درخت ممنوعه! گریزی به وضعیت جامعه فعلی ایران - دکتر حبیب اله پیمان
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
شنبه
۹ بهمن ۱٣٨۹ -
۲۹ ژانويه ۲۰۱۱
شب نوزدهم رمضان بود که جماعتی آمدند و مراسم دعا و نیایش شب قدر را در نیمه های راه متوقف کردند. چند روز بعد از آن از برگزاری نماز عید فطر ممانعت شد و سپس نوبت به جلسه تفسیر قرآن در جمعه ای رسید که فردای روز عاشورا باید تشکیل می شد. گویا عاشورا "تابو" بود و "درخت ممنوعه" و به مصداق لاتقربا هذه الشجره۱ به آن نزدیک هم نباید می شدی. اما داستان به همین جا خاتمه نیافت، به زودی معلوم شد "قرآن" هم مشمول تعریف درخت ممنوعه است و نباید به حریم حقایق آن گام نهاد تا مبادا نیازمندان هدایت ومشتاقان رهائی از آن درخت پاک و بالنده "شجره طیبه"۲ قبسی٣ برگیرند و در پرتو نورش ازمیان تاریکی اسارت و بندگی در خویش و غیرخویش ،راهی به سوی آزادی و روشنایی بگشایند و با گرمایش آن دلهای فسرده، امید و جان تازه بیابند. در این جلسات نه جرمی اتقاق می افتاد و نه عمل خلاف قانون و شرع صورت می گرفت. باید دید چه اتفاق افتاده است که درچهارمین دهه عمر نظام جمهوری "اسلامی" ، گرد آمدن برای نیایش خدای واحد و خالص کردن حمد و ستایش برای او و نه هیچ انسان دیگری و یا تدبر در آموزه های وحیانی برای فهم بهتر حقایق رهایی بخش آن ، تحمل نمی شود . مگر نه این است که در نظام دینی موجود همه مسئولین رسما به تبعیت و التزام عقیدتی و عملی به قرآن و قانون اساسی مکلف و متعهد شده اند؟ اگر پاسخ مثبت است پس باید اجازه دهند رفتارشان در همه عرصه های مسئولیت از جمله درارتباط باحقوق مردم و مصالح عامه با اصول و آموزه های این دو مرجع سند و محک زده شوند.
این که بسیاری از ایرانیان دیدگاهها و عملکرد فکری و دینی و سیاسی و اجتماعی متفاوتی با اعضاء حاکمیت فعلی دارند، بر کسی پوشیده نیست . اصول مزبور به کسی از جمله ارباب قدرت اجازه نمی دهد مخالفان فکری و سیاسی خود را حذف و یا مجبور به سکوت کنند. قرآن راه و رسم معامله با مخالفان و دگراندیشان را روشن ساخته و از پیامبر خواسته است تا در این زمینه پیشقدم و سرمشق باشد . از او می خواهد تا در مقابله با مشرکان، یهودیان و مسیحیان و پیروان سایر مذاهب و مسلک ها "با تکیه بر دانش و بینش (حکمت) آنان را به راه پروردگار(و نه عقیده و سلیقه شخصی خویش) دعوت کند و با بهترین شیوه با مخالفان به گفت و گو بنشیند"۴ و به کسانی بشارت رستگاری و دستیابی به حقیقت می دهد که آنقدر سعه صدر وبلندنظری و آزادمنشی دارندکه " به همه سخنان (و گفتمان ها) گوش فرا می دهند و پس از غور و بررسی در آنها بهترین را برمی گزینند"۵.
پیامبر مبعوث نشد تا با همه تفاوتهای مذهبی وفرهنگی ، همگان رادر عقیده و سلیقه و روش های زندگی، متحدالشکل سازد و به اکراه وجبر، به یک مذهب و شریعت واحد وارد نماید. قرآن نه تنها تنوع جنسیتی، قومی و نژادی و فرهنگی رابه رسمیت شناخت۶ بلکه بر تنوع و تکثر شرایع نیز مهر تایید زد. او نخواست تا همه مردم را در حزب و گروه (امت) واحدی گرد آورد ،"اگر پروردگار تو می خواست ، همه مردم را در امتی واحد گرد می آورد ( اما چنین نخواسته) و از این روی پیوسته در اختلاف (راه و مشی) باقی هستند" ۷ و به خاطر همین واقعیت تنوع ملل و نحل و فرهنگ و سرزمین است که می گوید: "برای هر یک از شما ( گروهها و امت ها) آیین و روشی (شریعتی) قرار دادیم (سعی در از بین بردن این تنوع و تکثر نکنید ) زیرا اگر خدا می خواست همه شما را امتی واحد قرار می داد. (این کار را نکرد) زیرا می خواهد شما را با موهبتی که ( ازدانش وخرددرست زیستن ) به هر یک از شما (گروهها و امم) داده است آزمایش کند. (پس به جای ستیز و نزاع و کشتن وحذف یکدیگر) در انجام خوبی ها (خیر عموم) بر یکدیگر سبقت گیرید. زیرا بازگشت همه شما به سوی خداست، پس آنگاه شما را از ماهیت اختلافتان آگاه می سازد"٨ . برای زدودن هر نوع ابهام و تردیدی در این امر قران تصریح می کند که پیروان هر یک از شرایع و مذاهب درمیان خویش بر اساس معیارها و احکام آیین خود داوری کنند ." پیروان انجیل باید طبق مندرجات آن چه که خدا نازل کرده است میان خود داوری کنند"۹ و یهودیان، " از چه رو تو را به حکمت و داوری می خوانند در حالی که تورات در اختیار آنان است و حکم خدا در آن (مذکور) است."۱۰ و بر تو ای پیامبر نیز "قرآن را به حق نازل کردیم که کتاب های پیشین را تصدیق و تایید می کند و نگاهبان و ناظر بر آنهاست. پس بر طبق آنچه خدا نازل کرده است میان آنان داوری کن و با (زیر پا گذاشتن) آموزه های برحقی که بر تو نازل شده، از هوسهای (شیفتگان قدرت و ثروت و برتری جویی) پیروی مکن . خدا برای هر گروه از شما شریعت و روشی مقرر کرده است"۱۱.
تایید کثرت گرایی(پلورالیسم) در آیین و روشها و احزاب و گروهها و یا اقوام و نژادها از جانب خدا (در قرآن) به معنای صحه گذاشتن بر هر مسلک و راه و رسم ظالمانه و ضد انسانی و نظام جباریت استبدادی نیست. اذعان به آزادی افراد و اقوام و گروهها در انتخاب آیین و راه و رسم و شیوه های زندگی را نباید مساوی نابرابری انسانها و روابط مبتنی بر سلطه و سلسله مراتب طبقاتی و نظام ارباب و بندگی پنداشت. بلکه نزد قرآن کثرت و تنوع در هویت های جنسیتی (زن و مرد بودن) و یا قومی و نژادی و فرهنگی و ملی و مذهبی مغایرتی با وحدت و برابری در انسان و انسانیت آنان ندارد. آن تفاوت ها ذاتی و ماهوی نیستند ،همه مردم در هستی انسانی و شان و مقام انسان بودن برابرند و منشاء واحد دارند. تفاوت ها وسیله "تمایز" و تسهیل کننده شناخت متقابل یکدیگرست.
آزادی ، برابری و وحدت جامعه بشری مغایرتی با وجود تفاوت در هویتهای متعدد جنسیتی و مذهبی ندارد. به همین خاطر ، پیروان همه مسلک ها و مذاهب را به اتحاد بر محور توحید و آزادی و برابری انسانها دعوت می کند. هدف اصلی وحی ، کمک به رهایی فرد و جامعه انسانی از قید هر نوع وابستگی و قیمومت فکری، سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و هدایت به سوی خودآگاهی ، آزادی و برقراری روابط برابر، دوستانه و صلح آمیز میان همه انسانها و اقوام است. انتقاد از مشرکین برای آن نبود که خدا را انکار می کردند . برای آن بود که با واسطه و شفیع قرار دادن اشخاص و اشیاء، میان شعور خلاق و خودآگاه خویش از یک طرف و جهان و حقیقت هستی از سوی دیگر جدایی افکنده و با به اربابی گرفتن اشخاص و قرار گرفتن تحت قیمومت فکری و سیاسی و اجتماعی آنان، خویشتن را از نعمت آزادی و استقلال فکر و وجدان محروم می کردند وابزار دست انان برای تجاوز واعمال سلطه وخشونت علیه دیگران شدند. رابطه ای که هر دو طرف آن(اربابان و پیروان) از خویشتن انسانی خود بیگانه و تهی می گشتند.
در تلاش برای ازبین بردن روابط مبتنی بر ارباب و بندگی و نظام های مبتنی بر سلطه اشیاء و اشخاص بر انسانها بود که پیامبر از پیروان همه مذاهب عصر خود دعوت کرد بر محور گفتمان مشترکی که تضمین کننده آزادی و برابری و صلح و دوستی میان همه انسانهاست متحد شوند "ای اهل دانش و کتاب، بیائید بر محور اصل مشترک میان ما و شما ، ناظر بر این که جز "او" کسی را پرستش نکنیم، و کسی را هم طراز و شریک وی قرار ندهیم و بعضی از ما برخی دیگر را به جای خدا ارباب و سرور خود قرار ندهند، متحد و هم رای و همراه شویم"۱۲.
در نگاه قرآن ریشه همه مفاسد و مظالم و روابط مبتنی بر سلطه و استثمار و استبداد و جباریت و فقر و تبعیض و تجاوز و زورگویی ، در نظام و روابط شرک آمیز میان انسانهاست. قرآن با نفی نظام مبتنی بر وجود واسطه هایی میان انسان و خدا بر توانایی و حق همه انسانها از زن و مرد به فهم حقایق از جمله از درون آیات الهی در کتاب و انتخاب آزاد آیین و راه و رسم زندگی خویش تاکید کرده است. سخت ترین جرائم عبارتنداز ، تجاوز به حقوق و حریم زندگی و علائق حیاتی دیگران (عدوان و بغی) سلب آزادی و استقلال فکر و وجدان افراد (اکراه ، اجبار افراد به پذیرش دین وعقیده ) و مسدود کردن راههای تلاش برای فهم آزادانه حقایق و منع کوشش و مجاهدت درراه نیل به آزادی وعدالت اجتماعی است (سد سبیل الله).
آیا کسانی که حکم به تعطیل این نوع محافل و مجالس بحث و گفت و گوی مسالمت آمیز می دهند، تصمیمات و اقدامات خود رابا ملاک های قرآنی و یا قانون اساسی هماهنگ کرده اند؟ آیا حاضرند در نقد و داوری رفتار و اقدامات خود ودیگران آموزه های قرآن وقانون اساسی را به داوری بپذیرند؟ یا آن که نزدآنان آیات وحیانی (شجره طیبه ) نیست، بلکه "درخت ممنوعه ای" است که نباید به آن نزدیک شد و از آن شعله ای برگرفت، و در روشنایی آن به سوی آزادی و رستگاری گام برداشت؟
۱سوره بقره آیه ٣۵ -۲سوره ابراهیم آیه ۲۴- ٣سوره طه آیه ۱۰-۴سوره نحل آیه ۱۲۵-۵سوره زمر آیه ۱٨- ۶سوره حجرات آیه ۱٣- ۷سوره هود آیه ۱۱٨- ٨سوره مائده آیه ۴٨- ۹سوره مائده آیه -۴۷ ۱۰سوره مائده آیه ۴۶
۱۱سوره مائده آیه ۴٨- ۱۲سوره آل عمران آیه ۶۴
٨ بهمن ۱٣٨۹
برداشت از سایت شخصی دکتر حبیب الله پیمان
http://www.habibollahpeyman.com
|