سخنی چند در باره ی نشست لندن
علی رضا جباری (آذرنگ)
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۱۹ خرداد ۱٣٨۵ -
۹ ژوئن ۲۰۰۶
دوستان؛ نشستی ایچنین صرف نظر از اینکه چه استراتژی و تاکتیک هایی را برای رسیدن به اتحاد فراگیر برای مبارزه با استبداد حاکم پی می گیرد کاری دشوار؛ نفسگیر و استوار بر آرزوهای نیک است که عمده فعالان اپوزیسیون داخل نیز؛ هم اکنون آن را پیگیرانه دنبال می کنند.
مردم ایران اکنون در پی یافتن راهی برای فردای بهتر خویش اند که بر پایی استقلال ملی؛ تمامیت ارضی؛ آزادی؛ دمکراسی؛ و صلح استوار باشد. راهی که همه ی مردم فرهیخته و درس آموخته ی میهن که در روند فعالیت پیگیر و اثر بخش نخبگانی همسو و از پی کار دراز مدت فرهنگی به حقوق عینی و انکار ناپذیر خود آگاهی یافته باشند و از جان و دل در راه دستیابی به آن تلاش ورزند.
اینکه گروههایی با مبانی گوناگون آرمانی؛ عقیدتی؛ سیاسی- نظری و پیشینه های سازمانی متنافر؛ حول محوری یگانه- همه پرسی برای تعیین سرنوشت ایران رها از استبداد دین سالارانه گرد هم آمده اند نیز گامی بلند و بلند پروازانه است که به نوبه ی خود می تواند همان حرکتی را در پی داشته باشد که به دگرگون سازی روند سرنوشت کشور راه جوید. و همان باشد که عمده قوای اپوزیسیون داخلی دولت کنونی می خواهند. آنچه در این میان اهمیت دارد؛ همسویی نظری و عملیاتی همه ی عناصر تشکیل دهنده ی اپوزیسیون در داخل و خارج از کشور؛ در روند رسیدن به اتحاد فراگیر برای دمکراسی همروند با مشارکت مردمی و استقلال ملی است.
همان تحسینی که بایسته ی نیروهای پیگیر اپوزیسیون خارج از کشور است؛ بل افزون بر آن؛ شایای عناصر مخالف داخل است که در زیر چتر استبداد و خودکامگی؛ صدمات روانی و جسمانی گزمگان و دوستاقبانان و تفرقه افکنی ها؛ تهدیدها و تطمیع های کارگزاران قضایی – امنیتی به کار دشوار مبارزه برای تحقق دمکراسی می پردازند. همان انتقاد نیز به هر دو بخش اپوزیسیون وارد است که چرا به تلاش بی امان برای دستیابی به اتحاد کارساز و محکمی که استمرار آن تضمین شده باشد و به کارگیری آن در راه ساختن فدای شایسته ی مردم ایران دست نمی زنند. چرا گاه می شود که دل و زبانشان یکی نیست. و به کاه مصلحت راهی سوای آنچه را که در خلوت خانه به زبان می راندند پی می گیرند و به ناگاه از متحدی کمربسته به مخالفی کامل در می غلتند یا همین مسیر را در جهت وارون می پیمایند.
مثلی است معروف که می گویند:ر"سیاست پدر و مادر نمی شناسد." این سخن بدین تعبیر که در دنیای سیاست ممکن است پدر و مادر بارفرزند دو گرایش متفاوت سیاسی دور از هم داشته باشند؛ یا اینکه روند سیاست دررگذرگاه پویای زمان دگرگونی می پذیرد؛ درست و بجاست و با حقیقت زندگی انسان نیز انطباق پیدا می کند؛ اما اینکه روند تصمیم گیری فردها و گروه ها تابع میل و اراده ی شخصی و گروهی شان و فراتر از پویایی های زمانی و مکانی دگرگون شود و پایه ای منطقی برای این روند تحول آنی وجود نداشته باشد از هر فرد یا گروه که سرزند؛مصداق عینی و طنزآمیز و وجه منفی همین ضرب المثل است.
صورت نخستی که نوشتم هم نهاد چالش جدلی میان سنگسانی ناب و تن سپردن به امواج سیاسی آنی و زودگذری است که از رگبارهای سیاسی بر می خیزند و پس از باز ایستادن باران نیز فرو کش می کنند.
ما اکنون بخواهیم یا نخواهیم بر فراز آن موج بر خاسته از باران بهاری ایستاده ایم که فارغ از اراده و عزم استوار حرکتمان برای تحقق آزادی و عدالت ما را به این سو و آن سو می کشاند و سرانجام آن نیز تایکدیگر را نیابیم و همراه با هم به میان قطره های دریای بیکران مردم نرویم سرنوشتی محتوم نخواهد بود که از پیش برای ما رقم زده اند.
منکر آن نیستم که هر کس و هر چیز در روند پویای حیات دگرگونی می پذیرد و آدمی زادگان نیز می توانند در گستره ی پهناور و در میان امواج متلاطم دریای خروشان تاریخ دگرگون شوند؛ اما بی تردید آگاهی و حرکت گسترده ی توده های وسیع مردم بر پایه ی آن است که در تعیین روند تکامل اجتماعی حرف آخر را می زند؛ نه اثربخشی کاریزماتیک این یا آن عنصر فرهمند. این اثر بخشی و این نقش کارساز فرد به یقین در باز شدن صفحه های نو در تاریخ پویایی آدمیان بی اثر نیست که بی تردید عنصری کارساز در آن است؛ اما آنچه در این میان توجه به آن بایسته است؛ نه خود این عنصر؛ که چگونگی اثرگذاری آن است گه می تواند ویرانساز یا تحول آفرین باشد. و تضمین اثر گذاری مثبت آن تنها به موازنه ی نیروهای سازنده ی پایگاه تحول اجتماعی و نقش آن ها در این روند؛ در عرصه ی مصاف سازنده و راهگشا با عناصر فرهمند و نیز در تقابل با نیروهای اثرگذار در عرصه ی سیاست جهانی دارد.
بر این اساس است که من با اینکه به هر گونه تلاش در پهنه ی حرکت اتحاد برای تضمین مردم سالاری؛ عدالت؛ استقلال ملی و تمامیت ارضی ارج می نهم خواستار تلاش هرچه افزونتر و فوری تر برای آگاه سازی توده های گسترده ی مردم در بستر اتحادی فراگیر میان همه ی عناصر اپوزیسیون در داخل و خارج از کشور هستم و بر این باورم که هرگونه تاخیر در این خواسته؛ به هر دلیل که باشد بی تردید به بی ثمر ماندن همه ی تلاشهای دوستداران مردم سالاری در داحل و خارج و یا به ثمر رسیدن ناقص ملی و تداوم بر خوردهای اجتماعی پس از حصول آن خواهد انجامید. هم از این رو از همه ی دست اندرکاران اتحاد برای تحقق مردم سالاری در هر دو سوی مرزها؛ در راه بردن خودآگاهی نسبت به حقوق خویش به میان توده ها و فشردن دستهای یکدیگر؛ فارغ از هرگونه برتری خواهی؛ تنگ نظری؛ فرقه گرایی و هرگونه امتیاز ناهمخوان با مواد اعلامیه ی جهانی حقوق بشر بکوشند.
|