یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

انقلاب های پست اسلامی درخاورمیانه


ماشااله رزمی


• خاورمیانه از مرحله انقلابات اسلامی گذر کرده و آنچه که اکنون در جریان است نه انقلاب اسلامی بلکه انقلابات پست اسلامی می باشد. استفاده از اسلام سیاسی در دوران مبارزات ضداستعماری در منطقه رایج شد وبرای بسیج مردم بکار رفت واکنون با رشد آگاهی مردم و شکست حکومت های اسلامی دیگر شعار های اسلامی نه تنها بسیج گر نیستند برعکس مانع اتحاد نیروها حول شعارهای اقتصادی و سیاسی مشخص هستند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۵ بهمن ۱٣٨۹ -  ۱۴ فوريه ۲۰۱۱


خاورمیانه از مرحله انقلابات اسلامی گذر کرده وآنچه که اکنون در جریان است نه انقلاب اسلامی بلکه انقلابات پست اسلامی می باشد. استفاده از اسلام سیاسی دردوران مبارزات ضداستعماری درمنطقه رایج شد وبرای بسیج مردم بکار رفت واکنون با رشد آگاهی مردم و شکست حکومت های اسلامی دیگر شعار های اسلامی نه تنها بسیج گر نیستند برعکس مانع اتحاد نیروها حول شعارهای اقتصادی و سیاسی مشخص هستند.
موج دموکراسی خواهی که دردهه ۱۹٨۰ میلادی از امریکای لاتین شروع شد وبه اروپای شرقی گسترش یافت ونهایتا به انحلال اتحاد شوروی منجر گردید خاورمیانه رادربرنگرفت زیراامنیت اسرائیل ، حفاظت ازمنابع نفت ووجود انقلاب اسلامی درایران که شعارمیداد« راه قدس از کربلا می گذرد» باعث می شد تا آمریکا ومتحدین آن وضع موجود را حفظ کنند وضعیتی که بعد ازامضاء قرارداد کمپ دیوید بنفع اسرائیل تمام شده بود .
خطر گسترش انقلاب اسلامی به سایر کشور های منطقه باعث می شد تا کشور های غربی از نظام های دیکتاتوری حمایت بکنند بااین تحلیل که آنها مانع گسترش بنیاد گرائی اسلامی به سایرکشورهای منطقه بشوند ودیکتاتورهای منطقه نیز با آگاهی به این نقطه ضعف غرب خود راپرچمدار مبارزه با تروریسم وبنیاد گرائی قلمداد کردند وضمن بهره مند شدن ازکمک های کشورهای غربی با مشت آهنین برملل منطقه حکومت کردند وحتی تا آنجا پیش رفتند که غیرمستقیم گروههای تروریستی اسلامی را تقویت کردند تا نشان بدهند اسلام مساوی با تروریسم است وآنها با تروریسم مبارزه می کنند .صدام حسین سردسته این دیکتاتورها بود ونه تنها تمام کشورهای اروپائی بلکه همه اعراب را نیز در جنگ با ایران پشت سرخودگرد آورده بود.سیاست های نومحافظه کارانه جورج بوش این وضع را بد تر کرد و تروریسم راگسترش دادوبدینسان خطراحتمال سرایت انقلاب اسلامی به کشورهای دیگربیش ازسی سال مانع اصلی دموکراتیزاسیون منطقه گردید . جمهوری اسلامی سال ها بود که مشروعیت خود را از دست داده و تنها باتکاء پول نفت و سرنیزه پاسداران حکومت می کرد وبا ایجاد بحران های پی در پی در داخل و خارج خودرا قدرتمند نشان میداد تا اینکه درسال ۲۰۰۹ بعدازوقایع انتخابات ریاست جمهوری چهره غیرانسانی جمهوری اسلامی برای همه جهانیان آشکارگردید واگر تاآنروزبلحاظ تئوریک جمهوری اسلامی نتوانسته بود یک الگوی حکومتی پایدارومورد قبول ارائه بدهد این باردرعمل معلوم شد که الگوی حکومت اسلامی مدتهاست شکست خورده است ودیگرهیچ ملتی چنین ذلتی راپذیرا نخواهد شد .

