ی آنچه پیش از این کلبی مسلکی (یا به زبان ساده تر زندگی سگی، البته نه سگ های تیماردار ِ خانواده های برخوردار) توصیف کرده بودیم، روی آورند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۶ دی ۱٣٨۹ -
۶ ژانويه ۲۰۱۱
طی ماه های اخیر و به ویژه هفته های گذشته، بحث های مفصلی در توصیف آزادسازی قیمت ها در دولت اسلامی (با عنوان عوام فریبانه ی هدف مند سازی یارانه ها) به مثابه رویکردی نئولیبرالیستی، آن هم از صبغه ی هارترین شکل آن صورت بسته است. طرحی که خود بخش کوچکی از برنامه های گسترده تری به عنوان طرح تحول اقتصادی است و در کوتاه سخن و خوش بینانه ترین پیش بینی می توان گسترش فلاکت در بخش های میانی و تعمیق این فلاکت در لایه های پایین تر جامعه را از اثرات آن برشمرد. مباحث اقتصادی و تحلیل های نظری و تخصصی را به فراوانی صاحبان نظر و خبرگان این حوزه ها بررسیده اند و این مجال بر تکرار آن ها به زبانی ناقص تر نیست. غرض اصلی این نوشتار ورود به بحثی حول یک تکیه اساسی در کلام محمود احمدی نژاد در قالب توصیه به ملت "با بصیرت" و "همیشه در صحنه" ایشان است.
"قناعت توانگر کند مرد را"
در غالب سخنان احمدی نژاد، چه قبل از آغاز و چه در شب اعلام آزادسازی قیمت ها، به وفور شنیده ایم که از مردم خواسته است در مدیریت نیازمندی های خود، قناعت را لحاظ کنند و با زیرکی خاصی، چنین قناعت فرمایشی را به صرفه جویی تعبیر می کرده است تا به وی در ریشه کن کردن کوتاه زمان ِ زمینه ها و نمودهای فقر در جامعه یاری کرده باشند. هم از این روست که مصرع فوق را جهت ایضاح سخن وی به کار گرفتم تا به درک مطلب کمک کند.
در شمار اقتصاددانانی که سعی داشته اند خود را پایبند به ترکیب واژه ی مبتذل "اقتصاد اسلامی" تعریف کنند نیز همواره شاهد بوده ایم که بر آن بوده اند تا آنچه در اقتصاد "مطلوبیت" به معنای تشخیص ضروری ترین نیاز (کالایی) با توجه به منابع مالی توصیف کرده اند را با مفهوم قناعت در متون دینی نزدیک کنند تا برگ زرین دیگری از دفتر غنی اقتصاد اسلامی!! را ورق بزنند. پر واضح است در یک اقتصاد سرمایه داری، سرمایه دار هرگز به عرصه ی گزینش تعریف شده با مطلوبیت کشانده نمی شود، چه به ازای برخورداری از سرمایه بالاتر از نیاز خود، هر کالایی برای وی کالای پست و قابل تصاحب است. بنا بر این هم مطلوبیت و هم قناعت، معطوف به توان و اراده مالی فرودستان و میان مایه گان اقتصادی جامعه است. از طرفی قناعت و صرفه جویی دو مفهوم متباینی هستند که حداقل زمینه های جمع میان آن دو وجود دارد. صرفه جویی ضد اصراف، به معنای کم کردن مصارف غیرلازم و بی اثر است، حال آن که قناعت یعنی سرکوب پاره ای نیازهای کالایی ضروری به نفع نیازهای اساسی و ممکن الحصول تر. صرفه جویی به معنای خاموش کردن 4 لوستر غیر ِ ضروری از 5 لوستر سالن پذیرایی و روشنایی های اتاق های فاقد نفر است، که اگر چه به جا و شایسته است، منتها نمی تواند معادل قناعت به این معنا قرار گیرد که اگرچه پروتئین (خاصه انواع گوشت) و میوه جات لازمه تقویت توان جسمی و سلامت زیستی فرد است، اما جهت کفایت درآمد در تامین خانوار، باید به نفع تهیه نان و گوجه فرنگی (البته نه به قیمت زعفرانی اخیرش) و کدو حذف یا تعدیل شود.
این کیفیت دعوت، چه به مطلوبیت و چه قناعت، در نزدیک ترین معنا، دعوت به نوعی کلبی مسلکی است که به خوبی منویات حاکمان سرمایه گرا را تامین می کند.
نقل است که "دیوژن" به عنوان سر سلسله کلبی مسلکان (که اساسن این نحله به واسطه ی سگ نامیدن دیوژن توسط خودش به این عنوان ماندگار شد) معتقد بود؛ انسان طبیعتن به حداقل راضی است، زیرا طبیعتن بی نیاز است (که این خود گزافه لغوی است) و باز معتقد بود به دلیل بی نیازی ذاتی، کمبود وسایط تامین نیاز خود را احساس نمی کند و با وجود این کمبودها خود را سعادتمند احساس می کند. چنین انسانی در تلقی دیوژن، می تواند با قناعت سعادتمند زندگی کند (همان که احمدی نژاد منظور دارد)، چه داعیه ای ندارد که شریف باشد.
یک مثال ساده قدری واضح سخن خواهد بود. ادعا شده است "هدف مند سازی یارانه ها" معطوف به منافع فرودستان جامعه است. سیلندر (کپسول) گاز خانگی جهت پخت و پز و مصارفی از این دست، در حال حاضر در محدوده ی استفاده ی روستاییان و محرومین از گاز شهری و لوله کشی شده است، که ظاهرن این اقشار هدف درجه اول بهره وری از طرح بابرکت نقدی کردن یارانه ها (برکت از این حیث که "این پول، پول امام زمان است" [محمود احمدی نژاد]) بوده اند. قیمت یک سیلندر گاز طی هفته اول آزادسازی قیمت ها، از 1200 تا 1500 تومان (که خود این شناور بودن قیمت خود حکایت تاسف بار دیگری در بی سامانی اقتصادی جامعه ماست، چه چنین بخشی نیز مطلقن در انحصار دولت سرمایه گراست) به 3700 تا 4500 تومان افزایش یافته است. این مثال ساده خود گویای این واقعیت است که فرودستان ِ هدف طرح، نه تنها مجبور به قناعت در زمینه ی تامین نیازهای کالایی، که ملزم به قناعت در روشن کردن شعله های اجاق گاز خود نیز شده اند، بل به خام خواری که تکمله ی آنچه پیش از این کلبی مسلکی (یا به زبان ساده تر زندگی سگی، البته نه سگ های تیماردار ِ خانواده های برخوردار) توصیف کرده بودیم، روی آورند.
زندگی سگی، استخوان یارانه ای، آلونک مهری و تقوای دیوژنی (قناعت)، همه یک جا خلاصه ای است تا تعبیری فلسفی – اجتماعی نیز، بر آن چه به واقع می توان "هدف من سازی"* احمدی نژادها نام اش نهاد، رفته باشد. با تنها یک تبصره که؛
"دیوژن وقتی دید کودکی با دست آب می خورد، کاسه سفالین خود را شکست تا از این آخرین وسیله تامین نیاز نیز تقوا کرده باشد، ما اما کاسه ای برای مان نخواهد ماند."
.........
http://azizi61.blogfa.com
* اشتباه نشود، حرفی از قلم نیفتاده، "من" در اینجا یعنی دولت سرمایه سالار، دولتی که می خواهد تمامی لایه های در معرض اعتراض تا طغیان را وابسته ی خود کند. شاید "همه من سازی" قدری به سزاتر باشد.
|