ولایت طلبکار است و ملت بدهکار
فیروز نجومی
•
در نظام اسلامی، هرگز نمیتوان صحنه ای را تصور کرد تماشایی تر از منبر ی که ولی فقیه بعنوان امام جماعت بر فراز آن جلوس می یابد و خطبه خوانی میکند، بویژه اگر شرایط درونی و یا بیرونی دستخوش بحران شده باشد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲۰ بهمن ۱٣٨۹ -
۹ فوريه ۲۰۱۱
در نظام اسلامی، هرگز نمیتوان صحنه ای را تصور کرد تماشایی تر از منبر ی که ولی فقیه بعنوان امام جماعت بر فراز آن جلوس می یابد و خطبه خوانی میکند، بویژه اگر شرایط درونی و یا بیرونی دستخوش بحران شده باشد.
چرا که در برابر جماعت، ساحری به سحر و افسون میپردازد در اوج مهارت و تردستی. کذب را به حقیقت تبدیل مینماید و حقیقت را به کذب. افسون ش چنان تخدیر کند که هیچ تماشاگر ی را هرگز نیست بازگشتی به عالم بیداری. با نام الله می آغازد و شریعت و آئین اسلامی. از این جهان خروج می یابد و به دوران امامت، یعنی دوران بی پایان، رجعت میکند، گویی که تاریخ بشریت با امامان آغاز گشته است و با آنان بسر آید. امامت و ولایت را طلبکار میسازد و مردم را بدهکار، که بوده اند و هستند وامدار تا قیامت نسبت به الله و پیامبر.
ولی فقیه آنگاه جلوه الله شود و بدهکاران را به تسلیم و اطاعت، به بندگی و عبودیت فرا میخواند که عین تقوا است و رستگاری و یا وفا به عهد است و پرداخت بدهی. که از آن چیزی بر نخیزد جز سعادت و نیکبختی. اما ساحر خطبه گو از ذهنیات میگوید و نا دیدنی ها که عیان را غیب کند و دیدنی ها را از نظر ها بپوشاند. که شمشیر درخشنده و طناب مرگی که بر گردن محارب میاویزد، در دست ش نبینی و از چکه های خونی که از آستین ش به زمین میغلطد غافل بمانی، قهر و قدرت و خشم و خشونت را بر فراز منبر تجسم زهد و تقدس و رحمت و رحمان پنداری.
بر حسب قاعده مذکور، ولی فقیه، امامت نمازگزاری جمعه ی گذشته(۱۵-۱۱-٨۹) را بر فراز منبر ولایت به نمایش گذارد. مثل همیشه تماشایی بود و سحر کننده.. پس از مقدمه ای در باب احکام شریعت به وجد آمد. از معجزه ای سخن راند که اگرچه در سال ۵۷، بوقوع پیوسته است، هم اکنون در جهان عرب غوغا بپا کرده است و میتوان در آن "انعکاس صدای انقلاب اسلامی " را مشاهده نمود. ظهور امام خمینی را مگر میتوان کمتر از یک معجزه خواند. ایران زمین را که در دست غارتگر استعمار خارجی به سرعت بسوی انحطاط و تباهی فرو میغلطید، نجات بخشید. حال نهالی که امام خمینی کاشته است، نهال اسلام هم اکنون شکوفا گردیده است. که بوی و عطر اسلام است که به مشام اعراب شمال آفریقا رسیده است و آنها را "بیدار " ساخته است.
اما آیا میتوان از ساحر و جادوگر انتظار داشت که تماشاگر را سحر نکند؟ در چنین صورتی چگونه میتواند حقیقت را پنهان نماید؟ علیرغم وجد و نشاط ش از خیزش و خروش اعراب به منظور بازگشت به اسلام، هراس و وحشتی را که گریبان ش را گرفته بود باید پنهان می ساخت. چرا که تنها هراس و وحشت است که انسان را به دفاع باز میدارد. در عین حال، ترس و واهمه است که آدمی را زیرک بار آورد. این است که خطبه های آقای خامنه ای را باید یک خطبه دفاعی خواند، دفاعی که پوشنده ی ضعف و ناتوانی ست و شک و تردید به حمایت و اعتماد ملت به ولایت. این است که خداوند خامنه ای از موفقیت ها، از فتوحات نظام اسلامی در زمینه مبارزات با "استکبار جهانی،" کوتاه کردن دست استعمار و ایستادگی اش در برابر آمریکا، چه سخنفرسایی ها که نکرد. به دفاع از انقلاب اسلامی پرداخت که پوزه ی چه دشمنانی را که به خاک نسائیده و حمله و تهاجم چه شیاطینی را که دفع نکرده است. به همین دلیل حق را بخود میدهد، به نظام ولایت. نظام را طلبکار میکند و مردم را بدهکار.
ولی فقیه، بر فراز منبر امامت جمعه، خطاب به جماعت میگوید که " احترام جهانیان به ملت ایران به دلیل استقلال سیاسی کشور است." البته استقلالی که معجزه ی امام خمینی به ارمغان آورده است. "احترام " دین وحقی ست که نظام ولایت بر گردن مردم ایران دارد. استقلال سیاسی، این ارجحترین نیاز ملت را امام خمینی برآورده است. امام خمینی مثل تمام امامهای دیگر حق بزرگی بگردن ملت دارد. ملت باید خود را مدیون و وامدار امام خمینی بداند. مضاف براین، نظام ولایت "مردم سالاری اسلامی" را بر اساس شریعت دین بنیادگذارده است. معضل توزیع قدرت و عدالت را گشوده است. مردم ساختار قدرت را از راس تا ذیل خود بر میگزینند. که در زیر سلطه ی اسلام است که میتوانی به حق و حقوق انسانی خود برسی که خود حق و دینی دیگری ست به گردن ملت. اما بدهکاری ملت بیش از اینها ست. باید به آن خنثی سازی "فتنه " و توطئه دشمن، سرکوب و متلاشی نمودن آن را بیافرایی. فتنه ای که بزعم ولی فقیه با دست خارجی طرح ریزی شده بود است که بوسیله عوامل داخلی اش ارزش ها و حقانیت نظام ولایت را لوث و لکه دار کنند. لذا اظهار میدارد که " فتنه ٨٨ نمایشنامه غربیها برای از بین بردن سیرت انقلاب بود."
آیا میتوانیم حفظ و نگاهداری "سیرت انقلاب " را یک دین و بدهکاری به نظام ولایت بشمار نیاوریم؟ نظامی که از استقلال و سروری ملت در برابر دست اندازی های قدرتهای بزرگ، بدفاع بر میخیزد البته که حق بر گردن ملت دارد. اما تنها احترام و استقلال و مردم سالاری و خنثی سازی توطئه های دشمن نیست که مردم را بدهکار میسازد، شکوه و عظمتی که اسلام به ملت ایران بخشیده است، ملت را هر چه بیشتر در بدهکاری غرق میکند. این بدهکاری را ولایت خود چنین بیان میکند: "عزت و عظمت ملت ایران بعد از انقلاب اسلامی نمایان شد و دشمنان را مبهوت کرد." طبق خوانش ولایت از حقیقت، تا قبل از انقلاب ،۵۷ ملت ایران در منجلاب زشتی ها و پلیدیها فرو رفته بود و بی حجابی و فحشا، شیوع فراوان. مردم در اوج فلاکت و نکبت بسر میبردند. دین گریزی به اوج خود رسیده بود. روشن است که برای برقراری نظم و انضبات شریعت، احیای ارزش های دینی بازگرداندن دین به صحنه جامعه، ملت بار دیگر بدهکار ولایت میشود. به لیست این بدهکاری ها، پیشرفتهای علمی و تکنولوژی از جمله دست یابی به فن آوری هسته ای باید افزوده گردد. وی حتی تحریمات قدرت های بزرگ را که هر روز بیشتر گلوی مردم را میفشرد، سود آور بحال ملت میخواند چون خود کفایی را از برایشان بارمغان خواهد آورد. که خود یک بدهکاری دیگری ست بگردن ملت. بعبارت دیگر، تمام خواسته های مردم همه برآورده گردیده است. خشنود و راضی هستند، چیزی نیست که طلب کنند اما برآورده نشده باشد. بنابراین، نمیتوانند طلبکار باشند. تا زمانیکه بدهکارند، دم باید فرم ببندند و لحظه ای از شکر و سپاس باز نایستند.
مسلم است، که وقتی ولی فقیه بر فراز منبر امامت جمعه سخن میگوید و به حساب ها رسیدگی میکند، هیچ بنی و بشری در سرزمین ولایت یافت نشود که طلبکاریها را به چالش بکشد و بار بدهکاری را را بر زمین نهد. چرا که ولایت، جلوه ی الله است. حرف او حقیقت است و غایت و نهایت. چون و چرا پذیر نیست. هرکس به حسابرسی های ولایت شک و تردید بخود راه دهد بی درنگ "محارب " شناخته میشود و باید بدهکاری خود را با تسلیم جان خویش بپردازد.
از آنجائیکه زهد ورزی نشانی ست بر دو رویی و ریاکاری، خداوند خامنه ای ملت را پیشا پیش بدهکار میکند مبادا که طلبکار شوند. حادثه ای که در جهان عرب از جمله مصر و تونس به وقوع پیوسته است. لذا ولی فقیه بر فراز مهمترین منبر طلبکاری، یعنی منبر امامت نمازگزاری های عبادی- سیاسی جمعه، بدهکاری های ملت را یاد آور میشود که ملت آگاه و هشیار باشد که تا زمانی که بدهکار است، اگر بر خیزد و بخروشد، نمک را خورده است و نمکدان را شکسته است. به زیر عهد و قرار داد خود زده است. فتنه انگیزی نموده که از پرداخت بدهکاری های خود سر باز زند. بنابراین چون بدهکاری خود را نپرداخته است میتواند براساس شریعت دین اسلام مورد تنبیه و مجازات قرار بگیرد. آنهائیکه به بدهکاری های خود به نظام ولایت نا آگاهند و از پرداخت آن سر باز میزنند "محارب " شناخته شده و بدار مجازات آویخته میشوند.
کیفردر نظام ولایت یک امر عادی وطبیعی ست. همچنانکه در همه ی جوامع بدهکار را مجبور به پرداخت بدهی خود کنند. با این تفاوت که کیفر در اسلام همراه است با عدالت. آنکه دست به سرقت میزند بدهکار میشود و بابت بدهکاری است که باید آن عضوی که مرتکب گناه شده است به کیفر برسد و نابود گردد. به این دلیل سارق باید بدهی خود را با قطع یک دست و یک پا بدهد. بر قراری موازنه و تعادل و تساوی بین طلبکار و بدهکار، اساس عدالت اسلامی است. ملت ایران این درس را در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری در خرداد ٨٨ آموختند. آنها آموختند در نظام ولایت اگر حق و حقوق خود را طلب کنی دروازه های دوزخ بر رویت گشوده خواهد شد. از عهد شکنان چنان انتقامی گرفته وبگونه ای به کیفر میرسند که هرگز اندیشه ی طلبکاری به مخیله ی هیچ بدهکاری خطور نکند.
برغم این واقعیت، خطبه های عبادی- سیاسی ولایت، بیانگر هراس طلبکار است از بدهکاران. چرا که بار بدهکاری اگر سنگین شود این خطر وجود دارد که بدهکار زیر بار بدهی بشکند. در آنصورت چاره ای ندارد جز آنکه بار بدهکاری را بر زمین بگذارد و خود را رها ساخته پرچم طلبکاری را بر افرازد تا حق و حقق خود را کسب نماید و تا زمانیکه بدهکاریها و طلبکاری ها بر کفه ی ترازوی عدالت قرار نگیرند، میدان مبارزه را ترک نکند. همچنانکه در مصر درحال وقوع است. اگرچه ولایت از این امر بخوبی آگاه است با این وجود راهی ندارد مگر افزودن بر بار بدهکاری. چه، خطر سبک شدن بار بدهکاری نیز برخاستن و ایستادن است، رهایی است و آزادی. این مخمصه ای ست که ولایت ساحر در آن فرو رفته است. بار را چه سبک کند و چه سنگین، بدهکاران دیر یا زود بر خواهند خاست و پرچم طلبکاری را برافرازند. این نسیم رهایی و آزادی ست که بر فراز میدان التحریر وزیدن گرفته است نه بوی آزار دهنده ی اسلام.
فیروز نجومی
fmonjem@gmail.com
|