یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

مصر، ایران و جنبش سبز


فرزام بنایی


• آیا غیر از مرگ موسوی و کروبی علاج دیگری برای بیرون آمدن از این بحران وجود ندارد؟ آیا با مرگ یا حبس این دو تمام آرمانها و امیدهای ۷۰ میلیون ایرانی برای فردای بهتر از بین خواهد رفت؟ پس چطور شد که مردم در مصر و تونس بدون کمک رهبران مشخصی به پیروزی رسیدند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ٣ اسفند ۱٣٨۹ -  ۲۲ فوريه ۲۰۱۱


روز جمعه ۲۲ بهمن ساعت ۴ بعد از ظهر به وقت لندن خبری پخش شد که بدون شک رنگ از روی بسیاری از حاکمان در خاورمیانه و ایران را پراند. حسنی مبارک ژنرال ارتش و ریس جمهور مصر یکی از قدرت مند‌ترین کشور‌ها خاور میانه پس از ۳۰ سال حکومت دیکتاتوری استعفا داد. ۱۸ روز مقاومت و جانفشانی مردم مصر که در مقابل حمله‌های وحشیگرانه ماموران حکومتی ذره‌ای عقب نشینی نکردند عاقبت به بار منزل نشست. شباهتهای بسیار زیادی بین رفتار ماموران حکومتهای مصر و ایران در مقابله با مردم وجود داشت. راه اندازی تظاهرات نمایشی حامیان دولت، حمله لباس شخصی‌ها به مردم، بازداشت خبرنگاران خارجی، زیر گرفتن مردم متعرض توسط اتومبیل های پلیس، تهدیدهای پی در پی مقامات ارتش و ‎پلیس، همه اینها داستانی آشنا برای ما ایرانیان است. شاید در منطقه‌ی خاورمیانه کمتر کشوری این‌چنین از نظر سیستم سیاسی، نظامی و امنیتی به ایران شبیه باشد در قسمت اول به طور بسیار خلاصه به این تشابهات نگاهی می‌افکنیم.

سیستم سیاسی

مبارک جمعاً ۳۰ سال بر مصر حکومت کرد. در سال ۲۰۰۵ او برای پنجمین بار متوالی به مقام ریاست جمهوری رسید. سیستم سیاسی مصر از یک پارلمان که دارای ۴۵۴ نماینده که ۱۰ نفر توسط ریس جمهور و مابقی با انتخابات عمومی انتخاب می‌گردد. در اخرین انتخابات مجلس حزب دموکراتیک وطن که مبارک ‍ریس آن است ۷۲ ٪ آرا یعنی ۳۳۰ کرسی را در اختیار گرفت. از سال ۱۹۸۰ مصر دارای یک مجلس مشورتی نیز می‌باشد که از ۲۶۲ عضو ان ۷۷ نفر توسط ریس جمهور و مابقی با انتخابات عمومی انتخاب می‌شوند. انتخاب نخست وزیر، فرماندهان ارتش- پلیس و در مواقع ضروری انحلال مجلسین نیز جزوه اختیارات نامحدود ریس جمهور است. در واقع ریس جمهور به هیچ قدرتی پاسخگو نیست و این را می‌توان با قدرت رهبر در حکومت ایران شبیه دانست.

از سال ۱۹۶۷ و بعدها دوباره پس از وقفه‌ای کوتاه از سال میلادی ۱۹۸۱ قانونی موسوم به قانون وضع اضطراری بر مصر حاکم است. این قانون به پلیس امنیتی اجازه می‌دهد بدون حکم دادگاه به تفتیش منازل مردم، دستگیری مظنونین و نگهداری آنان در زندانها بدون نیاز به هر گونه حکم قضایی وامکان دسترسی به وکیل اقدام کند. سازمان جهانی بر علیه شکنجه، عفو بین الملل و نهادهای حقوق بشر صدها مورد شکنجه و مرگ زندانی‌ها را در زندانهای مصر ثبت و گزارش کرده‌اند. وضعیت حقوق بشر در مصر را هم می‌توان چیزی در ردیف ایران دانست با این فرق که آزادی‌های اجتماعی در مصر به مراتب بیش از ایران می‌باشد. دولت مصر در کل سکولار و قانون اساسی به جدایی دین از سیاست تاکید دارد. اساساٌ یکی از سیاستهای اصلی دولت مبارک سرکوب شدید گروه‌های تندروی اسلامی مانند اخوان المسلمین بود. در نتیجه مواردی مانند حجاب اجباری، جدا سازی مردان و زنان در مراکز آموزشی، مخالفت با استفاده و پخش موسیقی وغیره که یکی از دغدغه‌های حکومت ایران می‌باشد در مصر وجود ندارد.

سیستم نظامی- امنیتی

ارتش مصر متشکل از حدوداٌ ۴۵۰ هزار نفر پرسنل می‌باشد و یکی از قویترین ارتش‌های خاورمیانه را تشکیل می‌دهد. هزاران مستشار نظامی امریکایی و اروپایی در آموزش و تجهیز ارتش مصر فعالیت می‌کنند. در سالهای اخیر کمکهای نظامی امریکا به ارتش مصر به بیش ٣.۱ میلیارد دلار رسید که حدودآ برابر با ۲۵٪ بودجه کل ارتش مصر می‌باشد و آن کشور را در ردیف دوم دریافت کمکهای نظامی امریکا بعد اسراییل قرار می‌دهد. ارتش ایران را حدود ۵۵۰ هزار نفر و سپاه پاسداران را ۱۲۰ هزار برآورد می‌کنند بنابراین نفرات نیروهای مسلح ایران بیش از مصر می‌باشد. مرکز تحقیقات صلح در استهکلم بودجه سالیانه نظامی ایران را ۱۰ میلیارد دلار برآورد می‌کند. مصر همچنین دارای ۳۶۰ هزار نفر نیروی امنیتی و شبه اطلاعاتی بود که آنها را با اعضای وزارت اطلاعات، بسیج و لباس شخصیها در ایران می‌توان در یک ردیف قرار داد. جالب این که ارتش در مصر نیز به مانند سپاه پاسداران در ایران در بسیاری از پروژه‌های اقتصادی فعالیت دارد.

جنبش سبز

یکی از بزرگترین مشکلات در ایران و شاید بتوان گفت در کشورهای جهان سوم فرهنگ عدم گفتگو و حل مشکلات با صحبت و تبادل افکار است. از ابتدای زندگی در محیط خانواده، مدارس و کار به ما آموزش می‌دهند که مطیع و فرمانبر باشیم سئوال کم کنیم و بیشتر پذیرا باشیم. کمتر مشکلی است که با آرامش و گفتگوی آرام و منطقی حل شود. متاسفانه این پدیده شوم در بسیاری از روابط انسانی، اجتماعی و سیاسی ما سایه افکنده است و ریشه‌ی بسیاری از مشکلات ما ایرانی‌ها است. حل بسیاری از مشکلات از ابتدا با خشونت و تهدید آغاز و هنگامی که تمام راهها را آزمودیم و دیگر هیج امیدی و چاره‌ای نمانده راضی به گفتگو می‌شویم، یعنی تبادل افکار و آگاهی از مشکلات و دیدگاهای همدیگر به جای انکه اولین مرحله در پروسه حل اختلافات ما باشد به آخرین مرحله منتقل می‌شود. متاسفانه در رفتارهای سیاسی حاکمان نیز این روش غلط نهادینه شده است. اعتراضات بعد از انتخابات تقلبی به شدیدترین وجه ممکن سرکوب و هزاران مورد تهمت و تهدید حواله مردم می‌شود. در مجلس، نمازهای جمعه و رادیو و تلویزیون فریاد موسوی و کروبی اعدام باید گردد سر داده می‌شود. راستی چرا این همه فریاد مرگ و نابودی و ویرانی؟ آیا غیر از مرگ موسوی و کروبی علاج دیگری برای بیرون آمدن از این بحران وجود ندارد؟ آیا با مرگ یا حبس این دو تمام آرمانها و امیدهای ۷۰ میلیون ایرانی برای فردای بهتر از بین خواهد رفت؟ پس چطور شد که مردم در مصر و تونس بدون کمک رهبران مشخصی به پیروزی رسیدند. مبارک هنگام سرنگونی هم از حمایت امریکا برخوردار بود وهم ۸۰۰ هزار نفر ارتش و نیروهای امنیتی را در اختیار داشت زندانهایش هم پر از زندانیان سیاسی بود.

انتظار این بود که رهبران حکومت ایران که این همه برای کشورهای دیگر از جمله مصر نسخه می‌پیچند و احمدی‌نژاد دم از مدیریت جهانی می‌زند حداقل کمی هم از آن مدیریت را در کشور خودشان پیاده و بعد سعی در راهنمایی سایر ملل می‌کردند. بهترین مدیریت آنها فرستادن گروهی مزدور با موتورسیکلت، باتوم برقی و چاقو برای سرکوب معترضان بوده و هست.

بی‌شک حکومت ایران به شدت احساس خطر نموده و می‌دانند که در شکننده‌ترین موقعیت خود قرار دارند و با کمی جانفشانی و مقاومت مردم احتمال سقوط آنان بسیار بالا است. عوامل دیگری نیز در سقوط رژیم موثر هستند که از جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

ـ تحریمها، مشکلات بانکی، بیکاری، تورم، فساد اداری وسیاسی پایه‌های حکومت را ضعیف کرده است.

- روحیه بد و ریزش نیروهای وفادار امنیتی: نسبت به سال بیش بسیاری از نیروهای هوادار و امنیتی رژیم متوجه بی‌فایده بودن سرکوبها شده‌اند و سعی در فاصله گرفتن از این حکومت هستند. انگیزه ډفاع از نظام عملاً بی‌معنی شده است. حکومتها در موقعی سقوط می‌کنند که دفاع از کشور یا ایدیولوژی تبدیل به دفاع از شخص می‌شود. در ایران این دفاع از اسلام و انقلاب تبدیل به دفاع از چند نفر سران حکومت تنزل پیدا کرده است.

- اعتماد جامعه بین‌المللی و سیاستمداران جهان به توانایی حکومت ایران به شدت کم شده است. روزی نیست که روزنامه‌ها و کانالهای تلویزیون در اروپا و امریکا خبری در مورد حکومت ایران منتشر و پخش نکنند. هیچگاه در افکار عمومی مردم دنیا خامنه‌ای و احمدی‌نژاد تا به این حد منفور نشده بودنند.

- مردم از سالها پیش و همچنین بسیاری درخود دستگاه حاکمیت به ناتوانی اداره کشور با سیستم فعلی پی برده‌اند و به دنبال آلترناتیو می‌گردند.

- تهدیدهای حکومت مخصوصاً پس از جریانات مصر و تونس کارایی و اثرات خود را در بین مردم از دست داده است. در ۱/۵ سال گذشته شاید بیش از صد بار از فرمانده سپاه تهران تا نماینده‌های ریز و درشت مجلس و مسئولین قوه قضایی تهدید به بازداست و محاکمه‌ی کروبی و موسوی کرده‌اند. توجه به این نکته مهم است که این حکومت توانست کسانی مانند ابطحی معاون خاتمی و بهزاد نبوی رابه راحتی به زندان بفرستد ولی چنان ترس و وحشتی از واکنش مردم دارند که تاکنون جرات دستگیری موسوی و کروبی را نداشته‌اند. ادامه تظاهرات در ۲۵بهمن و ۱ اسفند که اثرات روانی آن بر حاکمان به مراتب بیش از اعتراضات سال پیش بود هم بشدت بر نگرانی و ترس آنها از مردم افزود است.

مبارزه

تهدید در روانشناسی یکی از شیوه‌های موثر ولی کوتاه مدت می‌باشد. اصولا انسان از چیزهایی می‌ترسد که به آنها آگاهی کمی دارد. بارها می‌شود که انسانها از راهی در روز به راحتی گذر می‌کنند ولی در تاریکی شب از همان راه وحشت می‌کنند. پایه تهدید بر مبنای ایجاد جو عدم اطمینان از اقدام بعدی است. البته تهدید همیشه زیاد ولی به عمل که می‌رسد محدود است. بسیاری از تهدیدهای حکومتی توخالی، بلوف وبدون پشتوانه و بیشتر بر اساس جنگ روانی می‌باشد. نمونه‌های فراوانی از این روش را در ایران سراغ داریم برای نمونه بعد از اعتراضات سال گذشته می‌توان به دستگیری دولتمردان قبلی و اجازه چاپ عکسهای رنگ پریده آنان در رسانه‌های دولتی، انتشار عمدی جنایات بازداشتگاه کهریزک برای ایجاد وحشت (چه شد که خامنه‌ای دلش به حال زندانیان کهریزک سوخت و دستور بستن آن را داد ولی سایر زندانهای سیاسی هنوز بر جا هستند)، درز عمدی اخبار و عکس‌های شکنجه‌ی برخی از زندانیها از زندان‌ها به بیرون که با انگیزه‌ی ترساندن مردم، بمباران تهدید در نماز جمعه‌ها، اخبار و روزنامه‌های دولتی و غیره را می‌توان ذکر کرد. مردم مصر و تونس گول این بلوف‌ها را نخوردند و پیروز شدند. در ایران ترس حکومت از مردم به مراتب بیشتر از ترس مردم از حکومت است ولی حکومت با کنترل ابزارهای زیاد تبلیغاتی از قبیل رادیو وتلویزیون امکان مانور بیشتری دارد و سعی در نشان دادن فیگورهای اقتدار دارد. بدون شک حکومت تا روز آخر حیات خود به این تهدیدهای تکراری ادامه خواهد داد و هرچه بیشتر احساس خطر کنند تهدیدها هم بیستر خواهد شد.

مورد دیگر که می‌بایستی به آن توجه این است که تغییر حکومت نیاز به مقاومت، از خود گذشتکی و رشادت دارد. مردم ایران همه این خصوصیات را دارا می‌باشند و آماده تغییر حکومت و ایجاد زندگی و فردای بهتری برای خود و نسل‌های آینده این سرزمین هستند. ولی همزمان با تظاهرات خیابانی که بسیار مهم و کارساز است می‌بایستی اعتصاب عمومی راهم در تمام ارگانهای دولتی و مخصوصاً صنعت نفت تدارک دید. حکومت قادر به سرکوب در چند جهت نیست. تظاهرات و اعتصابات باید مداوم و پی در پی باشد. این مقاومت در مصر ۱۸ روز طول گشید. در زمان انقلاب ایران بیش از ۸ ماه مردم در خیابانها مقاومت کردنند. هر کسی که کمی از لوجستیک اطلاع داشته باشد می‌داند که برای حکومت ایران از نظر تدارکاتی کار آسانی نیست که هزاران نفر نیروی امنیتی را از قسمتهای مختلف جمع کرده و به خیابانها گسیل کند. هماهنگی این نیروها نیاز به تلاش بسیار زیادی دارد برای مثال تدارک حمل ونقل، فرماندهی، عوض کردن شیفت‌ها، تامین بیسیم، اسلحه، غذا وغیره کاری است بس سنگین. به این دلایل برای جنبش اعتراضات و اعتصابات متوالی و پی در پی امری حیاتی است و رمق را ازاین حکومت خواهد گرفت و آنها را ضعیف خواهد کرد. هرگونه وقفه در این مورد به نفع حکومت و باعث تجدید قوای آنان خواهد شد. اشتباه استراتژیکی که موسوی و کروبی در سال پیش کردند این بود که در اوج اعتراضات و در حالی که مردم آماده‌ی هر گونه جانفشانی بودنند آنها را دعوت کردنند که دست از تظاهرات خیابانی بردارند. جنبش درس خود را یاد گرفته و این با همان اشتباه را تکرار نخواهد کرد.

همچنین می‌بایستی سعی در جذب هرچه بیشتر نیروهای سپاه و بسیج به سمت مردم را کرد این فکر که هر کس سپاهی یا بسیجی است پس گناهکار می‌باشد اشتباه است. بسیاری از این افراد مخالف و تحت شرایطی به سمت حکومت گرایش پیدا کرده‌اند و بسیاری از انان در سرکوب مردم نقشی ندارند. بایستی به انها اطمینان داد که سرنوشت انان وابسته به خامنه‌ای و احمدی نژاد نیست و در یک حکومت دموکراتیک جامعه‌ی مرفه. زندگی بهتر و مردم شادتری را خواهیم داشت.

مردم نباید منتظر قهرمان و یا رهبری باشند که آنان را هدایت کند. در عصر اینترنت نیاز چندانی به اینگونه هدایت نیست. البته بعضی از ایرانیان خوشنامی که در خارج از کشور زندگی می‌کنند ودر محدودیت کمتری برای فعالیت‌های سیاسی نسبت به ایران دارند می‌توانند تا اندازه‌ای نقش هماهنگ‌کننده را ایفا کنند.

خواسته‌های مردم بایستی شفاف و روشن باشد. استعفای خامنه‌ای، استعفای احمدی‌نژاد، تشکیل یک گروه ۱۰ نفره از افراد مورد اطمینان مردم برای اداره کشور تا زمان انتخابات آزاد برای قانون اساسی جدید، انتخابات آزاد برای تعیین نمایندگان مجلس و ریاست جمهوری از حداقل خواسته‌های مردم است.

فرزام بنابی
محقق و مدرس دانشگاه


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست