سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

آقای نگهدار و سیاست ورزی در خلاء


محمد برزنجه


• آقای نگهدار بارها در معادلات خود اشتباه کرده و همچنان تکرار میکنند. شاید تنها ویژگی ایشان که شبیه سیاستمداران است، اعتماد به نفس و عدم شرم در مقابل اشتباهاتش است. ایشان در بهترین حالت میتواند یک تحلیل گر سیاسی باشد که گاهی از رفسنجانی، گاهی از خاتمی، گاهی از احمدی نژاد و در چند سال اخیر به طور مشخص از اقای خامنه ای حمایت میکند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۵ دی ۱٣٨۹ -  ۱۵ ژانويه ۲۰۱۱


اخیراً آقای فرخ نگهدار در یک مصاحبه با تلویزیون صدای امریکا بطور مستقیم از طرح هدفمند کردن یارانه های دولت احمدی نژاد حمایت کردند و در چند روز اخیر نیز مطلبی به نام "آقای خامنه ای! فردوست ها از شما آریامهر می سازند" که در سایت ایران امروز منتشر شده است با نصیحت کردن خامنه ای به ایشان پیشنهاد میکنند که خطای سیاسی خود را جبران کنند وبه مسئولیت خود برگردند. این دو موضوع با عکس العمل تعدادی از رفقای ایشان در سازمان اکثریت و بعضی از اعضای اتحاد جمهوریخواهان روبرو شده است. البته این اختلاف نظرها با ایشان امری تازه نیست و سالهاست که کسانیکه با ایشان کار سیاسی کرده اند، با آن روبرو بوده اند- البته برای پیشبرد دموکراسی درون این تشکیلات و احترام به نظر ایشان، انرا تحمل کرده اند- اما این دو موضع گیری اخیر ایشان به نحوی بوده است که انرا برای بعضی از همکاران او غیر قابل تحمل کرده است تا جایی که دو نفر ازرفقای قدیمی ایشان اعلام برائت کرده اند. در اینجا بدون انکه وارد بحث های تاریخی و گذشته شویم و فقط بخواهیم همین دو موضوع اخیر ایشان رافقط از زاویه سیاسی بررسی کنیم، متوجه خواهیم شد که با نوعی از سیاست ورزی روبرو هستیم که در قاموس هیچ سیاستمدار اپوزیسیون- قانونی و غیر قانونی- نمی گنجد. این در حالی است که ایشان حداقل 40 سال سابقه کار سیاسی در کارنامه خود دارند.

ایشان در مصاحبه با آقای علی جوانمردی در رایو صدای امریکا بطور مشخص مدافع طرح هدفمند کردن یارانه آقای احمدی نژاد بودند و در مقابل آقای حسن داعی چنان از این طرح دفاع میکردند که احساس میشد که ایشان نماینده آقای احمدی نژاد هستند. (1)

در این شکی نیست که پرداخت یارانه ها در همه کشورها امری مرسوم است و حتی کشورهایی صنعتی پیشرفته مثل امریکا، ژاپن و المان نیز برای حمایت از بخشی از صنایع یا کشاورزی یارانه پرداخت میکنند. بطور مثال در حال حاضر دولت امریکا وام های ارزان در اختیار شرکت های صنعتی که در جهت تولیداتی که الودگی هوا را کاهش میدهد، قرار میدهد. حتی اخیراً برای خریدارن اتومبیل های برقی یا دو منظوره (هایبرد) یارانه های قابل توجهی پرداخت میکند. اینکه پرداخت یارانه ها در ایران به عنوان معضلی گریبان گیر دولت های مختلف جمهوری اسلامی در 32 سال گذشته بوده و افزایش آن دولت احمدی نژاد را با مشکل بزرگی روبرو کرده است، جای شکی نیست. البته آقای احمدی نژاد خود یکی از عواملی بوده که به شکل مستقیم و غیرمستقیم باعث این افزایش بوده است. اما نکته قابل توجه این است که شخصی مانند آقای نگهدار بدون در نظر گرفتن اینکه چه دولتی با چه توان مدیریتی و در چه زمانی و با توجه به چه سیاست های اقتصادی و خارجی خود میخواهد این پروژه را اجرا کند، خیلی سطحی بدون توجه به فرآینده های مختلف به حمایت از این طرح پرداخته است. سوال ها اینجاست:

