•
از عشق اگر بینی یک غمزه بر او آویز
زین معجزه ی زیبا، کفران بوَدَت پرهیز
بنگرکه چنان باران،کولی وش و پاکوبان
می آید و می سازد، جانت ز جنون لبریز
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۲ بهمن ۱٣٨۹ -
۲۲ ژانويه ۲۰۱۱
از عشق اگر بینی یک غمزه بر او آویز
زین معجزه ی زیبا، کفران بوَدَت پرهیز
بنگرکه چنان باران، کولی وش و پاکوبان
می آید و می سازد، جانت ز جنون لبریز
بی خواب شوی اما، در نشئـگی رویا
سر سبز شود هستی، در زردترین پاییز!
در ژرف تو می رویـَد، اندوه تو می شویـَد،
با زمزمه می گوید، جز من ز همه بگریز!
فرمان ببراش یکجا، تسلیم ز سر تا پا
تا بر تو شود پیدا، بس نکته ی رمز آمیز
برخیز زمان تنگ است، چنگیز بر اورنگ است
خاموش شدن ننگ است،فریاد زنان برخیز
ای نطفه ات ایرانی، وز مزدک و از مانی
در فرصت کوتاهت، بردار ز ره چنگیز
از عمر اگر تنها، مانده است دمی بر جا
دریاب مجالش را تا سبز شود پالیز
بی تاب چنان طغیان، بر توسنی از عصیان
بنشین و اهوراوش با زُهـد سیه بستیز
بگذشت بسی عمرت، در حسرت و در "باید"
با عشق مگو" شاید"! ورنه گذرد این نیز...
ویدا فرهودی
زمستان ١۳۸٩
|