یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

روزنامه های ایران چه می نویسند؟



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ۲۵ بهمن ۱٣٨۹ -  ۱۴ فوريه ۲۰۱۱


 «مصر، سه پله تا حکومت اسلامی»عنوان یادداشت روز روزنامه‌ی کیهان به قلم سعدالله زارعی است که در آن می‌خوانید؛تحولات مصر چهره بخش وسیعی از جهان و بسیاری از سیاست ها را دگرگون کرده و آثار روحی و روانی آن به اندازه ای است که همه کشورها را به تأمل واداشته است. از این رو آمریکایی ها، اروپایی ها و صهیونیست ها که خود را بازنده قطعی این میدان می بینند با تمام وجود به صحنه آمده تا کار را در «نقطه کنونی» متوقف گردانند و در نهایت آن را به مهار خود درآورند. چرا که تحولات کنونی ضمن آنکه از آینده ای روشن برای ملل منطقه و اسلام گرایی خبر می دهد، صدای شکستن استخوان های رژیم خونریز و جعلی اسرائیل را نیز به صدا درآورده است. در این نوشته به نمونه هایی از ترفندهای موردنظر دشمن اشاره می شود؛
۱- حرکت ارتش مصر در این میدان تا حدود زیادی حساب شده بود ۴ روز پس از آغاز حرکت مردم، فرمانده ارتش- ژنرال حسین طنطاوی- به واشنگتن رفت و در سفر یک روزه پس از دیدار با مقامات ارشد آمریکا و حضور در کمیته ای مرکب از رئیس جمهور، وزیرخارجه، وزیر دفاع، رئیس ستاد مشترک ارتش، رئیس سازمان سیا، رئیس شورای روابط خارجی آمریکا و نماینده ویژه اوباما در امور مصر به کشورش بازگشت. بعد از بازگشت ارتش به خیابان آمد و برخلاف تصور با مردم درگیر نشد و طنطاوی در مصاحبه رسمی اعلام کرد که ارتش صرفاً برای برقراری نظم به صحنه آمده و بنای ممانعت از برگزاری تجمع و تظاهرات را ندارد بعد از آن رژیم مبارک وانمود کرد که از عملکرد ارتش رضایت ندارد و کار را به پلیس واگذار کرده است چند روز بعد فرماندهان ارتش اعلام کردند که خواسته های مردم را به حق و قانونی می دانند و با آن همراهند پس از این موضعگیری، از سوی مبارک عمر سلیمان بعنوان معاون منصوب و مأمور گفت وگو با مخالفان شد که او در برابر مسئله «کناره گیری مبارک از قدرت» مقاومت کرد و گفت که در این مورد نمی تواند وعده ای بدهد بعد از این مرحله بعضی از افسران ارتش به صفوف جمعیت پیوستند ولی بازهم فرماندهان ارشد ارتش واکنشی نشان ندادند. یکی دو روز پس از پیوستن بعضی از افسران جزء، فرمانده ارتش اعلام کرد که تا چند ساعت دیگر حسنی مبارک اختیارات خود را واگذار می کند اما شب آنچه از مبارک شنیده شد تأکید بر باقی ماندن در قدرت طی شش ماه آینده بود اما یک روز بعد از سوی عمرموسی اعلام شد که مبارک اختیارات خود را به «شورای عالی نظامی مصر» تحت ریاست ژنرال حسین طنطاوی واگذار کرده است یعنی وانمود شد که مبارک و سلیمان- که برکناری آنان دو خواسته محوری مردم بود- دیگر نقشی در قدرت ندارند و کارها به ارتش سپرده شده است.
در این فاصله، ارتش چهار اطلاعیه صادر کرد و در هر اطلاعیه سعی کرد به مردم اطمینان دهد که از خواسته های آنان پشتیبانی می کند ولی در عین حال اعلام کرد که برای جمع کردن آثار ناشی از حدود ۲۰ روز اعتراض مردم وارد عمل می شود. با این وصف هیچ تردیدی وجود ندارد که جدای از آنکه حضور مردم مصر در صحنه مبارک را سرنگون کرده و پروژه اسرائیلی ریاست جمهوری عمرسلیمان را نابوده کرده است که این پیروزی مهمی به حساب می آید اما آنچه از روز شنبه ۹ بهمن ماه تا امروز از سوی ارتش به اجرا گذاشته شده یک سناریوی دقیق و پلکانی آمریکا بوده است.
در واقع ارتش از آغاز مأموریت داشت تا فاصله ای نمایشی با مبارک، سلیمان، پلیس و نیروی امنیتی به تصویر بکشد و حساب ارتش را از حساب رژیم مبارک جدا نشان دهد تا در شرایطی که امکان حفظ مبارک و نیز سلیمان در قدرت نباشد کار به یک شورای نظامی تحت ریاست ظاهری حسین طنطاوی و مدیریت واقعی عمرسلیمان سپرده شود تا اساس نظام وابسته مصر بر جای بماند و اگر نتوان همه اجزای آن نظام را حفظ کرد شاکله آن را حفظ نمود.
در واقع در این صحنه، ارتش مأموریت دارد تا انقلاب مردم را مصادره کرده و ابعاد واقعی آن که استقلال، اسلامیت و غرب ستیزی است را عقیم نماید. البته این در صورتی محقق می شود که مردم مصر صحنه را خالی کرده و به حداقل ها و ظاهر کار بسنده کنند که بعید به نظر می رسد.
۲- به نظر می رسد که آمریکایی ها در ارتباط با بحران مصر شش فرضیه و یا مرحله را به صورت ستونی یعنی ترجیحی در نظر گرفته بودند این شش فرضیه یا شش گزینه عبارت بودند از: ۱- حفظ مبارک ۲- محوریت عمر سلیمان ٣- محوریت ارتش ۴- محوریت دولتی سکولار غرب گرا و در عین حال منتخب ۵- دولتی مذهبی و متعهد ۶- دولتی مذهبی و مخالف غرب. آمریکایی ها تا اینجا از دو گزینه اول به ناچار عبور کرده اند و در حال بررسی وضعیت در پله سوم هستند بیانیه مسالمت جویانه ارتش و در عین حال توسل به خشونت علیه تجمع کنندگان در میدان التحریر نشان می دهد که گزینه حاکمیت ارتش هم در حال سپری شدن است و باید انتظار داشت که به زودی آمریکا یک گام دیگر عقب نشینی کند و به مرحله «دولت سکولار غرب گرای منتخب» برسد. مدتی آنان در زمین سکولارها خیمه می زنند و احزاب را به میدان می آورند چون در اینجا منافع آمریکا و بعضی از احزاب سیاسی مصر با هم گره می خورد. اما آیا مردم مصر به این موضوع رضایت خواهند داد تردیدی در این نیست که مردم با شعار «الله اکبر» و سربندهای مذهبی و برگزاری نمازهای باشکوه به استقبال دولتی سکولار نمی روند اما تردیدی هم نیست که عبور از این پله و رسیدن به پله «دولتی مذهبی و متعهد» به معنای برقراری دولتی باصطلاح میانه رو یعنی نه کاملا مذهبی و نه کاملا وابسته زمان بر خواهد بود کمااینکه مرحله ششم یعنی انتقال از پله دولتی مذهبی و متعهد به دولتی مذهبی و مخالف غرب از این مرحله هم زمان بیشتری خواهد برد. چند روز پیش محمد البرادعی گفت یک سال و نیم طول می کشد تا زمان انتخابات آزاد فرا برسد. البته ما نمی گوئیم عبور از پله سوم به چهارم این مقدار زمان می خواهد ولی به هر حال براساس شواهد و قرائن زمان بر خواهد بود در واقع در مرحله ششم غرب باید کاملا از مصر قطع امید کند و از آنجا که این قطع امید باید توأم با پذیرش شرایط کاملا دگرگون در جهان اسلام و جهان عرب باشد طبعاً زمانی را به خود اختصاص می دهد اما با همه این حرف ها این به آن معنا نیست که مردم مصر برای رسیدن به حکومت مطلوب خود نمی توانند راه را کوتاه کنند این مشکلات بر سر راه مردم ایران هم بود و توانستند با وحدت و حضور در صحنه راه را کوتاه نمایند.
٣- نظام آینده مصر به هر روی یک نظام جدید خواهد بود و انتخابات قطعاً یک رکن مهم آن است رژیم آینده تعریف تازه ای از روابط داخلی و خارجی ارائه خواهد کرد در این تعریف با فرض اینکه مصر فعلا در پله چهارم متوقف شود و توطئه غرب به نتیجه برسد، رابطه مصر و رژیم صهیونیستی بحرانی می شود و مذهبی ها که در دوره های ناصر تا مبارک بشدت تحت کنترل بودند آزاد می شوند و این مرحله انتقال به دولتی مذهبی و در عین حال برآمده از سیستم انتخاباتی را تسریع می کند. در این رخداد این نکته که: «مردم قدرت تغییر دارند» به اثبات رسید و با این وصف باید گفت: دوره ملت ها و به تبع آن دوره حاکمیت اسلام و ارزش های سیاسی و فرهنگی آن فرا رسیده است.
در واقع به احتمال بسیار زیاد حکومت آینده مصر ترکیب معناداری از اسلام، انتخابات مردمی و دولتی منطقه محور خواهد بود یعنی در مصر ما با مدلی از حکومت که کاملاً همگرا با انقلاب اسلامی ایران است مواجه خواهیم بود. این مدل روند نسبتاً آرام انتقال از غرب به منطقه اسلامی- عربی را دنبال می کند و یک فرصت مهم برای کشورهای منطقه محور به حساب می آید.
بنابراین همانطور که رهبر معظم انقلاب در خطبه های ۱۵ بهمن ماه خود فرمودند ممکن است که انقلاب کبیر اسلامی ایران در جای دیگر قابل تکرار نباشد ولی آنچه در مصر و تونس و... می گذرد تناسب روشنی با انقلاب ما خواهد داشت. یعنی همان اتفاقی که در ترکیه افتاد و یک رژیم نظامی غرب گرا را آرام آرام به رژیمی مردمی و اسلام گرا تبدیل کرد و از هم پیمان آمریکا و اسرائیل به یک هم پیمان منطقه ای برای ایران و... تبدیل کرد در مصر هم می افتد و این حداقل آن چیزی است که اتفاق خواهد افتاد.
۴- وضعیت رژیم صهیونیستی در این تحولات بیش از همه بحرانی است. در واقع این رژیم با مشکلی مواجه شده که حجم و اثر این مشکل برای آن ها کمتر از انقلاب اسلامی ایران که بگین آن را یک زلزله بزرگ با پس لرزه های طولانی تعبیر کرده بود، نمی باشد. از این رو گابی اشکنازی فرمانده ارتش رژیم صهیونیستی با اشاره به تحولات مصر گفت: «این استثنایی ترین و غم انگیزترین دوره برای اسرائیل است» بن الیعازر نیز گفت: «ما با سخت ترین مراحل خود مواجه هستیم» بعضی از مسئولین اسرائیل طی روزهای اخیر در عین حال تلاش کردند تا وانمود کنند که همه چیز تحت کنترل است و تحولات مصر آسیبی به روابط منطقه ای آنان نمی زند. البته آنان می دانند که تحولات اخیر مصر کاملاً بی سابقه بوده و در عین برخورداری از سازماندهی منظم پیدایی آن برای رژیم صهیونیستی و غرب به یک معما تبدیل شده است، آنان با بیم و امید سخن می گویند و این نشان می دهد هنوز نمی دانند دقیقاً چه بر سرشان آمده است.

جمهوری اسلامی:انقلاب مصر و موانع راه
«انقلاب مصر و موانع راه»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی جمهوری اسلامی است که در آن می‌خوانید؛پیش بینی‌ها درباره تلاش آمریکا برای منحرف ساختن انقلاب مردم مصر، درست از آب درآمد و ارتش که بعد از سقوط مبارک زمام امور را دردست گرفته قصد دارد حداقل تا شهریور ماه آینده در حاکمیت بماند.
شورای عالی نیروهای مسلح مصر در بیانیه شماره ۵ خود، در عین حال که از انحلال مجلس ملی و شورای این کشور و قانون اساسی خبر داد، این نکته را نیز اعلام کرد که اداره امور کشور به مدت ۶ماه برعهده این شورا خواهد بود و در این مدت، اقداماتی از قبیل برگزاری انتخابات مجلس و ریاست جمهوری، تشکیل کمیته اصلاح قانون اساسی و همه پرسی درباره اصلاحات قانون اساسی را انجام خواهد داد. قبل از این نیز شورای عالی نیروهای مسلح در بیانیه شماره ۴ خود اعلام کرده بود به توافقنامه‌های بین‌المللی و منطقه‌ای کشور پای بند است.
این دو بیانیه، دارای پیام‌های روشنی برای آمریکا و رژیم صهیونیستی هستند که نگرانی دولتمردان این دو کشور را نسبت به تحولات آینده مصر از بین می‌برند. اولین پیام اینست که شورای عالی نیروهای مسلح مصر به قرارداد "کمپ دیوید" احترام می‌گذارد و به تمام تعهدات رژیم حسنی مبارک نسبت به رژیم صهیونیستی پای بند خواهد بود. پیام دیگر اینست که نظامیان مصری قصد دارند مصر را به راهی ببرند که در عین حال که دیکتاتور ساقط شده، دیکتاتوری همچنان برقرار باشد. این، یعنی شعار اساسی مردم معترض که در تظاهرات ۱٨ روزه خود همواره فریاد بر می‌آوردند "الشعب یرید اسقاط النظام" به نتیجه نهائی نرسد و قیام مردم ابتر بماند. رژیم صهیونیستی و آمریکا از نخستین روزهای قیام مردم مصر که سقوط حسنی مبارک دیکتاتور این کشور را قطعی می‌نمود رژیم صهیونیستی به شدت از رویدادهای این کشور نگران بود زیرا هرگونه تغییری در مصر بیشترین زیان‌ها را متوجه این رژیم می‌کرد.
مصر نخستین کشور عربی بود که با رژیم صهیونیستی سازش نمود و طی آن، توافقنامه صلح "کمپ دیوید" را امضا کرد. کمپ دیوید نام پیمانی است که به وسیله انورسادات، رئیس‌جمهور وقت مصر و مناخیم بگین، نخست‌وزیر وقت رژیم صهیونیستی در تاریخ ۲۶ شهریور ۱٣۵۷ به امضاء رسید. این پیمان پس از مذاکرات مخفی طولانی با میانجیگری آمریکا در محلی به نام "کمپ دیوید" که یکی از استراحتگاه‌های رئیس‌جمهور آمریکا است، نهایی شد و در ۲۶ شهریور ۱٣۵۷ با حضور جیمی کارتر، رئیس‌جمهور وقت آمریکا در کاخ سفید به امضاء رسید. بدین ترتیب، مصر اولین گام را برای سازش با رژیم صهیونیستی برداشت و انورسادات اولین رئیس یک کشور عربی بود که با صهیونیستها سازش کرد و رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخت. خشم مردم مصر از این خیانت انورسادات موجب شد خالد اسلامبولی افسر انقلابی ارتش مصر وی را اعدام انقلابی نماید. حسنی مبارک که از مهره‌های آمریکا بود با کارسازی واشنگتن توانست جای سادات را بگیرد و به راهی که او برای نوکری رژیم صهیونیستی و آمریکا در پیش گرفته بود ادامه دهد. به همین جهت، سران رژیم صهیونیستی، دوران ٣۰ ساله حکومت مبارک بر مصر را دوران طلائی برای اسرائیل نامیدند و سقوط حسنی مبارک در ۲۲ بهمن جاری به کابوسی برای رژیم صهیونیستی تبدیل شد.
بیانیه اخیر ارتش که تأکید می‌کند قاهره به تمامی توافقنامه‌های بین‌المللی از جمله کمپ دیوید پایبند است سران رژیم صهیونیستی را از این نگرانی و کابوس رهاند بطوری که بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در بیانیه‌ای از موضع ارتش مصر استقبال کرد. وی در این بیانیه اعلام کرد: "معاهده صلح میان مصر و اسرائیل به نفع دو کشور است و این توافقنامه سنگ بنای صلح و ثبات در کل خاورمیانه می‌باشد". علاوه بر این، یووال اشتینیتز، وزیر دارایی رژیم صهیونیستی نیز از بیانیه ارتش مصر استقبال و اعلام کرد: از بیانیه شورای عالی نیروهای مسلح مصر بسیار خرسند است. وی افزود: "تعهد مصر به پایبندی به تمامی توافقنامه‌های بین‌المللی فقط به نفع اسرائیل نیست بلکه برای مصر نیز سودمند است." نکته مهمتر اینکه مقامات رژیم صهیونیستی بقدری نسبت به افق آینده روابط خود با مصر امیدوار شده‌اند که اعلام کردند به احتمال بسیار زیاد روز دوشنبه (امروز) سفارت خود را در قاهره بازگشایی خواهند کرد! مقامات دولت آمریکا نیز از مواضع نظامیان حاکم بر مصر استقبال کرده و آنرا نشانه خوبی برای بازگشت شرایط مطلوب و مورد نظر آمریکا دانسته‌اند.
این رویدادها با خواست مردم مصر که در تظاهرات میلیونی ۱٨ روزه خود خواستار سقوط رژیم دیکتاتوری حسنی مبارک شدند کاملاً در تضاد است. آنها شرایط امروز را پیش بینی می‌کردند و می‌دانستند که بدون کنار رفتن همه‌ی اجزاء و اندام‌های رژیم حسنی مبارک به خواسته‌های خود که استقلال مصر و تأمین حقوق اساسی مردم و‌ آزادی‌های مشروع و قانونی است نخواهند رسید. اینکه میدان التحریر قاهره هنوز محل تجمع مردم است به دلیل همین نگرانی هاست.
متأسفانه احزاب مصر یا از بینش کافی برای درک شرایط حساس این مرحله از تاریخ کشورشان برخوردار نیستند و یا در چنبره سازش‌های پشت پرده با آمریکا گرفتارند. حزب اخوان المسلمین مصر، دیروز در میان شگفتی ناظران بین‌المللی اعلام کرد به توافق سازش با رژیم صهیونیستی پای بند است! ائتلاف جوانان مصر نیز که سازماندهی تظاهرات ضد دیکتاتوری میدان التحریر قاهره را برعهده داشتند هنوز مخالفتی با مواضع سازشکارانه شورای عالی نیروهای مسلح مصر ابراز نکرده و فقط این مواضع را ناکافی دانسته است.
بدین ترتیب، به نظر می‌رسد کشور مصر روزهای حساسی را پیش رو دارد، روزهائی که تحولات آن سرنوشت این کشور را رقم خواهد زد. این تحولات اگر با هوشیاری رهبران سیاسی و دینی مصر هدایت شود می‌تواند به ریشه کن شدن دیکتاتوری منجر گردد ولی اگر به درستی رهبری نشود چه بسا دیکتاتوری باقی بماند و آنچه تغییر می‌کند فقط نام دیکتاتور باشد.
روزنامه جمهوری اسلامی هفته گذشته در سرمقاله‌ای تحت عنوان "آمریکا و انتقال آرام قدرت در مصر" این احتمال را مطرح کرده بود که تأخیر در سقوط مبارک به این دلیل است که مقامات آمریکائی درصدد ایجاد شرایطی برای حفظ منافع استعماری خود و رژیم صهیونیستی در مصر هستند. مواضع نظامیان حاکم بر مصر و اینکه آنها قصد دارند تا شهریور ماه آینده در قدرت باقی بمانند، صحت این پیش بینی را به اثبات رسانده است. گرچه مواضع نظامیان موانعی را بر سر راه انقلاب مصر پدید آورده اما در عین حال، تحولات مصر و روحیه انقلابی مردم معترض که هنوز صحنه را ترک نکرده‌اند سد بزرگی بر سر راه تحقق خواسته‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی است و شرایط انقلابی منطقه اجازه نخواهد داد مصر بار دیگر به شرایط زمان حسنی مبارک برگردد.   