اخر دولتی که با دزدی رای مردم و کارنامه اقتصای آنچنانی که در چند سال گذشته حتی مورد انتقاد وزیر اقتصاد خودش قرار گرفته است، چگونه میتواند مجری چنین طرحی باشد؟ حکومتی که ثروت بادآورده نفت که در تاریخ چند صد ساله کشوربی سابقه بوده، بر باد داده است و یک فرصت طلایی را برای یک جهش اقتصادی بزرگ از دست داده، کی میتواند مجری چنین پروژه ای باشد؟ حکومتی که با همه دنیا سر جنگ دارد و با تحریم های اقتصادی و عدم سرمایه گذاری در کشور روبرو است، به چه نحوی میخواهد چنین طرحی را اجرا کند؟ در اینجا این سوال مطرح میشود که آقای نگهدار به عنوان سیاستمدار-نه اقتصاددان- چگونه این مسائل را که به شکل مستقیم و غیرمستقیم با این طرح مربوط است، نمی بیند و ساده گرایانه به حمایت از طرح میپردازد؟ اخر در کجای دنیا مرسوم است که کسی که ادعای اپوزیسیون را دارد طرحی را که مورد شک و تردید خود حاکمان است، حمایت کند؟ آنهم دولتی که منفورترین دولت 80 ساله گذشته ایران بوده است. آقای نگهدار یا از سیاست چیزی نمی داند و یا با قصد و هدف میخواهد از احمدی نژاد حمایت کند. در هر دو حالت این کار ایشان برای خیلی از اعضای تشکلاتی که ایشان با آن همکاری میکنند، قابل هضم نمیباشد.

نکته دوم در مورد مطلب ایشان خطاب به آقای خامنه ای است که از وی میخواهد که خطای سیاسی خود را جبران کند و به مسئولیت خود برگردد. (2)
البته در عرصه سیاست نامه های سیاسی سرگشاده خطاب به مسئولین امری عادی بوده، ولی هر کس یا جریانی که به این کار اقدام میکند، اهدافی دارد که از این طریق این متون بیان میکند. بعضی از این نامه ها برای افشاگری یا بی لیاقت شمردن حاکمان است. بعضی برای اگاه نمودن جامعه از مسائلی که وجود دارد و بعضی نیز برای تذکر به حاکمان برای تغییر سیاست انهاست. ظاهراً محتوای مطلب آقای نگهدار از نوع سوم و برای تغییر سیاست ولایت فقیه منتشر شده است. حال اگر بخواهیم بر اساس همین هدف مشخص اقای نگهدار به مطلب توجه کنیم، متوجه خواهیم شد که یا آقای نگهدار خود را شخصیتی ماورای قدرت سیاسی در جنبش میداند، یا دچار توهم نسبت به ولایت فقیه است.

اگردر چند سال گذشته به نامه ها و بیانیه هایی که مسئولین حال و اسبق جمهوری اسلامی خطاب به خامنه ای نوشته اند، توجه کنیم، کسانی را میبنیم که از نظر موقعیت سیاسی هزاران بار قویتر از اقای نگهدار بوده و نامه های انها برای آقای خامنه ای پشیزی ارزش نداشته است. حال آقای نگهدار- کسی که هیچ موقعیت سیاسی انچنانی نداشته و سالهاست در تبعید زندگی میکند- چگونه میتواند با یک مطلب خاضعانه رفتار رهبر جمهوری اسلامی را عوض کند؟

در شرایطی که علی اکبر رفسنجانی یار 50 ساله خامنه ای و کسی که او را با کلک سیاسی به رهبری رسانده؛ کسی که چندین سال رئیس مجلس شورا و رئیس جمهور بوده و هم اکنون رئیس مجلس خبرگان و رئیس مجمع تشخیص مصلحت است، نامه های پندآمیز او به خامنه ای تاثیری نداشته؛ در حالی که حرف های محمد خاتمی کسی که با بیش از 20 میلیون رای مردم که به مدت 8 سال رئیس جمهور کشور بوده و نسبت فامیلی با خیلی از مسئولین فعلی کشور دارد، "خواص رد شده" نامیده میشود؛ در حالیکه میرحسین موسوی 8 سال نخست وزیر کشور و حضور بیش از بیست سال در مجمع تشخیص مصلحت و به گفته خود حاکمان 14 میلیون رای دارد، بخاطر بیانیه های که در همه آنها خواستار اجرای قانون اساسی جمهوری اسلامی بوده، مجرم و منتظر محاکمه شدن است؛ در حالیکه کروبی با سالها رفاقت با آقای خمینی و سالها نمایندگی در مجلس و ریاست آن، عامل بیگانه خطاب میشود؛ آقای نگهدار با چه پشتوانه ای میخواهد "رفتار ولایت فقیه" را عوض کند؟

اگر ایشان مانند آقای عبدالله مومنی از زندان برای آقای خامنه ای نامه سرگشاده میفرستادند که از طریق آن از شکنجه هایش شکایت کند و ظلم خامنه ای را نشان دهد، به خاطر شجاعت و مقاومت مورد تقدیر همه قرار میگرفتند. اگر نامه های سرگشاده آقای محمد نوری زاد که خود را عاشق ولی فقیه میدانست و او را پدر خطاب میکرد و شجاعانه از زاویه یک مسلمان، حکومت ایشان را به چالش میکشد و تذکراتش در عین حال خیلی شجاعانه تر از مطلب آقای نگهدار بوده، نمی تواند ذره ای تاثیر در رفتار آقای خامنه ای داشته باشد، آقای نگهدار که از نظر حکومت جمهوری اسلامی فردی "ملحد" بوده و خارج از نظام شناخته میشود، چگونه میخواهد رفتار ولایت فقیه را عوض کند؟ رفتار خاضعانه آقای نگهدار در این مطلب چنان چندش آور است که انسان در مقابل کسانیکه با شجاعت و شهامت در زندانهای جمهوری با سربلندی خامنه ای را ظالم خطاب میکنند، شرمسار میشود.

آقای نگهدار بارها در معادلات خود اشتباه کرده و همچنان تکرار میکنند. شاید تنها ویژگی ایشان که شبیه سیاستمداران است، اعتماد به نفس و عدم شرم در مقابل اشتباهاتش است. ایشان در بهترین حالت میتواند یک تحلیل گر سیاسی باشد که گاهی از رفسنجانی، گاهی از خاتمی، گاهی از احمدی نژاد و در چند سال اخیر به طور مشخص از اقای خامنه ای حمایت میکند. کسی که تفاوتی ما بین تحلیل گر سیاسی و فعال سیاسی (سیاستمداربودن) قائل نمیشود یا گاهی تصوری ماورای توانایی های خود داشته باشد، یا سیاست نمیداند و یا مشکل دیگری دارد. من اگر به جای ایشان بودم از سیاست کناره میگرفتم و همان کارتحلیل سیاسی را انجام میدادم که لااقل شبکه های تلویزیونی و رادیوی خارج از کشور شخصیتی موافق حکومت داشته باشند که در مقابل مخالفین قرار دهند تا مصاحبه هایشان یکدست و یکنواخت نشود. در آن حالت ایشان فقط مسئول گفته های خودش بود.

ژانویه 2011
محمد برزنجه


(1) مناظره اقای نگهدار با حسن داعی در تلویزیون صدای امریکا در مورد طرح یارانه ها
www.voanews.com

(2) مطلب آقای نگهدار"آقای خامنه ای! فردوست ها از شما آریامهر می سازند"   در سایت ایران امروز
www.iran-emrooz.net


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۴)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست