یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

"پایان کار نهاد ولایت فقیه"


حمیدرضا برهانی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۲۴ دی ۱٣٨۹ -  ۱۴ ژانويه ۲۰۱۱


رهبری آقای خامنه ای و نهاد ولایت فقیه به عنوان مسئول حرکات و جنایات حکومت جمهوری اسلامی در داخل و خارج از کشور شناخته میشود در صورتی که قبل از ریاست جمهوری آقای خاتمی یک قدرت موازی اما پنهان در حال شکل گیری بوده و در طول سالیان گذشته سلسله وار یک تشکیلات پنهان را سازمان داده و نهاد های حکومتی را کنترل نموده است. بعد از انتخابات دور دوم ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد زمانی که ریس جمهور تقلبی دست آقای خامنه ی را نبوسید رسما خبر انتقال قدرت از نهاد ولایت فقیه به نهاد ریاست جمهوری را به جهانیان ابلاغ نمود. تصمیم گیری های ماههای گذشته ریاست جمهوری در مورد های متفاوت و آخرین آنها یعنی تغییر وزیر امور خارجه ( آقای متکی) بدون اطلاع رهبری نشانه ای بر این امر میباشد. نهاد ولایت فقیه توسط انتقاد های شدید اقشار و طبقات مختلفی که در تصمیم گیری های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شریک نبوده اند به انفعال کشیده شده بود تلاش داشت با قربانی کردن آقای خامنه ای و در عین حال ایجاد یک حکومت نامرئی با استفاده از مذهب منافع اقتصادی انحصار طلبان را حفظ نماید. از سویی نهاد های موازی تشکیل شده زیر زمینی با حمایت نظامی سپاهیان انقلاب میروند تا یک حکومت یکدست، توتالیتر و مخفی را به جهانیان معرفی کنند. آقای خامنه ای که با جبهه گیری بعد از انتخابات شرعیت رهبری خود را از دست داده و با سکوت در مورد کشتار، شکنجه، تجاوز و دادگاه های نمایشی عملا شریک حاکمان جدید شده بود به عنوان مجرم اصلی به مردم کوچه و بازار معرفی گردید. آقای خامنه ای از حمایت آیت الله های با نفوذ شیعه محروم مانده و قدرت مذهبی ایجاد شده توسط آقای خمینی را نیز تا حدود زیادی از دست داده است.همچنین کمکهای مالی دولت به امامان جمعه از قدرت شبکه ای مساجد به سود ولی فقیه کاسته است. در مقابل تشکیلات موازی زیر زمینی امکان مقابله دموکراتیک و دیپلماتیک را نیز از ایرانیان سلب نموده است.
نگارنده با همه اعتقادی که به صداقت، آگاهی، دموکراتیک و مردمی بودن اشخاصی که اعلام برائت نسبت به آقای نگهدار کرده اند دارد میخواهم اعتراف کنم که من هم در بوجود آمدن این شرایط شریک هستم. من مقصر هستم بدلیل اینکه از ادبیات دشمن سازی در سیاست حمایت کرده ام و رقابت را به نسل بعد از خود نیاموخته ام. من مقصر هستم به دلیل اینکه بجای تقسیم قدرت، خواهان تمامی قدرت بوده ام و نظریه حاکمان بر ایران را ترویج نموده ام. من مقصر هستم چون اصلاح طلبی را تنها مجری قوانین بودن دانستم و اجرای قانون توسط حکومت را نخواستم. من مقصرم زمانی که تبصره های بر قانون اساسی نگارش شد سکوت کردم، من مقصرم به دلیل اینکه خواهان اصلاح گفتمان سیاسی از تمامیت خواهی قدرت به تقسیم قدرت نبوده ام.

آقای خامنه ای میتواند با پیوستن به توده مردم در مقابل تشکیلات زیر زمینی حاکم بر تهران ایستادگی نماید. البته این همکاری هیچ مزیتی را برای او به همراه نخواهد داشت و در مورد جرمهای ایشان یک دادگاه بین المللی میتواند قضاوت نماید اما این جام زهر نوشیدن میتواند تا حدودی وجهه روحانیون شیعه را تا در ذهن ایرانیان ترمیم کند. ولی فقیه قبل از اینکه توسط سپاهیان وانحصارطلبان بازنشته گردد میباید از آخرین قدرت داده شده به او در قانون اساسی استفاده نماید و شرایط انتخابات آزاد را برای همه ایرانیان فراهم سازد. این امر امکان پذیر نخواهد بود مگر با درایت و سیاست همگانی احزاب و سازمانهای دموکراتیک ایرانی. در ادبیات سیاسی ایران زمانی که ما در دایره قدرت شریک نیستیم دشمن نامیده میشویم، زمانیکه با قدرت حاکم همکاری نمی کنیم خیانت کار میشویم.

حمیدرضا برهانی
بلژیک


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست