یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۱٨ بهمن ۱٣٨۹ -  ۷ فوريه ۲۰۱۱


 «بحران در بحران» عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی کیهان به قلم حسام الدین برومند است که در آن می‌خوانید؛بحران مالی گسترده در آمریکا و غرب که از سال ۲۰۰٨ به صورت دومینو کشورهای اروپایی را در برگرفته و هنوز این اوضاع وخامت بار ادامه دارد سبب شد تا تضادهای عمیق اقتصاد سرمایه داری از پرده برون بیفتد. اکنون پس از گذشت سه سال نه تنها این بحران افسارگسیخته مالی گلوی عدم مشروعیت و بی اعتباری نظام کاپیتالیستی را رها نکرده است بلکه سقوط زنجیره ای حاکمان دیکتاتوری که رفیق گرمابه و گلستان مدعیان دموکراسی طی دهه های گذشته بوده اند و با حمایت آمریکا و قدرت های غربی ادامه حیات دادند وضعیت بغرنجی را برای داعیه داران لیبرال دموکراسی و حکومت های سکولار رقم زده است.
امروز در بن بست اقتصادی آمریکایی ها و غربی ها زلزله ای سیاسی نیز پایه های دموکراسی غربی که با دیکتاتوری پیوند خورده را به شدت سست و لرزان کرده است.

هنوز تضادهای عمیق غربی ها در حوزه مسایل اقتصادی سروسامانی نیافته است که تناقض های سیاسی آنها به شکل گیری در تحولات اخیر خاورمیانه و شمال آفریقا رخ می نماید.
کافی است تا اخبار و موضع گیری های آمریکا و قدرت های غربی در قبال قیام و انتفاضه مردمی در تونس، مصر، اردن، یمن، عربستان و... مورد واکاوی و رصد قرار بگیرد تا عیار دموکراسی دروغین غربی محرز گردد.
به عنوان نمونه پس از آنکه آحاد ملت مصر طی روزهای گذشته خواستار برکناری «حسنی مبارک» شدند موضع گیری های آمریکایی ها جالب است.
ابتدا ۱۰ روز پیش «جو بایدن» معاون رئیس جمهور آمریکا در گفت وگو با شبکه پی.بی اس تصریح می کند که حسنی مبارک همپیمان واشنگتن است و دیکتاتور نیست و باید در صحنه قدرت باقی بماند.اما در چرخشی ۱٨۰ درجه ای اوباما سه روز پیش با پند و اندرز به «مبارک» مبنی بر اینکه او باید به ندای مردم مصر گوش فرا دهد از انتقال قدرت در مصر سخن می راند و چراغ سبزی نشان می دهد برای خداحافظی فرعون مصر از تخت و سلطنت هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه اوباما نیز قبل از رئیس جمهور از دوره انتقالی قدرت سخن گفته بود. بنابراین تحلیلگران و ناظران سیاسی غربی تغییر موضع آمریکا را در راستای یک راهبرد واحد قلمداد می کردند.
اما بار دیگر این موضع، لباس تغییر برتن کرد و «فرانک وایزنر» نماینده ویژه اوباما در امور مصر دو روز پیش- ۱۶بهمن- در حالی که به همراه هیئتی عالی رتبه برای شرکت در نشست امنیتی مونیخ در آلمان به سر می برد بر باقی ماندن حسنی مبارک در قدرت تاکید کرد.
در استدلال «وایزنر» به این جمله بسنده شد که: «رویدادهای اخیر مصر به شدت بر منافع و خواست دولت آمریکا در منطقه تاثیرگذار خواهد بود.»
تعجب نکنید که برای مرتبه چهارم نیز موضع آمریکایی ها درباره دولت مصر و رفتن یا ماندن مبارک تغییر یافت.
این بار «فیلیپ جی کراولی» سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا دقایقی پس از رسانه ای شدن اظهارات نماینده ویژه اوباما در مصر به صحنه آمد و نظرات «وایزنر» را شخصی دانست!
بسیار خوب، سوالی که به میان می آید این است که موضع آمریکایی ها که خود را سردمدار دموکراسی می دانند و به ناحق عنوان جعلی کدخدای دنیا را یدک می کشند در برابر قیام مردمی مصر چیست؟ علت این همه آشفتگی و تغییر مواضع آن هم از سوی مقامات ارشد واشنگتن چیست؟ آیا این اختلاف نظرها صوری است؟ مشکل به کجا برمی گردد؟
پاسخ به این سوال ها و مواردی از این دست علی رغم اینکه بدواً پیچیده به نظر می رسد اما به گونه ای است که می توان بدون دشواری خاصی به پاسخ رسید و البته رسیدن به پاسخ در گرو بازبینی صحنه ای است که اتفاق افتاده است.
ماجرا از این قرار است که میلیون ها مصری خواهان برکناری «مبارک» هستند تا از سرنوشت نامبارک وابستگی و اسارت در چنگال آمریکایی ها و صهیونیست ها رها شوند و طعم آزادی را بچشند. مقارن با این فضا، آمریکایی ها گرفتار تناقض هایی پی درپی و تو درتو شده اند.
از طرفی بر طبل دموکراسی می کوبند و مدعی اند اراده مردم فصل الخطاب است اما در سوی مقابل کسانی چون «جو بایدن» و «فرانک وایزنر» بر ماندن حسنی مبارک در قدرت تاکید می کنند. این پارادوکسی است که حل آن برای آمریکایی ها ناشدنی بوده است. چون ناگفته پیداست که جمع دو نقیض محال است.
اینجاست که آمریکایی ها ناگزیر از «دوره انتقال قدرت» سخن به میان می آورند و اوباما و هیلاری کلینتون رأسا وارد گود می شوند و رفتن مبارک را به پیش می کشند تا اگر توان حل کردن مسئله را ندارند به طریقی اطراف و اکناف قضیه را جمع کرده باشند.
اما تناقض و پارادوکس دیگری دامن آمریکایی ها را می گیرد؛ چرا که سخن از انتقال قدرت و رفتن حسنی مبارک از یکسو این پیام را برای دیگر حاکمان مستبد و مرتجع عرب در پی دارد که آمریکا همیشه به گمارده های خود خیانت می کند و این یعنی اینکه واشنگتن منافع خود در منطقه را در خطر ببیند. از سوی دیگر چراغ سبز آمریکایی ها برای رفتن مبارک از صحنه قدرت، شیون واعتراض شدید صهیونیست ها را به دنبال داشته است. بطوری که منافع درهم تنیده و گره خورده واشنگتن و تل آویو حالت اصطکاک پیدا می کند.
بنابراین خروجی تصمیم گیری های آمریکایی ها در برابر طنین صدای ملت مصر مبنی بر حاکمیت اراده ملت، تناقض هایی پی درپی را بوجود آورده است.
با این اوصاف، آنچه در صحنه عمل آمریکایی ها به آن میل خواهند کرد تا از فشار تناقض ها و سردرگمی های بعدی آن خود را خلاص کنند انحراف در مسیر قیام و انتفاضه سراسری ملت مصر است. از همین رهگذر؛ آنچه که غربی ها و صهیونیست ها بر آن متفق القولند و این دسیسه و ترفند را به عنوان تاکتیک خود در پیش گرفته اند چیزی جز به حاشیه راندن «جهت اسلامی» قیام و انتفاضه مصر نخواهد بود.
به همین خاطر است که سایت بی بی سی فارسی دست به شیطنت های همیشگی خود می زند و با شانتاژ و تحریف موضوع، قلب حقیقت را در دستور کار قرار می دهد و پس از بیانات حکیمانه و راهگشای رهبر فرزانه انقلاب در خطبه های اخیر نمازجمعه مبنی بر جایگاه اسلام در حرکت انقلابی مردم مصر طی گزارشی ادعا می کند که اخوان المسلمین در بیانیه ای اعلام کرده که قیام مردم مصر، انقلاب اسلامی نیست.
این ادعای پوچ و واهی بی بی سی در حالی است که در بیانیه اخوان المسلمین نه تنها چنین مطلبی وجود ندارد بلکه این تشکل سیاسی در بیانیه خود بر شکل گیری دولتی دموکراتیک با مرجعیت اسلامی تاکید کرده است.
منحرف کردن سمت و سو و «جهت» قیام اسلام خواهانه مردم مصر که نمودهایی از آن در شعار الله اکبر توده های میلیونی و تکیه بر برنامه هایی چون نماز جمعه و تجمع در مساجد به چشم می خورد و قابل انکار نیست در حالی از سوی اتاق فکر غربی ها و صهیونیست ها و گمارده های داخلی آنها در کشورهای اسلامی در دستور کار قرار گرفته است که مقامات کودک کش تل آویو بی پرده و بی شرمانه بر نفی قدرت گرفتن گروه های اسلامگرا تصریح دارند.
شیمون پرز از حکومت «مبارک» و ماندن او در قدرت حمایت می کند. نتانیاهو نیز آنچه که او ایجاد «ثبات در خاورمیانه»- بخوانید پذیرش طرح سازش- می نامد را در گرو باقی ماندن رژیم مبارک دانسته است. اما علی رغم تمام کارشکنی ها و توطئه ها برای اینکه «جهت اسلامی» قیام مردم مصر حذف شود مردم و گروه تأثیرگذار اخوان المسلمین با طنین اسلام خواهی خود سد محکمی در مقابل اهداف شوم غربی ها و صهیونیست ها خواهند بود.
همین دو روز پیش بود که موسسه زاگبی طی نظرسنجی جدید خود اعلام کرد که اکثریت مردم مصر از آمریکا و اسرائیل به عنوان بزرگ ترین تهدید علیه ملت های مسلمان یاد می کنند. این بدان معناست که «جهت اسلامی» مبارزه مردم مصر را نمی شود ترور کرد. چرا که آن چیزی که قابلیت به چالش کشاندن آمریکا و اسرائیل را دارد «تفکر اسلامی» است که در برابر چپاولگری ها، کارشکنی ها و افزون طلبی های آن تاب مقاومت دارد. انقلاب اسلامی ایران در حد اعلی و نقطه مطلوب و جریان حزب الله لبنان تجربه ای است که منطقه در این زمینه باور کرده است. از همین روی؛ سخنگوی اخوان المسلمین - احمد مرسی - در گفت وگو با العالم فریاد برمی آورد که: «اجرای اصول و قوانین اسلامی، آزادی، دموکراسی و عدالت از خواسته های تمام مصری ها است» همچنانکه «عصام العریان» از رهبران اخوان المسلمین نیز در گفت وگو با الجزیره مهر تاییدی بر «جهت اسلامی بودن انتفاضه مصر» می زند و می گوید: «خواهان تشکیل حکومتی دموکراتیک با مرجعیت اسلام هستیم».
و بالاخره باید این نکته را به موارد پیشین علاوه کرد که مشکل اصلی دشمنان اسلام درک نکردن نفوذ معنوی و قدرت نرم اسلام است که سده ها است جریان الحاد و کفر علی رغم به صحنه آوردن تمامی دسیسه ها و حربه های خود در مقابله با آن ناکام بوده است.
اسلاف همین جریان در دار الندوه - اتاق فکر کفر- اسلام محمد(ص) را نشانه رفته بود اما روزگار چرخید و چرخید تا در روزگار کنونی انقلاب اسلامی ایران که ترجمان اسلام ناب محمدی(ص) است به قوت و با اقتدار به صحنه اجتماع و سیاست آمد تا خاری در چشم زورگویان و چپاولگران باشد و امروز این خیزش و خروشی که در میان ملت های مسلمان مصر، تونس، یمن، اردن و به پا گردیده است انعکاس صدای انقلاب اسلامی ایران است که خاموش نخواهد شد.

جمهوری اسلامی:حساس‌ترین بودجه کشور در دام تاخیرها
«حساس‌ترین بودجه کشور در دام تاخیرها»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی جمهوری اسلامی سات که در آن می‌خوانید؛تاخیر پیش آمده در زمان تحویل لایحه بودجه سال آینده درحال تبدیل شدن به چالشی برای اقتصاد کشور است. نمایندگان مجلس شورای اسلامی که مسئولیت بررسی لایحه پیشنهادی دولت و تصویب برنامه مالی کشور را برای سال ۱٣۹۰ برعهده دارند، معتقدند با تاخیر بوجود آمده در ارائه لایحه بودجه، زمان کافی برای بررسی دقیق و کامل لایحه را ندارند و به هیچ وجه نمی‌توانند آنگونه که لازمه سندی با اهمیت برای برنامه مالی کشور است، زوایای پیدا و پنهان بودجه را بکاوند تا در نهایت با هم افزایی دیدگاه‌های دولت و نظرات نمایندگان مجلس بودجه‌ای مناسب و متعادل برای سال آینده کشور تدوین و تصویب شود.
از سوی دیگر دولت هم به عنوان متولی تدوین لوایح بودجه سنواتی و مجری این برنامه پس از تصویب در مجلس و تأیید در شورای نگهبان قانون اساسی، برای توجیه این تاخیر بی‌سابقه که در طول سه دهه گذشته هیچگاه به این اندازه نبوده است، به مواردی مانند به طول انجامیدن روند بررسی و تصویب برنامه پنجم و آماده سازی مراحل اجرایی مقطع اصلاح قیمت‌ها اشاره می‌کند. این مسائل گرچه به طور حتم در تعویق زمان تحویل لایحه بودجه ۹۰ در سال جاری نقش داشته‌اند اما بررسی روند و زمان ارائه لوایح بودجه‌های سنواتی در سال‌های گذشته نشان می‌دهد که دولت نهم هم خود را چندان ملزم به ارائه به هنگام این لوایح نمی‌دانسته است.
ادامه و تشدید این روند نامبارک که در سال جاری به میزان بی سابقه‌ای رسیده باعث شده است نمایندگان مجلس از امکان رسیدگی به لایحه بودجه سال آینده تا پایان امسال کاملاً ناامید شوند و صراحتاً از تصویب بودجه به شکل چند دوازدهم سخن بگویند. این سخنان به این معنا است که به علت کمبود وقت، امکان بررسی و تصویب لایحه بودجه سال ۹۰ تا پایان سال ٨۹ وجود ندارد و تنها راه باقی مانده برای مجلس این است که بخشی از این لایحه را تصویب کند تا روند تخصیص منابع برای مدتی از سال آینده مختل نشود.
ناگفته پیداست در شرایط بسیار حساسی که اقتصاد کشور درحال حاضر و سال آینده در آن قرار دارد، بروز چنین شرایطی چه هزینه‌های سنگینی برای کشور به دنبال خواهد داشت.
این اتفاقات در شرایطی که گزارش‌های رسمی دیوان محاسبات کشور از انحراف ۲۱ هزار میلیارد تومانی دولت از قانون بودجه سال ٨٨ خبر می‌دهد، نمایندگان مجلس کسری بودجه دولت را در سال جاری رقمی در حدود ۱٣ هزار میلیارد ریال برآورد می‌کنند و از تراز عملیاتی منفی ۱۱۶ هزار میلیارد ریالی بودجه سال قبل خبر می‌دهند، به مراتب پیچیده‌تر و نگران کننده‌تر شده است.
تمامی عوامل برشمرده شده در بالا درحالی دقت و تعادل بودجه سال آینده را تهدید می‌کنند که به اذعان تمامی مسئولان اجرایی و کارشناسان اقتصادی کشور، بودجه سال ۱٣۹۰، به عنوان سالی که نخستین سال اجرای کامل قانون هدفمندی یارانه‌ها تلقی می‌شود، بر حساسیت‌های برنامه مالی کشور به غایت افزوده است. به گفته مقامات دولتی سال آینده شاهد اجرای مراحل بعدی قانون هدفمندی یارانه‌ها در حوزه اصلاح قیمت‌ها و حذف بخش دیگری از یارانه‌های مستقیم از کالاهای متعدد خواهیم بود.
این اتفاق از چند جهت بودجه کشور را بسیار تحت تاثیر قرار می‌دهد؛ نخست اینکه دولت با منابع فراوان تری از محل آزادسازی قیمت‌ها برخوردار خواهد بود که طبعاً برنامه ریزی مالی برای چگونگی هزینه کرد این منابع در قسمت جاری و عمرانی از اهمیت فراوانی برخوردار است چرا که در سال‌های اخیر علی الخصوص حدفاصل سال‌های ٨۵ تا ٨٨ پیامدهای تزریق شدید نقدینگی به اقتصاد کشور را در قالب افزایش نامتعادل اعتبارات عمرانی و پرداخت تسهیلات بانکی ارزان قیمت شاهد بودیم؛ این اتفاق که در پی افزایش کم سابقه قیمت جهانی نفت و درآمدهای ارزی کشور از محل فروش نفت رخ داد به همگان اثبات کرد که در تعیین اعتبارات عمرانی و تزریق آن به اقتصاد کشور بیش از هر چیز باید به ظرفیت جذب این منابع در بخش فنی و مهندسی و قابلیت‌های پیمانکاری کشور توجه کرد.
مسئله دیگری که بودجه سال آینده را از اهمیت خاصی برخوردار می‌کند، آغاز برنامه پنجم توسعه کشور است که با یک سال تاخیر قرار است از سال ۹۰ به مدت پنج سال برنامه عملیاتی کشور در تمامی حوزه‌ها باشد. طبیعتاً این برنامه به عنوان دومین برنامه میان مدت از ۴ برنامه‌ای که قرار است ایران اسلامی را در افق ۱۴۰۴ بر تارک منطقه قرار دهد از حساسیت و اهمیت خاصی برخوردار است.
به نظر می‌رسد با در نظر گرفتن تمامی این موارد، دولت و مجلس محترم باید با تعامل بیشتر و گسترده تری از مرحله ارائه و بررسی و تصویب بودجه سال آینده کشور عبور کنند؛ امری که با وجود تاخیر فراوانی که در ارائه لایحه بودجه به مجلس بوجود آمده است، بسیار دشوار خواهد بود ولی چاره‌ای جز انجام آن نیست.   

رسالت:جنگ اراده ها در مصر
«جنگ اراده ها در مصر»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی رسالت به قلم صالح اسکندری است که در آن می‌خوانید؛
اشاره:در ادامه تبیین موانع و تهدید های پیش روی انقلاب اسلامی و مردمی مصر و تونس از منظر رهبر معظم انقلاب در خطبه های نماز جمعه هفته گذشته تهران به برخی دیگر از اصطکاکات و متغیر های موثر در این حرکت اصیل و مردمی می پردازیم.
‏‏۵- فهم نادرست از مطالبات مردم
یکی از ویژگی های مهم دومینوی انقلابات در منطقه جلو بودن متن و سواد مردم از نخبگان است. یعنی ابتدا مردم در وسط میدان بودند سپس نخبگان به آنها پیوستند. فاصله زمانی و مکانی نخبگان در تحولات اخیر نباید منجر به فهم ضد عقلانی از مطالبات واقعی مردم شود. تصاویری که از میدان التحریر مصر به جهان مخابره می شود یک ملت به پاخاسته و خشمگین از سیاست های ذلت بار رژیم مبارک در مقابل زیاده خواهی‌های اسرائیل و آمریکا را به نمایش می گذارد.
مطالبه اصلی مردم پایان دادن به این تحقیرها و ذلت هاست. مطالبه اصلی مردم همانگونه که جنبش اخوان المسلین اعلام کرده است لغو معاهده صلح با رژیم صهیونیستی است. مصر مهمترین کشور عربی است که با رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۵۶ جنگید و به توفیقاتی هم دست یافت و متاسفانه نخستین کشوری است که در سال ۱۹۷۹ این رژیم نامشروع را به رسمیت شناخت.‏
امروز انقلابیون خسته از سیاست های ذلت بار و تحقیر آمیز حسنی مبارک خواهان بازیابی اعتبار مصر در جهان اسلام و قطع رابطه فوری با رژیم صهیونیستی هستند.
‏‏۶- گرایشات سکولار
انقلاب مصر و تونس غلبه دین بر سکولاریسم است نه غلبه سکولاریسم بر دین. در این انقلاب که به تعبیر مقام معظم رهبری نمایش جنگ اراده هاست فرمول پیروزی تنها و فقط تکیه بر بنیان مرصوص اسلام خواهی ملت مسلمان منطقه است.
امروز نقشه راه در تونس و مصر برای غلبه بر استبداد داخلی و استعمار خارجی از مسیر بیداری اسلامی می گذرد. در این مسیر گرایشات لیبرالیستی و سکولار مانند بذرهای نفاق دستاوردهای انقلاب را به باد می دهند. دولت آمریکا در راستای طرح خاورمیانه بزرگ هزینه های فراوانی را برای تقویت جریان سکولار در مصر و تونس انجام داده است. اما دست خدا بالاتر است و حوادث در منطقه به گونه ای رقم خورد که خواب آشفته آنها را نه تنها تعبیر نکرد بلکه حتی به یک باره همه این نقشه ها را نقش بر آب کرد. "وَمَکَرُواْ وَمَکَرَ اللّهُ وَاللّهُ خَیْرُ الْمَاکِرِینَ". در مصر "ائتلاف ملی تغییر" متشکل از احزابی چون"اخوان‌المسلمین"، "جمعیت ملی تغییر"، حزب الوفد، حزب "ناصری"، ‌حزب "تجمع"، حزب "الغد" و جنبش "ششم آوریل" انسجام نخبگی و حزب‌ مناسبی در مقابل استبداد مبارک است اما این همگرایی نباید به واسطه تحریکات سکولاریستی دولت آمریکا و رژیم صهیونیستی به نقار و شکاف در بین انقلابیون منجر شود. به تعبیر آیت الله خامنه ای "دشمن شما تلاش می‌کند با انواع ترفندها یکپارچگی شما را از بین ببرد. مطرح کردن نقاط افتراق، مطرح کردن شعارهای انحرافی، مطرح شدن چهره‌های بدسابقه و نامطمئن به عنوان جانشین رئیس جمهور خائن، از جمله‌ی انگیزه‌سازی برای تفرقه است."
‏‏۷- تداوم وابستگی
یکی دیگر از تهدیدهایی که انقلاب مردمی و اسلامی مصر و تونس را تهدید می کند تداوم وابستگی این کشورها پس از انقلاب است. تجربه چند دهه گذشته به مردم مصر و تونس ثابت کرده است وابستگی نه تنها موجد توسعه و رشد نمی شود بلکه امواجی از فلاکت و فقر را در پی دارد. درآمد سرانه مردم مصر چیزی تنها حدود ٨۰۰ دلار است که کمترین میزان در میان سایر کشورهای منطقه است.‏
غرب برای تداوم سلطه خود در منطقه با جابه‌جایی مهره ها و چهره سازی سعی دارد کارکردهای مبارک و بن علی را حفظ کند. امروز در اتاق فکر خصم ملت های منطقه سه ژنرال آمریکایی و دو افسر امنیتی اسرائیل پروژه برخورد با ملت مصر را مدیریت می کنند. آنها اگر چه دیکتاتور را رفتنی می دانند اما در صددند با خرید زمان امکان سوزنبانی تحولات را در مسیر اهداف مصر پیدا کنند. راه نجات و پیروزی مردم مصر این است که تنها به یک نظام مستقل و مومن به اسلام رضایت دهند و الا خون صدها شهید و هزاران مجروحی که در این تحولات ریخته شده است، زیر چکمه های آمریکایی ها و اسرائیلی ها به هدر می رود.‏
‏٨- انفعال علمای دینی در مصر
امروز الازهر مصر در یک نقطه عطف تاریخی قرار گرفته است و انتظار و مطالبه اصلی مردم متوجه علمای دین و صاحبان فتواست. یکی از آسیبهایی که می تواند انقلاب مصر را تهدید کند انفعال علمای دین در این مقطع تعیین کننده است. الازهر کانون بزرگ علم و دانش اسلامی است. در طول تاریخ مصر الأزهر تأثیر به سزایی بر حکومتها و جلوگیری از ظلم آنان داشته و منادی اسلام سیاسی بوده ‌است. از جمله مقابله ضد استعماری با اشغال فرانسه در زمان ناپلئون و آغاز انقلاب برضد آنان، که باعث خروج فرانسویان از مصر شد. امروز جامعه الأزهر الشریف موظف است به رسالت تاریخی خود مثل گذشته عمل کند. شعارهای مذهبی مردم مصر و تونس نشان داد که مردم در این تحولات شبیه ترین فرد به رسول الله (صلی الله علیه و آله وسلم) برای حکومت می خواهند. مردم از علمای دین توقع دارند چرا که حرکت خود را از مساجد و نمازجمعه ها شروع کردند.‏
اما در پایان باید به شایعه پراکنی نسبت به دخالت ایران در انقلاب مصر و تونس توسط بوق های تبلیغاتی غرب نیز اشاره ای کرد. ایران هراسی و ممانعت از الگوسازی انقلاب اسلامی ایران در منطقه توسط غرب یکی از مهمترین تهدیدات و ترفندهایی است که حرکت اصیل و مردمی مصر و تونس را تضعیف می کند.
به تعبیر مقام معظم رهبری "بوقهای تبلیغاتی دشمن مانند همیشه فریاد خواهند کرد که ایران می‌خواهد دخالت کند، می‌خواهد مصر را شیعه کند، می‌خواهد ولایت فقیه را به مصر صادر کند و می‌خواهد و می‌خواهد... این دروغها را سی سال است می گویند تا ملتهای ما را از یکدیگر جدا و از کمک یکدیگر محروم کنند ومزدوران آنها هم آن را تکرار می کنند. "یُوحِی بَعْضُهُمْ إِلَی بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا یَفْتَرُونَ
"( انعام: ۱۱۲). با این ترفند‌ها، هرگز وظایفی را که اسلام بر دوش ما گذاشته است رها نخواهیم کرد. و الله من وراء القصد."‏
البته هر انقلابی واجد مدل منحصر به فرد خود است. مصر نه قرار است ایران شود و نه ترکیه. مصر قرار است احیا شود و دوران آرمانی خود را به عنوان یکی از کشورهای مهم اسلامی و تاثیرگذار در منطقه بازیابد.‏
صالح اسکندری

قدس:مردم مصر مراقب فریب غرب باشند
«مردم مصر مراقب فریب غرب باشند»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی قدس به قلم سیامک باقری است که در آن می‌خوانید؛تحولات مصر اگرچه از یک محرک بیرونی به نام انقلاب تونس نشأت گرفت، اما تونس تنها یک جرقه در میان هیزمهای خشم مردم مصر بود که سالها در انتظار شعله ور شدن آن به سر می بردند.
در واقع قیام مردم مصر، تنها نیازمند یک شتاب دهنده بود که موضوع تونس بهانه آن را فراهم کرد، ولی اصل ناراحتی مردم از خفقان موجود در رژیم مبارک و شرایط بد اقتصادی و اجتماعی در این کشور بر هیچ کس پوشیده نبود.
غربیها این موضوع را از سالها پیش درک کرده بودند و به همین خاطر آمریکاییها آرام آرام حضور خود را در خاورمیانه جدی تر کردند. آنها ٨ یا ۹ سال پیش اعلام کردند رژیمهای منطقه مثل مصر آماده انفجار هستند و می دانستند اگر وارد منطقه نشوند، قطعاً منافع آنها بیش از پیش تهدید خواهد شد. لذا می بینیم که از همان زمان به بهانه افغانستان و بعد عراق، حضور نظامیان خود را در خاورمیانه افزایش دادند تا در صورت سقوط رژیمهای حامی غرب، منافع آنها دچار تهدید برگشت ناپذیر نشود.
سالها همکاری رژیم مبارک با صهیونیستها و فشار بیش از حد بر مردم و بخصوص کارشکنیهای این اواخر توسط مبارک بر سر راه کمک رسانی به غزه، مردم مسلمان مصر را به شدت از دیکتاتوری مبارک عصبانی کرد و باعث شد آنها در چشم ملتهای مسلمان و آزادیخواه تحقیر شوند.
با توجه به این موارد باید تحولات مصر را عمیق تر از آنچه نشان می دهد بدانیم و درست به همین دلیل است که آمریکاییها و البته رژیم صهیونیستی خبره ترین مشاوران خود را در اختیار مبارک قرار داده اند تا با رفتارهای روانشناسانه، مانع شکل گیری یک انقلاب رادیکالی در مصر بشوند. آنها به خوبی می دانند که مبارک روزهای پایانی حکومت خود را سپری می کند، لذا تلاش می کنند به هر ترتیب ممکن از تکرار آنچه در ایران ۵۷ رخ داد، جلوگیری نمایند.
دادن امتیازهای اقتصادی، عقب نشینی های صوری، تأکید به ارتش برای درگیر نشدن با مردم و... از سوی مبارک همه برای این است که بتوانند تجمعات مردمی را وارد یک مرحله فرسایشی کرده و با گروه های رهبری مردم، برای انتقال آرام قدرت در مصر وارد مذاکره شوند.
در روزهای پایانی رژیم پهلوی هم شاه مخلوع تلاش می کرد، با ادبیات نرم و عقب نشینی های مکرر، گروه های مخالف خود را وارد مذاکره کند و با برگزاری انتخابات فرمایشی، مانع خروج زمام امور از دست غرب شود.
در ایران، خوشبختانه رهبری عالمانه امام راحل و همراهی یاران ایشان مانع شکل گیری چنین روندی شد و مردم انقلابی فریب این صحنه سازیها را نخوردند. اما در مصر به دلیل وجود نداشتن رهبری واحد، غربیها بسیار امیدوارند با اتخاذ روشهای فریبکارانه، مردم را آرام و زمینه انتقال آرام قدرت را فراهم کنند. در چنین فرآیندی، آنها می توانند مهره های خود را به جمع رهبران مخالف دولت بفرستند و زمام امور را به شکلی تازه به دست بگیرند.
بدون شک، فروپاشی رژیم مبارک و اداره امور مصر به دست مردم این کشور، شرایطی را برای غرب و بخصوص رژیم صهیونیستی فراهم می کند که در تاریخ این رژیم بی سابقه خواهد بود.
مردم مصر البته تا کنون مقاومت کرده و همچنان راه خود را تا برکناری قاطع مبارک ادامه می دهند، اما باید متوجه باشند که عقب نشینی های مبارک و گفتگوهای احتمالی برخی سران مخالف با دولت، باعث نابودی انقلاب آنها و انحراف قیامشان نشود.
بدون تردید، اکنون مبارک از مشاوران خبره غربی برای غلبه بر انقلاب مردم بهره می برد و این وظیفه گروه های مختلف مخالف مبارک است که مردم را از این دسیسه ها آگاه سازند. خستگی انقلابیون، راهبردی است که رژیم مبارک و حامیان وی در مصر دنبال می کنند و به همین دلیل هم به ارتش دستور داده اند در مقابل مردم ایستادگی نکند تا احساسات آنها را جریحه دار نکند.
نداشتن رهبری واحد برای مردم مصر یک معضل است، اما باید این نکته را هم در نظر گرفت که امروزه رهبری جریانهای اجتماعی به صورت کروی می تواند انجام بگیرد و آنها می توانند با شبکه های اجتماعی موجود وحدت و آگاهی خود را افزایش دهند و اجازه ندهند انقلابشان دوباره در دامان غرب گرفتار شود.

ایران:دسیسه امریکایی در برابر موج خروشان مصر
«دسیسه امریکایی در برابر موج خروشان مصر»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی ایران به قلم سعدالله زارعی است که در آن می‌خوانید؛تحولات مصر با حضور مداوم مردم در میدان التحریر قاهره نشان داد که این حرکت ملی و اسلامی مردم یک حرکت هیجانی نیست بلکه بر مبنای اصول معین و برنامه مشخصی استوار است و در مجموع از شکاف جدی و عمیق میان حاکمیت و مردم در مصر حکایت داشت.
در این میان، رژیم مبارک تلاش کرد در روزهای گذشته از طریق اجرای برنامه‌های ایذایی بر جریان عمومی اعتراضات مسلط شود و عملاً هدایت امور را از دست رهبران تظاهرات خارج کند.
در کنار این تلاش‌ها امریکا و اروپا طی ۲ هفته گذشته با تمرکز بر روی موضوع تحولات مصر درباره یک برنامه چند مرحله‌ای برای تأثیر‌گذاری بر?روند تحولات این کشور توافق کردند.
از جمله توافقات این بود که امریکا و اروپا، خود را همراه ملت مصر و نه در مقابل ملت مصر معرفی کنند تا از این طریق آمادگی غرب برای پذیرش تغییرات را به مردم مصر بیان و حسن نیتی از غرب را در ذهنیت مصری‌هایی که از ۴۰ سال تسلط غرب بر کشورشان ناراحت هستند، ایجاد کنند.
مصوبه دوم غربی‌ها این بود که با رژیم مبارک درباره پذیرش سطحی از تغییرات گفت‌وگو کنند و به نوعی آمادگی رژیم حاکم را برای پذیرش تغییرات نشان دهند. آنها با استمساک به این روش کوشیدند که از پیوستن فوج‌های جدیدی از مردم به صف تظاهرات و مخالفان جلوگیری کنند تا این تصور در توده‌هایی که تاکنون به صف مخالفین نپیوسته‌اند، ایجاد شود که با همین مقدار حضور جوانان در میدان التحریر، هدف تغییر رژیم و تغییر سیاست‌ها در مصر محقق شده است.
مصوبه سوم کشورهای غربی در ارتباط با تحولات مصر نیز این بود که از طریق اقدامات مشترک رسانه‌ای و دیپلماتیک، به تدریج پایه‌های رژیم فعلی را که در ارتباط عمیق با غرب و نیز ارتباط ویژه با رژیم صهیونیستی استوار است، مستحکم کنند و در نهایت از پذیرش هر سطحی از خواسته‌های مردم معترض جلوگیری کنند و در نهایت حرکت مردم را به بن‌بست کامل بکشانند تا در آینده شاهد تکرار چنین صحنه‌هایی نباشند. امریکایی‌ها با این هدف لایه‌های مختلفی از برنامه‌های خود را در مواجهه با مردم مصر عملیاتی کردند.
با این وجود تظاهرات مردم مصر و تشدید فشارهای مردم بر رژیم با وجود اجرای لایه‌های مختلفی از سیاست‌های امنیتی و سیاسی رژیم مبارک تداوم یافت و به طور همزمان مصوبات سه‌گانه غرب نیز به اجرا گذاشته شد که ادامه تظاهرات نشان داد که این قبیل اقدامات نتوانسته است اعتماد مردم مصر را به خود جلب کند.
از سوی دیگر در کنار این اقدامات نوعی فرافکنی، حاشیه‌پردازی و ایجاد موقعیت‌های انحرافی و ترسیم اهداف دروغین و غیرواقعی در مسیر حرکت ملت مصر را شاهد بودیم. ادعای اینکه قیام مردم مصر برای مقابله با فقر صورت گرفت یا اینکه این جنبش، جنبشی جوان است و با ریشه‌های مصر که جنبش‌های مذهبی هستند، ارتباطی ندارد و یا ادعای این که مردم صرفاً برای برپایی انتخابات آزاد و اصلاح روند دموکراسی در مصر به صحنه آمده‌اند از جمله این تحرکات است تا مسیر حرکت معترضان در مصر را به انحراف بکشند.
این در حالی است که همه حرکت‌های مردمی باید حول موضوع سقوط رژیم مبارک متمرکز باشد و طرح اهداف دیگر- هر چند این اهداف برای افراد شرکت‌کننده در تظاهرات مهم تلقی شود - می‌تواند به بروز دودستگی در صفوف معترضان منجر شود و از این طریق منفذی را برای بقایای رژیم مبارک ایجاد کنند. به عنوان مثال، طرح این مسئله که «اخوان المسلمین» در مصر درصدد ایجاد یک حکومت اسلامی است با توجه به اینکه بخشی از کسانی که در تظاهرات شرکت می‌کنند دارای تمایلات ملی و یا مسیحی هستند و طبیعتاً تشکیل حکومت اسلامی برای این دو دسته در شرایط فعلی قابل پذیرش نیست.
آنها همچنین با طرح این مسئله که انتهای این حرکت تأسیس یک جمهوری اسلامی است، تلاش کردند تا در صفوف معترضان تفرقه و تشتت ایجاد کنند که البته تاکنون موفق نشده‌اند و از این رو به روش دیگری روی آورده‌اند که آخرین حربه آنها مذاکره و گفت‌وگو است.
در این راستا، امریکایی‌ها بر این مسئله تأکید دارند که مخالفان باید وارد جریان گفت‌وگو شوند و عمر سلیمان (معاون مبارک) هم پرونده گفت‌وگو را در دست گرفته و تلاش می‌کند از طریق گفت‌وگو و وعده‌هایی که هیچ ضمانت اجرایی ندارند بخشی از جریان معترض را از بخش‌های دیگر جدا کنند که باید در روزهای آینده به ارزیابی این سیاست نشست که حربه گفت‌وگو می‌تواند به هدف نهایی خود یعنی ایجاد شکاف منجر شود یا خیر.
مصر روزهای بسیار حساسی را می‌گذراند و همه اذعان دارند که این کشور به دوره مبارک برنمی‌گردد اما در پیش‌بینی اینکه هویت مصر آینده را چه جریاناتی تعیین می‌کنند و در نهایت این نیل توفانی در کدام ساحل به آرامش می‌رسد، نباید تعجیل کرد و باید به انتظار آینده بود که البته امید است مردم مصر بتوانند در لحظه بهترین انتخاب خود را داشته باشند.

سیاست روز:مصر را با ایران ۵۷ مقایسه کنید
«مصر را با ایران ۵۷ مقایسه کنید»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی سیاست روز به قلم محمد صفری است که در آن می‌خوانید؛انقلاب در جوامع بشری برای چه روی می‌دهد؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت: فقر، فساد، ‌تبعیض، بی‌عدالتی و بسیاری عوامل دیگر در یک کشور باعث بروز انقلاب مردمی علیه حاکمیت یک کشور می‌شود. اکثر کشورهایی که در آن انقلاب رخ داده است بر همین اساس بوده است. اما وجه تمایزی در انقلاب اسلامی ایران وجود دارد، آن وجه تمایز دینی بودن آن است.
در جامعه‌ای که قاطبه مردم آن مسلمان هستند، به موازین اسلامی پایبند می‌باشند، خواهان اجرای احکام اسلامی‌اند، خواهان استقلال کشورشان از کشورهای سلطه‌گر هستند، این‌ها ویژگی‌های انقلاب اسلامی ایران است. وابستگی سیاسی، اقتصادی و نفی دین از سوی دیگر مهمترین عواملی بود که مردم ایران علیه حکومت پهلوی قیام کرد و در بهمن ۱٣۵۷ به رهبری امام خمینی (ره) به پیروزی رسید.
بیش از ٣۰ سال است که نظام جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب بزرگ که زلزله‌ای را در منطقه و جهان ایجاد کرد می‌گذرد. زلزله‌ای که باعث شد آمریکا و غرب به خاطر این انقلاب خواب خوش نداشته باشند.
حال پس از گذشت ٣۲ سال از پیروزی انقلاب اسلامی، مردم کشورهای مسلمانی از جمله تونس و مصر و ... دست به اقدامی مشابه زده‌اند. واهمه غرب به ویژه آمریکا از این است که مردم مصر و دیگر کشورهای منطقه،‌ الگویشان انقلاب اسلامی ایران باشد.
اما دستگاه‌های رسانه‌ای عظیم غرب سعی دارد افکار عمومی را از این موضوع منحرف سازد. از زمان آغاز قیام مردمی در مصر، رسانه‌های غرب در پس آن دستگاه‌های سیاست خارجی و اطلاعاتی آن درصدد بر آمدند تا با تبلیغات گسترده رسانه‌ای خود جهت حرکت مردمی مصر و تونس را در افکار عمومی جهان به این سمت بکشانند که قیام و انقلاب مردم، مذهبی نیست و تنها مسائل اقتصادی و فقر و بیکاری دلیل این اقدام است. پر واضح است که رفتن امثال مبارک از حاکمیت ٣۰ ساله کشوری که دیکتاتوری را تجربه کرده، برای آمریکا، غرب و رژیم صهیونیستی بسیار گران تمام می‌شود.
از دست دادن پایگاه مهمی همچون مصر و مبارک در منطقه چه عواقبی برای آمریکا خواهد داشت؟
پاسخ این پرسش را می‌توان در انقلاب اسلامی ایران در بهمن ۱٣۵۷ جستجو کرد. چالش‌های جدی که آمریکا و رژیم صهیونیستی پس از آن که محمد رضا را از دست دادند، سال‌هاست که گریبان‌ آنها را گرفته است. پس همان چالش‌ها و مشکلات در صورت پیروزی مردم مصر علیه استبداد و دیکتاتوری و وابستگی مطلق به غرب و آمریکا دوچندان می‌شود.
تصور اینکه حکومتی انقلابی در مصر استقرار یابد با سیاست‌های آمریکا در منطقه مقابله کند،‌پیمان‌های ننگینی همچون پیمان کمپ دیوید را ملغی کند و دیگر غلام حلقه به گوش آمریکا و غرب نباشد، سردمداران آمریکا را آزار می‌دهد. به همین خاطر است که کاخ سفیدنشینان از این اتفاق گیج شده‌اند و نمی‌توانند تحلیل درستی از انقلاب مردم مصر ارائه دهند. گاهی می‌گویند مبارک باید برود و گاهی سخن از آغاز اصلاحات از سوی مبارک به میان می‌آورند و گاهی هم دم از انتقال قدرت آن هم به مهره‌ای دیگر که از خودشان است سر می‌دهند.
آمریکا در پی آن است تا بتواند انقلاب مردم مصر را مصادره کند و نتیجه این قیام را به نفع خود تغییر دهد و در صفحه شطرنج سیاسی مصر مهره خود را به بازی بگیرد. همین نگرانی‌ها باعث شده است تا الگوی انقلاب اسلامی ایران را نفی کند و حکومتی سکولار و لیبرال‌خواهان را باشد.
مردم مسلمان مصر به خوبی می‌دانند که ٣۰ سال سرسپردگی مبارک به غرب به ویژه آمریکا هیچ دستاوردی جز فقر و فساد و تبغیض و دین‌ستیزی چیز دیگری برایشان نداشته است. آنها پس از ٣۰ سال هنگامی که می‌بینند کشوری همچون ایران پس از قطع وابستگی‌های سیاسی و اقتصادی همچنان استوار ایستاده و با همه تحریم‌ها و مشکلاتی که آمریکا برای ایران ایجاد کرده،‌ پیش می‌رود، به گذشته خود می‌نگرند و عبرت می‌گیرند. عبرتی که می‌تواند برای کشورهای دیگر منطقه نیز درس باشد.
در پی این زلزله عظیم که کاخ سفیدنشینان و رژیم صهیونیستی را به لرزه در آورده است، افق دیگری دیده می‌شود که در آینده همین اتفاق در غرب نیز خواهد افتاد.

مردم سالاری:انتقال قدرت درمصر و ابهام درمواضع آمریکایی ها
«انتقال قدرت درمصر و ابهام درمواضع آمریکایی ها»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی مردم سالاری به قلم کرم محمدی است که در آن می‌خوانید؛خیزش همگانی و قیام گسترده توده های مختلف مردم مصر دوازدهمین روزخود را نیز پشت سرگذاشت.
اصلی ترین خواسته اعتراض کنندگان پائین کشیدن حسنی مبارک و یاران او از اریکه قدرت ٣۰ساله برمصر است. این روزها میدان تحریرقاهره به تبلور و تجلی گاه آزادیخواهی، عزت طلبی وکرامت انسانی مصری ها مبدل شده است. حسنی مبارک تلاش برای فروکش کردن اعتراضات را آغاز و در اولین قدم دولت رامنحل واحمدشفیق رامامور تشکیل کابینه جدید کرد.او اما دراقدامی عجیب تعدادی از ژنرال های ارتش را جایگزین وزرای برکنارشده درکابینه کرد.
حسنی مبارک طی سی سال گذشته که برصندلی ریاست جمهوری تکیه داشته، فاقدمعاون بوده است.همزمان با اعتراضات مردمی و بعد از انحلال دولت، تلویزیون مصر مبادرت به پخش فیلم سوگند عمرسلیمان به عنوان معاون رئیس جمهور کرد. عمرسلیمان ازژنرال های ارشد ارتش مصر واز نزدیکترین و وفادارترین چهره ها به حسنی مبارک می باشد.
وی ۱٨سال است برسازمان بسیار مهم وپرقدرت سرویس های امنیتی مصر ریاست وفرماندهی دارد. عمرسلیمان از مهره های اثرگذار وفعال عرصه مذاکرات به اصطلاح صلح خاورمیانه است.او همان کسی است که آدرس دقیق پایگاه های نیروهای امنیتی وپلیس و رزمندگان فلسطینی در نوارغزه را به مئیرداگان مسئول سازمان موساد اسرائیل داده بود تازمینه نابودی آسان وکم هزینه آنهادرجریان جنگ ۲۲ روزه فراهم گردد.
وی همکاری و رابطه صمیمانه ای بامقامات ارشد رژیم صهیونیستی داردو به واقع مورد اعتماد و وثوق کامل آنهاست. تردیدی نباید داشت کسی که اعتماد اسرائیلی ها را پشت سرخود داشته باشد برای آمریکائی ها دو چندان آرامش بخش خواهدبود. آگاهان مسائل سیاسی مصر براین باورندکه طی حداقل ۱۵سال اخیر یکی ازعوامل حفظ رژیم مبارک، حضور عمرسلیمان در راس تشکیلات امنیتی بوده است.
اگرچه ژنرال سلیمان بیشتر دوست داشته تا نقشی درپشت صحنه داشته باشد، اما او طی ۱٨سال گذشته توانسته است شبکه اطلاعاتی را درکشور گسترش داده وهرنوع فعالیت منتقدان ومخالفان مبارک را تحت کنترل خویش درآورده وسیاست مشت آهنین را دربرخوردبا آنان وجه همت خود ساخته است.اینک حسنی مبارک چنین شخصیتی را بعنوان معاون خود انتخاب ومنصوب کرده است. نگاهی به جایگاه مصر در روند مذاکرات به اصطلاح صلح خاورمیانه نشان می دهد که مصر لنگرگاه این مذاکرات است.
اگر دولت کنونی مصر سرنگون ویک دولت مردمی ودمکراتیک جایگزین آن شودبدون شک دیگر مصر لنگرگاه مذاکراتی که درآن حقوق فلسطینی ها نادیده گرفته شود، نخواهد بود. اما آیا آمریکائی ها وهمپیمانانشان به این راحتی اجازه خواهنددادتا کاخ آمال وآرزوهایشان که سال هابرای برپائی و حفظ آن زحمت کشیده و برنامه ریزی داشته اند; این چنین برباد رود؟ آنچه ازموضع گیری های مقامات مختلف آمریکائی استنباط می شود این است که آنان خواهان تداوم سیاست های مبارک در مصر هستند. اما اینبار نه به نام او بلکه به نام عنصری مورد اعتماد وکارکشته که طی دهه های اخیر امتحان خود را درهمراهی باسیاست های کاخ سفید درمنطقه به خوبی پس داده باشد.
این روزها همه ازلزوم تغییر وانتقال قدرت حتی درکمترین زمان ممکن درمصر سخن می گویند.این مطلب را درشعارهای مردم شهرهای اسماعیلیه، اسکندریه، سوئز، قاهره و... مصر وهمچنین موضع گیری مقامات آمریکائی از اوباما گرفته تا هیلاری کلینتون و جو بایدن و... می توان شنید. از قضا طی روزهای گذشته مسوولان آمریکائی بارها خواهان انتقال سریع قدرت درمصر شده اند. اما نکته مبهم وشک برانگیزاینجاست که هیچ کدام نگفته اند این انتقال قدرت باید بدست مردم وبه نفع آنهاوطی یک انتخابات آزاد صورت گیرد.
این روزها بحث انتقال قدرت درمصر داغ ترین مباحث است اما هریک ازطرفین عنوان وپیگیرکننده این مساله اهداف وراهکارخود را دارند. مردم معترض مصربراین باورندکه انتقال قدرت بایدبه طورکامل انجام شود. یعنی حسنی مبارک ویاران و همراهانش ازاریکه قدرت کناررفته و اثری از ژنرال ها درمسوولیت باقی نمانده ومردم خود اداره امور خویش را دردست گیرند.
درمقابل آمریکائی ها و مقامات حاکم کنونی مصر حداکثر به رفتن وکناره گیری مبارک ازقدرت رضایت داده و خواهان انتقال مسوولیت ها به مهره ای دیگر ازمهره های این رژیم هستند. کسی که سال ها در کنار مبارک قرارداشته واعتماد آمریکا و اسرائیل را در کارنامه خویش داشته باشد. اولویت اول و مناسب ترین گزینه درحال حاضر کسی نیست جز ژنرال عمرسلیمان که از ۱٨سال پیش تاکنون ریاست سرویس های امنیتی رژیم مبارک را عهده دار است.
رایزنی هاومذاکرات تلفنی منظم وتقریبا همه روزه دریاسالار مایک مولن رییس ستاد ارتش آمریکا با همتای مصری اش، تماس های وزیر خارجه ومعاون رئیس جمهوری آمریکا باژنرال عمرسلیمان معاون فعلی حسنی مبارک، مبهم گوئی های اوباما در رابطه باضرورت انتقال قدرت در مصر و.... نشان ازتلاش همه جانبه وهماهنگ برای حفظ وضع موجود درمصر بعدازحسنی مبارک دارد. اگرچه رفتن مبارک بدین صورت ضربه جبران ناپذیری برای سیاست های خاورمیانه ای آمریکا محسوب می گردد اما حفظ وادامه روند ٣۰سال گذشته درمصر، می تواند تاحدود زیادی تلخی این موضوع را در مذاق کاخ سفیدنشینان، پادشاهان عرب همپیمان آمریکا ومقامات رژیم صهیونیستی کاهش دهد.ازاینرو به نظرمی رسدکاخ سفید تصمیم گرفته است تاسرلشگر سلیمان را جایگزین مبارک کند و در این راه ازهیچ کوششی فروگذار نخواهد کرد. در سوی دیگر ماجرا مردمی که از سه دهه زورگویی وتحمل رژیمی پلیسی جان به لب شده اند، قرار گرفته اند.
آیا مردم به پاخاسته مصر که از استبداد وخودمحوری رژیم مبارک وسلیمان خسته هستند، تسلیم این نیت وخواسته آمریکائی ها خواهندشد؟آیا مردم مصر که طی همین دوازده روز قریب به۲۰۰شهید ودوهزارمجروح تقدیم راه آزادی کرده اند به همین راحتی به مهره ای ازحسنی مبارک بدتر رضایت خواهندداد؟آیا باردیگرمنافع سیاسی واقتصادی اولویت اول کاخ سفیدنشینان در جهان خواهدبود وآنان برای حفظ این منافع با دیکتاتورها به توافق رسیده وپای برخون آزادیخواهان گذاشته وجشن شادی برپا می کنند؟! آیا... اینها سوالاتی است که مردم مصر طی روزها وحتی شاید ساعات آینده به آنهاپاسخ خواهند داد.
اینک چشم جهانیان وبه ویژه آزادیخواهان به خیابان های مصر و میدان تحریر دوخته شده است. مردم مصر در مقطع حساسی نه تنها ازتاریخ کشورشان بلکه درتاریخ جهان قرارگرفته اند. دراین برهه حساس و سرنوشت ساز ازتاریخ مصر سران احزاب و شخصیت ها، اساتید دانشگاه و علما وروحانیون ودانشجویان و... می توانند با حفظ وحدت و یکپارچگی نقشه های دشمنان آزادی واستقلال این کشور را به یاس تبدیل کنند.
تا رسیدن به آزادی ورهائی از بند استبداد وخودمحوری وپایان دادن به حکومت فرعون گونه حاکم راهی نمانده است.اما فرا روی همین راه کوتاه ده ها توطئه ودسیسه چیده شده است. هوشیاری ودوراندیشی وتوکل به خدا واعتماد به قدرت اراده ملت راه چاره است.فرزندان برومند مصر بزرگ فراموش نخواهند کرد که تفاوت بین عمرسلیمان وحسنی مبارک فقط درنام آنهاست.
مبارک باانتخاب ژنرال عمرسلیمان وآمریکائی ها باتلاش برای جایگزینی او علناتظاهرکنندگان را مورد اهانت قرار داده اند وتنهاپاسخ دراین زمینه ادامه قیام تا فروپاشی تمامی ارکان رژیم حسنی مبارک است.برخلاف ژست های ظاهری ژنرال های حاکم، گام های مصمم واستوار وصفوف به هم پیوسته تظاهرکنندگان پایه های قدرت پوشالی مستبدان حاکم برمصررا به لرزه درآورده است.با روشن نگهداشتن چراغ پرفروغ این مبارزات می توان آخرین روزهای عمر ننگین وتوام با ظلم وستم آنان را پایان بخشید.

تهران امروز:تعامل نهادها و توانایی حل مسایل
«تعامل نهادها و توانایی حل مسایل»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی تهران امروز به قلم بهمن سعادت است که در آن می‌خوانید؛کارآمدی یک نظام سیاسی به معنای توان مجموعه نهادهای تشکیل دهنده آن برای حل مسئله است. همانطور که تقسیم کار نهادی و تفکیک قوا سازوکاری برای برخورد با پیچید گیهای سیاسی و اجتماعی جوامع جدید است،تردیدی نیست که وجود هماهنگی و وفاق میان نهادها و افراد فعال در نهادها عاملی اساسی برای تقویت ظرفیت حل مسئله در یک نظام سیاسی است و از‌این رو یکی از وظایف نخبگان اصلی نظام‌های سیاسی این است که در ایجاد رویه‌ها و سازوکارهایی بکوشند که هزینه‌های فرسایشی موجود میان نهادها و افراد را کاهش دهند و توزیع قدرت و تقسیم کار را به عنوان وسیله‌ای در خدمت ارتقای توان حل مسئله بدل سازند. از منظر فوق می‌توان نگاهی انتقادی به نامه نگاریها و انتقادات علنی مسئولان نهادها و قوای اساسی نظام داشت.
تردیدی وجود ندارد که اختلاف سلیقه، تفاوت دیدگاه در تفسیر مفاد قانونی و اعتراض به رویه‌ها و مصوبات امری طبیعی در بسیاری موارد طبیعی پویایی سیاسی و سیستمی است و در منابع دینی هست که اختلاف مقوله‌ای از جنس رحمت است به شرطی که باعث کدورت و افزایش تنش میان افراد و نیروها و نهادهای جامعه اسلامی نشود چراکه در این حالت اختلافات می‌تواند عاملی برای افزایش بدبینی‌ها و تردیدها باشد و در نهایت کاهش توانایی و قابلیت‌های نظام اسلامی را در پی داشته باشد.
مسئله‌ای که نمی‌توان از خطرات آتی آن به آسانی گذشت این است که احساس می‌شود در مواردی اختلافات و طرح آنها به‌گونه‌ای است که از موضع لجاجت پیگیری می‌شود و رنگ و بویی به خود می‌گیرد که افراد و نخبگان سیاسی احساس می‌کنند در موضوعات مطرح نباید به هیچ وجه کوتاه بیایند.
در پس زمینه این تلاش این تصور در نزد برخی وجود دارد که گویی بازی سیاسی در مجموعه نهادهای نظام، یک بازی با حاصل جمع منفی است که در آن برنده شدن یکی به معنای بازنده شدن دیگری است. در حالی که از منظر دانش سیستمی،کارآمدی مجموعه عناصر تنها در فرآیندی ممکن است که نیروهای آنها با یکدیگر هم افزایی کرده و قابلیت‌های سیستم به مثابه یک کل برای پاسخ به تحولاتی محیطی و حل مسائل خرد و کلان را افزایش دهد. در منابع دینی ما نیز توصیه به تصور جامعه دینی به عنوان یک کشتی که سرنوشت همه در آن به هم گره خورده است، امری قطعی است.
حال در چنین وضعیتی، تداوم این اختلافات و نامه نگاری‌ها، به کار بردن تعابیر قابل نقد و تنش زا، دنبال کردن آنها در حوزه عمومی، استفاده از ظرفیت‌های خود برای برنده شدن و بدتر از همه تصور تعاملات نهادی به عنوانی برد- باخت، نه از منظر فلسفه حکومت شایسته است و نه در خور ارزش‌های دینی و عقیدتی ما. موضوعی که نباید فراموش شود آن است که مصلحتی بالاتر از مصالح فلان فرد و فلان نهاد وجود دارد و آن مصلحت نظام اسلامی است.
چنانکه گفته شد توانایی هر نظامی برای حل اختلافات درونی، در به وجود آوردن سازوکارها و رویه‌ها و الگوهای رفتاری‌ای که بتواند رفتارها را در یک موقعیت زمانی و موضوع خاص تنظیم و اختلافات را رفع و مدیریت کند. شواهد نشان می‌دهد که نظام اسلامی در طی سه دهه به فراخور حال توانسته این رویه‌ها و الگوها را به وجود آورد، حال تلاش خواسته یا ناخواسته برای تخریب این رویه‌ها، نه تلاشی تدریجی برای اصلاح آنها، به مصلحت هیچ نهادی نیست و نهایتا به مصلحت کلان نظام زیان وارد خواهد کرد.
آسیب زاتر از همه این بدل کردن اختلافات به مقولاتی غیر قابل پیش‌بینی برای خود است که در نهایت باعث افزایش تضادها و کاهش توانایی و ظرفیت سیستمی خواهدشد. گرچه این خطر در حال حاضر امری بالفعل و غالب نیست، ولی باید به آن اندیشید و برای ممانعت از رشد آن برنامه‌ریزی کرد.

ابتکار:مذاکره، راه حل فراموش شده
«مذاکره، راه حل فراموش شده»عنوان سرمقاله ی روزنامه‌ی ابتکار به قلم فضل الله یاری است که در آن می‌خوانید؛۲٨ سال از زمانی می‌گذرد که"خالد احمد شوقی الاسلامبولی" ستوان ارتش مصر در سالروز رژه پیروزی ۶ اکتبر ۱۹٨۱ لوله اسلحه اش را به سمت جایگاه مهمانان چرخاند و"محمد انورالسادات" را نشانه رفت و با فریاد"مرگ بر فرعون" سرش را هدف قرار داد تا رئیس جمهور سرزمین نیل جان بر سر پیمان دوستی با دولت غاصب اسرائیل بگذارد. در کنار سادات معاون اش"حسنی مبارک" نشسته بود و اگرچه از ناحیه دست مجروح شد اما جان به در برد تا چندان به جای رئیس اش بنشیند و حکم براند و از هم قطاران خالد اسلامبولی، زندانی و اعدامی بسازد که مردم به جان آمده مصر- که روزی حکومت اش را پذیرفته بودند- درکنار برادران مسلمان خالد به خیابان بیایند و تا سر حد جان دادن پای رفتن اش بایستند.
در همه این ۲٨ سال حسنی مبارک رئیس جمهور بود و اعضای اخوان المسلمین -حزبی که روزگاری آمال و آرزوهای خالد و برادرش را پی گیری می‌کرد- یا زندانی بودند و یا تحت تعقیب.
بدیهی است که این جماعت درهمه این سالها هدفی جز سرنگونی نظام حاکم بر مصر نداشته باشند . اما تحولات جهان معاصر و البته تحولات هفته‌های گذشته قاهره سبب اتخاذ تصمیمی شد که به نظر می رسد یک تحول بزرگ باشد:" مذاکره اخوان المسلمین با حکومت مصر".
واژه‌ها نیز در مسیر تحولات و گذشت روز و شب روزگار صیقل می‌خورند و معنای تازه ای می‌یابند.در ادبیات گروههای انقلابی (به خصوص اسلامگرایان)مذاکره به مفهومی مذموم بدل شده بود که گویی معنای سازش و مذاکره و فداکردن آرمان‌ها درپای منافع فردی و گروهی می‌داد . اکنون اما به معنای دیگری به کار می‌رود. این خصلت تحولات است که واژه‌ها را هم"روز آمد" می‌کند( اگر چه واژه مذاکره خود واجد مفهومی مثبت بوده است) .
اکنون در زمانی که حکومت مصر در شکننده ترین حالت خود درسه دهه اخیر به سر می‌برد و هر لحظه امکان سقوط آن می‌رود، سر سخت ترین و پرنفوذ ترین گروه مخالف اعلام کرده است که پای میز مذاکره می‌نشیند . بدون تردید نه حکومت مصر تا کنون نشان داده است تغییری کرده و نه اخوان المسلمین .اما چه شده است که علیرغم وضعیت وسوسه کننده حکومت روبه شکست مبارک این گروه قدرتمند حاضر به مذاکره با آن شده است؟
بدون تردید پاسخ را باید در غلبه عقلانیت بر احساس گرایی صرف جستجو کرد که می‌تواند یکی از اهرم‌های لازم برای رسیدن به هدف باشد.اکنون مردان اخوان المسلمین از زندان‌های مصر بیرون می‌آیند (اگر چه کینه ای از سال‌های زندان در سینه دارند) برسر میز مذاکره با زندانبانان خود می‌نشینند و چشم در چشم آنان به گفتگو می‌پردازند.کاری که نلسون ماندلا پس از آزادی از زندان و پیروزی با زندانبانان شکست خورده خود کرده بود.
مذاکره اکنون به معنای واقعی خود بازگشته است و جهان سیاست را نیازمند خود کرده است.
تحولات مصر اگرچه درس‌های بزرگی از شرایط ایران پس از انقلاب گرفته است ، اما خود نیز می‌تواند آموزگار خوبی باشد .
تحولات امروز کشور ما چندان بی نیاز از مذاکره نیست . اگر اصلاح طلبان را از معادلات سیاسی کشور حذف کنیم ، همین اصولگرایان متشتت نیاز فراوانی به این" اکسیر" دارند. در شرایطی که هیچ کدام طرف متخاصم دیگری نیست و بلکه هرکس گوشه ای از کار این ملک را در دست دارد.
اگر مذاکره بتواند خود را به عنوان گزینه ای در فضای سیاسی کشور مطرح کند شاید نیازی به این همه نامه سرگشاده و بیانیه‌های پر از طعنه و کنایه نباشد و دیگر دولتمردان از تریبون رسانه‌ها باهم سخن نگویند.

حمایت:چند دستگی بر سر یک لجبازی سیاسی ‏
«چند دستگی بر سر یک لجبازی سیاسی»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی حمایت است که در آن می‌خوانید؛هرچند فعالیت های هسته ای ایران از سالهای قبل از انقلاب آغاز شده اما پس از جنگ تحمیلی و بدست آوردن موفقیت های چشمگیر متخصصان ایرانی در این زمینه کشورهای غربی به رهبری آمریکا به موضع گیری پرداخته و سعی در توقف آن به روشهای مختلف کرده اند.‏
نکته قابل توجه در خصوص فعالیت های هسته ای ایران تناقض گویی ها در این ارتباط از سوی کشورهای غربی بوده است که این نشانه خصمانه بودن موضع گیریها و نه از روی نگرانی ها است .‏
می توان ادعا کرد که در فعالیت هسته ای نیز ایران همچون سایر تکنولوژیها موفقیت داشته است اما با فعالیت هسته ای ایران برخوردی سیاسی صورت گرفته است .‏
از جمله این برخوردهای سیاسی می توان به آن اشاره کرد که از سال ۱۹۹۵ تاکنون آمریکا و رژیم صهیونیستی بارها از دست یابی ایران به سلاح هسته ای در زمان های بین ٣ تا ۱۰ سال سخن گفته اند که هیچگاه درست نبوده است و هم اکنون این زمان را تا ۲۰۱۴ تمدید کرده اند، اعتبار این سازمان ها خدشه دار شده است‎.‎
علی رغم غلط بودن سریالی پیش بینی های دنباله دار غرب مبنی بر تولید سلاح هسته ای از سوی ایران در آینده نزدیک، همچنان مقامات غربی بر مواضع غلط خود پافشاری کرده و در آخرین پیش بینی، تولید سلاح اتمی توسط ایران تا یک سال دیگر را مدعی شده اند‎.‎
ادعای دستیابی ایران به سلاح اتمی در سال های اخیر عمده ترین محور دشمنی غرب با ایران بوده که از سال ۱۹۹۵ تاکنون پیش بینی های متفاوتی مبنی بر اعلام زمان تولید سلاح از سوی ایران داشته اند که در یک نگاه ساده می توان به شکست و بی اساس بودن این ادعاها پی برد‎.‎
اما مساله هسته ای ایران که به ملعبه ای برای اعمال تحریم بر علیه ایران تبدیل شده در بسیاری از تعاملات کشورها نیز تاثیر گذاشته است که از آن جمله می توان به اجلاس سال ۲۰۱۱ داووس با عنوان 'ارزش های مشترک برای واقعیت جدید' اشاره کرد که درحالی به پایان رسید که قدرت های بزرگ به دلیل ناکارآمدی تحریم ها در برابر برنامه هسته ای ایران دچار اختلاف و چنددستگی شده بودند‎.‎
در این اجلاس سران برخی از کشورهای صنعتی و در حال توسعه و نیز کشورهای موثر در بحران اقتصادی دو سال گذشته در اروپا و آمریکا و آسیا حضور داشتند. در طول چهار روز سران کشورهای جهان و متخصصان فعال در تمام بخش های اقتصادی، فرهنگی و سیاسی بیش از ٣۰ نفر از سران دولت ها(شامل سران کشورهای گروه ۲۰ و کشورهای درگیر در بحران اقتصادی ۲۰۰٨ و ۲۰۰۹)، مدیران ارشد بیش از ۱۰۰۰ بنگاه اقتصادی، مدیران مهم ترین سازمان های بین المللی، روسای ۷۲ انجمن متولی تغییرات اقلیمی، زیست محیطی به نمایندگی از ۱۲۰۰ متخصص فعال در این حوزه به عنوان مهم ترین اولویت های جامعه جهانی، مدیران مهم ترین بنگاه های خبر پراکنی جهان، پیشگامان قن آوری و رهبران فرهنگی شرکت کرده اند‎.‎
دعوت از سیاستمداران و فراهم‌آوردن امکان بحث و گفتگو میان آنها و کارفرمایان بزرگ و مدیران ارشد اقتصاد جهان ایده‌ای دیگری بود که به اجلاس رونق و روایی بخشید. این رویکرد جدید باعث شد نام اجلاس تغییر کند و از سال ۱۹۷۷ با عنوان 'مجمع اقتصاد جهانی' معرفی شود‎.‎
در نتیجه چند دستگی در نوع به کار گیری تحریم ها و همچنین تناقض گویی در مورد نحوه و زمان دستیابی ایران به انرژی هسته ای نشانگر آن است که غرب به یک لجبازی سیاسی دچار شده و راهبرد واضحی در این مورد ندارد .‏
یا بد عمل عرصه کار وخدمت رسانی به مردم است.به امید آینده بهتر جامعه بشری در پرتو مردم سالاری در عین رعایت مبانی الهی.‏

آفرینش:لکه بزرگ نفتی و مسئولیت مسئولان
«لکه بزرگ نفتی و مسئولیت مسئولان»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی آفرینش به قلم علی رمضانی است که در آن می‌خوانید؛آلودگی های زیست محیطی ناشی از بعضی بی‌توجهی‌ها و عدم پیش‌بینی‌های تامینی که موجب خطرات زیست محیطی در اثر فعالیت‌های بعضا اشتباه نفتی و بروز مشکلات و پیامدهای ناگوار در اثر این فعالیت‌ها هرچند وقت اتفاق می‌افتد و اکنون نیز حدود ۲۰کیلومتر از خط ساحلی استان بوشهر در پی ترکیدگی خط لوله آغاجاری به گوره در دیلم و جاری شدن سیل دچار آلودگی نفتی شده ولکه ای بزرگ از نفت را در ساحل خلیج فارس پدید آورده است.
در این بین چند نکته قابل ذکر است:نخست آنکه قبل از هر امر دیگری باید گفت اکنون باید زدودن این مشکل زیست محیطی با توجه به گستره آن باید مورد توجه جدی تر مسئولان قرار گیرد تا از حجم خسارات وارده در سواحل بر زند گی مردم و محیط زیست خلیج فارس بکاهد و مانع به درازا کشیده شدن اثرات این لکه نفتی بر محیط زیست منطقه گردد .
دوم آنکه هنوز به نظر میرسد مسئولان و مقامات نفتی و وزارت چندان به مساله اهمیت محیط زیست و نیالودن آن توجه کافی نداشته چه اینکه همچنان که در گذشته نیز رخ داده است وقوع حوادثی از این قبیل نتوانسته آنان را به جلو گیری و پیشگیری در وقوع این چنین حوادثی رهنمون کند .
در این راستا همچنان مناطق نفت خیز کشور همواره در خطر آلود گی‌هایی از این قبیل با پیامدهای ناگوار بوده است و و به طور مثال بخشی از این مشکلات ناشی از پوسیدگی لوله‌هاست و در این میان این پوسیدگی لوله‌های نفتی تنها به استان بوشهر (محل و قوع حادثه ناگوار فوق )محدود نمی‌شود بلکه در سایر مناطق کشور نیز وجود داشته است چنانچه قبلا نیز اتفاقات ناگوار محیط زیستی با ترکیدگی لوله‌های فرسوده در برخی از مناطق نظیر خوزستان خسارات هنگفت و جبران ناپذیری بر محیط زیست و کشاورزی و زندگی مردم این منطقه وارد کرده بود.
سوم آنکه گفته میشود در حادثه اخیر زیست محیطی در استان بوشهر نشت نفت از این خط لوله و انتقال به دریا حدود ۲۰ کیلومتر از ساحل منطقه دیلم را دچار آلودگی کرده است در این حال به راستی لکه‌های نفتی به طول ۲۰ کیلو متر لکه‌ی کو چکی نیست هم چنانکه مسو لیت مقامات در برابر این رخداد نیز امر کو چکی نیست و بی شک باید مورد بررسی و آسیب شناسی قرار گیرد تا از وقوع حوادثی نظیر آن در آینده ودر کشور جلو گیری شود در این میان مسلم است کوچک انگاشتن چنین رخداد های ناگوار زیست محیطی و عدم تو جه کافی به ان از سوی مردم و مسئولان خود مقدمه ای است برای تداوم تکرار آن در آینده امری که با توجه به حساسیت های محیط زیستی و انسانی مسلما خطرات ناگواری را بر کشور و شهرو ندان کشور تحمیل میکند و چه بسا اثرات ناگوار آن در کوتاه مدت قابل رفع نیز نباشد .

آرمان:ماجرای پس گرفتن امضاها و ایجاد اختلاف جدید
«ماجرای پس گرفتن امضاها و ایجاد اختلاف جدید»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی آرمان به قلم کاظم جلالی است که در آن می‌خوانید؛در خصوص قضیه استیضاح وزیر محترم سابق راه فارغ از هر گونه قضاوت و عدم ورود بر محتوای استضاح به یک آسیب شناسی شکلی می‌پردازم. بی تردید یکی از مسائل مهمی که بسیاری از اوقات ما نمایندگان مجلس بر آن تاکید می‌کنیم حفظ شان و جایگاه مجلس شورای اسلامی است و اتفاقاً شاید بتوان گفت بیشترین حجم تذکات آئین نامه همکاران من طی سه دوره گذشته همین بند یازده ماده بیست و سه آئین نامه داخلی مجلس شورای اسلامی بوده است.اما نکاتی که باید روی آن تاکید کرد عبارتند از:۱- بر اساس آئین نامه داخلی مجلس ده نماینده مجلس، با امضا طرح استیضاح می‌توانند وزیری را استیضاح نمایند.
هر کسی این ماده از آئین نامه مجلس شورای اسلامی را مطالعه نماید اذعان خواهد داشت که استیضاح وزیر کار چندان سختی نیست. اما بنده که خود در سه دوره نمایندگی فقط و فقط در یک استیضاح مشارکت و آن استیضاح را مدیریت کرده ام قائلم یکی ا زسخت ترین کارها در مجلس است چرا که با امضای حداقل ده نفر تازه کار صعب استیضاح آغاز می‌شود. از این جا است که لابی‌ها شکل می‌گیرد و تلاش می‌شود نمایندگان امضاهای خود را پس بگیرند.
متاسفانه در داخل جامعه ما هم تا حدودی جا افتاده که نمایندگان امضافروشی می‌کنند. در حالی‌که کمتر نماینده‌ای مطالبه و خواسته شخصی دارد که به آن دست یابد بلکه طرحی و پروژه‌ای را در منطقه خود تعقیب می‌کند که با حضور در استیضاح در جریان لابی‌های اینچنین به مطلوب خود دست می‌یابد.۲- به عنوان یک نماینده مجلس سابقه حضور سه دوره در مجلس را دارم اذعان می‌کنم یکی از بدترین صحنه‌ها پس گرفتن استیضاح است که موجب بد نامی نمایندگان و مجلس در افکار عمومی می‌شود.
به یاد دارم در ماه‌های آغازی مجلس هفتم طرح استیضاح آقا علی احمدی وزیر محترم وقت آموزش و پرورش با حدود هشتاد امضا اعلام وصول و پس از اندی امضاها پس گرفته شد و استیضاح انجام نشد. در جلسه بعد اینجانب تذکر آئین نامه‌ای به شرح ذیل دادم: "ریاست محترم مجلس؛ تذکر من ماده ۲۲۷ و بند ۱۱ ماده ۲٣ است و سه مقدمه دارد. اولاً استیضاح حق نمایندگان مجلس است که بر اساس وظیفه نمایندگی و وظیفه شرعی و قانونی به آن مبادرت می‌ورزند.
ثانیاً، در این که استیضاح کنندگان باز حق دارند که استیضاح خود را پس بگیرند و از امضای خود عدول کنند تردیدی نیست. ثالثاً: بنده بر اساس دریافت خود به عنوان یک عضو دستگاه قانونگذاری کشور، از ابتدا با این استیضاح نه اولاً بلذات و نه ثانیاً بالعرض، به دلایل شرایط زمانی و مسائل مربوط به نزدیکی مهرماه و ... مخالف بودم. اما جناب آقای رئیس، قطار مجلس باید حرکت کند که بتواند چهارسال از پستی و بلندی‌ها عبور کند و در انجام وظایف خود از اقتدار تقنینی و نظارتی برخوردار باشد و ما نباید همیشه دیگران را مورد نقد قرار دهیم بلکه مجلس باید خودش را نیز آسیب شناسی بکند.
اگر خودمان به گونه‌ای حرکت کردیم که به شکل هیجانی وارد ماجرایی شدیم و به سرعت از آن عقب نشینی کردیم آیا پاسخی برای مردم داریم؟ بنده سه دوره نماینده مجلس هستم و حداقل در این سه دوره ندیدم که استیضاحی بیش از هشتاد امضا داشته باشد و با این سرعت بیش از هفتادو پنج نفر امضای خودشان را پس بگیرند. آن چه موجب تضعیف اقتدار مجلس است فقط بی‌اعتنایی‌های دیگران نیست، بخش مهمی از آن به خود ما مجلسی‌ها برمی‌گردد.
حداقل باید این را بپذیریم که این اتفاق اولین ضربه سنگین به مجلس هشتم بود و باید مراقب باشیم که این اتفاقات تکرار نشود. نماینده مقتدر، نماینده‌ای است که با سختی و با بررسی همه جوانب امضا می‌کند و هنگامی که امضاکرد به سختی از امضای خود عدول می‌کند. این‌ها کندکننده بعد مهم نظارتی و اقتدار مجلس است.
متشکرم" متعاقب این تذکر بنده ریاست محترم مجلس در پاسخ یک توصیه و نصیحت دانستند که اگر همکاران گوش بدهند خوب است و اضافه کردند که ورود نمایندگان به استیضاح و پس گرفتن آن وظیفه نمایندگی را مخدوش نکرده است.
٣- در مجلس هفتم طرح استیضاح وزیر محترم وقت آموزش و پرورش جناب آقای فرشیدی را تقدیم هیات رئیسه کردیم. آن قدر در اعلام وصول و از اعلام وصول تا استیضاح فراز و نشیب دیدیم و سختی تحمل کردیم که مجموع نوشته‌های من در موردآن استیضاح می‌تواند به یک کتاب تبدیل شود. لذا از آن جا این تجربه برایم حاصل شد که در ارائه طرح استیضاح باید حد نصاب یعنی ده نفر با خون خود استیضاح را امضا نمایند و پیمان بر عدم عقب نشینی ببندند والا نمی‌شود بر این امضاها اعتماد کرد.۴- در استضاح وزیر محترم سابق راه بیست و دو نفر استیضاح را امضا کردند.
خود بنده روز اعلام وصول را روزی مناسب نمی‌دیدم لذا تلاشی هم برای عدم اعلام وصول کردم زیرا روز اعلام وصول با روزی که جناب آقای دکتر صالحی به عنوان وزیر امور خارجه معرفی شده بود، همزمان بود و بنده این همزمانی را مناسب روابط دولت و مجلس نمی‌دانستم. به یاد دارم که ریاست محترم مجلس، به عضو محترم هیات مدیره دکتر امیدوار رضایی ماموریت دادند که با امضاکنندگان حجت نماید تا حداقل اعلام وصول را به تاخیر اندازند.
بعد از درنگی دکتر رضایی آمد و به دکتر لاریجانی گزارش داد که امضاکنندگان مصر به اعلام وصولند و عقب نشینی نمی‌کنند. ۵-    کمتر از یک هفته از اعلام وصول از این بیست و دو نفر، یازده تن امضای خود را پس گرفته‌اند و همین جا موجب تقابل دولت و مجلس و آغاز یک ماجرای دیگر شدند و حتماً باید در پیشگاه خداوند متعال و ملت در مقابل این رفتار خود پاسخگو باشند.
تاکید هر روزه مقام معظم رهبری در شراط حساس کنونی وحدت، کار مضاعف و همدلی است و در این شرایط سیزده نفر با پس گرفتن امضای خود و عقب نشینی از استیضاح ماجرای روز سه شنبه گذشته و موجب ایجاد غباری جدید در روابط دولت و مجلس شدند. به یکی از امضا کنندگان که امضایش عدول کرد و اتفاقاً از نمایندگان محترم باسابقه و پرتجربه مجلس است گفتم:" خوب بود از اول امضا نمی‌کردید.
از شما بعید است چنین اقدامی انجام دهید." پاسخ داد:" من در خصوص یکی از پروژ‌ها ی مربوط به حوزه انتخابی‌ام گیر و مشکلی داشتم که امضا کردم و با پس گرفتن امضایم آن مشکل حل شد."به او گفتم:" آیا می‌دانید مردم چه فکر می‌کنند؟ آن‌ها گمان می‌کنند که نمایندگان مجلس استیضاح را امضا و پس از آن با اخذ امتیازاتی که عمدتاً امتیازات شخصی در ذهنشان متبادر می‌شود امضای خود را پس می‌گیرند.
پس شما با این کار هم به اعتماد عمومی مردم هم به شأن و منزلت نماینده و هم به عنصر نمایندگی و مجلس شورای اسلامی و نهایتا سلامت مسئولین جمهوری اسلامی لطمه می‌زنید و هم در شرایط کنونی با وضعیتی که پیش آمده موجب شدید تا روابط دولت و مجلس یک گام به عقب تر برود. ۶- عصر روز یکشنبه در هیات ریسه مطرح شد که آیا داوطلبان جدید می‌توانند پس از اعلام وصول استیضاح آن را امضا کنند؟ هیات رئیسه پس از بحث مفصل با اکثریت آرا به این نتیجه رسید که چون حق امضا کردن طبق قانون اساسی مسلم است، منع آن صراحت قانونی می‌خواهد که وجود ندارد و به همان قرینه که نمایندگان می‌توانند امضای خود را پس بگیرند، افراد جدید می‌توانند امضا اضافه کنند.
امضاکنندگان اصلی استیضاح پس از اطلاع از این تصمیم هیات رئیسه چون شنیده بودند که دولت در صدد بازپس گیری امضا برخواهد آمد و چنانکه گفتم تجربه‌های قبلی نیز موید این روش بود، شبانه از آقایان: کاتوزیان، زاکانی، نادران، سروری، مطهری (تهران) و عباسپور (تهران) امضا گرفتند. و صبح دوشنبه اول وقت آن را تقدیم هیات رئیسه کردند.
در طول روز دوشنبه و شب سه شنبه دولت چنانکه ادعا کرده توانست ۱٣ امضا را پس بگیرد ولی چون آن تدبیر از سوی موافقان انجام شده بود هیچگاه امضا از ۱۵ امضا کمتر نشد چه رسد به از نصاب افتادن.۷ - دولت پس از آنکه تا دیروقت شب سه شنبه توانست سیزده نفر را متقاعد کند که امضای خویش را پس بگیرند چون مدعی بود که اساسا هیات رئیسه اشتباه کرده است و بنا بر همان ۲۲ امضای اولیه است و حالا که ۱٣ نفر پس گرفته اند لذا باقیمانده ۹ نفرند که از نصاب کمتر است، طی نامه‌ای که صبح سه شنبه تقدیم رئیس مجلس شده استیضاح را منتفی اعلام کرد.
در حالی‌که حق تشخیص رعایت آیین نامه با مجلس است نه دولت.٨- در جلسه علنی صبح سه‌شنبه دکتر حسینی صدر که یکی از آن سیزده نفر تلقی شده بود، اعلام کرد که امضای خویش را پس نگرفته است. پس حتی با استنباط دولت نیز نصاب به هم نخورده بود.۹- صبح سه شنبه قبل از رسمی شدن جلسه، دکتر لاریجانی گزارش ماجرا را داد و گفت استیضاح به قوت خود باقی است. و تنها راه این است که امضاکنندگان پس بگیرند. حتی می‌توانند در اول جلسه رسمی پس بگیرند و بلافاصله مجددا تقدیم کنند که بحث استیضاح در آغاز دهه فجر نباشد و به ۲۴ بهمن بیافتد.
پس از آنکه ۴۰ دقیقه بحث شد، امضا کنندگان استیضاح رضایت ندادند و به ویژه آنکه در مجلس منتشر شد که رئیس‌جمهور به وزیر دستور داده که در مجلس حاضر نشود چون کار مجلس غیر قانونی است. ۱۰- همان روز ما امضای کمیسیون آئین نامه داخلی مجلس ظهر هنگام جلسه داشته و در حین اصلاحات موادی از آئین نامه, مواد مربوط به استیضاح را نیز اصلاح نمودیم که امیدوارم به زودی در دستور کار مجلس قرار گیرد, تا از این پس از چنین وضعیتی پیشگیری نماید.   

جهان صنعت:وزارتخانه‌ها و مشاوران‌
«وزارتخانه‌ها و مشاوران‌»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی جهان صنعت به قلم نرگس حسین زاده‌ است که در آن می‌خوانید؛ موضوع ادغام وزارتخانه‌ها بار دیگر مطرح شده است. مدت‌ها بود که نه دولت از ادغام وزارتخانه‌ها سخن می‌گفت و نه مجلس پیگیری می‌کرد. طرح دوباره این موضوع اگرچه شاید به مذاق طرفداران کوچک کردن دولت خوش آید اما اگر به بطن موضوع مراجعه شود، حاوی نکاتی است که شاید در نگاه اول نادیده گرفته شده باشد.
اول آنکه اگر مبنای این تصمیم دولت یا بهتر بگوییم تصمیم آقای احمدی‌نژاد کوچک کردن بدنه دولت باشد که دولت در دولت‌های نهم و دهم بزرگ‌تر شد. دوم آنکه اگر مبنای این تصمیم قانون‌گرایی و بازگشت به احکام برنامه باشد که بارها دولت اعلام کرده که اعتقادی به برنامه چهارم نداشته و اینکه چگونه در وقت اضافه برنامه چهارم مطرح شده، مشخص نیست.
سوم آنکه در حکم رییس جمهور برای حمید بهبهانی آمده است که وی به عنوان مشاور عالی در حمل‌ونقل منصوب شده و اینکه آقای رییس‌جمهور تصمیم می‌گیرد که با برداشتن رای اعتماد از او ناگهان تصمیم به ادغام وزارتخانه‌ها بگیرد، بر ابهام‌ها می‌افزاید. به هرحال ادغام وزارتخانه‌ها و احکام مشاوره این شبهه را ایجاد می‌کند که آیا وزرای وزارتخانه‌ها جای خود را با مشاوران رییس‌جمهور عوض می‌کنند؟

دنیای اقتصاد:پتانسیل‌های یارانه نقدی برای ایجاد رونق و اشتغال‌زایی
«پتانسیل‌های یارانه نقدی برای ایجاد رونق و اشتغال‌زایی»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی دنیای اقتصاد به قلم میثم هاشم‌خانی است که در آن می‌خوانید؛اگر شرایطی فراهم شود که همه ایرانیان و به خصوص اقشار کم‌درآمد بتوانند گواهی دریافت یارانه نقدی خود را به عنوان وثیقه‌ای برای دریافت وام‌های بانکی به کار گیرند،چنین وثیقه قابل اطمینانی می‌تواند از یک طرف باعث جلب اعتماد بالای بانک‌ها برای پرداخت وام شود و از طرف دیگر شرایط آسان‌تری برای دریافت وام توسط کم‌درآمدترین شهروندان کشور فراهم سازد و علاوه بر اینها، با جهت‌دهی یارانه نقدی به سمت خرید کالاهای بادوام و به طور خاص مسکن و نیز رونق استفاده از یارانه نقدی برای طرح‌های خوداشتغالی از آثار تورمی تزریق یارانه نقدی به جامعه کاسته شود.
در مورد چنین پیشنهادی، نکات زیر قابل تامل است:
الف) کاهش نابرابری ایرانیان در زمینه دریافت وام بانکی: برای سال‌های طولانی، تنها وثیقه مورد قبول بانک‌های ایرانی برای پرداخت وام، سند املاک و نیز ضمانت از سوی کارکنان رسمی دولت (به صورت ارائه گواهی کسر از حقوق در صورت تاخیر در پرداخت اقساط وام) بوده است. به این ترتیب، بخش بزرگی از ایرانیان که به سند ملکی و نیز ضمانت کارکنان رسمی دولت دسترسی نداشته‌اند، با مشکلات سنگینی برای دریافت وام‌های بانکی مواجه بوده‌اند. اکنون اگر بسترهای حقوقی لازم برای وثیقه‌گذاری گواهی دریافت ماهانه یارانه نقدی در نزد بانک‌ها به وجود آید، توانایی بالقوه دسترسی کلیه شهروندان به وام بانکی افزایش می‌یابد؛ ضمن آنکه چنین رویکردی می‌تواند گامی برای ایجاد تحولی بزرگ در راستای افزایش اعتماد بین بانک و مشتریان وام و در نتیجه رونق هر چه بیشتر سیستم بانکی کشور محسوب شود.
ب) پتانسیل ایجاد جرقه‌های رونق در بازار مسکن: متوسط یارانه نقدی پرداختی به خانوارها به اندازه‌ای هست که اقساط ماهانه وام‌های مختلف برای حوزه مسکن را پوشش دهد. بنابراین در صورتی‌که شرایط حقوقی مناسبی برای دریافت وام مسکن از طریق وثیقه‌گذاری گواهی یارانه نقدی فراهم شود، دیگر نیازی به وثیقه‌گذاری سند ملک وجود نخواهد داشت. به این ترتیب، دریافت‌کنندگان وام مسکن قادر خواهند بود بلافاصله پس از دریافت وام به بازار خرید یا پیش‌خرید مسکن وارد شوند. طبیعتا چنین شرایطی می‌تواند منجر به ایجاد رونق نسبی در بازار مسکن شود و این بازار را تا حدی از رکود شدید فعلی نجات دهد.
نکته دیگری که می‌تواند به رونق بازار مسکن بینجامد، آن است که در صورت وجود وثیقه ارزشمندی مانند گواهی یارانه نقدی، رغبت بانک‌ها و موسسات مالی و اعتباری به پرداخت انواع وام مسکن افزایش می‌یابد. باید توجه کنیم که برخی ریسک‌های مرتبط با وثیقه سند ملکی، مانند امکان کاهش ارزش یا ناتوانی بانک در فروش آن، در مورد گواهی دریافت یارانه نقدی وجود ندارد. در واقع با توجه به کاهش قدرت خرید یارانه نقدی در سال‌های آتی، ریسک کاهش میزان یارانه نقدی خانوارها بسیار ناچیز خواهد بود و در نتیجه بانک‌ها می‌توانند به خوبی روی پرداخت منظم یارانه نقدی به میزان فعلی حساب باز کنند.
علاوه بر این، در مورد شرایطی که سند مسکن خریداری‌شده به عنوان وثیقه و ضمانت پرداخت منظم اقساط در نزد بانک باقی بماند، در صورت تاخیر مشتری در پرداخت اقساط، بانک نمی‌تواند به سرعت مسکن را به فروش برساند و به نقدینگی تبدیل نماید. در نقطه مقابل، در صورت تاخیر در پرداخت اقساط توسط مشتری‌ای که وثیقه وام او گواهی دریافت یارانه نقدی است، بانک اطمینان خاطر دارد که ظرف کوتاه‌ترین مدت ممکن خواهد توانست اقساط وام را به صورت نقدی دریافت نماید.
به این ترتیب در صورتی‌که دولت و مجلس راغب باشند که در سال آینده برنامه‌ای برای بازگرداندن رونق نسبی به بازار مسکن را در دستور کار قرار دهند، ایجاد شرایط مناسب برای دریافت وام مسکن از طریق وثیقه‌گذاری گواهی دریافت یارانه نقدی می‌تواند به عنوان یکی از اجزای چنین برنامه‌ای مورد بررسی قرار گیرد.
ج) پتانسیل گسترش پرداخت وام‌های خوداشتغالی به دهک‌های کم درآمد:
یکی از مهم‌ترین دلایل کم‌رغبتی بانک‌ها و موسسات مالی اعتباری برای پرداخت وام به طرح‌های کوچک خوداشتغالی، پرهیز بانک‌ها از ریسک ناشی از بروز تاخیر در پرداخت اقساط محسوب می‌شود. در واقع، بسیاری از متقاضیان وام‌های کوچک خوداشتغالی و نیز اشخاصی که متقاضی دریافت وام‌های کوچک به منظور افزایش رونق شغلی خود هستند (مانند کشاورزان متقاضی دریافت وام برای بهبود سیستم آبیاری زمین کشاورزی یا کشاورزان متقاضی وام‌های کوتاه‌مدت برای تامین نیاز نقدینگی روزمره خود در فصل زمستان)، هم‌اکنون نمی‌توانند وثیقه کافی برای دریافت وام‌های کوچک بانکی فراهم سازند. به این ترتیب، حتی زمانی که دولت بانک‌ها را ملزم به پرداخت وام‌هایی از این دست می‌نماید، باز هم بانک‌ها می‌کوشند تا به شیوه‌های مختلفی از چنین مسوولیتی شانه خالی کنند.
یکی از دلایل مهم آن است که بسیاری از متقاضیان دریافت وام‌های کوچک، وثیقه مناسبی برای دریافت این وام‌ها نداشته و اکثریت روستاییان نیز به ضامنی که جزو کارکنان رسمی دولت باشد دسترسی ندارند و در نتیجه ریسک مربوط به تاخیر در بازپرداخت این گونه وام‌ها بسیار بالاست. از طرف دیگر، بانک‌ها احساس می‌کنند که وقتی روستاییان متقاضی این قبیل وام‌ها، وثیقه معتبری نزد بانک نمی‌گذارند، ممکن است برنامه‌ منظمی برای پرداخت اقساط آن طراحی نکرده و حتی وام دریافتی را در زمینه‌هایی سرمایه‌گذاری کنند که بازدهی بسیار ناچیزی داشته باشد. به این ترتیب، در صورت طراحی شرایط مناسب حقوقی برای وثیقه‌گذاری گواهی یارانه نقدی در ازای وام‌های کوچک خوداشتغالی، شرایط مناسبی برای رونق این قبیل وام‌ها ایجاد خواهد شد.
د) جمع‌بندی:
با توجه به توضیحات فوق، بسترسازی برای پذیرش گواهی دریافت یارانه نقدی به عنوان وثیقه وام‌های بانکی، به ویژه در مورد وام‌های مسکن و وام‌های کوچک خوداشتغالی برای روستاییان، می‌تواند موجب رونق نسبی این وام‌ها شده و از طرف دیگر، شرایط را برای کاهش اختصاص یارانه نقدی به خرید کالاهای مصرفی روزمره فراهم سازد؛ فرآیندی که قطعا به کاهش آثار تورمی در اقتصاد کشور خواهد انجامید. البته طبیعی است که چنین طرحی که در قالب یک پیشنهاد اولیه ارائه شده باید پس از بررسی‌های جزئی‌تر اجرایی شود ولی با این وجود؛ در این یادداشت کوشش شد تا نشان داده شود که در صورت رفع موانع حقوقی برای وثیقه‌گذاری گواهی دریافت یارانه نقدی نزد بانک‌ها، منافع حاصل از چنین طرحی به احتمال فراوان بسیار بیشتر از هزینه‌های آن خواهد بود.

منبع: جام جم آنلاین


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست