اهمیت ۲۵ بهمن در فرآیند جدید مبارزه
و وظیفه ی نیروهای سکولار و جمهوری خواه در قبال آن
جلال رستمی
•
جنبش آزادیخواهی مردم ایران از ۲۵ بهمن ماه وارد فاز جدیدی گردیده. این فاز جدید با توجه به روند رو به رشد جنبش های آزادی خواهانه و ضد دیکتاتوری که در کشورهای عربی در جریان است، باعث ایجاد تغیر و تحول جدی در صف بندی نیروهای جنبش سبز، شعارها و سطح مطالبات آن، وهمچنین تغیرات جدی در صف بندی نیروهای سرکوبگر خواهد شد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
٣ اسفند ۱٣٨۹ -
۲۲ فوريه ۲۰۱۱
زمانی که خامنه ای و اراذلان واوباشان او سرمست از سرکوب جنبش سبز بودند و خامنه ای دم از واکسینه شدن حکومت در مقابل فتنه می زد. حضور گسترده ی مردم در 25 بهمن، در خیابان ها ضربه ی بزرگی به این تصور و ارزیابی آنها وارد ساخت. و به آنها نشاد داد که این طوفان را »باز سر ایستادن« نیست.
به همین دلیل بود که درگرما گرم خط و نشان کشیدن های جناح های حکومتی علیه یکدیگر برسر تقسیم قدرت وغنایم، بطور ناگهانی و خود جوش، اتحادی نانوشته، سریع، عصبی و برافروخته علیه موسوی و کروبی و خیزش دوباره ی مردم شکل گرفت. اما از آنجایی که این اتحاد نانوشته برای سرکوب مخالفین می تواند زمنیه ی بیشتری را برای تحرک جناح احمدی نژاد در بستن دهان مخالفین و تصفیه حسا ب های جناحی آماده سازد. خیلی سریع بیش از آنچه انتظارمی رفت شکسته شد. این شکست رامی توان درنطق احمد توکلی وعلی مطهری درجلسه ی مجلس، دراول اسفند به روشنی دید. 1
شدت سرکوب وعواقب آن برای کل رژیم با توجه به تحولات اخیر در کشورهای عربی از یک طرف و خیز جناح نظامی - امنیتی احمدی نژاد به بهانه این خطر و بدست گرفتن ابتکار عمل برای به زانو درآوردن مخالفین و تصفیه حساب های داخلی از طرف دیگر، یکی از چالش های جدی است که در مقابل حکومت و رهبر آن خامنه ای، قرار دارد.
جنبش آزادیخواهی مردم ایران از 25 بهمن ماه وارد فاز جدیدی گردیده. این فاز جدید با توجه به روند رو به رشد جنبش های آزادی خواهانه و ضد دیکتاتوری که در کشورهای عربی در جریان است، باعث ایجاد تغیر و تحول جدی در صف بندی نیروهای جنبش سبز، شعارها و سطح مطالبات آن، وهمچنین تغیرات جدی در صف بندی نیروهای سرکوبگر خواهد شد.
جنبش سبز تا می تواند باید حلقه ی محاصره را بر حکومت به اشکال مختلف، از جمله ادامه ی اعتراضات خیابانی به مناسبت های مختلف وهمچنین آغاز اعتصابات، تنگ تر نماید. بدون اعتصاب معلمین، کارمندان و کارکنان اداره های دولتی، بدون اعتصاب کارگری بخصوص کارگران صنعت نفت، اعتراضات خیابانی بدون پشت و پناه خواهند بود. نباید فرصت برنامه ریزی و کشیدن نقشه ی سرکوب را به رژیم لومپن ها همانند وقایع بعد از کودتای انتخاباتی داد. اگر در آن زمان جنبش ملیونی عظیم در خیابان باقی می ماند و با اعتصاب ها نیز حمایت می شد. شاید حکومت هیچگاه فرصت چنان سرکوبی را پیدا نمی کرد که بعدها پیدا کرد.
قدرت سرکوب اراذل واوباش و لومپن ها بسیار شکننده تر از آنست که نشان می دهد. اختلاف اجتناب ناپذیر جناحی در داخل حکومت، شکنندگی این سرکوب ها را تسریع بخشیده و آنرا ناکارآمدتر خواهد ساخت. آنچه تاکنون مشخص است این است که خامنه ای نخواهد توانست فرای دو جناح در حاکمیت باقی بماند. روند تحولات برای بازی ها ی جناحی به سر آماده تکیه ی هر چه بیشتر به نیروهای امنیتی و نظامی از طرف خامنه ای در مقابله با جنبش مردم اجتناب ناپذیر است. تاکتیک "یا با ما و یا علیه ما" تاکتیکی است برای یکدست سازی حاکمیت و پیشبرد سرکوب در این مرحله که رژیم جمهوری اسلامی بدان نیاز جدی دارد و همچنین فرصتی است برای به زانو در آورن نیروهای متزلزل شده ی درون آن.
جنبش آزادی خواهی سبز مردم ایران با فراخوان 25 بهمن وارد خیابان ها گردیده است. هرگونه تزلزل و سستی، یا عقب نشینی، هر نوع کوتاه آمدن از مطالبات تاکنون شناخته شده ی جنبش اعتراضی مردم، می تواند زمینه را برای سرکوب جدی دوباره ی آن توسط حکومت اراذل و اوباش فراهم کند. سرکوب این جنبش نه تنها تاثیرات منفی بر مبارزات آزادیخواهانه ی مردم ما برای سال های طولانی خواهد گذاشت، بلکه جنبش های آزادیخواه و سکولار در کشور های عربی – اسلامی منطقه نیز، از تاثیرات منفی آن بی نصیب نخواهند ماند.
من براین باور بوده وهستم که:
"مدل جمهوری اسلامی ایران بخصوص بعد از سرکوب خونین جنبش سبز (1388) برای روشنفکران و تقریبا اقشار وسیعی از طبقه ی متوسط در کشورهای اسلامی منطقه، شکست خورده است."2 البته هنوز زمان زیادی لازم است که بشود گفت سرانجام تحولات در کشورهای عربی به کجا خواهند انجامید. اما یک چیز از هم اکنون مشخص است. از فرآیند این تحولات مدل جمهوری اسلامی بیرون نخواهد آمد. کما اینکه می بینیم هیچکدام از رهبران گروه های اسلامی در این کشورها حتا نمی خواهند با خمینی مقایسه شوند چه رسد با خامنه ای که جای خود دارد. به همین دلیل خونی که دوباره جنبش های ضد دیکتاتوری در شمال افریقا در رگ های جنبش سبز دوانده است می رود که با آغاز مجدد حرکت های اعتراضی در ایران، خود به این جنبش ها یاری رسانده و باعث تقویت آنها شود. به همین دلیل آغاز خیزش دوباره ی مردم ما در 25 بهمن و تداوم این خیزش تا رسیدن به نتیجه، از اهمیتی دوچندان برخودار خواهد بود. 1- این خیزش آغاز فرایند جدیدی ازمبارزه ی "ضد دیکتاتوری مذهبی" مردم ایران است و 2- این خیزش مجدد مسلما همانند اولین خیزش آن درسال 1388 جز موثرترین حرکت های ضددیکتاتوری مذهبی در منطقه نیز خواهد بود. به این خاطراست که وظیفه ی نیروهای سکولار و جمهوری خواه در قبال جنبش سبز بیش از هر زمان دیگری اهمیت می یابد.
نیروهای جمهوری خواه سکولار ودمکرات می توانند با اتحاد جدی و بدور از فرقه گرایی با محور قرار دادن رفتن "سید علی" 3 انتخابات آزاد و تدوین قانون اساسی جدید منطبق بر اعلامیه جهانی حقوق بشر که تقریبا محور مشترک مطالبات جنبش متکثر سبز ایران می باشد. سخن گوی جدی این مطالبات در خارج کشور گردند. هم اکنون تشت رسوایی رژیم جمهوری اسلامی از هر در و بامی به زمین افتاده است به همین خاطر اقدامات ما نباید صرفا به حرکت های اکسیونی گاه و بیگاه برای آگاه سازی افکار عمومی خارجیان و دادن اعلامیه در جهت پشتیبانی حرکت های داخلی محدود شود. جنبش سبزمردم ایران هم اکنون شناخته شده ترین و پرپشتیبان ترین جنبش آزادی خواهی و ضد دیکتاتوری مذهبی در سطح جهانی است. اعلام پشتیبانی روشنفکران، هنرمندان، نویسندگان و متفکرین صاحب نام و پشتیبانی افکار عمومی مردم جهان از این جنبش نقطه ی درخشان و قابل اتکا برای جنبش سبز می باشد. ما باید ازاین شرایط استفاده کرده و تلاش کنیم که بعنوان بخشی از جنبش داخل (نه فقط پشتیبان آن) در خارج کشور فعالیت کنیم. این بدان معنی است که در خارج می توان یک مدل متکثر همانند جنبش داخل بوجود آورد وسخن گو و نماینده ی این جنبش در خارج شد. جنبش متکثر سبز ایران علاوه بر وحدت حول محورهای اعلام شده باید سخن گویان خاص خود را هم داشته باشد. نیروهای جمهوری خواه و سکولار باید بتوانند علاوه بر وحدت حول محورهای یاد شده سخن گوی گرایش جمهوری خواهی سکولار در ایران نیز باشند و آنرا به جهانیان معرفی کنند. این جای تاسف است که ما هنوز قادر نبوده ایم با تمامی ظرفیت هایی که بین نیروهای سکولار و جمهوری خواه وجود دارد، چند کنفرانس مطبوعاتی بعد از وقوع رخداد های مهم در ایران، در خارج از کشور برای توضیح آن رخدادها داشته باشیم. بطور مثال 25 بهمن و اول اسفند می توانست انعکاس خیلی جدی تری در رسانه های جهانی داشته باشد. اگر جنبش سبز متکثر ایران یک کمیته ی مشترک جهت تماس با مطبوعات، انجمن ها و سازمان ها و احزاب مترقی خارجی، در خارج کشور می داشت. این ضعف جدی نیروهای سکولار و جمهوری خواه است که هنوز نتوانسته اند به اتحادی ساده بر مبنای چند مطالبه ی مشخص و جدی مطرح شده در جنبش مردم دست یابند و تلاش کنند که به سخن گوی این مطالبات تبدیل شوند. ایجاد یک چنین اتحادی از مبرمات جنبش ما در شرایط کنونی است. آیا ما قادر خواهیم بود یکبار و برای همیشه به این مهم پاسخ عملی دهیم.
1 www.bbc.co.uk
2- به نقل از مطلب کوتاهی که درفیسبوک (31.1 )در رابطه باتحولات کشورهای عربی بخصوص تحولات مصر درج کردم
3- شعار محوری تظاهرات کنندگان 25 بهمن واول اسفند در ایران
|