قدس:دیپلماسی جدید در روابط تهران- آنکارا
«دیپلماسی جدید در روابط تهران- آنکارا»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی قدس به قلم غلامرضا قلندریان است که در آن می‌خوانید؛سفر رئیس جمهور ترکیه به ایران، در جهت گسترش و تعمیق روابط دو کشور ایران و ترکیه اهمیت بسزایی دارد، به نحوی که آقای عبدا... گل را هیأتی بلند پایه با حضور ۱٣۵ مقام دولتی و ۱۰۰ تاجر و ۲۵ خبرنگار همراهی می کنند. اهمیت این سفر برای هر دو کشور که اینک با عنایت به تحولات منطقه در پی ارتقای روابط و مناسبات فی مابین می باشند، در حالی به وقوع می پیوندد که کشورهای غربی به رهبری آمریکا، تلاش می کنند با اعمال تحریمهای بیشتر، ایران را منزوی کنند.
بر کسی پوشیده نیست، ترکیه قبل از به قدرت رسیدن اسلامگراها، به دلیل هژمونی اندیشه کمالیسم و سیستم سیاسی لائیسیته، نمی توانست با جمهوری اسلامی نسبت و قرابتی داشته باشد. به همین دلیل، نیز مناسبات دو کشور با وجود برخورداری دو دولت، از دیگر مولفه های همگرایی در سطح غیرقابل قبولی بود. اما با حضور جریان اسلامگرایی در مصدر قدرت، انگیزه دو طرف برای تقویت مناسبات سیاسی از جایگاه قابل اعتنایی برخوردار گردید. با روی کارآمدن دولت اسلامگرا، حاکمیت سکولار بدون خونریزی و استفاده از هر وسیله سخت افزاری به محاق رفته است و هم اکنون در ترکیه سنی نشین، شیعیان نیز می توانند مراسم مذهبی خود را به بهترین شکل ممکن اجرا کنند.
برگزاری آیین باشکوه عاشورای امسال، با حضور عبدا... گل و علی اکبر ولایتی، مشاور مقام معظم رهبری در امور بین الملل، بیانگر اهتمام دولتمردان ترکیه به سطح مناسبات فرهنگی و سیاسی دو کشور است. نکته جالب توجه اینکه رئیس جمهور ترکیه در این مراسم از چاپ چند میلیونی نامه حضرت علی(ع) به مالک اشتر به عنوان منشور اداری این کشور خبر داده بود. سرانجام آن که رجب طیب اردوغان که خود یک سنی است و دولتی اسلامی و محافظه کار را رهبری می کند، در حرکتی کاملاً معنادار، در مراسم عاشورا که ویژه شیعیان برگزار شد، شرکت کرد.
مقامهای دو کشور، دو سال قبل توسعه روابط تا سطح بیست میلیارد دلار را در برنامه خود قرار دادند. به عقیده کارشناسان، با توجه به روابط دوستانه سیاسی ایران و ترکیه و توانمندی بالقوه دو کشور، افزایش سطح همکاریهای اقتصادی دو کشور تا سطح ٣۰ میلیارد دلار در کوتاه مدت دور از انتظار نیست. گفتنی است، ایران یکی از مهمترین صادرکنندگان گاز طبیعی به ترکیه به شمار می رود.
ورود آنکارا به حوزه های جهان اسلام، از جمله موضوع فلسطین و حمایت دولت و مردم ترکیه از فلسطین، نقطه عطفی در مناسبات جهان اسلام ارزیابی می شود.
در حالی که اکثر کشورهای عربی و اسلامی با برقراری روابط گسترده با واشنگتن و همپیمانان آنها، از قافله حمایت مردم فلسطین باز مانده اند، ترکیه با اتخاذ مشی اسلامگرایانه توانست همسو با جمهوری اسلامی، در کنار مردم ستمدیده و مظلوم فلسطین باشد. مناقشه لفظی آقای اردوغان در حاشیه نشست اقتصادی داووس با شیمون پرز و متعاقب آن ترک جلسه، عیادت نخست وزیر این کشور از مجروحان در بیمارستانهای ترکیه و دیگر تلاشهای دولتمردان آنکارا در حوزه همگرایی جهان اسلام، بیانگر دیپلماسی فعال این کشور در همسویی با جهان اسلام، بویژه ایران است.
این کشور در بحث هسته ای ایران با رعایت حسن همجواری و داشتن مواضع اعتدال توأم با انصاف در شورای امنیت رأی منفی داد و با حمایت مقتدرانه از منافع ملی ایران در راستای برخورداری ایران از انرژی صلح آمیز هسته ای، بار دیگر این پیام را به کشورهای غربی بویژه تیم ۱ + ۵ ارسال کرد که نمی توان بر خلاف اصول و حقوق بین المللی، با دولتهای مستقل برخورد نمود و آنچه در مورد ایران مطرح می شود، قبل از آنکه وجاهت قانونی داشته باشد، با زمینه سیاسی تعقیب می گردد که استمرار این وضعیت در آینده دامن دیگر کشورهای مستقل را نیز خواهد گرفت.
وجود مشترکات دینی، تاریخی و فرهنگی و مشارکت در پیمانهای منطقه ای نظیر سازمان کنفرانس اسلامی و جنبش غیرمتعهدها (نم) سبب پیوند روابط و مناسبات دوستانه و عمیق دو کشور همسایه و مسلمان ایران و ترکیه شده است؛ روابطی که از آن به عنوان روابط دو برادر یاد می شود و بر این مبنا روابط ایران و ترکیه را برادرانه می دانند.
عمده ترین مسأله امنیتی میان دو کشور را می توان در فعالیتهای پژاک مورد ملاحظه قرار داد که در این مسأله با هم همکاریهایی را نیز انجام داده اند. به واقع نداشتن پایگاه مشخص اپوزیسیون دو کشور در خاک دیگری، سبب ارتقای همکاریهای امنیتی دو طرف شده است. همچنین، اتفاق نظر دو کشور در مسأله اکراد (همراه با سوریه) را نیز می توان در این چارچوب مورد توجه قرار داد.
از مسوولان ترک انتظار می رود، در راستای محدود سازی و در صورت امکان خشکاندن ریشه ایده های پان ترکیسم در محافل روشنفکری و آکادمیک ترکیه، اهتمام جدی به خرج دهند تا سوژه یاد شده به عنوان یکی از مولفه های واگرایی در مناسبات دو دولت مسلمان که بالاترین سطح رابطه را تجربه می کنند، مطرح نگردد.
آنچه مسلم است، تهران و آنکارا ظرفیتهای مناسبی برای بسط روابط در عرصه های گوناگون فرهنگی، سیاسی، اقتصادی دارند که می توانند از این رهگذر با توجه به قواعد بازی منطقه ای، مدیریت رخدادهای جهان اسلام را - با عنایت به وقوع حوادث کنونی در خاورمیانه - با رویکرد بومی و اسلامی در دست بگیرند.

رسالت:بوق آمریکا در هزیمت از انقلاب های نرم خاورمیانه‏
«بوق آمریکا در هزیمت از انقلاب های نرم خاورمیانه‏»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی رسالت به قلم صالح اسکندری است که در آن می‌خوانید؛مفهوم کنایی و طنزآلود "بوق در هزیمت زدن" به معنای حرکت غیر متعارف و مضحک شکست خوردگانی است که در هنگام عقب نشیی و فرار بر شیپور جنگ می دمند و به بیان قابوسنامه به جوانی کردن در دوران عزلت و پیری می ماند. چون بوق زدن باشد در وقت هزیمت/مردی که جوانی کند اندرگه پیری (قابوسنامه، تصحیح یوسفی، ص ۵۹)‏
این حکایت ضرب المثل فریب خوردگانی است که قرار است بوق آمریکا و رژیم صهیونیستی در هزیمت از عرصه انقلاب های نرم خاورمیانه شوند. آمریکا که به خوبی می داند در مصر از کجا ضربه خورده است می کوشد با یک تحرک مذبوحانه در تهران بخشی از آلام روانی و سیاسی خود را بکاهد. بیانیه اخیر موسوی و کروبی و دعوت آنها برای اغتشاش در ۲۵ بهمن که کاملا دیکته شده از خارج مرزها بود به منظور تحت الشعاع قرار دادن حرکت اسلامی و اصیل مردم مصر، تونس، یمن، اردن و ... نوشته شده و جای هر گونه شک و تردیدی را درباره اینکه سران فتنه، مهره های آمریکا و اسرائیل هستند، از بین می برد. هدف عمده این حرکت انحرافی و وطن فروشانه در مقطع حساس کنونی ایجاد یک فضای تنفس برای آمریکا و رژیم صهیونیستی است. حمایت از مردم مصر بهانه ای است که به اعتراف خود صهیونیست ها و آمریکایی ها برای ناامید کردن مصری ها و سایر مردم مسلمان منطقه از انقلاب اسلامی ایران صورت می پذیرد. ‏
‏"جو بایدن" معاون رئیس جمهور آمریکا در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد:"اگرچه در ظاهر، قرار است تظاهرات روز دوشنبه ۱۴ فوریه به پشتیبانی از مردم مصر و خیزش سیاسی آنها برگزار شود ولی شما -خطاب به سنای آمریکا- می دانید که هدف واقعی آن ابراز ناخرسندی از رژیم اسلامی ایران و اعتراض به حمایت این رژیم از شورش های مصر و تونس است"!‏
منوشه امیر، مدیر رادیو اسرائیل نیز طی مقاله ای در سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی به صراحت اعتراف کرد حرکت ۲۵ بهمن ریشه اسرائیلی دارد و تأکید کرد که موسوی و کروبی اگرچه ظاهراً برای حمایت از مردم مصر درخواست مجوز راهپیمایی کرده اند، اما قرار بود که در صورت صدور مجوز، شعارها علیه رژیم اسلامی ایران باشد و حمایت این رژیم از آشوب های مصرمحکوم شود! منوشه امیر در این یادداشت تصریح می کند که جمهوری اسلامی به هواداران موسوی و کروبی اجازه راهپیمایی بدهد، مردم مصر و تونس خواهند دید که رژیم اسلامی ایران هیچگونه دستاوردی برای مردم نداشته است که بتواند الگوی سایر ملت های مسلمان در منطقه باشد!‏
ایالات متحده که تا چند روز پیش خواستار سرکوب مردم مصر و تونس به خاطر ماهیت ضدآمریکایی و ضد اسرائیلی حرکت آنها بود و حکومت مبارک را با ثبات توصیف می کرد به حمایت از فتنه گران در ایران پرداخت. تام دانیلون مشاور امنیت ملی آمریکا با اشک تمساح ریختن برای ملت ایران از آنچه که وی برخورد دوگانه ایران در عدم صدور راهپیمایی مخالفان نامید انتقاد کرد.‏
البته آمریکایی ها و اسرائیلی ها فراموش کرده اند که نواختن در شیپور وارونه نه تنها هیچ صدایی تولید نمی کند بلکه نفس آنها را می گیرد. جریانی که تا سال گذشته شعار می داد " نه غزه، نه لبنان" امروز چطور می تواند مدعی حمایت از خیزش اسلامی جوانان مصر شود؟ جریانی که به صراحت شعار می داد اسلامیت باید از جمهوریت (جمهوری ایرانی) جدا شود! امروز چگونه می تواند از حرکتی در مصر و تونس حمایت کند که از مساجد و نمازجمعه شروع شده است؟ دم خروس سران فتنه زمانی بیشتر بیرون می زند که فرزند دیکتاتور سابق ایران که مبارک دقیقا سرنوشتی مشابه وی داشت نیز از حرکت صهیونیستی اغتشاشگران حمایت کرد.
رضا پهلوی فرزند شاه مستبد و مخلوع ایران در پیامی ضمن ابراز خرسندی ظاهری و اجباری از پیروزی ملت مصر که وی را به یاد خاطرات تلخ فرار پدرش از تهران اندخت از اغتشاش در ۲۵ بهمن به هر اسم و عنوانی حمایت کرد. بنی صدر رئیس جمهور خائن ایران نیز در پیامی خارج از گود تاکید کرد که لنگش کنید!وی با حمایت از بیانیه و درخواست مجوز موسوی و کروبی در حالی که سعی داشت به تشویق و تهییج هواداران این دو مهره سوخته سیاسی بپردازد گفت: "برخیزید و برای یک بار و همیشه حق حاکمیت را از آن خود کنید"!!‏
به نظر می رسد سرمایه گذاری غرب بر جریان فتنه در داخل ایران که یک سر خارجی دارد و یک سر آن به رسمیت نشناختن رای ملت است در واقع نوعی "شرط بندی روی اسب بازنده" است. آمریکا و اسرائیل که تمام داشته های خود را در منطقه در معرض خطر می بییند چاره ای ندارند جز توسل به مهره های سوخته ای که به تعبیر اسرائیلی ها "بزرگترین سرمایه آنها" در درون خاک ایران هستند. انقلاب مصر و تونس یک تهدید جدی برای منافع حیاتی و استراتژیک آمریکا و اسرائیل است. آنها برای اینکه دمینوی تحولات در منطقه را متوقف کنند و یا حداقل از سرعت آن بکاهند، نیاز دارند با هدف گرفتن کانون این انقلابات چهره جمهوری اسلامی ایران در منطقه را مشوه نشان دهند.‏
غافل از اینکه آمریکا هر وقت در جهت تضعیف جمهوری اسلامی گام برداشته در باتلاقی عمیق گرفتار شده که نتوانسته از آن خارج شود. آمریکا پنجه در پنجه انقلاب اسلامی در ٣۲ سال گذشته زورآزمایی کرده اما هر روز ناتوان تر و شکننده تر از دیروز است. ‏
سخن آخر اما اینکه مردم انقلابی ایران اهل سماحت و مدارا با جریان منحرفی که سر در آخور آمریکا و اسرائیل دارد، نیستند. بیانیه اخیر موسوی و کروبی صراحتا خدمت به رژیم صهیونیستی و ایالات متحده و خیانت به آرمان مقدس ملت های منطقه است. فضایی که امروز بر رهبری جریان فتنه حاکم است مملو از ناشی گری و حتی نوعی جنون است. چرتکه بازی اخیر موسوی و کروبی در دست دشمن است. و الا هر نوع عقلانیتی صحنه گردانان اخیر را به محاسبات دقیق تری وا می داشت. در هر بازی منابعی وجود دارد و منافعی. ورود به بازی و شناسایی منابع مسبوق به یک کاسه کردن منافع است.
صحنه گردانان فتنه اخیر در خارج از مرزها به منظور ملکوک کردن چهره انقلاب اسلامی ایران و ایجاد انشقاق و تفرقه می دانند چه می کنند و چه می خواهند. هیچ وطن پرستی با وجود معجزات و نشانه های فراوان مبنی بر الهام بخشی انقلاب اسلامی ایران و باروری آن در مقطع اخیر حاضر نمی شود چنین خیانت آشکاری در قبال آرمان ملت و میراث امام(ره) انجام دهد. موسوی و کروبی متاسفانه تدارکات چی آمریکا و اسرائیل در ایران شده اند.
آنها همان نقشی را بازی می کنند که حسنی مبارک در مصر ایفا می کرد. سران فتنه در کنار حکام مستبد و غرب گرای منطقه پازل های خاورمیانه آمریکایی و مستبد هستند. که وقتی در و تخته جور شود رویای شوم غرب برای استعمار، چپاول و غارت کشورهای مظلوم خاورمیانه تعبیر می گردد. امروز نقشه راه خاورمیانه برای غلبه بر استبداد داخلی و استعمار خارجی از مسیر بیداری اسلامی می گذرد. در این مسیر گرایشات لیبرالیستی و سکولار مانند بذرهای نفاق دستاوردهای انقلاب را به باد می دهند.‏
سران فتنه امروز در حال بازتولید استبداد در داخل و زمزمه بازگشت استعمار در ایران هستند. مردم این تهدید را خوب می شناسند و با غنیمت شمردن فرصت ۹ دی و ۲۲ بهمن٨٨ و ٨۹ این تهدید را دفع کردند.