باروی کارآمدن دموکراتها درآمریکا وانتخاب باراک اوباما به ریاست جمهوری فصل جدیدی درسیاست خارجی آمریکا گشوده شده بود ونهایتا دموکراتیزاسیون منطقه خاورمیانه ازطریق گشایش سیاسی دردستورکاردموکراتها قرارگرفت واین آغازپایان عمردیکتاتورهای منطقه بود که ده سال بعداز واقعه یازده سپتامبر۲۰۰۱ با قیام مردم تونس شروع شد وتونس آغازگر این پروسه گردید. نارضایتی درهمه این کشورها درحد انفجار بود وفقط کافی بود آمریکا دست حمایت خود را از پشت دیکتاتور ها بردارد تا مردم خود حساب خود را با حکام نامشروع و خونریز تصفیه کنند و چون دیگر خطر انقلاب اسلامی منتفی شده بود لذا انقلابات پست اسلامی شروع شد .
وقتی تظاهرات درقاهره توسط جوانانی که از طریق اینتر نت باهم ارتباط برقرار کرده بودند شروع شد همه از همدیگر میپرسیدند:اسلامیون کجا هستند؟اخوان المسلمین چه کار می کند؟ چرا اسلامیون برای گرقتن قدرت تکان نمی خورند؟
سال های سال حسنی مبارک با تبلیغات جهت دارازاخوان المسلمین غولی ساخته بود که منتظر کوچکترین فرصت است تا انقلاب اسلامی درمصر راه بیاندازد ولی سه روز بعد ازشروع حرکت جوانان مصری تازه هواداران جناحی از اخوان المسلمین به مردم پیوستند ومعلوم شداخوان المسلمین دردرون خودپراکنده ترازآنست که دریک خیزش توده ای بتواند نیروی سازمانگر به صحنه وارد کند .
حرکت مصررا جوانانی بعدازسه هفته به ثمررساندند که ایدئولوژی دراقدامات آنان تاثیرنداردیعنی انقلاب مصر را نسل « پست اسلامی » شروع کردند و با شعار دموکراسی به پیروزی رساندند . انقلاب های دهه های ٨۰ – ۱۹۷۰ متعلق به پدران ومادران آنها بوده است واکنون انقلاب ایدئولوژیک برای آنان بی معنی است .شعارها کاملا غیرایدئولوژیک و پراگماتیک هستند شعار مرگ براین وزنده باد آن داده نمی شود . شعار آنان « برو» بود یعنی به حسنی مبارک می گفتند برو که گاها بصورت گمشو نیز تکرار میشد .این جوانان برخلاف پدرانشان که درانقلاب الجزایر وایران به اسلام ارجاع می دادند آنها دیکتاتوری را رد می کنند و دموکراسی می خواهند . طارق رمضان نوه حسن البنا بنیانگذاراخوان المسلمین اعتراف می کند که اخوان المسلمین جوانان امروز را نمی فهمد . نسلی که حرکت تونس و مصر را براه انداخت کاملا پلورالیست است آنها نه درایدئولوژی بلکه دراهداف سیاسی مثل هم فکرمیکنند .آنان آگاهترازپدران خود هستند زیرا ازطریق اینترنت ازاوضاع جهان باخبرند و به اطلاعات زیادی دسترسی دارند نه مدل ایران و نه مدل عربستان سعودی برای آنان جذابیت ندارد در یک کلام جوانانی که در مصر تظاهرات می کنند عین جوانانی هستند که درایران علیه جمهوری اسلامی مبارزه می کنند .

درعصراینترنت جنبش های جوانان در اقصی نقاط جهان عموما سکولار هستند . آنها احتمالا معتقد به دین هستند ولی دین را باسیاست قاطی نمی کنند و قبل از هرچیز برای حفظ احترام وکرامت انسانی خود مبارزه می کنند . شعار ها غیر ایدئولوژیک ودارای خواست مشخص هستند این نوع شعارها دراواخر دهه ۱۹۹۰ درالجزایر شروع شد شعار هائی که منطبق برارزش های جهانشمول هستند . دموکراسی که خواسته می شود از نوع وارداتی آن نیست که با حمله نظامی خارجی بدست آید یعنی عکس آن نوع دموکراسی که نئو کنسرواتورها تبلیغ می کردند و بخاطر نداشتن مشروعیت پذیرفته نمی شد .
تضعیف موقعیت آمریکا درمنطقه خاورمیانه وخاورنزدیک بدنبال مشکلاتی که درجنگ های افغانستان و عراق بوجود آمد صدور دموکراسی با حمله نظامی راغیر ممکن ساخته وزمینه رشد دموکراسی در خود منطقه را فراهم کرده است . باید در نظر داشت که یک قیام چند هفته ای برابر با یک انقلاب نیست . حرکاتی که در تونس و مصر شروع شد و به نتیجه رسید هر چند که ازطرف مردم انقلاب نامیده می شود ولی فاقد حزب رهبری کننده ، فاقد چارچوبه مشخص و فاقد رهبراست ولذاقادرنیست خواسته های دموکراتیک را نهادینه کند بدینجهت احتمال خیلی کمی داردکه با رفتن یک دیکتاتوردموکراسی لیبرال برقرارشود .

موجی که از تونس شروع شد و مصر را در برگرفت به آن کشورهاختم نخواهد شد درست است که هریک ازکشورهای عربی دارای ویژگی خاصی میباشد ولی انگیزه هائی که جوانان رابه حرکت درمی آوردکم وبیش درهمه کشورهای خاورمیانه شبیه هم هستند که عبارتند از :
۱ – بیکاری ونبود آینده روشن برای جوانان درنظام های دیکتاتوری .
۲ – فقروگرانی و با پائین بودن درآمدها وازبین رفتن خودکفائی سنتی که دراثرگسترش شهرنشینی تشدید شده است .
٣ – فساد دستگاه حاکم وناکارآمدی دولتها که منتخب مردم نیستند وازاطرافیان دیکتاتور ها تشکیل شده اند .
۴ – اختناق پلیسی ووضعیت فوق العاده امنیتی که هرگونه حق طلبی وآزادی سیاسی رابیرحمانه سرکوب می کند .

دیکتاتورهاموارد بالا راانکا می کنند ولی این مشکلات انگیزه های بسیار قوی برای مبارزه ایجاد می کنند . اعتراضات درتونس باخود سوزی یک جوان دیپلمه بیکار شروع شد وبدنبال آن بیش ازپنجاه موردخودسوزی درکشورهای عربی درعرض یک ماه رخ داده است که ده نفرازآنان جان خود رااز دست داده اند تنها درالجزایر سی مورد اقدام به خود سوزی وجود داشته که در سه مورد منجر به مرگ شده است و این نشانگر وخامت اوضاع می باشد .
غیر از گروههای اسلامی وسندیکاهای بسیار ضعیف تشکلی در این کشور ها وجود ندارد . اسلامیون از بین نرفته اند ولی عوض شده اند .اسلامیون افراطی برای جهاد به جاهای دیگررفته اند ودرصحنه نیستند . آنها بیشتر در کوههای افغانستان ، در شنزارهای شمال افریقا وحاشیه شهرلندن هستند و پایگاه اجتماعی وسیاسی در داخل کشورخود و در میان مردم ندارندجهاد جهانی کاملا از مبارزه ملی و مناسبات اجتماعی قطع رابطه کرده است .

طی سی سال گذشته اشتباه بزرگ غربی ها این بود که بارادیکال شدن شعار های اسلامی در جوامع مسلمان ، اسلامی شدن این جوامع را نتیجه می گرفتند و دچار نوعی خطای دید سیاسی می شدند . اگر این جوامع طی چهل سال گذشته اسلامی شده اند پس چرا دراعتراضات اخیرشعار های اسلامی داده نمی شود؟این بمعنی آنست که جامعه اسلامی ولی غیرسیاسی شده است اسلامیزاسیون با گسترش حجاب ، توسعه شبکه های تلویزیونی اسلامی و افزایش تعداد مساجد مشهود است ولی هیچکدام اینها درارتباط سیاسی باهمدیگر نیستند بلکه این نوعی ازسوسیالیزاسیون اسلام است که تنها به اسلام هم محدود نیست و سایر ادیان را نیز در بر می گیرد و از جمله مسیحی شدن گسترده در ایران و الجزایر نمونه های دیگرهستند ویا حتی گسترش فوق العاده صوفیگری درکشورهای اسلامی که بمعنی غیر سیاسی شدن دین است .اسلامیون برخلاف سی سال پیش انحصار گفتاردرصحنه عمومی را از دست داده اند .حجاب به امری عادی تبدیل میشودومفهوم سیاسی قبلی راندارد یعنی «وقتی همه چیزاسلامی شد دیگرهیچ چیزاسلامی نیست» .

آنچه که درغرب موج بزرگ اسلامی شدن نام گرفت درحقیقت چیزی غیرازعادی شدن دین درزندگی بخشی ازمردم نبودنفهمیدن این مساله باعث اشتباه جدی یعنی حمایت ازدیکتاتورها با هدف جلوگیری ازگسترش اسلام بنیادگراشد . بهترین نمونه برای غیر سیاسی شدن اسلام دانشگاه اسلامی الازهردرقاهره است که خاستگاه اسلام سیاسی بوده و کنون درآنجا بزرگترین علمای اسلام بدون توجه به مسائل سیاسی مشغول مباحث دینی هستند .این فاصله گیری از سیاست و روی آوری به محافظه کاری شامل اخوان المسلمین مصر والنهضت تونس نیز می باشد و اصلی ترین دلیل این سیاست گریزی هم شکست انقلاب اسلامی درایران است و حتی راشد غنوشی رهبر مسلمانان تونس که بیست سال پیش خود را پیرو خمینی معرفی می کرد اکنون آشکارا اعلام می کند که دیگر خمینی را قبول ندارد و خواهان انقلاب اسلامی در تونس نیست رهبران اسلامی در کشور های مسلمان متوجه شده اند که رسیدن به قدرت با انقلاب اسلامی یا به جنگ داخلی منجر می گردد ویا به دیکتاتوری مطلق دینی که بد ترین نوع دیکتاتوری است و از این روی بیشتر ترکیه را الگوی مبارزات خود قرار داده اند که از راههای دموکراتیک بقدرت برسند و نهادحکومت از نهاد دین جدا باشد در یک کلام آنها طرفدار حکومت دینداران هستند و نه حکومت دینی .در مصر ثروتمند وبورژوا شدن اخوان المسلمین عامل دیگر محافظه کار شدن آنهاست صدها بیمارستان ، موسسه آموزشی و بنگاههای تولیدی با شبکه ای از پزشکان ، استادان دانشگاه و وکلای دادگستری برای شهادت آدم تربیت نمی کنند اداره کنندگان این نهاد ها خواهان دموکراسی هستند و ایجاد ائتلاف باسایر جریانات سیاسی درست مانند افراد متعلق به طبقه متوسط در سراسر جهان یعنی اسلامگرایان نیز به بازیگران دموکراسی تبدیل شده اند بدینجهت این مساله دیگرمطرح نیست که
« دیکتاتورها بهترین سد درمقابل اسلام گرایان هستند». در صورت بقدرت رسیدن اسلامگرایان یقینا آنها به رعایت معیار های اخلاق اسلامی تاکید خواهند کرد ولی بدون داشتن دستگاه اختناق نظیر ایران و پلیس دینی نظیر عربستان سعودی مجبورند خواست آزادی جامعه را بپذیرند که فقط به برگزاری انتخابات محدود نمی شود .
متاسفانه درخیزش اخیر مردم مصردیدیم که بخشی ازاوپوزیسیون محافظه کاررژیم جمهوری اسلامی درخارج کشورازترس قدرت گیری اسلامیون تلویحا از باقی ماندن حسنی مبارک در پست ریاست جمهوری دفاع می کردند که خطای سیاسی بزرگی بود . رهبر جمهوری اسلامی نیزرویا های خود رابجای واقعیت گذاشت واعلام کرد که انقلاب های اسلامی که آرزوی خمینی بود درکشور های عربی اغاز شده است .

از دوره قیام افسران آزادبرهبری جمال عبدل الناصردرسال ۱۹۵۲مصررهبری فرهنگی وسیاسی جهان عرب رادر اختیار داشته است و هراتفاقی که درمصر رخ داده جهان عرب راتکان داده است مصر بزرگ است و طبقه تحصیلکرده گسترده ای دارد وهم اکنون دولت مصر با دراختیار داشتن رهبری اتحادیه کشورهای عربی که جبهه ای درمقابل ایران است می رود که آغازگرعصری نوین درتاریخ منطقه باشد .
حسنی مبارک استعفا داده است ولی هنوز ابهامات زیادی در باره آینده وجود دارد . ارتش در میان مردم محبو بیت دارد ولی آیا ارتش در موضع ضامن اصلاحات باقی خواهد ماند یا قدرت را قبضه خواهد کرد و یا نقش ارتش ترکیه را بعهده خواهدگرفت ؟ آنچه که مسلم است ما با استثناء مصر وتونس سر وکار نداریم .وقایع اخیر نشان از تغییر ریشه ای در جوامع مسلمان دارد که از مدتها قبل شروع شده است . این تغییر با کلیشه ای که از خاورمیانه در اذهان طراحی شده بود همخوان نمی باشد . کارشناسان ورزیده امورمنطقه معتقدندکه تحولات طولانی خواهد بود ولی متوقف نخواهد گشت و طی پنج تا ده سال آینده درکلیه کشورهای منطقه حکومت های دموکراتیک برقرار خواهد شد.
در پایان این نوشته ویژگی های مشترک انقلابات تونس ومصر را که می تواند شامل سایر کشور های منطقه نیز بشود بطور مختصر یاد آوری می کنم:

دوری ازشعارهای اسلامی و بیان سکولارخواسته ها که نشانگرغیر اسلامی وغیرایدئولوژیک بودن حرکات است .
تاکید بر حقوق فردی و اجتماعی و فاصله گیری از شهادت طلبی یعنی که برای زندگی بهتر مبارزه می کنند .
داشتن موضع خنثی نسبت به کشور های غربی و فاصله گیری ازغرب ستیزی دوران مبارزات ضداستعماری .
شرکت چشمگیر زنان همراه با مردان و مختلط بودن صفوف که بیانگر برابری حقوقی است .
نقش مشخص طبقه تحصیلکرده درجنبش که در جوامع اسلامی تازگی دارد و نشان مترقی بودن حرکات است .
نبود رهبری مشخص که نشان می دهد رهبران یا خریداری شده یا تبعید گشته ویا کشته شده اند .
حداکثراستفاده ازتکنولوژی جدیددست آوردانقلاب انفورماتیک وچشمگیربودن نقش دیاسپورادرمبارزات داخل کشور.
استفاده از ناسیونالیسمی که خواهان دموکراسی وعدالت اجتماعی است .
خواسته های اقتصادی باخواسته های سیاسی همراه شده وزحمتکشان راهمراه با طبقه متوسط به صحنه آورده است .
جنبش خشونت گریز است و می خواهد بشیوه مسالمت آمیز ومدنی خواسته هایش را برآورده سازد .

ماشااله رزمی ۱۲ فوریه ۲۰۱۱ - پاریس


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست