روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
٣۰ دی ۱٣٨۹ -
۲۰ ژانويه ۲۰۱۱
«مقاومت لبنان و عقب نشینی آمریکا و اسرائیل»عنوان یادداشت روز روزنامهی کیهان به قلم سعدالله زارعی است که در آن میخوانید؛تحولات لبنان از اقدامات یک جانبه به سمت «اقدامات جمعی» تغییر مسیر داده است و این نشان می دهد طرف هایی که گمان می کردند، می توانند موازنه قدرت را در لبنان با مانور سیاسی تغییر دهند، اینک واقعیت صحنه سیاسی لبنان را پذیرفته و از تک گویی فاصله گرفته اند به سه خبر زیر توجه کنید.
۱- جلسه سیاسی سه کشور سوریه، ترکیه و قطر در دمشق تشکیل شد، مقدمه این جلسه سفر سعدحریری به ترکیه بود این در حالی است که تا چند روز پیش آمریکا به مرکز تصمیم گیری درباره پرونده ترور حریری- و به عبارت بهتر حادثه آفرینی در لبنان- تبدیل شده بود و آقای اوباما می برید و بر قامت سعد می پوشاند. واکنش شدید و عملیاتی حزب الله- تعلیق کابینه- مشخص کرد که این نوع از اقدام می تواند تنها سرمایه ۱۴ مارس را از بین ببرد. حریری و گروه او الان در حالی چشم به دمشق دوخته اند که سوریه قبلاً مواضع خودش را- که با موضع حزب اله کاملاً یکسان است- اعلام کرده بود. ترکیه و قطر نیز محوریت حزب اله را در تحولات لبنان قبول دارند و سیدحسن نصرالله را محوری ترین شخصیت لبنان می دانند. پس کاملاً واضح است که از این جلسه تاییدیه ای برای «فتنه دادگاه» بیرون نخواهد آمد.
۲- رایزنی رئیس جمهور لبنان با نمایندگان مجلس و رهبران گروهها برای تعیین نخست وزیر و دولت آینده که قرار بود از دو روز پیش آغاز شود، بمدت یک هفته به تعویق افتاد. در این خبر دو نکته وجود دارد: الف- اگر تغییر عمده ای در فضای سیاسی اتفاق نیفتد، از نظر میشل سلیمان، کار این دولت تمام است چون اگر رئیس جمهور ادامه دولت را قابل مذاکره می دانست، صرفاً با گروهی که دولت را معلق کرده اند، مذاکره می کرد نه با همه گروهها و نمایندگان مجلس.
خب، تغییر در فضای سیاسی لبنان چگونه اتفاق می افتد؟ فقط یک راه برای آن وجود دارد، سعد حریری و ۱۴ مارس به مواضع سه هفته پیش- که اعلام کردند روند دادگاه حریری را به نفع لبنان ندانسته و خواستار توقف کار آن هستند- بازگردند و عملاً بر پرونده دادگاه حریری مهر ابطال بکوبند ب- سلیمان یک هفته به مذاکره کنندگان منطقه ای فرصت داد تا تلاش های خود را برای رسیدن به فرمولی با محوریت سوریه به کار ببندند. در این میان دو احتمال وجود دارد: احتمال اول این است که مذاکرات دمشق به صدور بیانیه ای علیه دادگاه حریری و دعوت به حل و فصل مسایل در درون لبنان منجر شود. احتمال دوم این است که مذاکرات بدون نتیجه به پایان برسد و هیچ فرمول عملی از آن بیرون نیاید. در صورت اتفاق اول، حریری باید بپذیرد که دادگاه فقط مسئله حزب الله نیست بلکه مسئله ترکیه، قطر و سوریه هم هست بنابراین او با یک جبهه منطقه ای روبروست. در صورت اتفاق دوم، رئیس جمهور لبنان از نظر حقوقی و اخلاقی وجاهت بیشتری برای پیگیری قاطع تشکیل دولت جدید پیدا می کند که طبعاً از انتهای این پیگیری احیای دولت سعدحریری بیرون نمی آید.
٣- دادگاه بین المللی ویژه تحقیق در زمینه ترور رفیق حریری با یک روز تاخیر در بیانیه ای اعلام کرد که «دانیل بلمار» دادستان حکم اولیه دادگاه را به قاضی -بلژیکی- «دانیل فرانسین» تحویل داده است. در این بیانیه آمده بود: «محتوای این حکم همچنان بصورت محرمانه باقی خواهد ماند و قاضی اقدامات مقدماتی محدودیت زمانی در زمینه بررسی حکم اولیه ندارد.» جالب این است که چند ساعت قبل از صدور این بیانیه، خبرگزاری المرکزیه از ارائه حکم اولیه به دانیل فرانسین خبر داد اما دادگاه مربوطه این خبر را رد کرد. در مورد زمان رسیدگی به حکم اولیه هم، قبلاً دادگاه گفته بود مدت زمان رسیدگی و اعلام نظر دادگاه بین ۶ تا ۱۰ هفته است.
در واقع دادگاه حریری - به عنوان استراتژی فعلی آمریکا برای مدیریت تحولات لبنان- به چند عقب نشینی دست زده است. از یک سو زمان قبلی را به عقب انداخته و از درز هر خبری به خارج از دادگاه ممانعت کرده است. از سوی دیگر دادگاه در یک بیانیه کاملاً محافظه کارانه صرفاً از تحویل حکم اولیه بلمار به فرانسین خبر داده و محتوای آن را محرمانه خوانده و محدودیت زمانی برای اظهارنظر قاضی درباره حکم اولیه را بطور مطلق برداشته است. این در حالی است که بلمار پیش از این گفته بود حکم اولیه دادگاه را طی مصاحبه ای به اطلاع عموم می رساند و اضافه کرده بود پس از صدور حکم اولیه، قاضی اقدامات مقدماتی بین ۶ تا ۱۰ هفته وقت دارد تا نظر نهایی و حکم قطعی دادگاه را صادر نماید. بیانیه دادگاه بین المللی کاملا کلی است و در آن هیچ اشاره ای به مقاومت و... ندارد در حالیکه همه می دانند محور کار دادگاه اتهام بستن به حزب الله است. بیانیه محافظه کارانه و محتاطانه دادگاه مزبور و بخصوص تاکید روی دو نکته «محرمانه بودن» و «رفع محدودیت زمانی» در واقع به منزله عدم صدور رأی است اما طراحان آمریکایی و صهیونیستی دادگاه بین المللی برای آنکه بگویند کاری کرده ایم، این بیانیه را در روز مذاکرات دمشق صادر کرده اند با این وجود طراحان فاش کرده اند که پرونده را برای زمان دیگری که احیاناً شرایط مساعد شود، نگه خواهند داشت. در یک جمله در واقع آمریکا و اسرائیل برای آنکه بتوانند سرمایه از دست رفته شان- نخست وزیری حریری- را برگردانند، به دمشق و مذاکرات قطر، ترکیه و سوریه چشم دوخته اند. این نشان می دهد که حزب الله لبنان در بازی داخلی، منطقه ای و بین المللی تا چه اندازه مهارت دارد. در این ماجرا اگر چیزی نصیب آمریکا و رژیم صهیونیستی بشود، ادامه نخست وزیری سعد حریری است و در حالی که تا هفته قبل آنان از این امکان برخوردار بوده اند، حالا باید منت سه دولتی که با حزب الله روابط فعالی دارند را به جان بخرند تا به همان نقطه بازگردند این در حالی است که این سه کشور باید امتیازی را از سعد و گروه ۱۴ مارس بگیرند و به مقاومت بدهند تا حزب الله از موضع فعلی مبنی بر رد دولت حریری منصرف شود.
مذاکرات دمشق بدون حضور ایران از یک سو و بدون حضور ایران و عربستان از سوی دیگر برگزار گردید، نکته دیگر این بود که مذاکرات سه جانبه در «دمشق» برگزار شد که هر کدام معانی خاص خود را دارند:
یکم: میزان نفوذ ایران در لبنان بر کسی پوشیده نیست. استقبال لبنانی ها از رئیس جمهور ایران خاطره استقبال از رئیس جمهور در شهرهای ایران را تداعی کرد. اما با این وجود ایران در مذاکرات دمشق نبود! چرا؟ پاسخ این است که ایران برای مقاومت لبنان مشکلی نمی بیند تا بخواهد برای حل آن رایزنی کند. اینکه آمریکا، اسرائیل، اروپا و بطور کلی جبهه استکباری علیه حزب الله سناریوسازی- نظیر دادگاه بین المللی- نمایند، از یک سو کاملاً طبیعی و بدیهی است و از سوی دیگر موضوعی نیست که از طریق مذاکرات سیاسی حل و فصل شود. در واقع از منظر ایران نشست دمشق به تقاضای سعد حریری، آمریکا و... تشکیل شده و از سوی دیگر موضوع آن حل مشکل حریری است.
البته ایران مشکلی با این موضوع ندارد و حتی اگر بنای آن بر حل اختلافات داخلی لبنان باشد، از آن پشتیبانی هم می کند. در عین حال ایران به خوبی می داند که سوریه تا امتیازی از حریری به نفع مقاومت نگیرد، برای عادی سازی شرایط سعد وساطت نمی کند.
دوم: در این مذاکرات ایران و عربستان حضور ندارند و به جای آن ها ترکیه و قطر که دارای تأثیر بسیار کمتری از این دو در فضای لبنان می باشند، حضور دارند! چرا؟ پاسخ این است که ایران و عربستان- دو قطب رقیب در معادله لبنان- در مذاکرات حضور ندارند برای اینکه مذاکرات دمشق بر مبنای حل و فصل منازعه داخلی لبنان شکل نگرفته است. همه می دانند که در مذاکرات دمشق- برخلاف مذاکرات اردیبهشت ٨۷ دوحه- اساساً طرف های لبنانی حضور ندارند. پس کاملاً واضح است که دستور کار دمشق حل یک مشکل و آن «بازگرداندن دولت حریری» است در حل این مشکل دولت سعودی نمی تواند کمکی بکند چرا که نفوذی روی حزب الله ندارد. ایران هم معتقد است حریری و... باید با مراجعه به حزب الله مشکل خود را حل کنند نه مراجعه به دیگران.
سوم: برگزاری مذاکره در دمشق- حامی شناخته شده حزب الله- هم معنای خاص خود را دارد. مذاکره جمعی برای حل مشکل لبنان این بار نه در «واشنگتن»، «لندن»، «پاریس»، «ریاض»، «قاهره» یا «امان» و حتی «دوحه» بلکه در«دمشق» است. این همان دمشقی است که در سال ۲۰۰۵ گردانندگان اصلی همین «دادگاه بین المللی» برای واژگونی دولت آن، همه توانایی منطقه ای و بین المللی خود را پای کار آوردند. چشم دوختن غرب و جریان وابسته به آن در لبنان به دمشق، اعتراف به قدرت مقاومت است. این در حالی است که حضور قطر و ترکیه که در میانه دو جبهه مقاومت و محافظه کار قرار دارند و غیبت کشورهای محافظه کار عرب نشان می دهد که در خاورمیانه کفه ترازو به سمت مقاومت قرار دارد و سفرهای پی درپی مقامات ارشد آمریکا به خاورمیانه و حملات مستقیم و مکرر به بلوک مقاومت نتوانسته است مقاومت و کشورهای این محور را تبدیل به مشکل خاورمیانه نماید، میزبانی دمشق در این مذاکرات نشان داد که واقعیات خاورمیانه را کشورهای خاورمیانه می سازند نه آمریکایی ها.
نکته دیگر در مذاکرات دمشق این بود که مذاکرات با ابتکار «اتحادیه عرب» همراه نبود و حال آنکه همیشه در چنین مواقعی هیئتی از اتحادیه عرب در رایزنی با آمریکا و فرانسه و انگلیس ماجرا را پی می گرفت. مدل مذاکرات دمشق یک مدل بومی خاورمیانه با حذف عوامل بین المللی و وابستگان به آن ها بود و این خود رمز حرکت آینده خاورمیانه است.
جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته
«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقالهی روزنامهی جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛در این هفته از سه دستاورد هستهای دانشمندان کشورمان که در زمینه پزشکی کاربرد دارد رونمایی به عمل آمد، ضمن اینکه نمایندگان دهها کشور عضو جنبش عدم تعهد در بازدید از مراکز غنی سازی کشورمان، از نزدیک در جریان فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران قرار گرفتند. دعوت برای انجام این بازدید و گشودن درهای مراکز غنی سازی اتمی کشورمان به روی نمایندگان کشورهای جهان گرچه به صورت "عام" بود و شامل همه کشورها میشد ولی با مخالفت کشورهای غربی و اعضای گروه ۱+۵ روبرو شد. این اقدام جمهوری اسلامی ایران در جهت شفاف سازی و ایجاد اعتماد که در آستانه مذاکرات اسلامبول انجام میشد با استقبال کشورهای عضو جنبش عدم تعهد مواجه گردید و آنها در این تور و بازدید هستهای شرکت کردند.
پایان این هفته نیز با رویدادهای هستهای همراه است زیرا فردا دور جدید گفتگوهای ایران و گروه ۱+۵ در اسلامبول آغاز میشود که از حساسیت و اهمیت ویژهای برخوردار است. جمهوری اسلامی ایران این دور از مذاکرات را "آخرین فرصت" برای غرب نامیده که اگر طرف مقابل از حسن نیتی برخوردار بوده و قصد اتلاف وقت و بهرهبرداری سیاسی از گفتگوها نداشته باشد، باید با احساس مسئولیت و بدون هیچگونه پیش شرط، گفتگوها را در مسیر منطقی قرار داده و آنرا ادامه دهد، در غیر اینصورت نباید توقع همراهی از جمهوری اسلامی ایران را داشته باشد. بنابر این همانگونه که برخی خبرگزاریها به آن تصریح کردهاند گروه ۱+۵ در آستانه آزمونی بزرگ قرار گرفته که اگر نتواند از این فرصت تاریخی استفاده لازم را ببرد، شاید دیگر مجالی برای بهره بردن از حضور بر سر میز مذاکره با تهران را نیابد.
هفته جاری نزول نعمت الهی و بارش برف و باران در سراسر کشور، مردم ایران را شادمان کرد. پاییز بیباران و زمستان بیبرف، خبر از خشکسالی سخت به همراه داشت اما رحمت الهی بار دیگر شامل حال شد و آسمان سخاوت خود را به نمایش گذاشت. این روزها نیز نوید بارش بیشتر قطعاً شکرانه افزونتری را طلب میکند.
در این هفته همچنین یک خبر خوش، از سفره گسترده نعمات زیرزمینی که خدا روزی این ملت کرده، شنیدیم. وزیر نفت در مصاحبهای از کشف یک میدان بزرگ گازی در عسلویه خبر داد که ذخایر آن حدود ۲۶۰ میلیارد متر مکعب و به ارزش ۵۰ میلیارد دلار میباشد و با حفر حدود ۲۰ حلقه چاه امکان برداشت روزانه ۲۴ میلیون متر مکعب از این میدان گازی وجود دارد. امید آنکه متخصصان کشورمان علیرغم تحریم سنگینی که غربیها بر صنعت نفت و گاز تحمیل کردهاند، بتوانند با همت و تلاش داخلی، این ذخیره بالقوه را در جهت توسعه اقتصادی کشور به فعلیت برسانند.
این هفته در صحنه بینالمللی نیز شاهد رویدادهای مهمی بودیم. وقوع انقلاب در تونس و برکناری دیکتاتور این کشور، برگزاری همه پرسی در سودان و در نهایت، استعفای وزرای کابینه لبنان و سقوط دولت این کشور، حوادث مهمی بودند که هفته جاری به وقوع پیوستند.
پس از فرار دیکتاتور تونس، انتظار میرفت دولتی مطابق خواست مردم این کشور تشکیل شود و اوضاع به ثبات و آرامش برود ولی در کمال شگفتی مردم تونس، اکثر اعضای دولت تازه تشکیل شده مهرههای وابسته به رئیسجمهور مخلوع میباشند که همین امر موجب شد تظاهرات و اعتراضات در این کشور بار دیگر اوج بگیرد.
گزارشها از تونس حاکی است "محمد غنوشی" رئیس دولت جدید که از سال ۱٣۷٨ در تونس، پست نخست وزیری را برعهده داشته است، در پی اوجگیری دوباره اعتراضات، از حزب حاکم کناره گیری کرده است. تردید نیست این حرکت وی، برای ماندن در قدرت میباشد. مردم تونس طی دو روز گذشته در تظاهرات خود خواستهاند که دارودسته بن علی به طور کامل از حکومت کنار بروند. تحولات تونس در منطقه خاورمیانه، به خصوص در میان کشورهای عربی که شرایطی کمابیش مشابه با تونس دارند، بازتاب گستردهای داشته و گزارشهایی منتشر شده دال براینست که اوضاع کشورهای عرب هم اکنون دچار تلاطم سیاسی شده و پایههای حکومت حکام عرب که سالهاست با دیکتاتوری براین کشورها سلطه دارند، به شدت به لرزه در آمده است.
در این باره مصر، الجزایر، اردن، سودان و یمن طی روزهای گذشته شاهد برگزاری تظاهرات ضد دولتی بودهاند و تظاهر کنندگان خواستار ایجاد تغییر در ساختار سیاسی کشورهای خود شدهاند. در این باره در چند کشور، از جمله مصر، الجزایر و موریتانی چندین معترض با تقلید از تحولات تونس، اقدام به خودسوزی کردهاند. معترضین این اقدام را به تاسی از جوان الجزایری انجام میدهند که خودسوزیش در اعتراض به فقر، بیکاری و تبعیض منجر به سرنگونی زین العابدین بن علی دیکتاتور تونس شد. اکنون با توجه به شرایط منطقه بایستی انتظار وقوع تحولات جدید مشابه تحولات تونس را داشت.
این هفته همه پرسی در جنوب سودان به پایان رسید و قرار است نتایج رسمی و نهایی آن در ۲۵ بهمن ماه اعلام شود. آنچه مسلم است و در نتایج اولیه نیز مشخص شده اینست که رای ساکنان جنوب سودان به جدایی این منطقه است و در آینده نزدیک کشور سودان رسماً به دو کشور تبدیل میشود. براساس نتایج اولیه ۹٨ درصد رای دهندگان خواستار استقلال شدهاند. جنوبیها با پشتیبانی تبلیغاتی و سیاسی دولتهای غربی، حتی نام کشور جدید خود را که "سودان جدید" است انتخاب کردهاند. غرب نیز در واکنش به همه پرسی و پس از اطمینان از دستیابی به نتیجه دلخواهش، اعلام کرد که همهپرسی جنوب سودان معتبر است و به درستی اجرا شده است!
تجزیه سودان و جدا شدن بخش جنوبی آن، رخدادی مهم محسوب میشود که تبعات آن به سودان محدود نمیشود و تاثیر آن بر کل منطقه و بلکه بر کل جهان اسلام انکارناپذیر است.خوشحالی زایدالوصف دولتهای متخاصم با جهان اسلام و مخالف وحدت و اقتدار مسلمانان از تجزیه سودان به روشنی بیانگر ابعاد سوء این رخداد تاسف بار میباشد. دولت عمرالبشیر، رئیسجمهور سودان در واکنش به انتقادهای گسترده مردم سودان و دیگر مسلمانان، چنین توجیه کرده است که جنوب سودان باری سنگین بر دوش دولت مرکزی بود و اکنون خارطوم احساس آسایش میکند! اکنون کاملاً مشخص شده است که عمرالبشیر و دارودستهاش برای بقای حکومت خود بر سودان، در برابر فشار غربیها تسلیم گشته و حاضر شدهاند تا برای حفظ قدرت خود، بخشی از خاک خود را واگذار نمایند. گزارشهای رسیده از سودان حاکی است مردم این کشور از سیاستهای البشیر خشمگین میباشند و مترصد فرصتی برای ابراز خشم و نارضایتی خود هستند. همزمانی حوادث تونس نیز عاملی شده است برای بروز قیام عمومی در سودان در اعتراض به سیاستهای دولت مرکزی.
گزارشهای رسیده حاکی است عمرالبشیر برای مقابله با قیام عمومی، حسن الترابی سیاستمدار مخالف را بار دیگر به تحریک مردم برای شورش متهم کرده و وی را به زندان انداخته است. این درحالی است که غرب برای سودان نقشههای جدیدی تهیه کرده و آنچنانکه برخی منابع سودانی نیز تاکیدکردهاند تکرار توطئه جنوب سودان در بخشهای دیگر این کشور در دستور کار قدرتهای غربی قرار دارد. برخی مقامات سودان توطئهای را افشا کردهاند که به موجب آن قرار است سودان به چهار کشور تقسیم شود.
این هفته در لبنان نیز شاهد تحولات بسیار مهمی بودیم. خروج ۱۱ وزیر از کابینه این کشور که منجر به سقوط دولت سعد حریری شد، حادثهای تکان دهنده بود که برخی از آن با تعبیر زلزله سیاسی در لبنان یاد کردند. خروج ۱۱ وزیر از کابینه که از احزاب معارض بودند پس از آن صورت گرفت که رایزنیها، گفتگوها و توصیههای معارضین دولت به خصوص جنبش حزبالله لبنان برای متقاعد کردن نخستوزیر لبنان به قطع همکاری و مشارکت در توطئه غرب در پرونده ترور رفیق حریری بینتیجه ماند و سعد حریری همچنان مصر بود تا زمینههای اجرای پروژه غرب بر ضد حزبالله لبنان را فراهم سازد.
غرب از آغاز قتل مشکوک رفیق حریری نخستوزیر اسبق لبنان درصدد برآمد تا از این رخداد، نهایت بهره را برای تحقق اهداف بلند مدتش در لبنان ببرد و از همان لحظه بروز آن حادثه، و قبل از اینکه حتی بررسیها و تحقیقات اولیه انجام شود، انگشت اتهام را به سوی حزب الله، سوریه و کلاً جبهه ضد صهیونیستی منطقه نشانه رفت. در این توطئه، غرب با سوءاستفاده از احساسات بخشی از مردم لبنان که به دلایلی به رفیق حریری تعلق خاطر داشتند وارد میدان شد. ابتدا با فشارهای شدید مقدمات خروج نیروهای سوری را از لبنان فراهم ساخت، هدفی که رژیم صهیونیستی مدتها در پی تحقق آن بود، و سپس جناح غربگرا را بر سر کار آورد و در نهایت، سمت و سوی اهدافش را متوجه ضربه زدن به جنبش حزبالله و تضعیف آن نمود.
با مشخص شدن ابعاد این توطئه، سید حسن نصرالله، رهبر حزبالله لبنان بارها به دولت این کشور هشدار داد که با مشارکت در این توطئه، لبنان را دچار بحران نسازد ولی دولت این خواسته حزبالله را نپذیرفت و در نهایت وزرای متحد حزبالله نیز درست درحالی که سعد حریری در کاخ سفید با اوباما سرگرم دیدار بود از کابینه خارج شده و موجبات سقوط دولت حریری را فراهم ساختند. اکنون با حوادث رخ داده، لبنان در شرایط ویژهای به سر میبرد که تحولات چند روز آینده میتواند، در روشن شدن سمت و سوی آینده سیاسی این کشور موثر باشد.
رسالت:بازخوانی گرفتاریهای ما
«بازخوانی گرفتاریهای ما»عنوان سرمقالهی روزنامهی رسالت به قلم محمد کاظم انبارلویی است که در آن میخوانید؛ما گرفتار جمعیتی هستیم که اعتقادی به مردم ندارد، اما فریاد مردم خواهی آنها به آسمان بلند است. ما گرفتار جمعیتی هستیم که اعتقادی به "حقوق بشر" و "آزادی" و "دموکراسی" ندارد اما در این سه خانه نشسته و کسی را حاضر نیست راه دهد.
ما گرفتار کسانی هستیم که مرزی بین دیوار بیتالمال و زیپ جیپ خود نمیشناسند وقتی از آنها گله میکنیم و میگوییم حرام خوری روی شما و نسل آینده شما اثر سوء میگذارد یک دفعه فریاد بر میآورند؛ آقا شما با اشتغال و تولید مخالفید نگذارید سرمایهها به خارج فرار کنند!
ما گرفتار کسانی هستیم که در روزنامههای خود دروغ مینویسند، تهمت میزنند و به مقدسات اسلام اهانت میکنند و تولید پیام در "بی بی سی" و "وی او ای" را در رسانه خود توزیع میکنند. وقتی به آنها میگوییم این کار نامردی است و نوعی وطن فروشی، به ما میگویند آقا شما با جریان آزاد اطلاعات مخالفید میخواهید خفقان ایجاد کنید!
ما گرفتار کسانی هستیم که در فساد اخلاقی، مالی غرق هستند وقتی یقه آنها را میگیریم میگویند شما مستبد هستید، با آزادی مخالفید و میخواهید حقوق ما را که از جنس "بشر" هستیم نقض کنید!
ما گرفتار قومی هستیم که اعتقادی به خدا و قیامت ندارند، به مقدسات الهی اهانت میکنند و وقتی میگوییم ادب و آداب را رعایت کنید اگر دین ندارید حداقل آزاده باشید میگویند؛ شما عقب افتاده هستید میخواهید مردم را یک قرن به عقب برگردانید.
ما گرفتار قبیلهای هستیم که در ترویج و تبلیغ برهنگی و فرهنگ غرب و رذایل اخلاقی فمینیستی و همجنسگرایی جلوتر از رهبران جور در اروپا و آمریکا حرکت میکنند.
شیطان پرستی را یک مکتب میدانند. "عرق"، "ورق" و "زرورق" را حق خود و یک شعار انسانی و طبیعی تلقی میکنند. وقتی میگوییم این راه در دنیا به تباهی و تبهکاری و در آخرت به آتش سوزان جهنم ختم میشود، شروع میکنند به مسخرگی و استهزاء! ما گرفتار جمعیتی هستیم که "قدرت" را چون بت میپرستند و هیچ مکانیسم حقوقی، اخلاقی و سیاسی را برای رسیدن به آن بر نمیتابند.
وقتی مردم با آرای قاطع خود دست رد بر سینه آنان میزنند اردوکشی خیابانی راه میاندازند و برگزیدگان ملت را "رمال" و "دیکتاتور" مینامند و برای بازگشت به قدرت دست به دامن آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی میشوند.
در حالی که شیمون پرز رئیسجمهور رسوای رژیم صهیونیستی میگوید؛ دوم خردادیها به نمایندگی از رژیم صهیونیستی با جمهوری اسلامی میجنگند، نتانیاهو، اصلاح طلبان را بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران مینامد و اوباما میگوید؛ حمایت از فتنهگران از اهداف استراتژیک آمریکا در منطقه است. برخی از همین سران فتنه میگویند؛ ما "نگران آینده انقلاب هستیم" به آنها میگوییم؛ باباجان شما جیب انقلاب و مردم را نزن نگرانی از آینده انقلاب پیشکش!
اینها گرفتاریهای ما در حوزه سیاست، فرهنگ و مسائل اجتماعی است. گونه شناسی و لایه بندی و شناخت ریخت مخالفان انقلاب در ساحات یاد شده خیلی مهم است. آمریکا این هنر را دارد که هر از چندی این جماعت رادر یک صف رو در روی مردم و انقلاب قرار دهد.
بیانیه مشترک حضرات آیات مهدوی کنی و یزدی به نمایندگی از جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم فصل جدیدی از همگرایی و وحدت بین اصولگرایان پدید میآورد که آثار و نتایج خود را در اتحاد قوا و اتحاد ملت ایران بزودی نشان خواهد داد. اصولگرایان با شناخت جدی آسیب شناسی انقلاب اسلامی باید فکری طبیبانه نسبت به گرفتاریهایی که ذکرش رفت، بکنند. قدرت انقلاب و ملت ایران و اقتدار رهبری پس از فتنه سال ٨٨ بیش از پیش بر جهانیان عیان شده است.
ایران بر آمده از غبار فتنه دشمن نشان داد با ثباتترین دولت روی زمین را دارد. قوم و قبیلهای که در ایران در پی فساد و احیای ارزشهای منحط غربی است ریشه در ملت ایران ندارد. جماعتی که حریم و حرمت ملت و نظام و ولایت فقیه را پاس نمیدارند در برابر اقتدار اسلام در ایران قابل احصاء نیستند. ریزشهای انقلاب را در رویشهای عظیم نسل سوم و سرمایه اجتماعی دولت نهم و دهم در سفرهای استانی رئیسجمهور به خوبی میشود دید و به آن افتخار کرد. انشاءالله به حول و قوه الهی با تدبیر رهبری در دهه چهارم انقلاب و با گفتمان پیشرفت، خدمت و عدالت از "گرفتاریها" عبور خواهیم کرد.
مردم سالاری:تونس و آینده سیاسی آن
«تونس و آینده سیاسی آن»عنوان سرمقالهی روزنامهی مردم سالاری به قلم کرم محمدی است که در آن میخوانید؛۵۵ سال ازاستقلا ل کشور تونس از استعمار فرانسه گذشته است. در این مدت تنها دو نفر زمام امور این کشور را برعهده داشته اند که هرکدام بعد از مدتی به صورت یک دیکتاتور تمام عیار و مستبد تمام قد درآمده و آزادی های مشروع مردم این کشور را سلب نموده اند. حبیب بورقیبه ٣۱ سال برتونس حکمرانی کرد و زین العابدین بن علی که در زمان حکومت بورقیبه مسوولیت وزارت کشور را عهده دار بود، علیه رئیس خود کودتا و او را از قدرت مطلقه اش خلع وخانه نشین کرد.
دین اکثریت قاطع مردم در این کشور اسلا م است. سیاست بورقیبه و بن علی طی بیش از پنج دهه حاکمیت برتونس; مخالفت با دینداری با گرایش حضور در عرصه اجتماعی بوده است. اگرچه بن علی نسبت به بورقیبه آزادی هایی را به مسلمانان عطا کرد اما این آزادی ها در راستای تقویت اسلا م و مسلمانان حامی و توجیه گر قدرت و دولت وی بود. سرانجام همه دیکتاتورها و کسانی که با زور سرنیزه برمردم حکومت می کنند، فرار و گریختن از کشور بوده است و این وجه مشترک همه آنان بوده و خواهد بود.
قیام مردم مسلمان تونس نیز زین العابدین بن علی را مجبور کرد تا شبانه و البته با سرقت میلیاردها دلا ر ثروت مردم; کشور را ترک و به عربستان سعودی پناهنده شود. درمدت چند روز گذشته خبرگزاری های متعدد جهانی از تلا ش محمدالغنوشی نخست وزیر و همچنین فوادالمبزع رئیس مجلس این کشور که هم اکنون کفیل ریاست جمهوری است برای ایجاد دولت وحدت و آشتی ملی خبر می دهند. این مساله که یک دولت وحدت ملی و متشکل از نمایندگان احزاب و گروه های مختلف تشکیل گردد، امری مبارک است.
آنچه جای نگرانی و تامل دارد این است که: ۱-تمامی ارکان حکومت همچنان در دست یاران و همراهان و همفکران دیکتاتورسابق تونس قراردارد و آقای محمد الغنوشی نخست وزیردنبال حفظ وضع موجود است؟! ۲- در دولت جدید پست های حساس و با اهمیتی همچون وزارت کشور، خارجه، دفاع و دارائی و... در دست همان کسانی باقی مانده است که مردم تونس با تقدیم دهها شهید خواهان برچیده شدن بساط حاکمیت آنها شده اند. ٣- نکته مهم و اساسی آنکه احزاب و رهبران گروه های اسلا می کمترین سهمی در دولت به اصطلا ح وحدت ملی ندارند. گروه هایی که سالهاست آماج تعقیب، آزار، شکنجه، زندان و تبعید توسط زین العابدین بن علی و قبل از وی حبیب بورقیبه بوده اند. شک نباید داشت که احزاب و شخصیت های اسلا می و به ویژه مبارز برجسته ای همچون راشد الغنوشی در میان مردم تونس از همه گروه ها و افرادی که از آنان برای تشکیل دولت وحدت ملی دعوت به عمل آمده است، از محبوبیت و جایگاه مردمی برخوردار هستند. تلا ش برای نادیده انگاشتن احزاب اسلا مگرا و شخصیت های برجسته اسلا می این کشور در روند آینده مدیریت اجرایی تونس، راهی است که بی شک به بن بست خواهد رسید.
عدم مشارکت کسانی که سالها با استبداد مبارزه نموده و بیشترین بار فراهم نمودن سرنگونی زین العابدین بن علی را بردوش داشته و مورد وثوق و احترام مردم می باشند، به هیچ وجه مورد قبول اکثریت مردم تونس نخواهد بود. به نظر می رسد برای جلوگیری از حاکمیت واقعی مردم و اعمال نقش آنان در تعیین سرنوشت وآینده مملکت خود، دولتهای خارجی اعم از همسایگان عرب تونس که توسط رژیم های موروثی اداره می شوند وهمچنین دول غربی و منجمله فرانسه و آمریکا موضوع دور نگهداشتن اسلا مگرایان از ورود به قدرت اجرایی تونس بعد از بن علی را به صورت جدی دنبال می نمایند. اینکه آیا سیاست ها و راهبردهای غرب و حکام عربی که از خیزش و قیام مردم تونس به وحشت افتاده اند، می تواند حضور اسلا مگرایان در این کشور شمال آفریقا گردد، موضوعی است که طی روزها و هفته های آینده مردم تونس آن را مشخص خواهند نمود. البته نحوه ورود و اتخاذ مواضع توسط احزاب; گروه ها و شخصیت های اسلا می تونس و اعلا م میزان احترام و اعتقاد آنان به رای و نظر مردم در اداره امور کشور تونس می تواند نقش موثری در این زمینه ایفا نماید.
آنچه واضح و آشکار است این است که در صورت حفظ هوشیاری و وحدت مردم، تلا ش های یاران و بازماندگان زین العابدین بن علی برای به انحراف کشانیدن قیام مردم و به اصطلا ح خود تونسی ها سرقت انقلا بشان ره به جائی نخواهد برد. تا ملی بر آنچه این روزها در تونس در حال وقوع است اینگونه به ذهن متبادر می کند که تنها زمانی مردم دست از تظاهرات و مخالفت بر می دارند که : ۱- زندانیان در بند که اکثر آنها را نیروهای اسلا مگرا تشکیل می دهند آزاد شوند. ۲- عوامل و کسانی که در حاکمیت استبداد و سرکوب و شهادت مردم نقش داشته اند در محاکم صالحه محاکمه و به سزای عمل خود برسند ٣- غارت کنندگان ثروت مردم به پای میز محاکمه فراخوانده شده و زمینه بازگشت اموال چپاول شده به جیب ملت تونس فراهم گردد.
هرکس می خواهد در آینده مورد حمایت ملت مسلمان تونس قرار داشته باشد باید راه و حساب خود را از راه و مسیر حزب حاکم کنونی که میراث شوم استبداد و خود محوری زین العابدین بن علی است جدا نماید. آنچه طی روزهای اخیر حیرت توام با تحسین همگان را برانگیخته است موضع گیری متین، مردم دارانه و مهربانانه ارتش تونس است.
افسران و درجه داران و سربازان ارتش تونس تاکنون در عمل نشان داده اند که برای خواست هم وطنان خود ارزش و احترام قائل بوده و فراموش نکرده اند که باید خادم و همراه ملت باشند. امید می رود این روش که بی شک به تقویت پایه ها و محبوبیت آن در بین آحاد مردم منجر خواهد شد با درایت تداوم یابد.
تهران امروز:قانون بالاتر از هر اولویت
«قانون بالاتر از هر اولویت»عنوان سرمقالهی روزنامهی تهران امروز به قلم رسول رضایی است که در آن میخوانید؛پاسخ شمس الدین حسینی وزیر اقتصاد و سخنگوی رسمی دولت به سئوال نمایندگان مجلس درباره دلایل عدم اجرای قانون لازم الاجرای تخصیص بودجه ۲ میلیارد دلاری مترو باردیگر مباحث درباره آثار منفی تعطیلی ولو موقت یا حتی تاخیر در اجرای قانون را زنده کرده است . سوال نماینده مجلس و پاسخ وزیر اقتصاد از سه منظر قابل بحث و بررسی است.
اول اینکه دولت در اجرای یک قانون لازم الاجرا تا مرحله ای تاخیر کرد که بالاخره نمایندگان مجلس را به تکاپو انداخت برای جلوگیری از باب شدن رویه ای ناباب یعنی بهانه آوری در عدم اجرای قانون پیشقدم شوند و دولت را مورد سوال قرار دهند تا بلکه مانع از مد شدن عدم توجه به قانون به هر دلیلی شوند . اگر چنین رویه ای در کشور باب شود ای بسا دولت خود هم در آینده از تبعات منفی باب ناباب بیتوجهی به قوانین گله مند شود و البته در آنزمان دیگر گله ای مورد قبول نخواهد بود چرا که پاسخ خواهد شنید باب کردن چنین رویه ای از دولت شروع شده است.
دوم : توضیحات وزیر اقتصاد نشان می دهد که دلایل دولت برای عدم اجرای قانون نه تنها قابل قبول نیست که بر ابهامها درباره دلایل واقعی معطل ماندن قانون ۲ میلیارد دلاری مترو افزوده است. پاسخ اصلی وزیر اقتصاد این بوده که حساب ذخیره ارزی خالی است و پولی در آن موجود نیست تا قانون مترو اجرایی شود به همین دلیل در اجرای قانون تاخیر پیش امده است. درباره این استدلال جای پاسخ به این سئوال خالی است که مگر موقعیتهای مشابهی که پیش آمده است دولتمردان دائما از پر بودن حساب ذخیره ارزی سخن نگفته اند ؟
حال چه اتفاقی افتاده است که نوبت به قانون ۲ میلیارد دلاری مترو رسید ، سخنگوی اقتصادی دولت رسما از خالی بودن حساب ذخیره ارزی سخن میگوید؟ از این گذشته و با این فرض که اظهارات وزیر اقتصاد درباره خالی بودن حساب ذخیره ارزی هم پذیرفته شود ولی باز یک نکته باقی می ماند و آن این است که آیا برای دولت هیچ امکانی نبوده که طی چند ماه گذشته ولو شده ۱۰ درصد یا ۲۰ درصد از قانون ۲ میلیارد دلاری مترو را اجرایی می کرد تا حسن نیت و اهتمام دولت به قوانین لازم الاجرای کشور به نمایش گذاشته شود و این همه فضای رسانه ای کشور مشغول یک بحث کاملا بدیهی نمی شد؟ نماینده پرس و جو کننده به درستی به این نکته اشاره کرده که اراده اجرای این قانون وجود نداشته و الا دولت می توانست برای اثبات حسن نیت خود دستکم تا ۲۰ درصد از قانون را اجرایی کند. اینکه دولت تا کنون حتی درصدی از قانون یادشده را اجرایی نکرده است نشاندهنده نبود اراده اجرای قانون است که نماینده مجلس هم به آن اشاره کرده است.
سوم از همه مهمتر گرفتاریهایی است که از ناحیه عدم توجه کافی به اجرای قوانین از جمله قانون ۲ میلیارد دلاری مترو برای مردم پیش میآید . آن هم درست در شرایطی که قانون هدفمندی یارانه ها به مرحله اجرا رسیده است و هرچقدر هم پیش می رویم تمایل مردم برای استفاده از وسایل حمل و نقل عمومی چون اتوبوس و مترو بیشتر می شود اما شهرداری تهران به رغم تلاش همهجانبه و حمایت کاملی که از اجرایی شدن قانون یارانهها به عمل اورده است اما در نهایت به دلیل کمی اعتبارات از پاسخ کامل به تقاضاها باز مانده است. به اعتراف همگان شهرداری تهران در این مدت همدوش دولت و بدون توجه به کمترین مسائل حاشیه ای ، تمام تلاش خود را به کار گرفت تا دولت با خیالی آسوده در بخش حمل و نقل عمومی پایتخت به فکر اجرای قانون یارانه ها بیفتد و به گزاف نیست اگر بگوییم که بیتوجهی یا کم توجهی شهرداری به بخش حمل و نقل عمومی پایتخت می توانست به پاشنه آشیل قانون یارانهها بدل شود اما شهرداری در این ماجرا اولویت مسائل و منافع ملی و اسلامی کشور را بر هر موضوع دیگری ترجیح داد و کاری کرد که خود دولت از عمق همکاری شهرداری تهران در جهت اجرای قانون یارانه ها بیش از هر کسی آگاه است. بنابراین ملاحظه می شود که توجه دولت به موضوع مهم گسترش حمل و نقل عمومی در تهران و کلانشهرها نه تنها به آسایش بیشتر مردم که در نهایت در جهت تقویت اقدامات اقتصادی دولت هم ارزیابی می شود. بنابراین حتی اگر قانون آماده اجرای مترو وجود نداشت ، به سبب اهمیت چنین موضوعی دولت خود باید پیشقدم میشد و لایحه ای مشابه آنچه که در مجلس به قانون تبدیل شده است ارائه میکرد و به فوریت تصویب چنین لایحهای اصرار میکرد.
به هر حال روز گذشته فرصتی بود تا نمایندگان مردم به عنوان واضعان و ناظران بر اجرای قانون پیگیر سرنوشت قوانین مصوب خود شوند و دولت هم به عنوان مجری قانون توضیحات خود را ارائه دهد . توضیحاتی که نه تنها قانع کننده نبود بلکه همانطور که در ابتدا آمد بر ابهامها افزوده است و حال بر دولت است تا با اجرای قانون حسن نیت خود را عملا به اثبات برساند.
آفرینش:ادامه کارشکنی های امارات
«ادامه کارشکنی های امارات»عنوان سرمقالهی روزنامهی آفرینش به قلم حمیدرضا عسگری است که در آن میخوانید؛هر چند وقت یکبار شاهد هستیم که کشور امارات بر اساس خیالات واهی بحث مالکیت جزایر سه گانه را مطرح می کند. که هر بار با طرح یک موضوع جنجالی اقدام به جوسازی می کند. و اینبار هم در یک تصمیم نسنجیده و مغرضانه اقدام به برگزاری یکجانبه اجلاس بین المجالس در این کشور نموده است. و قرار است طی آن موضوع مساعی حمیده را عنوان کند که هدف اصلی آن دامن زدن به اختلافات بین کشورهای اسلامی است.
اقدامی که با اعتراض مسولان کشورمان در کمیته اجرایی بین المجالس اسلامی رو به رو شد.طرح چنین موضوعی از سوی امارات صرفا جهت سوء استفاده از موقعیت حاضر می باشد و برخی اعضای پارلمان امارات با توجه به برگزاری این اجلاس در کشورشان سعی دارند با طرح مسائلی تفرقه انگیز و بی ارزش به اهداف سیاه خود برسند. این درحالی است که هدف اصلی اتحادیه بین المجالس ایجاد وحدت و همگرایی در بین کشورهای اسلامی می باشد.
این افراد که به دنبال گرفتن ماهی از آب گل آلود هستند با طرح چنین اقداماتی باعث کمرنگ شدن مشکلات اصلی در کشورهای اسلامی می شود. حوادث تاسف بار سودان که درحال تجزیه شدن است، کشته شدن مردم افغانستان و عراق توسط تروریست ها، بحران سیاسی لبنان و شهرک سازی در فلسطین اشغالی و ... از دغدغه های مهم جهان اسلام می باشد که با دست بردن و سوء استفاده از چنین سازمان هایی باعث از بین بردن توانایی ها و قدرت تفوذ آنها می شوند.
طرح مسئله کمیته مساعی حمیده انحرافی است که در چارچوب یک اقدام کارشکنانه و جهت اختلاف افکنی میان امت اسلامی می باشد . مساعی حمیده نام کمیته حل اختلافات کشورهای اسلامی است و امارات با برگزاری چنین اجلاسی که خلاف دستور کار حقوقی این سازمان نیزهست به دنبال خود نمایی در عرصه سیاسی و مطرح کردن امور مورد اختلاف می باشد که مهمترین آنها تقابل با ایران بر سر جزایر سه گانه ایرانی است.
باید اشاره کرد که حل اختلافات مرزی کلا در شأن و موقعیت دولت ها است و از حیطه اختیارات مجالس خارج است. و امارات به دنبال جو سازی و منحرف کردن افکار عمومی می باشد. لذا مسولان و نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی همانطور که مراتب اعتراض خود را به کشور امارات وسازمان بین المجالس اسلامی رساندند لازم است تا در اجلاس مذکور از مطرح شدن چنین مسائلی جلو گیری کنند و مانع از استفاده مغرضانه برخی کشورها ازچنین موقعیت هایی شوند که باعث کاهش قدرت و نفوذ این سازمان می شوند .
آرمان:تونس؛ انفجار نیم قرن مطالبات انباشت شده
«تونس؛ انفجار نیم قرن مطالبات انباشت شده»عنوان سرمقالهی روزنامهی آرمان به قلم دکتر سید محمد صدر است که در آن میخوانید؛ در انقلاب اسلامی ایران، انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب چین، روسیه، کوبا، نیکاراگوئه در ضمن وجود تفاوت ها نقاط مشترکی هست. حرکات اخیر تونس نیز مشابه تمام انقلاب ها و حرکتهای اجتماعی گذشته اعتراضی علیه ظلم و در راستای دستیابی به عدالت بود.
ظلمی که در چند دهه گذشته حاکمان دیکتاتور تونس بر مردم این کشور روا داشتند کار را به نقطه بی بازگشت رساند. تونس سوابق تاریخی بسیار طولانی دارد. یعنی از جمله کشورهایی است که چند صد سال قبل از میلاد هم وجود داشته است. یعنی فنیقیها در آنجا حکومت می کردند. بعد رومیها در آنجا حاکم شدند. بعد اسلام به این کشور وارد شد. در واقع تونس از کشورهایی است که تمدن اسلامی در آن شکل گرفت. شهر قیروان، که همان کاروان فارسی است و گفته می شود در زمان فنیقی ها کارتاژ نامیده می شده، یکی از مراکز تمدنی اسلام بود.
اما اگر به تحولات تاریخ معاصر تونس نگاهی بیندازیم می بینیم که تونس در مقطعی جزو مناطق تحت نفوذ عثمانی بود. پس از فروپاشی عثمانی، فرانسویها بر تونس مسلط شدند هرچند در مقطع کوتاهی نیز آلمان در آنجا حاکم بود.پس از شکل گیری حرکت های استقلال خواهانه در آفریقا، در این کشور نیز نهضت استقلال به راه افتاد. حبیب بورقیبه که قهرمان استقلال تونس شناخته می شود، تحصیل کرده فرانسه بود و تا حدی فرهنگ فرانسوی داشت. حرکت استقلال طلبی تونس در سال ۱۹۵۶ به نتیجه رسید و این کشور مستقل شد.
بورقیبه در ابتدا، محبوبیت بسیار بالایی در این کشور دارا بود ولی در سال ???? بورقیبه از سوی شورای ملی تونس به عنوان رئیس جمهور مادام العمر تونس منصوب شد و با وجود تحصیلات در فرانسه به مرور به دیکتاتوری تمام عیار تبدیل شد. او بیش از ٣۰ سال حکومت کرد و دیکتاتوری ضدمذهبی در تونس برقرار کرد. در سال ???? در زمانی که بورقیبه دچار پیری و بیماری شده بود بن علی که نخست وزیر بود در یک کودتای بدون خونریزی او را را برکنار و خود را به عنوان رئیس جمهور جدید تونس اعلام کرد.
بن علی در اولین بیانیهای که صادر کرد بیان بسیار آزادیخواهانه، مردمی به خود گرفت و ضمن اشاره به تمام نقاط ضعف دوران بورقیبه وعده های بسیار مترقی داد. او در این بیانیه که امیدواریهایی را برانگیخت، قول داد آزادی های مدنی، از جمله آزادی احزاب و مطبوعات را برقرار کند. او همچنین با سران احزاب مخالف از جمله احزاب سوسیالیست و اسلامی ملاقات کرد و از آنها خواست که در روند سیاسی کشور مشارکت داشته باشند.
ولی این وضعیت نیز یکی دو سال بیشتر طول نکشید و او نیز به دیکتاتوری دیگر تبدیل شد.آمریکا و اروپا به خصوص فرانسه از حکومت بن علی حمایت می کردند. بن علی سیاست خارجی خود را براساس ایجاد رقابت بین آمریکا و فرانسه تنظیم کرد. او تلاش کرد که تونس را در سازمانهای اقتصادی جهانی فعال کند و رابطه خوبی با اروپا و آمریکا برقرار کرد.
ولی به لحاظ سیاسی دیکتاتوری در این کشور حاکم شد به نحوی که هیچ گونه آزادی برای احزاب و رسانه ها وجود نداشت. بن علی پیش از کودتا، فردی نظامی بود که ریاست سازمان امنیت این کشور را برعهده داشت و با مشی امنیتی رشد کرده بود و این سبقه نظامی – امنیتی موجب شد که کشور را با خشونت هرچه تمام تر اداره کند. بیکاری شدیدی که در چند سال گذشته در تونس وجود داشت روز به روز وضع مردم را بدتر کرد. هر چند مردم تونس، مردم تحصیلکردهای هستند و به خصوص زنان آموزشهای خوبی دیده اند، به دلیل مشکلات اقتصادی این کشور بیکار هستند و این وضعیت موجب نارضایتی گسترده مردم شده بود.
این نارضایتی عمومی و مطالبات انباشته شده در طول سالها چونان انبار باروتی بود که فقط نیاز به یک جرقه داشت. این جرقه ماه گذشته ایجاد شد. زمانی که یک جوان تحصیل کرده که در خیابان فروشندگی می کرد بعد از اینکه پلیس مانع از کار او شد، خودش را آتش زد. این خودسوزی موجب انفجار آن انبار باروت شد و اعتراضات خیابانی شروع شد و بعد از ٣ هفته به تغییرات سیاسی و فرار بن علی از این کشور منجر شد. بنابراین اتفاقات این چند هفته نتیجه انباشت عقدهها و کینهها در طی ۲٣ سال دیکتاتوری زین العابدین بن علی و ٣۰ سال دیکتاتوری حبیب بورقیبه بود.
در واقع این یک حرکت واقعا خودجوش با توجه به انباشت خواسته ها در طی نیم قرن دیکتاتوری بود. حال آیا می توان گفت با توجه به شباهت هایی که میان وضعیت فرهنگی و سیاسی کشورهای عربی به خصوص در شمال آفریقا وجود دارد، این نقطه شروع و به قول معروف «دومینو» محسوب می شود و بعد از این شاهد چنین تحولاتی در کشورهای دیگر عربی خواهیم بود؟ در پاسخ به این سوال باید به همان بحث اول رجوع کرد.
انسان و خصایص فطری و غریزی انسان در همه جا مشترک است ولی ویژگیهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در کشورهای مختلف تفاوت دارند.بیش از هر جای دیگر احتمال وقوع حرکاتی از جنس وقایع اخیر تونس، در مصر وجود دارد. چرا که مصر دارای ویژگیهایی شبیه تونس است. مصر یک حکومت دیکتاتوری و امنیتی دارد. کشور مصر سابقه فرهنگی و تمدنی بسیار طولانی دارد.
با این حال مردم این کشور تحت فشار شدید حکومت هستند و فقر گسترده در این کشور وجود دارد. در قاهره بیش از یک میلیون نفر در فقر مطلق به سر میبرند و فاقد حداقل امکانات زندگی هستند. بنابراین احتمال این که در آینده در مصر شاهد تغییرات سیاسی نظیر تونس باشیم وجود دارد.در الجزایر نیز چنین حرکت هایی وجود دارد.
ولی حکومت الجزایر با حکوت بن علی در تونس قابل مقایسه نیست. عبدالعزیز بوتفلیقه، رئیس جمهوری الجزایر فردی است که در انقلاب الجزایر نقش موثری داشته و هر چند در این کشور مشکلات اقتصادی جدی وجود دارد ولی خود بوتفلیقه به هیچ وجه ویژگیهای یک دیکتاتوری، که هیچکس جرئت نکند علیهاش حرف بزند را ندارد. یعنی حکومت الجزایر یک حکومت توتالیتر نیست. از سوی دیگر الجزایر به دلیل دارا بودن نفت و گاز از وضعیت مالی بهتری در مقایسه با تونس برخوردار است.
در لیبی حکومت شبیه تونس یا شاید بدتر است. یعنی یک حکومت دیکتاتوری تمام عیار در آنجا حاکم است ولی مردم لیبی متفاوت از مردم تونس هستند و چندان تحصیل کرده و متمدن نیستند؛ به همین دلیل احتمال این که در آنجا چنین حرکتهایی دیده شود، فعلا نیست.در یمن هم می توان حدس زد که احتمال بروز اعتراضات هست.
خصوصا بعد از انتشار اسناد ویکی لیکس و این که فاش شد که دولت یمن در مورد عدم دخالت نیروهای امریکایی در بمباران مناظق محل استقرار شبه نظامیان به پارلمان این کشور و عامه مردم دروغ گفته است، می توان حدس زد که در آنجا نیز امکان حرکات اعتراضی وجود دارد.
در دیگر کشورهای عربی که حکومت های پادشاهی دارند نیز چنین احتمالی وجود ندارد. در این کشورها علی رغم سیستم های بسته سیاسی، حاکمان به قول معروف بر سر عقل آمدهاند. و تلاش کردند حداقلهای نیازهای مادی و اقتصادی مردم را تا حد امکان بر طرف کنند، هرچند عموما به مطالبات سیاسی مردم توجهی ندارند.
بنابراین با توجه به وضعیت اقتصادی این کشورها و برآوردن حداقل نیازهای مادی مردم این کشورها احتمال وقوع چنین اعتراضاتی در کوتاه مدت وجود ندارد.
دنیای اقتصاد:دشمنان مفید
«دشمنان مفید»عنوان سرمقالهی روزنامهی دنیای اقتصاد به قلم محمود صدری است که در آن میخوانید؛رییسجمهور چین، دیروز به آمریکا رفت.از یک هفته پیش، محافل سیاسی و مطبوعاتی آمریکا خبرها، گزارشها و تحلیلهای پرشماری راجع به این سفر نقل و منتشر کردند و حتی کسانی سفر هوجین تائو را همسنگ سفر ٣۰ سال پیش دنگ شیائوپینگ بنیانگذار اصلاحات چین به آمریکا خواندند. چرا این سفر این همه برای آمریکاییها مهم است؟
۱- چین بزرگترین صادرکننده کالا به آمریکا و سومین واردکننده کالا و خدمات از آمریکا است.
براساس آمارهای سال ۲۰۰۹، حدود ۲۰ درصد کالاهای مصرفی شهروندان آمریکایی، ساخت چین بوده و ۷ درصد کالاهای سرمایهای و تکنولوژیک چین از آمریکا خریداری شده است. معنای این آمار این است که شهروندان آمریکایی در سال ۲۰۰۹ بیش از ۲۹۶ میلیارد دلار کالای چینی با قیمتهایی به مراتب پایینتر از کالاهای آمریکایی، اروپایی، کانادایی و ژاپنی مصرف کردهاند و ۷۰ میلیارد دلار کالای سرمایهای به چینیها فروختهاند. مقایسه این ارقام با ارقام مشابه سالهای قبل نشان میدهد که از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰٨ حجم دادوستد بین آمریکا و چین مدام رو به افزایش بوده و در عین حال، کسری تراز تجاری آمریکا در برابر چین نیز بیشتر شده است؛ اما در سال ۲۰۰۹، صادرات آمریکا به چین ۶/۲ و واردات از چین ٣/۱۲ درصد کاهش یافته است.
معکوس شدن این روند، در نگاه اول برای آمریکاییها خوشایند به نظر میرسد؛ زیرا کسری تراز تجاری آنان در برابر چین ۵۰ میلیارد دلار کمتر شده است؛ اما معنای دیگر این آمارها، این است که قدرت خرید آمریکاییها در سال ۲۰۰۹ کاهش یافته است. حال دولت آمریکا مایل است اولا؛ صادرات کالاها و خدمات آمریکا به چین افزایش یابد و در عین حال ضمن بالا نگه داشتن قدرت خرید شهروندان آمریکایی، از ورود کالاهای ارزان چینی و فشار بر تولید داخلی، جلوگیری کند. این هدف دوگانه و معارض در گرو حل مشکل دیگر با چینیها در خصوص نرخ برابری یوآن است.
۲- آمریکاییها معتقدند دولت چین با مداخلهای فراتر از نظارتهای متعارف دیگر دولتها، نرخ برابری پول خود را در برابر دلار پایین نگه داشته است و با این کار از قدرت رقابت بنگاههای آمریکایی کاسته است.
تصور آمریکاییها این است که اگر چین دست از مداخله در بازار ارز بردارد و یوآن شناور شود، صادرات آمریکا به چین افزایش خواهد یافت و این تحول موجب کاهش فشارهای رکودی و تقویت بنیه مصرفکنندگان آمریکایی خواهد شد.
اما این هدفی آسانیاب نیست؛ زیرا چینیها تاکنون در برابر این خواسته مقاومت کردهاند و هنوز نشانهای از انعطاف مورد انتظار آمریکا، از خود نشان ندادهاند.
٣- افزون بر مسائل اقتصادی فوقالذکر، آمریکا و چین، مساله سیاسی حل نشده مهمی هم دارند که چشمانداز حل و فصل آن چندان روشن نیست. روابط کره شمالی که تحتالحمایه چین است، با ژاپن و کرهجنوبی که متحدان اصلی آمریکا در شرق آسیا هستند، در ماههای اخیر بحرانی شده و هراس جنگ، به منطقه تجاری آسیا - پاسیفیک سایه انداخته است. اگر آمریکا و چین در این زمینه به توافق نرسند، حل این بحران تقریبا ناممکن خواهد شد.
این مسائل سهگانه اقتصادی و سیاسی که بر زندگی یک و نیم میلیارد چینی و آمریکایی تاثیر مستقیم و بر زندگی مردمان کشورهای شرق آسیا و در مرتبه بعدی دیگر کشورهای جهان تاثیر غیرمستقیم خواهد گذاشت، دیدار هوجین تائو و باراک اوباما را به یکی از مهمترین رویدادهای امسال تبدیل کرده است.
اگر این دو رهبر موفق به حل مسائل سهگانه شوند، شاید آیندگان، این مذاکرات را با مذاکرات دهه ۱۹۷۰ بین نیکسون و مائو رهبران وقت آمریکا و چین مقایسه کنند. جانمایه رابطه آمریکا و چین از زمان نیکسون و مائو تاکنون این بوده است که در سیمای یکدیگر، به دنبال دوستی پایدار نگردند؛ بلکه یکدیگر را به دشمنانی مفید تبدیل کنند که محور دوستیشان کالا و امنیت باشد، نه سخنان دوستانهای که پشتوانه واقعی ندارد.
جهان صنعت:رکوردزنی با چاشنی حباب
«رکوردزنی با چاشنی حباب»عنوان سرمقالهی روزنامهی جهان صنعت به قلم عباس محمودزاده است که در آن میخوانید؛ عبور شاخص بورس از مرز ۲۰ هزار واحد در حالی دیروز صورت گرفت که هنوز مشخص نیست از پس این فراز که فرودی هم ندارد، چه اتفاقهایی اتفاق خواهد افتاد. این هشتمین بار در سال جاری است که شاخصها مسیر اوج را دنبال میکنند. توجه به نکاتی که به آنها اشاره میشود، شرایط این رکوردزنیها را در بورس روشن میکند.
۱- طی ماههای گذشته رکوردهای بورس به شاخصی برای مثبت اعلام کردن وضعیت اقتصادی کشور تبدیل شده است. چه بسیار رییس دولت و وزیر اقتصاد در گفتوگوهای داخلی و خارجی خود اعلام کردند در شرایطی که بورسهای دنیا فرو میریزد بورس ایران راه رونق را در پیش گرفته است. با این حال سیگنالهایی که از فضای کسب و کار و تولید به گوش میرسد از رکود و افزایش نرخ بیکاری خبر میدهد. بیتردید براساس اصول اولیه علم اقتصاد شاخص توسعه و رشد اقتصاد یک کشور کاهش نرخ بیکاری است. یک اقتصاد رو به توسعه اقتصادی است که رونق کسب و کار باعث رشد تولید شود اما با جمعیت سه تا چهار میلیون نفر بیکاران (بنا به گفته موسیالرضا ثروتی نماینده مجلس) بیتردید نمیتوان با قاطعیت گفت که رکوردهای بورس نشانه اقتصاد رو به رشد است.
۲- مسوولان بورس (در ادوار مختلف) سالهاست که اعلام میکنند اطلاعات پنهانی آفتی برای بورس است؛ به این معنا که گروهی در آشفته بازار افزایش قیمتها به سودهای کلان دست مییابند و وای به روزی که شاخص بریزد. در چنین شرایطی باز هم این دستهای پنهانی بازارند که زیان نمیکنند.
٣- شکی نیست که فروش سهام شرکتهای دولتی مشمول اصل ۴۴ چنین صعودی را به بورس ایران هدیه کرده است. کافی است به میزان سهام عرضه شده در سال جاری نگاهی بیندازید، حساب همه چیز به سرعت روشن میشود اما آنچه در این میان از نگاهها دور مانده، خرید این سهام از سوی نهادهای نیمه دولتی است که در زمانه رکود در تولید، پولهای سرگردان را اینچنین روانه بازار کرده و علاوه بر استفاده رانتی از خرید سهام مشمول اصل ۴۴ در فضای رکود بازارگردانی کرده و به سودهای کلان دست پیدا میکنند.
۴- مسوولان بورس که این روزها در رکوردزنی بورس غافلگیر شدهاند، عنوان میکنند باید برای جلوگیری رشد قیمتها و بالا رفتن میانگین (( P/E باید عرضههای جدید صورت بگیرد. این سخن به آن معناست که حباب در بورس قطعی است این درحالی است که وزیر اقتصاد در این رابطه عنوان میکند که بورس هیچ حبابی ندارد.
منبع: جام جم آنلاین
|