مردم سالاری:فرصت های شغلی و چند پرسش اساسی
«فرصت های شغلی و چند پرسش اساسی»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی مردم سالاری به قلم مهدی عباسی است که در آن می‌خوانید؛«موضوع اشتغال را تا پایان دولت دهم حل می کنیم». این جمله ای است که اخیرا محمود احمدی نژاد به آن اشاره کرده است و روز گذشته نیز محمدرضا رحیمی، معاون اول دولت در تازه ترین اظهار نظر دولتی درباره اشتغال، مطرح کرد که دولت قصد دارد در سال آینده دو برابر امسال، فرصت شغلی ایجاد کند.
اصولا داشتن شغل، همواره یکی از مهمترین دغدغه های قشرجوان ایرانی بوده است، به طوری که همواره درصدر مشکلا ت کشور، بیکاری جای دارد. برهمین اساس است که درانتخا بات های مختلف نیز، وعده ریشه کن کردن بیکاری همواره در برنامه های کاندیداها جای می گیرد.
اما اظهار نظر جدید محمدرضارحیمی به عنوان معاون اول دولت، مبنی براینکه در سال آینده قرار است دو برابر امسال، فرصت شغلی ایجاد شود، با چند پرسش جدی روبرو است.
اول آنکه بهتر است دولت، حال که ۱۱ ماه از سال می گذرد، ابتدا گزارشی از میزان ایجاد فرصت های شغلی در سال جاری ارائه دهد تا مشخص شود آیا وعده امسال دولت محقق شده است؟
این فرصت های شغلی در چه حوزه ها و زمینه هایی بوده است؟و از همه مهمتر، این فرصت های شغلی تا چه میزان پایدار هستند؟لذا تصور می شود که ارائه گزارش عملکرد، بهتر از دادن وعده های جدید باشد. دوم آنکه حدود ۹ ماه است که هنوز به صورت رسمی آمار بیکاری در کشور اعلا م نشده است; آیا بهتر نیست دولت در ارائه این آمار دقت و سرعت بیشتری به خرج دهد و اگر برنامه ریزی هم قرار است انجام شود طبق واقعیت موجود صورت گیرد؟ چرا که برنامه ریزی بدون اطلا ع از شرایط موجود امری غیرعقلا یی است. سوم آنکه بهتر است دولت، اگر تلا ش می کند تا فرصت های جدید اشتغال فراهم کند; توجه ویژه ای هم به بنگاه های اقتصادی که به دلیل مشکلا ت در حال تعطیلی هستند، داشته باشد.
چرا که با تعطیلی هربنگاه اقتصادی، به بیکاران کشور افزوده می شود. در حال حاضر، بسیاری از بنگاه های اقتصادی کشور، با مشکلا ت و دغدغه های فراوانی روبرو هستند که سبب شده یا فعالیت خود را تعطیل کنند یا با تعدیل نیرو به دنبال کاهش هزینه ها باشند.لذا بهتر است دولت، دست به اقداماتی بزند تا شاهد افزایش نرخ بیکاری در کشور نباشیم. در پایان نیز، ای کاش معاون اول دولت، اعلا م می کرد که با چه برنامه ریزی و درچه حوزه ها و عرصه هایی قرار است در سال آینده، ایجاد فرصت های شغلی، دوبرابر سال جاری شود.

تهران امروز:تاخیر در ارائه بودجه و تبعات اقتصادی و سیاسی
«تاخیر در ارائه بودجه و تبعات اقتصادی و سیاسی»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی تهران امروز به قلم بیژن رحیمی دانش است که در آن می‌خوانید؛تاخیر تقدیم لایحه بودجه توسط دولت به مجلس موجب آن می‌شود که مکانیسم بررسی آن در پارلمان پیچیدگی‌هایی را پیدا کند. اتفاقی که در طول سال‌های گذشته تکرار شده و دولت‌ها هر کدام سابقه‌ای در تاخیر ارائه لایحه بودجه دارند، مجلس را به زحمت انداخته است به گونه‌ای که با افزایش شیفت‌های کاری و با تسریع و ایجاد فشردگی در بررسی لایحه، آن را در روزهای پایانی سال به تصویب رسانده‌اند.
قطعا فشردگی کار مجلس از دقت بررسی می‌کاهد و کیفیت مطلوب را ارائه نمی‌دهد اما در این چند سال به هر طریقی این اتفاق افتاد و نمایندگان مردم کار بررسی بودجه را پیش از پایان سال انجام دادند.
این بار اما به نظر می‌رسد تاخیر در ارائه بودجه به حدی است که خانه ملت تصمیم به تصویب دو دوازدم یا سه دوازدهم بودجه ٨۹ برای ابتدای سال ۹۰، گرفته‌اند اگر این اتفاق رخ دهد و بررسی لایحه بودجه به سال بعد موکول شود، برای دومین بار در طول ٣۲ سال گذشته شرایط به این گونه پیش خواهد رفت. البته این رخداد از لحاظ تاریخی و تقویمی تاثیر خاصی در تصویب بودجه ندارد.
چه اگر مجلس بخواهد لایحه بودجه را تصویب کند با کار فشرده می‌تواند در عرض حداکثر ۴۰ روز بودجه را تصویب کند. اما مشکل در اینجاست که تصویب این چنینی لایحه بودجه برای اجرا مشکلات فراوانی دارد و تا حدودی نشدنی است. در مورد تصویب بودجه چند دوازدهمی باید گفت این شیوه تصویب بودجه به این دلیل مطرح است که مجلس قصد دارد بودجه را با دقت کافی بررسی و سپس تصویب کند.
در چنین شرایطی لایحه بودجه سال آینده بررسی می‌شود ولی تصویب آن به سال بعد موکول می‌شود و مجلس با درخواست رسمی و کتبی دولت دو دوازدهم بودجه سال جاری را برای بودجه سال بعد تصویب می‌کند.
تبعات اقتصادی تصویب چنین بودجه‌ای این است که دولت در دو ماه ابتدای سال هیچ پروژه یا کار جدیدی را نمی‌تواند شروع کند مگر اینکه درخواست آن را به صورت رسمی و با آوردن تبصره‌ای ذیل درخواست کسری از بودجه، به تصویب برساند. در مورد بودجه سال ۹۰ هم دولت می‌تواند به همین شیوه عمل کند. البته در این حال برای اجرای هدفمندی یارانه‌ها نیز دولت می‌تواند یک ششم بودجه هدفمندی را در لایحه بودجه درخواست کند تا بتواند برای دو ماه ابتدایی سال بدون بروز مشکل اجرای هدفمندی یارانه‌ها را پیش ببرد. البته با توجه به اینکه یارانه‌های نقدی در نوبت جدید تا آخر فروردین ماه پرداخت می‌شود اشکال جدی برای تصویب دو دوازدهم وجود ندارد.
موضوع مهم در این باب اما مشکل توقف پروژه جدید یا اموری مانند انتشار اوراق مشارکت یا استقراض یا به طور کلی هر نوع فعالیت جدید است که دولت بخواهد آن را انجام دهد. اما از یک زاویه دیگر باید گفت که اگرچه شاید این تنها تبعات اقتصادی تاخیر ارائه لایحه بودجه باشد اما تبعات سیاسی تاخیر ارائه لایحه بودجه بسیار بیشتر از تبعات اقتصادی است به طوری که این تاخیر و تصویب چند دوازدهم بودجه سال ۹۰ از نظر اجتماعی و جایگاه و پرستیژ سیاسی برای دولت گران تمام خواهد شد. چراکه نشانگر ضعف در تنظیم لایحه و برنامه‌های اقتصادی است.

ابتکار:رسانه‌ها و دیکتاتورها
«رسانه‌ها و دیکتاتورها»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی ابتکار به قلم فضل الله یاری است که در آن می‌خوانید،از روزی که"وائل غنیم" جوان مصری، در صفحه فیس بوک خود ، مردم مصر را به"میدان تحریر" قاهره فرا خواند تا علیه کشته شدن جوانی در شکنجه گاههای پلیس دیکتاتور، فریاد اعتراض سر دهند ۱٨ روز بیشتر نگذشت که خود دیکتاتور پله‌های کاخ استبدادش را یکی یکی پایین آمد و به سوی سرنوشت همه دیکتاتورهای دیر فهم و کند ذهن رهسپار شد.
در همه این سه هفته ای که مردم مصر، در میدان تحریر جمع شده بودند و علیه دیکتاتوری سی ساله مبارک شعار می‌دادند، ما هم ،صدها هزار کیلومتر دورتر از آن‌ها خود را در خیابان‌های قاهره ، سوئز و اسکندریه احساس می‌کردیم .
فریاد" ارحل" آن‌ها را به زبان فارسی می‌شنیدیم .از سر کار که به خانه می‌رفتیم،به مدد رسانه‌ها گویی به میدان تحریر قاهره قدم گذاشته بودیم . در کنار چادرهای برپا شده در این میدان استراحت می‌کردیم و گاه ،مانند آنان تا نیمه شب منتظر بودیم که ببینیم"السید الرئیس" با آن صورت تکیده و نگاهی که دیگر برق قدرت نداشت ،فارغ از هیاهوی سوت و کف هواداران، چشم در چشم دوربین‌ها بدوزد و مانند شیری که نقاب اعتماد به نفس بر چهره می‌زند اما از پاها می‌لرزد، بگوید که "می‌مانم" و البته خودش هم چندان به گفته هایش اطمینان نداشته باشد.
بعد به مدد همین رسانه‌ها مردم میدان را ببینم که کفش هایشان را بر سر دست می‌گیرند که یعنی"انتخابی دیگربرای دیکتاتور نیست و باید برود" و چهارساعت بعد ببینم که معاون همان رئیس جمهوری که انتخاب شده بود تا از اعتراضات بکاهد از دریچه همان رسانه‌ها بگوید که"رییس رفته است".
وقتی تحلیل گران انقلاب اسلامی ایران را در نبود این همه وسیله ارتباطی و تنها به واسطه دست به دست شدن نوارهای سخنرانی رهبری آن" انقلاب کاست" می‌نامند، طبیعی است که در زمانه تکنولوژی دیجیتال و عصر اینترنت هیچ انقلاب و تغییری بدون حضور عنصر رسانه امکان پذیر نباشد و این نقطه آغاز دشمنی متقابل دیکتاتوری و رسانه است .
همانکه در انقلاب مردم مصر به خوبی دیده شد. مردم مصر به دعوت اینترنتی جوانی به خیابان آمدند و با استفاده از رسانه‌های دیگر به این موضوع دامن زدند و در خیابان ماندند و برمطالبات خود اصرار کردند.
از آن سونیز دم و دستگاه دیکتاتور که کلید زیر ساخت‌های رسانه ای را در اختیار داشت در پی مقابله بر آمد و به جای اصلاح خود و جلب اعتماد ملت ، اینترنت و سیستم تلفن همراه را قطع کرد و در مقابل معترضین به تقویت مواضع رسانه ای خود پرداختند. اواسط کار بود که دستگاه دیکتاتوری فهمید که در جبهه رسانه ای شکست خورده است و از در گفتگو درآمد اما مثل همه دیکتاتورها دیر فهمیده بود .ماشین جنگی رژیم در باتلاق رسانه‌ها از کار افتاد و عملا به سنگری برای معترضین تبدیل شده بود.
داستان دیکتاتورها و رسانه‌ها از یک دشمنی متقابل حکایت می‌کند.دیکتاتوری مدت هاست ، فهمیده رسانه"دشمن" نیست که"انکار" اوست . به همین خاطر است در مواقع بحرانی کمر به قتل آن می‌بندد . از آن سو هم رسانه (به ویژه رسانه‌های امروزی)به دلیل افسون زدایی از قدرت و شفاف سازی فضای عمومی به دشمن شماره یک دیکتاتوری بدل شده است و کژدم وار بی آنکه کینه ای در وجودش باشد با طبیعت خود به جنگ این اختاپوس هزاردستان می‌رود.

آفرینش:مصر وآغازی دیگر در پایان مبارک
«مصر وآغازی دیگر در پایان مبارک» عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی آفرینش به قلم علی رمضانی است که در آن می‌خوانید؛زمانی که عمر سلیمان معاون رئیس جمهوری حسنی مبارک با قرائت بیانیه‌ای از تلویزیون دولتی مصر خبر استعفای مبارک و سپردن اداره کشور به شورای عالی نیروهای مسلح این کشور را اعلام کرد این نه فقط تظاهر کنندگان میدان آزادی (التحریر) مصر بودند که خویش را در مرحله ای نوین از پیروزی می‌دیدند بلکه ٨۵ میلیون مصری نیز وارددورانی جدید از حیات سیاسی خودو کشورشان شدند.
حیاتی که پس از گذشت سه دهه اقتدارگرایی مبارک و همچنین ۱٨ روز طاقت فرسا و مبارزه بی امان با اقتدارگرایی مبارکیسم دنبال شد و عملا وی را مجبور کرد تا استعفا دهد . در این میان باید گفت اینک مصر وارد دورانی جدید از گذار سیاسی شده است دورانی که از اقتدارگرایی مبارک رها شده و تا رسیدن به مردم سالاری تداوم خواهد یافت و پیامدهای سیاسی و اقتصادی خویش را در داخل و خارج مصر بر جا خواهد گذارد .
در این بین هر چند اکنون هنوز به طور مشخصی اعلام نشده است دوران گذار و شورای عالی نیرو های مسلح به ریاست محمد حسین طنطاوی وزیر دفاع این کشور تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری و پارلمانی چه برنامه هایی را برای اداره امور این کشور بعد از سرنگونی مبارک در نظر دارد، اما این روند مسلم است با انحلال پارلمان ، سنا ودولت و سایر نها های برجا مانده روبرو خواهد بود و مصر در دورانی انتقالی از نظر سیاسی قرار خواهد گرفت و حتی ممکن است قانون اساسی این کشور نیز در جهت خواست میلیون‌ها مصری تغییر یابد .
در این حال آنچه اکنون مهم می نماید تاثیر این انقلاب و جنبش مردمی در مصر بر خاورمیانه است چه اینکه دولت هاو حکومتهای بسیاری در خاورمیانه ساخت وبافتی همانند جمهوری مبارک داشته ا ند و اکنون نیز آنان در برابر تغییر در مصر قرار گرفته‌اند تغییری که این اقتدارگرایان را نیز می تواند تغییر دهد و آرایش سیاسی نوینی را در خاور میانه ایجاد کند .دراین میان باید منتظر ماند تا اثرات حرکت مصری‌ها بر خاور میانه آشکار تر شودو هم پیمانان مبارک را در منطقه از جمله خاندان سعودی را نیز در برگیرد .
آنچه مشخص است اینک خاور میانه و مصر اینک وارد دورانی جدید شده است دورانی که می تواند تعادل قدرت ومناطق نفوذ قدرت‌های بزرگ و قدرت های منطقه ای را تغییر دهد و اثرات سیاسی اقتصادی و فرهنگی بسیاری دراین منطقه بر جا گذارد و نوع نگاه به اسرائیل را در منطقه با تحولاتی چند روبرو سازد و ساخت های اقتدارگرای خاورمیانه ای را هم با شکاف‌های تازه ای روبرو کند و عملا خاور میانه نوینی را بنیان نهد .
در این راستا به نظر می‌رسد مصری‌ها هر چند اکنون با مشکلاتی نظیر فقر و دهها مشکل دیگر روبرو باشند اما مسلم است رویای داشتن زندگی بهتر در کشور خودو منطقه را پروراندند و اینک در مرحله ای حساس از تاریخ خود قرار گرفته اند مرحله ای که شاید این کشور خود پرچم دار شروعی تازه در خاور میانه گردد و با تکیه بر مردم سالاری اقتصاد ، سیاست و فرهنگ این منطقه با تحولاتی روبرو کند.

آرمان:قانون را معیار بدانیم
«قانون را معیار بدانیم»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی آرمان به قلم سید ‌حسین موسوی تبریزی است که در آن می‌خوانید؛ هیچ کس از بی‌نظمی و بی‌قانونی، خیری نمی‌ببیند. در زمان حیات حضرت امام(ره) بدون آن‌که کسی تقاضایی داشته باشد، ایشان دستور داد قانون اساسی بنویسد، مجلس تشکیل و نیز رئیس‌جمهور انتخاب شود؛ گرچه اگر این کار را هم انجام نمی‌دادند، مردم کوچکترین خواسته‌ای در این زمینه از ایشان نداشتند، اما قدرت امام(ره) این بود که دو ماه پس از پیروزی انقلاب بی‌نظمی‌ها را خاتمه دهد،
نظم را برقرار کند و پس از گذشت یک‌سال - یعنی اواخر سال ۱٣۵٨- از انقلاب هم قانون اساسی داشتیم، رئیس‌جمهور، مجلس و شورای نگهبان و شورای عالی قضایی - البته همه در قالب انتخابات - شکل گرفتند. نظم امور و قانون در ایجاد یک نظام اسلامی خوب و مطلوب موثر است، درعین حال لزومی ندارد که قانون در هر زمانی ایده‌آل باشد، بلکه ممکن است امروز ایده‌آل به نظر برسد و پس از مدتی نیاز به تغییر داشته باشد.
لذادیگر کسی نمی‌تواند بی‌نظمی کند، همه باید براساس نظم حرکت کنیم، قانون را معیار بدانیم؛ چراکه در چارچوب قانون است که حق مشخص می‌شود. بی‌نظمی در عملکردها و هم در گفتارها باید از بین برود یعنی از تهمت‌زدن‌ها، دفع حداکثری و جذب حداقلی پرهیز شود.
درجامعه‌ای که قانون رعایت نشود، جامعه به سوی تباهی سوق داده می‌شود، رعایت نکردن قوانین و مقررات حق و حقوق مردم نیز همین آثار را به دنبال دارد چراکه جامعه زود آسیب‌پذیر می‌شود.
حمایت:توسعه تجاری و سیاسی در سایه چشم انداز گسترش روابط ایران و ترکیه
«توسعه تجاری و سیاسی در سایه چشم انداز گسترش روابط ایران و ترکیه»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی حمایت است که در آن می‌خوانید؛عبدا... گل رییس جمهور ترکیه در پاسخ به دعوت رسمی محمود احمدی نژاد رییس جمهوری اسلامی ایران، وارد تهران شد و در فرودگاه مهرآباد مورد استقبال علی اکبر صالحی وزیر امور خارجه قرار گرفت‎.‎ترکیه در چند سال گذشته با تغییر رویکرد دیپلماسی خود روابط خود را با ایران و کشورهای عرب همسایه و همچنین کشورهای عرب حوزه خلیج فارس گسترش داده و از آن به عنوان توسعه همکاری و گفت و گو با کشورهای عربی نام برده است. ‏
اما به باور تحلیل گران مسائل ترکیه، وجود مشترکات دینی، تاریخی و فرهنگی و مشارکت در پیمان‌ های منطقه‌ای نظیر سازمان کنفرانس اسلامی، جنبش غیرمتعهدها (نم) و... سبب پیوند روابط و مناسبات دوستانه و عمیق دو کشور همسایه و مسلمان ایران و ترکیه شده است‎.‎
اتخاذ مواضع حمایتی ایران از لغو قانون منع حجاب و بعد هم رای عدم ‌انحلال دادگاه قانون اساسی ترکیه ، موجبات تثبیت قاعده‌ مندی روابط تهران و آنکارا را به همراه داشته است.‏
رشد موازی و ارتقای همگام روابط ترکیه با جهان اسلام و حوزه یورو در کنار‌ گذار از بحران اقتصادی بی ‌سابقه سال ۲۰۰۵ تنها یکی از زمینه‌های عمده رشد و پیشرفت اقتصادی کم ‌‌سابقه ترکیه در سال‌های اخیر بوده است‎.‎
موضوع برنامه صلح آمیز هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران و تلاش ترکیه برای میانجی‌گری در آن نیز از دیگرسرفصل‌های همکاری دو کشور است‎.‎
ترکیه تلاش کرده نقش میانجی میان ایران و کشورهای ۱+۵ را بازی کند. این نقش زمانی اهمیت پیدا کرد که آنکارا به همراه برزیل به عنوان دو یاریگر منطقه ای و فرامنطقه ای در کنار ایران وارد مذاکراتی شدند که منجر به صدور بیانیه تهران شد. هر چند گروه موسوم به '۱+۵' عملا به این توافق واکنش نشان نداد اما ترکیه گام به گام وارد برنامه هسته ای ایران شده تا جایی که مذاکرات اخیر ایران و این گروه در استانبول ترکیه برگزار شد‎.‎
ترکیه که در مقطع دو ساله ۲۰۰٨ تا ۲۰۱۰ به عنوان عضو غیر دایم در شورای امنیت سازمان ملل حضور داشت، تلاش فراوانی را در تعدیل فضای یک‌ جانبه علیه ایران در این شورا از خود نشان داد و در این مسیر، مخالفت خود را با صدور قطعنامه ۱۹۲۹ در شورای امنیت سازمان ملل اعلام کرد‎.‎
در سند استراتژی امنیت ملی ترکیه در سال ۲۰۱۰، در ارتباط با برنامه هسته ای ایران نیز بحث حمایت از مذاکرات مربوط به حل دیپلماتیک این مساله مطرح است. ترکیه بر اساس نگرش نوین سیاست خارجی خود تمایل دارد یاریگری باشد که توان حل و فصل مسائل را داشته و نقشی کلیدی را عهده دار شود‎.‎
از همین رو عبدا.... گل رییس جمهور ترکیه ایران و ترکیه را دو کشور بزرگ، مهم و قدرتمند منطقه خواند و افزود: دو کشور در صدد گسترش روابط همه جانبه بین خود هستند‎.‎
رییس جمهور ترکیه در مورد توسعه روابط ایران و ترکیه در سال‌های اخیر و ارزیابی سفر خود به ایران گفت: روابط ترکیه و ایران به عنوان دو کشور همسایه در سال‌های اخیر توسعه چشمگیری یافته است، ولی مناسبات این دو کشور در حال حاضر در ورای روابط همسایگی قرار دارد و این مساله اهمیت فراوانی دارد‎.‎
وی با اشاره به این که روابط ایران و ترکیه ریشه در تاریخ دارد، گفت: مرزهای مشترک دو کشور از سال ۱۶٣۹ میلادی تاکنون تغییر نیافته است و این نیز نمونه ای منحصر به فرد در جهان است‎.‎
عبدا.... گل افزود: ایران و ترکیه دو کشوری هستند که با احترام متقابل با یکدیگر برخورد می کنند و محتوا و سطح روابط دو کشور نیز برهمگان آشکار است‎.‎
در نتیجه‎ ‎هر دو کشور ایران و ترکیه از موقعیت خاص استراتژیک در منطقه برخوردارند که این موقعیت، مرهون جغرافیایی است که در آن قرار دارند؛ ایران پل ارتباطی ترکیه به شرق و ترکیه پل ارتباطی ایران به غرب به شمار می رود‎.‎
‎ ‎در این میان،، رسیدن به تراز تجاری ٣۰ میلیارد دلاری طی چهار سال آینده، انتخاب سال ۲۰۰۹ به ‌عنوان سال فرهنگی ایران و ترکیه از سوی عبدا.... گل و محمود احمدی ‌نژاد، تاکید بر حق مسلم ایران در بهره‌ گیری از فناوری صلح آمیز هسته‌ ای و حل بحران موجود بر پایه دیپلماسی و حمایت از عضویت ایران به‌عنوان عضو غیردایم شورای امنیت در سال ۲۰۰۹ ـ ۲۰۱۰ در کنار توافقات اقتصادی و تجاری تنها گوشه‌ای از انگاره‌ هایی است که سبب افزایش همکاری‌ها و احیای روابط استراتژیک میان تهران و آنکارا شده است

دنیای اقتصاد:معمای پس‌انداز، سرمایه‌گذاری و رشد در اقتصاد ایران
«معمای پس‌انداز، سرمایه‌گذاری و رشد در اقتصاد ایران»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی دنیای اقتصاد به قلم دکتر سید احمد میرمطهری است که در آن می‌خوانید؛کامیابی اقتصادی هر کشوری در تدوین و اجرای سیاست‌های ملی مناسب و بجا می‌باشد و تحقق رشد اقتصادی متضمن تجهیز منابع مالی و انباشت سرمایه از طریق افزایش حجم پس‌انداز ملی و ازدیاد میزان سرمایه‌گذاری‌ها است.
درک رابطه بین پس‌انداز و سرمایه‌گذاری از این جهت مهم است که هر دو رابطه‌ای مستقیم و موثر با رشد اقتصادی دارند. اما به خاطر داشته باشیم آنچه در پس‌انداز تعیین کننده است درآمد و ثروت بوده و آنچه در سرمایه‌گذاری تاثیر دارد سودآوری و ریسک است. اینها به طور جدی با یکدیگر متفاوت هستند. در اقتصادهای بسته‌ای مانند اقتصاد ایران حجم پس‌انداز ملی با میزان سرمایه‌گذاری‌ها باید برابر باشد. اگر سرمایه‌گذاری‌ها را می‌خواهیم افزایش دهیم پس‌انداز ملی هم باید افزایش یابد و بالعکس. در برنامه پنجم توسعه تحقق اهداف برنامه متکی به رشدی برابر هشت درصد در سال می‌باشد که این میزان رشد در سند چشم‌انداز پیش‌بینی شده است. واقعیت بخشیدن به این رشد موکول به تجهیز منابع پس‌اندازی کشور اعم از خصوصی و عمومی یا به عبارتی پس‌انداز ملی است تا سرمایه‌گذاری‌ها عملی شود.
هر چقدر بخواهیم بیکاری به طور جدی متوقف و کاهش یابد و سطح درآمد‌ها زیاد شود افزایش حجم پس‌اندازها در اقتصاد ایران یک باید است. اخیرا در خبرها آمده است که در نظرسنجی‌ای که بانک مرکزی برای یک دوره شش ماهه، از اول اسفند ۱٣٨۷ تا پایان مرداد ۱٣٨٨ از جامعه شهری به عمل آورده، از جمله پرسش‌ها دلیل نداشتن حساب بانکی است و ۶۴ درصد جامعه آماری مورد بررسی در پاسخ گفته‌اند که «پولی نداریم که در حساب‌های بانکی بگذاریم» که این جواب همراه با کسری بودجه خانوار براساس آمارهای منتشر شده توسط مرکز آمار ایران در سال ۱٣٨۹ در زمینه نتایج بررسی بودجه خانوار در سال ۱٣٨٨ گویای پایین آمدن سطح درآمد خانوار است که بازتاب آن تقلیل پس‌انداز خصوصی است و معمولا در چنین مواردی افراد با پس‌انداز منفی که همان استفاده از وجوه پس‌اندازی قبلی است، سعی در حفظ میزان مصرف خود می‌نمایند و برآیند نهایی تقلیل بیشتر حجم پس‌انداز خصوصی است.
مشکل کمبود پس‌انداز مختص ایران نیست و بسیاری از کشورهای جهان با این پدیده مواجه هستند؛ اما نکته در این است که در چنین شرایطی و برای جبران این کاستی معمولا دولت‌ها از طریق افزایش سرمایه‌گذاری‌های عمومی سعی در پر کردن خلأ حضور بخش‌خصوصی دارند و چون نفت بخش موثر و راهبر در توسعه اقتصادی ایران است افزایش حجم سرمایه‌گذاری‌ها در صنعت نفت اعم از پتروشیمی، گاز و استخراج نفت اهمیت زیادی می‌یابد.
اما زمزمه‌های کسری بودجه دولت و اعلام عدم تحقق بخشی از درآمدهای مالیاتی در سال جاری و ترجیح تامین بودجه جاری به جای عمرانی و همچنان مهیا نبودن بودجه سال ۱٣۹۰ و عدم اطلاع از سرمایه‌گذاری‌های دولت در سال آتی و مشکلاتی که متصدیان امور نفتی کشور در اجرای سرمایه‌گذاری‌های خود بعضا به رسانه‌ها اعلام کرده‌اند جای تامل دارد.
در ابتدای این سرمقاله اشاره به تدوین و اجرای سیاست‌های مناسب و بجا شد و اینجا این اشاره اهمیت خود را نشان می‌دهد که افزایش سطح درآمدی اقشار مختلف جامعه از طریق ازدیاد میزان سرمایه‌گذاری‌ها یک ضرورت و افزایش حجم پس‌انداز ملی یک باید است. سخن آخر آنکه ایجاد فضای کسب و کار مساعد موکول به اعمال سیاست‌های مالی مناسب و با ثبات و به کارگیری انگیزه‌های مالی و مالیاتی و اصلاحات در بازار سرمایه و رونق سرمایه‌گذاری خارجی است. فراموش نشود که اصلاح ساختار اقتصاد ایران با اجرایی شدن قانون هدفمندی یارانه‌ها تمام نمی‌شود، بلکه این آغاز راه برای دیگر اصلاحات ضروری در اقتصاد کشور است.

جهان صنعت:نوسان در پیش‌بینی‌
«نوسان در پیش‌بینی‌»عنوان سرمقاله‌ی روزنامه‌ی جهان صنعت به قلم مریم باستانی‌ است که در آن می‌خوانید؛ نرخ تورم شاخصی است که به متغیرهای اقتصادی بستگی دارد، برخی کارشناسان معتقدند که رابطه مستقیمی با پایه پولی دارد. در ایران آنچه نرخ تورم را بر شاخص‌ها می‌نشاند، بررسی تغییرات ٣۵۹ قلم کالا و خدمات در یک دوره زمانی است که در گروه‌های مختلف دسته‌بندی می‌شود. از گروه خوراکی‌ها و آشامیدنی‌ها گرفته تا کالای با دوامی مثل مسکن. از آنجا که حجم واردات کشور طی سال‌های اخیر رو به افزایش گذاشته و تنها در سال ٨٨ حدود ۵۵ میلیارد دلار گزارش شده از همین روبخشی از تورم کشور می‌تواند وارداتی باشد.
از سوی دیگر تصمیم‌های دولت در هر سال مالی از جمله میزان رشد بودجه و تبدیل درآمد‌های ارزی به ریال از دیگر عواملی است که منجر به افزایش پایه پولی و در نتیجه نرخ تورم می‌شود. بجز متغیرهای یاد شده عرضه و تقاضا رکن اصلی نرخ تورم را بازی می‌کند که می‌تواند سرنوشت شاخص تورم را در یک سال تغییر دهد. این متغیرهای ثابت در هر اقتصادی است اگر به این متغیرها شرایطی مثل اجرای یک جراحی بزرگ مثل هدفمند کردن یارانه‌ها را هم اضافه کنیم، بی‌تردید نمی‌توان پیش‌بینی کرد که نرخ تورم در سال آینده چه میزان خواهد بود.
با این حال آقای بهمنی، رییس کل بانک مرکزی در اظهارات اخیر خود عنوان کرده که نرخ تورم سال آینده ۱٣ درصد خواهد بود. اگر این اظهارات آقای رییس کل را به حساب شکستن جو تورم انتظاری بگذاریم، شاید بهتر بود آقای رییس کل نرخی را نزدیک به پیش‌بینی‌های قبلی خود اعلام می‌کرد چراکه ایشان وعده داده بود که نرخ تورم تا پایان امسال هفت درصد می‌شود. اگرچه این نرخ محقق نشد اما فاصله بین پیش‌بینی نرخ تورم هفت درصدی تا ۱٣ درصدی شش درصد است.
بنابراین از کسی که سکان سیاست‌گذاری پولی و مالی کشور را برعهده دارد، انتظار می‌رود که حداقل در پیش‌بینی‌های خود تا به این حد نوسان نداشته باشد.

منبع: جام جم آنلاین


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست