روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۴ بهمن ۱٣٨۹ -
٣ فوريه ۲۰۱۱
«مردم مصر و داربست هایی که فرو ریخت -یادداشت روز»عنوان یادداشت روز روزنامهی کهیان قه قلم سعدالله زارعی است که در آن میخوانید؛تحولات مصر طی یک هفته گذشته از جمعیت های ۱۰ تا ۲۰ هزارنفره به ٨ میلیون نفر گسترش یافته و حتما اگر حکومت مصر مقاومت کند طی یک هفته آینده از مرز چند ده میلیون نفر عبور می کند و در این صورت به معنای دقیق کلمه «انقلابی بزرگ» در حوزه عربی- آفریقایی و در میان «اهل سنت» به وقوع پیوسته است که خود نوعی « قالب شکنی» به حساب می آید چرا که جنبش های مذهبی و سیاسی در مصر و در میان سنی مذهبان عرب همواره بر پایه روش های مسالمت آمیز و پارلمانتاریستی بوده است.
در خصوص تحولات جاری مصر ما شاهد «حساسیت ویژه» آمریکا، اروپا، کشورهای غربگرای عربی و کشورهای بزرگ آسیایی بوده ایم و می توان گفت سران این کشورها و دستگاههای اطلاعاتی و سیاسی آنان کارهای جاری خود را کنار گذاشته و به تجزیه و تحلیل شرایط کنونی مصر و «چه باید کرد» روی آورده اند. این موضوع نشان می دهد که از نظر آنان تحولات مصر می تواند به تغییرات بسیار عمده- در سطحی که انقلاب اسلامی ایران به وجود آورد- منجر شود و چهره بخش وسیعی از جهان را دگرگون نماید. در خصوص تحولات مصر ملاحظاتی وجود دارد که به بعضی از آنها اشاره می کنیم.
۱- از نظر مذهبی، مصر به واسطه در اختیار داشتن بزرگترین و قدیمی ترین «حوزه علمیه اهل سنت- دانشگاه الازهر- تاثیر عمیقی بر کشورهای سنی که دارای اکثریتی از پیروان مذاهب مالکی، شافعی و حنفی هستند می گذارد. این مجموعه ای است که حداقل نیمی از مسلمین را پوشش می دهد. بنابراین روی کار آمدن یک نظام مذهبی و یا نظامی که از الازهر در مسیر یکپارچه سازی سیاسی پیروان این سه مذهب حمایت کند، فوق العاده مهم و برای غرب که حامی نظام های سکولاریستی است، تهدیدی جدی محسوب می شود.
۲- مصر از نظر جغرافیایی در نقطه حساسی قرار دارد. قرار داشتن در مجاورت دریای مدیترانه، دریای سرخ، شاخ آفریقا و در اختیار داشتن آبراه استراتژیک سوئز، اتصال زمینی با دو قاره آسیا و آفریقا، موقعیت ژئوپلیتیکی حساسی به این کشور بخشیده است. تحولات عمیق در مصر می تواند همه این مراکز حساس که اینک به گونه ای مستقیم و بعضا غیرمستقیم در اختیار آمریکاست را به بلوک مقاومت در منطقه منتقل گرداند.
٣- مصر پرجمعیت ترین کشور عربی و آفریقایی به حساب می آید و در مجموع بیشترین جمعیت مسلمان قاره آفریقا را در خود جای داده است علاوه بر آن مصری ها نسبت به سایر کشورهای عربی از وضعیت علمی بهتری برخوردار می باشند. نزدیک به ٨۰درصد مصری ها از توانایی خواندن و نوشتن بهره مند هستند و نزدیک به یک سوم جمعیت ۷۵ میلیون نفری مصر دارای تحصیلات عالیه اند. علاوه بر آن سالانه حدود ۲۰۰۰ طلبه و مجتهد از «جامع الازهر» فارغ التحصیل شده و عمدتا جهت فعالیت به کشورهای آسیای جنوب شرقی، اروپا، آمریکا و آفریقا اعزام می گردند بنابراین تحولات در مصر می تواند عمیق و ماندگار بوده و پیامدهای بین المللی و منطقه ای فراوانی در پی داشته باشد.
۴- حضور خودجوش و در عین حال سازمان یابی سریع آن کاملا بی سابقه و برخاسته از جمع بندی قبلی و تجارب بود. نکته جالبتر این بود که مصری ها مسیر تظاهرات از چند ده هزار به چند صد هزار را خیلی سریع طی کردند و با همین سرعت به تظاهرات چند میلیونی رسیدند. با این وجود تظاهرات از جامعیت لازم برخوردار نبود، مثلا بانوان مصر و یا اقشار کارگری و نیز حاشیه نشین ها در این تظاهرات حضور کمرنگی داشتند که صدالبته اگر تظاهرات استمرار پیدا کند آنان در روزهای آینده به صفوف می پیوندند.کما اینکه در تظاهرات ٨ میلیونی این اتفاق در سطح نسبتا قابل قبولی رخ نمود.
۵- کاملا واضح بود که احزاب سیاسی مصر بخصوص «اخوان المسلمین» که پرسابقه تر و قدیمی ترین جریان سیاسی مصر به حساب می آید، با احتیاط زیادی برخورد کردند تا جایی که درباره رهبری و ماهیت اعتراضات مردمی حرف و حدیث ها و گمانه زنی های زیادی به وجود آمد. دلیل این احتیاط این بود که فضای مصر شدیداً امنیتی است. رژیم حسنی مبارک نزدیک به یک میلیون نفر نیروی اطلاعاتی در اختیار دارد که صرفاً برای کنترل مردم مصر آموزش دیده اند. این نیروها که از پشتیبانی حدود ۵۰۰ هزار پلیس و ۵۰۰ هزار نیروی ارتش هم برخوردار بوده و در مجموع یک عدد دو میلیون نفری را تشکیل می دهند، فضای فعالیت سیاسی را کاملاً بسته و اختناق را بر سراسر مصر حاکم کرده اند. در این فضا گروه های مختلف به راه اندازی شبکه ای گسترده که علاوه بر مدیریت در صحنه کارکرد رهبری هم دارد، مبادرت ورزیده اند و از این طریق بر اوضاع مسلط می باشند.
۶- احزاب و رهبران مصری از نظر منش و خلق و خو، عمدتاً هوادار «تغییرات توافق شده» هستند تا توسل به شیوه های انقلابی و «در صحنه» از این رو ممکن است میان ظرفیت سیاسی مردم در مصر و ظرفیت رهبران سیاسی این کشور فاصله ای وجود داشته باشد. این فاصله را می توانیم از جمله در مقایسه بین بیانیه ۶ ماده ای دیروز اخوان المسلمین که در آن نامی از برکناری حسنی مبارک نیامده و این خواسته را در مسیری پارلمانی قرار داده بود و تظاهرات عظیم چند میلیونی روزهای سه شنبه و چهارشنبه گذشته مردم که برکناری فوری حسنی مبارک در رأس خواسته هایشان بود مشاهده کنیم. از سوی دیگر جریان اصلی رهبری تظاهرات در مصر- براساس قرائن- احساس می کند که باید میان تحمل مردم و خواسته هایی که مطرح می گردد توازنی برقرار شود و به این جهت خواسته های خود را در مسیری پلکانی قرار داده بنابراین می توان گفت آنچه اخوان در بیانیه رسمی آورده به منزله «کف خواسته های» مردم مصر می باشد.
۷- تظاهرات مردم مصر عمیقاً دینی است و به هیچ وجه- به دلایل فراوان- نمی توان آن را از دین جدا کرد. این قیام ماهیت اقتصادی ندارد- اگر چه مردم مصر مشکلات اقتصادی فراوانی دارند- اگر ماهیت اقتصادی داشت باید حاشیه نشین ها، بیکاران و گروه های کارگری و... محور آن باشند و حال آنکه اولین تظاهرات بزرگ از مکان نمازجمعه برگزار شده و سپس «الله اکبر» به عنوان آرمانی ترین شعار توسط همه تکرار گردیده است. این انقلاب صرفاً ضد استبدادی نیست بلکه فراتر از آن باید به آن «انقلاب هویت» گفت چرا که رژیم مصر با مشارکت آمریکا، رژیم صهیونیستی و اروپا طی ۴۰ سال گذشته- از زمان به قدرت رسیدن سادات در سال ۱٣۵۰- تلاش کرده اند تا مصری ها را از هویت فرهنگی و دینی جدا کرده و در یک کلمه «عزت» آنان را پایکوب کرده اند و این خروش همگانی برای بازیابی عزت خود است و صد البته ضد استبدادی هم هست. در این تظاهرات نیروهای مذهبی در پیشانی جمعیت قرار دارند اما طی روزهای گذشته هم رژیم مبارک، هم اروپا و هم آمریکا روی «مشکلات اقتصادی» مردم تمرکز کرده و یا «انتخابات آزاد» را مهمترین خواسته معترضین خوانده اند و حال آنکه اگر اینها واقعیت داشت باید وعده های گشاده دستانه مبارک حداقل در عده ای اثر می کرد.
٨- بدون هیچ تردیدی تظاهرات مردم مصر و به تعبیر درست تر «انقلاب مصر» بیش از هر شخصیتی، تحت تأثیر حضرت امام خمینی و خلف صالح او حضرت آیت الله العظمی خامنه ای- دامت برکاته- است. مردم مصر به پیروی از اهل بیت شهره اند. از نظر مذهبی، مصری ها نزدیکترین نسبت را به شیعه داشته و از نظر سیاسی نزدیک ترین مردم به انقلاب اسلامی هستند. مروری بر مواضع شخصیت های مختلف مصری که در تظاهرات ٨ روز گذشته نقش داشته اند نشان می دهد که همه آنان از انقلاب ایران به نیکی یاد می کنند. اما البته این نسبت در تظاهرات عظیم مردمی کمتر بیان شده کما اینکه تمایلات داخلی آنان نیز بسیار کمتر بیان شده است. مثلاً همه می دانند که اخوان المسلمین در پی تأسیس نظامی دینی در مصر است اما این هدف کلیدی کمتر مطرح شده و طبیعی هم هست که جنبش وقتی شروع می شود از یک لبه نرم شروع می شود و به تدریج به خواسته های حداکثری منتقل می گردد. نیاز به ذکر سند نیست چه کسی است که نداند طی ٣۰ سال گذشته، سلسله جنبان همه جنبش های اسلامی و انقلابی، «ایران امام خمینی» بوده است.
۹- آنچه تاکنون از «رهبری تظاهرات مردمی»- کمیته مشترکی که وجود دارد- مشاهده شده، «هوشمندی» آنان بوده است. این «رهبری مشترک» قطعا برای آنکه کار را به سامان برساند، تاکتیک هایی را برمی گزیند، الان مهمترین موضوع این جنبش «حفظ وحدت» حول محور برکناری رژیم حسنی مبارک است. بر همین اساس دیده می شود که صهیونیست های اروپایی و آمریکایی ها با حاشیه پردازی پیرامون شخصیت هایی نظیر محمد البرادعی در صدد بهم ریختن صف واحدی است که رژیم غرب گرا را نشانه رفته است. لذا ما شاهدیم که یک روز نتانیاهو می گوید: «البرادعی عامل ایران است». فردا یک شخصیت اروپایی می گوید: «البرادعی جایگزین مبارک می شود» و روز دیگر یک آمریکایی می گوید: «اخوان المسلمین با البرادعی به تفاهم رسیده است» در این میدان انگیزه اصلی متفرق کردن احزاب و گروه هایی است که به «کمیته مشترک» رسیده اند و این کمیته عملا کار را از دست ارتش، نیروهای امنیتی و در یک کلمه رژیم مبارک و غرب خارج کرده است.
۱۰- رژیم مبارک در این میان دچار نوعی انفعال است و گسترش روز به روز دامنه تظاهرات کار را از دست آنان خارج کرده است لذا یک روز ارتش را به مقابله می فرستند فردا می گویند پلیس باید کنترل کند روز دیگر دوباره به سراغ ارتش می روند بنابراین به نظر نمی آید که غرب در نهایت بتواند بر این اوضاع سوار شود. خوشبختانه امروزه به دلیل گسترش وسایل ارتباطی، غرب نمی تواند اوضاع را به کنترل درآورد.
مردم سالاری:امام رضا (ع) و آرزوی فرج
«امام رضا (ع) و آرزوی فرج»عنوان سرمقالهی روزنامهی مردم سالاری به قلم
سیدرضا اکرمی است که در آن میخوانید؛از امام هشتم حضرت «رضاعلیه السلا م» و معصوم دهم که نامش«علی» و لقب معروف وی «رضا» و کنیه اش«ابوالحسن» بود و در مدینه النبی در سال ۱۴٨ تولد و در سال ۲۰٣ در سناباد طوس شهید گشت و قاتل مستقیم و بلا واسطه -بعکس همه خلفای دیگر- مامون الرشید در خانه وی و به دست وی «و سقاه المامون بیده» بود، چه می دانیم؟ و همین دانستنی شناسنامه ای را به دیگران «لکل شی زکوه و زکوه العلم نشره» منتقل می کنیم تا کلا س ابتدائی امام شناسی را گذرانده باشیم، یا بحمدالله پس از این مرحله به کلا س متوسطه شجره شناسی که از دودمان «طیب و طاهر» و خانواده رفیع علم و عقل وعرفان «فی بیوت اذن الله ان ترفع» و از ریشه و ساقه و شاخه همیشه میوه دار«کشجره طیبه، اصلها ثابت و فرعها فی السما» توتی اکلها کل حین باذن ربه» بوده نیز آگاهی داریم. از رشته و دوره دانشگاهی و دانشنامه حضرت که یهودی را با تورات وی و نصرانی را با انجیل و زردشتی را با کتاب وی پاسخ می داد و با عالمان دیگر به زبان و...
بیان وفهم آنان جواب می گفت نیز با خبریم، حضرتش هفت مناظره و احتجاج دارد که در حضور خلیفه و علمای معاصر برگزار می شد و بالا تفاق برهمه دانشمندان غالب آمد و در زبان خواص وعوام مطرح شد که «والله انه اولی بالخلا فته منه» به خدا سوگند، وی برای خلا فت شایسته تر از مامون است که علم و عقل وعرفان و عبادت و سیاست و اخلا ق دارد و داناترین و تواناترین و خردمندترین «للا مام علا مات، یکون اعلم الناس و اتقی الناس و از هد الناس و احکم الناس و اشجع الناس» می باشد.دادنامه حضرت را بخوانیم که پس از هر نماز جمعه ای آرزوی فرج می نمود و از خون دل خوردنها، در تنگنا بود و مرثیه نامه خود را به دعبل خزاعی با دوبیت خواند و از مکان مزار خود خبرداد.
آرمان:مجمع تشخیص مصلحت را تخریب نکنید
«مجمع تشخیص مصلحت را تخریب نکنید»عنوان سرمقالهی روزنامهی آرمان به قلام محمد دهقان است که در آن میخوانید؛محمد دهقان -رئیس جمهوری در تاریخ دوم بهمن سال ٨۹ در نامهای گلایهآمیز به نمایندگان مجلس شورای اسلامی بصورت مستقیم اعتراض خود را نسبت به روسای قوه مقننه و قوه قضائیه و مجمع تشخیص مصلحت نظام اعلام داشته و به طور غیر مستقیم اعتراض خود را به نمایندگان ملت که بر مصوبات خود اصرار نموده
و آنها را مطابق اصل ۱۱۲ قانون اساسی به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارجاع دادهاند و نیز به اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام که (در مورد بانک مرکزی و صندق توسعه ملی) را گذارندهاند تسری داده است. اینجانب بر آن شدم در خصوص نامه مذکور مواردی را بیان نمایم.
۱- رئیس جمهور محترم که دلایلی برای اثبات عدم اختیار مجمع تشخیص مصلحت نظام و مجلس شورای اسلامی جهت تغییر قانون اساسی آوردهاند در نامه ۵ صفحهای خود معلوم نکردهاند کدام یک از اصول قانون اساسی در معرض تغییر قرار گرفته است . بسیار روشن است که تغییر قانون اساسی مطابق اصل ۱۷۷ قانون اساسی و تنها با ابتکار رهبر معظم انقلاب امکانپذیر است.
۲- رئیس جمهور در قسمتی از نامه خود دخالت دادن مدیریت مجلس و قوهقضائیه در اموری مانند تصمیمگیری صندوق توسعه ملی و عزل و نصب رئیس کل بانک مرکزی را یک بدعت آشکار و متضمن تغییر قانون اساسی و مخدوش کردن روند مدیریت کشور دانستهاند. اختلاف نظراتی در خصوص نحوه عزل و نصب رئیس بانک مرکزی در مجلس شورای اسلامی و سپس در مجمع تشخیص مصلحت نظام وجود داشت و حقیر از کسانی بودم که مخالف اصرار مجلس بر دخالت مجلس شورای اسلامی در خصوص نحوه عزل و نصب رئیس بانک مرکزی بودم اما مطابق قانون اساسی و بویژه اصول ۷۱ و ۱۱۲ آن قانون نمیتوان اختیار مجلس شورای اسلامی برای ارجاع مصوبه خود به مجمع تشخیص مصلحت نظام را نادیده گرفت، اما آنچه جای تعجب دارد این است که پس از مشاهده مصوبات مجمع تشخیص مصلحت نظام توسط رهبر معظم انقلاب و با دستور ایشان مصوبه آن مجمع در خصوص بانک مرکزی منتفی اعلام شده است و با اینکه هیچ تغییری تاکنون در خصوص بانک مرکزی در ضمن برنامه پنجم اتفاق نیفتاده است رئیس جمهور چندین بار اعتراض خود را متوجه امری نموده است که در قانون برنامه پنجم وجود ندارد.
٣- اصرار مجلس شورای اسلامی در مورد نحوه اداره صندوق توسعه ملی کاملا ناظر به رفتار دولتها با صندوق ذخیره ارزی و مبتنی بر تجربیات گذشته است.
