نامهی سرگشاده به آقای سروش
در دفاع از حقوق اجتماعی ناهمکیشان
امیر مُمبینی
•
کافر خواندن دگرکیش یک تجاوز آشکار به حقوق انسانی اوست. هیچ انسان دموکرات و مدافع حقوق بشری مجاز نیست از ترم شرعی و مذهبی و مبتنی بر تبعیض و تجاوز کافر در عرصهی سیاسی استفاده کند. شما که خود خدمات مهم نظری در راستای جدایی نهاد دین از دولت کردهاید میتوانید در این زمینه به موضوع انتقاد توجه کرده و اصلاحات بیشتری انجام دهید
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۶ اسفند ۱٣٨۹ -
۲۵ فوريه ۲۰۱۱
آقای سروش!
نامهی پردرد شما را با عنوان «لعنت و نفرین بر جمهوری کافرپرور اسلامی» خواندم. از ستمی که بر خانوادهی شما رفت و میرود متأسف و با شما همدرد هستم. اما از عنوانی که برای نامهی خود انتخاب کردید متأسف و متعجب هستم. شما عنوان کردید:
«لعنت و نفرین بر جمهوری کافرپرور اسلامی»
١- جملهای که شما نوشتید قائم به ذات است، تا حدی که میتواند یک شعار مستقل باشد. در این محدوده لعنت و نفرین شما بدین دلیل متوجه جمهوری اسلامی میشود که کافرپرور است. یعنی کافرپروری چنان زشت و خطا و چنان جرمی است که میتوان از آن به عنوان یک ضدارزش و یک صفت بغایت منفی علیه جمهوری اسلامی استفاده کرد. در اینجا فراموش میشود که کافر شخص است. این شخص انسان است و در اینجا ایرانی است. این انسان ایرانی نیازمند برخورداری از حقوق شهروندی است. تبدیل کردن این شهروند به وسیلهی لعنت و نفرین توسط شما حیرتانگیز است. فکر کنید اگر کسی میگفت «لعنت و نفرین بر این فلسفهی سروشپرور ایرانی» چه پیش میآمد. در آن صورت سروش آن چنان ضدارزشی تصور میشد که به واسطهی وی میشد کل فلسفهی ایرانی را تخطئه کرد. واژهی کافر در عنوان نامهی شما میتواند چنین کارکردی پیدا کند. چه شما خواسته باشید و چه نه.
٢- استنتاج مکمل از جملهی بالا این است که شما بر عکس جمهوری اسلامی کافرستیز یا کافرپرهیز هستید و تولیدکنندهی همکیش و به همین دلیل چنین جرمی را به جمهوری اسلامی نسبت میدهید. کافرپرهیزی در مقابل کافر پروری! کافر که یک هیولا نیست. روزنامهنگار آتهایستی که با شما مصاحبه میکند مطابق تمام تعاریف شرعی کافر است. کانت و هگل و نیچه و سارتر و راسل و دیگرانی که شما در مباحث فلسفی به آنان مراجعه میکنید از دید شرع شما کافر هستند. غیر از این است؟ اگر غیر از این است لطفا بگویید کدام انسان چنان هیولایی است که از دید شما نامش شدیدترین دشنام است؟
٣- برای آن که بتوانیم ستیز شما را در میدان عملی نمایش دهیم باید ببینیم که کافر کیست.
آیتالله خمینی در توضیحالمسائل خود ( www.imam-khomeini.com نوشته است:
مسأله 83- نجاسات یازده چیز است: اول بول، دوم غائط، سوم منی، چهارم مردار، پنجم خون، ششم و هفتم سگ و خوک، هشتم کافر، نهم شراب، دهم فقّاع، یازدهم عرق شتر نجاست خوار.
و درتعریف کافر نوشتهاند:
مسأله 106- کافر یعنی کسی که منکر خدا است، یا برای خدا شریک قرار میدهد، یا پیغمبری حضرت خاتم الانبیاء محمد بن عبد اللَّه صلی الله علیه و آله و سلم را قبول ندارد، نجس است. و همچنین است اگر در یکی از اینها شک داشته باشد. و نیز کسی که ضروری دین یعنی چیزی را که مثل نماز و روزه مسلمانان جزء دین اسلام میدانند منکر شود چنانچه بداند آن چیز ضروری دین است، و انکار آن چیز برگردد به انکار خدا یا توحید یا نبوت، نجس میباشد، و اگر نداند احتیاطاً باید از او اجتناب کرد، گرچه لازم نیست.
همانطور که میدانید سدها مرجع تقلید همین تعریف را از کافر ارائه دادهاند. آقای خامنهای در عرصهی مسایلی شرعی اصلاحات انجام دادهاند. در موضوع مورد بحث نظر ایشان چنین است:
313: بعضی از فقها اعتقاد به نجاست اهل کتاب دارند و بعضی دیگر به طهارت آنها، رأی جنابعالی چیست؟
ج: نجاست ذاتی اهل کتاب معلوم نیست. به نظر ما آنها محکوم به طهارت ذاتی هستند.
س 316: مقصود از اهل کتاب چه کسانی است؟ معیاری که حدود معاشرت با آنها را مشخص کند چیست؟
ج: مقصود از اهل کتاب هر کسی است که اعتقاد به یکی از ادیان الهی داشته و خود را از پیروان پیامبری از پیامبران الهی (علی نبینا وآله وعلیهمالسلام) بداند و یکی از کتابهای الهی را که بر انبیاء علیهم السلام نازل شده، داشته باشند مانند یهود، نصاری، زرتشتیها و همچنین صابئین که بر اساس تحقیقات ما از اهل کتاب هستند و حکم آنها را دارند. معاشرت با پیروان این ادیان با رعایت ضوابط و اخلاق اسلامی اشکال ندارد.
تا اینجا حکم آقای خامنهای در میان احکام روحانیون ملایمترین و بهترین حکم است. با این همه، اکثریت جمعیت جهان، و بخش بزرگی از مردم ایران همچنان به لحاظ شرعی کافر و نجس شناخته میشوند. این امر امکان نقض شدید حقوق بشر را فراهم میکند و همانطور که تا کنون تجربه شده است سرمنشا بدترین نوع جنایات است. یکی از هدفهای مهم جدایی دین از دولت همانا جداکردن شرعیات از قوانین است. بدون این تفکیک این دو نمیتوان حکم سخت شرع در مورد غیرمسلمان و غیرخودی را از عرصهی سیاست دور کرد و انسانها را مستقل از باورهای آنان در برابر قانون مساوی شمرد. بدون تفکیک شرعیات از قوانین اجتماعی دموکراسی راستین ناممکن است. موکول کردن تکامل سیاسی به تکامل شرعی ناممکن است. قانون نمیتواند منتظر تحول شرعیات بشود. ممکن است تا ابد نیز شرعیات به این نتیجه نرسد که کافر نجس نیست. جامعه نمیتواند منتظر باشد و لازم نیست که منتظر باشد. جامعه نیازمند آن است که نجاست سیاسی و اجتماعی انسانها را لغو کند و همهی شهروندان را از نظر سیاسی و از نظر حقوق و در برابر قانون مساوی اعلام کند. اصطلاح کافر، حتی اگر به ناچار در شرع باقی بماند، در عالم سیاست و زندگی اجتماعی باید متروک شود. کافر خواندن دگرکیش یک تجاوز آشکار به حقوق انسانی اوست. هیچ انسان دموکرات و مدافع حقوق بشری مجاز نیست از ترم شرعی و مذهبی و مبتنی بر تبعیض و تجاوز کافر در عرصهی سیاسی استفاده کند. شما که خود خدمات مهم نظری در راستای جدایی نهاد دین از دولت کردهاید میتوانید در این زمینه به موضوع انتقاد توجه کرده و اصلاحات بیشتری انجام دهید.
۴- شما در حالی به جمهوری اسلامی کافرپرور میگویید که کافرستیزتر از آن در تاریخ ایران کمتر بوده است. این همه زندان و اعدام، این همه شکنجه و آزار، این همه توهین و تحقیر برای چیست؟ هزاران نفر فقط به خاطر نخواندن نماز و عدم انجام مراسم دینی شکنجه شده یا به قتل رسیدند. آیا این که داماد شما کلامی در رد خدا گفته است و یا کسانی از فرط خشم پشت به دین میکنند میتواند دلیل بر کافرپروری جمهوری اسلامی قلمداد شود؟ من میدانم که شما میخواستید بگویید جمهوری اسلامی با کارهای خلاف انسانیت خود انسانها را از خدا دور میکند. احتمالا منظور شما از کافرپروری همین بوده است. اما بیان شما خیلی تلخ و آسیبرسان است. تولید اصطلاح کافرپرور توسط شما کار مفیدی نبود. شما نمیبایست نفرت شرع از کافر را وسیلهی ستیز با جمهوری اسلامی کنید و با این کار این نفرت را دامن بزنید.
بنی آدم اعضای یک پیکرند
که در آفرینش ز یک گوهرند
|