تخلفات دولتها در برداشت بی رویه از صندوق ذخیره ارزی نمایندگان مجلس را بر آن داشت که ضمن تاسیس صندوق توسعه ملی کشور که با ابلاغ سیاستهای کلان رهبر معظم در برنامه پنجم انجام شد راه حلی را برای حفظ سرمایههای ملی و جلوگیری از تخلفات قانونی دولتها و مصارف بر رویه ذخایر این صندوق پیش بینی نمایند و این تصمیم مجلس شورای اسلامی که در نهایت به تصویب مجمع تشخیص مصلحت نظام رسیده است به هیچ وجه مستلزم تغییر قانون اساسی نبوده و در نهایت توسط رهبر معظم انقلاب نیز مورد تایید قرار گرفته است.
۴- نامه علنی که رئیسجمهور نگاشتهاند تقریبا شبیه همان نامهای است که چندی پیش بصورت محرمانه خدمت مقام معظم رهبری ارسال نمودند. در آن نامه نیز رئیس جمهور با استناد به اصل ۶۰ قانون اساسی معتقد بودند که مجلس شورای اسلامی حق قانون گذاری در مواردی که موجب محدود کردن دولت میشود را ندارد. در پاسخ نامه رئیس جمهور رهبر معظم انقلاب دستور تشکیل کار گروه تخصصی از مجلس و دولت و شورای نگهبان و حقوقدانان مستقل را صادر فرمودند و حدود ۱٨ جلسه به ریاست دبیر محترم شورای نگهبان در این خصوص تشکیل شد.
آن جلسات، برداشت دولت محترم را با بسیاری از اصول قانون اساسی مغایر میدانستند. ۵- بر اساس اصل ۱۱۲ قانون اساسی مجمع تشخیص مصلحت نظام برای تشخیص مصلحت در مواردی که مصوبه مجلس شورای اسلامی را شورای نگهبان خلاف موازین شرع و یا قانون اساسی بداند و مجلس با در نظر گرفتن مصلحت نظام نظر شورای نگهبان را تامین نکند با دستور رهبری تشکیل میشود.
اعضای ثابت و متغیر این مجمع را رهبری تعیین مینماید، در ساختار نظام جمهوری اسلامی ایران هیچ مرجعی نزدیکتر به جایگاه ولایت فقیه از نهاد مجمع تشخیص مصلحت نظام نیست همه اعضای حقوقی و حقیقی این مجمع توسط رهبری معظم انقلاب انتخاب میشوند. آئین نامه آن مجمع را رهبری معظم تصویب مینمایند.
رئیس مجمع نیز توسط معظمله انتخاب میشود. مجمع تشخیص مصلحت نظام از مهمترین نهادهایی است که تجلی بخش اراده ولایت مطلقه فقیه است،البته از لحاظ کارشناسی به این مجمع نقدهایی وجود دارد و به لحاظ سیاسی نیز به ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام نقدهایی وارد است اما نباید نقدهای مذکور مستمسک تخریب اصل نهاد مجمع تشخیص مصلحت نظام گردد.مجمع تشخیص مصلحت نظام که متعلق به ریاست آن نیست. شخصیتهای برجستهای در آن مجمع حضور دارند.
نباید نهاد مجمع تشخیص مصلحت نظام که متشکل از جمعی از شخصیتهای منصوب رهبر معظم انقلاب است را به بدعت گذاری - تغییر قانون اساسی و گذشتن از دیوار قانون اساسی - فشارهای غیر قانونی و مخرب بر دولت متهم کرد. با اینکه مجلس شورای اسلامی و مجمع تشخیص مصلحت نظام مطابق قانون اساسی و آئین نامه مجمع تشخیص مصلحت نظام و به نظر حقیر بر اساس مصلحت صیانت از سرمایههای ملی و نظاممند کردن این صندوق در نحوه استفاده از آن عمل نمودهاند و در خصوص این تصمیم دلایل مثبته زیادی وجود دارد .
اکنون در داخل کشور با همکاری بین مجلس و دولت اجرای طرح مهم هدفمند کردن یارانهها در دستور کار کشور است و اکنون در آستانه شروع برنامه پنجم توسعه با تلاشها و زحمات شبانه روزی نمایندگان ملت در مجلس شورای اسلامی هستیم و بیش از همه زمانها باید ظرفیت کشور صرف مسائل داخل و بویژه مسائل بینالمللی شود آیا رواست بخاطر یک مصوبه نهادهای اصلی کشور را مورد انتقاد قرار دهیم؟
منبع: جام جم آنلاین
|