یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

ماموستا شیخ عزالدین حسینی
رهبری ملی ، انسانی سکولار و برابری‌طلب بودند

خطاب به‌ آقای رضا رقابی در‌ هرکجا که‌ هستند


خلیل غزلی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۶ اسفند ۱٣٨۹ -  ۲۵ فوريه ۲۰۱۱


 
یکی از دوستان ، با فرستادن پیامی مرا متوجه‌ یکی از کامنتهای مطلبی نمود که‌ سایت "اخبار روز" در رابطه‌ با درگذشت رهبر مبارزات مردمی – ملی کوردستان ، جناب ماموستا شیخ عیزالدین حسینی منتشر کرده‌ بود. به‌دلیل اینکه‌ سایت ما ("هه‌ڵوێست") صفحه‌ ویژه‌ای به‌ درگذشت جناب ماموستا عزالدین حسینی اختصاص داده‌است، و لینک مطلب سایت "اخبار روز" نیز در آن صفحه‌ وجود دارد، دسترسی به‌ آن مطلب و کامنتهای مربوط به‌ آن ساده‌ و آسان بود.
کامنت مزبور را فردی به‌نام آقای محمدرضا رقابی نوشته‌اند. ابتدا میخواستم مستقیمن از طریق پست الکترونی(یا هر امکان ارتباطی دیگر) با ایشان تماس گرفته‌ و از اشتباه‌ فاحشی که‌ مرتکب شده‌اند (در دنباله‌ این سطور به‌ آن اشاره‌ خواهم کرد) مطلعشان کنم. ولی هیچ آدرسی در کامنت ایشان نبود. زیرا نام ایشان را در چند جستجوگر سرچ کردم ،بازهم متاسفانه‌ چیزی دستگیرم نشد. به‌ دلیل اینکه‌ مطلب مزبور نیز در سایت اخبار روز، بعداز چندروز به‌ آرشیو منتقل شده‌است‌، لازم دانستم در چند سطر مستقل توضیحات خود را به‌ آگاهی خوانندگان اخبار روز و صد البته‌ آقای رقابی برسانم.
ابتدا برای آندسته‌ از بازدیدکننده‌گان که‌ کامنت آقای رقابی را ندیده‌ یا نخوانده‌اند، عین کامنت ایشانرا می‌آورم:

از: محمدرضا رقابی
عنوان: عادات ما بجار و جنبل و ...و درد خانمان بر انداز کمبود آموزش و پرورش و
گوئیا رسم است که هر کسیکه با رژیم مخالفتی کرد حرفی زد خیلی زود مورد توجه قرار میگیرد و انواع مصاحبه ها و مناظره ها عکس و تفصیلات و تفسیرات...خصوصن که طرف روحانی نیز باشد...کسی چه میداند شاید یکی از دلایل ماندگاری رژیم نیز همین توجهات باین نوع "مخالفتها" باشد...
خدایش بیامرزد ولی من که در اقصی نقاط وطنم از جمله کردستان سرفرازانه ... خدمت کرده ام و گردنه های خان و صلوات آباد را در شبهای برفی و یخی ِزیر ۳۰ درجه سانتیگراد با اتومبیل گاهی بدون ترمز یا دیگر نقائص فنی طی کرده ام. منکه در روستاهای دور افتاده ای مانند شوراب هزاره در این گوشه وطن با ساختن ۲۸ مدرسه ووو...ادای دین کرده ام و طبعن با این مرحوم نیز هر چند از نزدیک افتخار آشنائی نداشته ام ولی از آوازه شهرت ایشان در منطقه و شهره بودنشان به معجزات و...بی نسیب نبوده ام... که سعادتی بمن و دو همراهم دست داد و از مردم خوب و عزیز و ساده دل کردستان و دیگر نقاط وطن که بعض ایشان هر از گاهی برای "شفا و دوا..." (البته بعقیده بنده بیشتر از ناچاری و ناتوانی و بیسوادی ...و عدم کار آئی رژیم گذشته ...بمردم )مراجعه میکردند. بی مناسبت ندیدم خاطره ای بصورت خیلی خلاصه باز گو کنم :
واقعیت اینکه در مسافرتی که به مریوان و باشه و بایوه داشتیم ضمن باز گشت، از خانه یا امامزاده و یا نمیدانم در همین حدود ِ متعلق بشیخ، دیدن کردیم که صد البته در مقام مقایسه با منازل متوسط کردستانی های عزیز بی شبهه قصری بود با انواع خدمتگزاران و ... و امکانات دیگر ِاین مرحوم که متاسفانه خودشان تشریف نداشته و گوئیا باطراف برای هوا خوری و گردش تشریف برده بودند. بهر حال و در مقابل، افتخار دیدن خانواده ها و افرادی را داشتیم که نا امید از دیدن ایشان برنج و دیگر هدایای نقدی یا جنسی شان را تقدیم کار گزار آقای شیخ میکردند و با گرفتن "دعائی" از کارگزار( در صورت وجود ایشان نیز بهمین طریق انجام میشد ولی البته با دست بوسی و پا بوسی و غیره...و لابد تفقد حکیمانه ایشان). کاشکی هم میهنان بخصوص از کردستانیهای عزیزم در آنجا بودند و منظره رقت انگیز و فقر و بیسوادی و بیماری "زائرین" را میدیدند. واقعن رقت انگیز بود بخصوص اینکه اواخر پائیز بود و غروبی سرد و وسیله تردد و مسافرت بر گشت در آن ساعات هم و جود نداشت. دقیقن خاطرم است که یک خانواده از روستاهای اطراف سقز هم آمده بودند و دلیل آن نیز وجود خانم خیلی کم سن و سالی بود که برا ی شفای یکی از پاهایش که عیبی داشت بطواف شیخ و کسب معجزه و شفا آمده بود... ما با دیدن وضعیت رقت انگیز ایشان و در خواستشان بهر ترتیبی بود صندلیی در جیپ فراهم کرده و آن خانم و جوانکی که گوئیا نا پسریش بود و شوهرش برای مواظبتش او را با همراه زن پدرش باین زیارت و دعای عاجل شفایبخش فرستاده بود، تا جاده سنندج و مریوان رساندیم که در آنجا امکان سوار شدن بوسیله نقلیه ایکه به سقز برساندشان بسیار بیشتر بود.
بنده در حال رانندگی بودم و زمانی که یکی از دوستان در حال خواندن محتوای آن بود که بخاطر شنیع بودنش باورم نشد و ناچار در کنار جاده نگهداشته و افتخار خواندن دعا نسیبم شد. جان کلام اینکه کاشکی در آنجا حضور میداشتید و محتوای آن دعا که در یک کیسه تنگ و بسیار کوچک چپانده شده بود آگاهی میافتید. درست محتوائی شبیه آن دعا ها و نوشته هائی که دعا نویسان اطراف شاه عبدالعظیم و امامزاده حسن و دیگر امازاده های ریز و درشت و دور و نزدیک آنها مینوشتند...با حسرت فراوان از نا آگاهیها و ساده دلان این چنینی در محل موعودشان پیاده شدند.
کاشکی زمانی دست دهد که این مردم خوب و این ملت با استعداد با آموزش و پرورش صحیح و داشتن رفاه اقتصادی و آزادیها و اختیارات مندرج در "حقوق بشر" ، دور از هر گونه جار و جنبل و خرافه و نفوذ شیخ و شاه و بخصوص ریب و ریا ...بشکوفائیهای در خور و مناسب خویش دست یابند.
با آرزوی آمرزیدن همه انسانهای خوب و شایسته...
٣۵۰۱٣ - تاریخ انتشار : ۲٣ بهمن ۱٣٨۹

قبل از هر چیر ذکر این حقیقت ضروری است که‌ آقای رقایی در کامنتشان بهیچ وجه‌ قصد توهین و بێ احترامی به‌ جناب ماموستا عزالدین حسینی را نداشته‌ اند. اما حرکت اشتباه‌ ایشان آنست که‌ متاسفانه‌ بدون آگاهی و با عدم شناخت از جناب ماموستا حسینی، با اطلاعاتی کاملن غلط به‌ قضاوت در موردشخصیت ایشان پرداخته‌اند.
آقای رقابی هدف خود را از نوشتن آن کامنت، در واقع نوعی مبارزه‌ با ترویج خرافات و سنتهای کهنه‌ معرفی می‌کنند . هدفی که‌ جناب ماموستا عرالدین حسینی(با وجود اینکه‌ خودشان روحانی بودند) در تمام مراحل مختلف زندگی آنرا در عمل تبلیغ و پیشبرد. اما متاسفانه‌ آقای رقابی شخص دیگری را بجای ایشان )عوضی( گرفته‌ و هر آنچه‌ ناروا بوده‌ به‌ این انسان بزرگوار و رهبر فرهیخته‌ و خستگی ناپذیر یک ملت، نسبت داده‌اند.
شاید تاکنون جناب رقابی با وجود انتشار مطالب فراوان در مورد ماموستا عزالدین حسینی در رسانه‌های مجازی، خود نیز واقف به‌ اشتباه‌ در قضاوت خود شده‌اند. لذا بازگو کردن تاریخ مبارزاتی ماموستا و زندگی سرشار از شرافت و سربلندی و رهبری مبارزات حق‌طلبانه‌ مردم کردستان در مقطع وجود جنبش مدنی - توده‌یی ، که‌ حقیقتن از افتخارات ملی ما کردها می باشند را ضروری نمیدانم.
آقای رقابی در کامنت خود ادعا می‌کند که‌ ماموستا اهل مریوان و دارای برج و باروی مخصوص خود بوده‌‌، که‌ ضمن ترویج و تبلیغ خرافات و عقب ماندگی مردم منطقه‌، به‌ تاراج دست رنج مردم فقیر و بێ‌سواد کردستان نیز   مشغول بوده‌است.
محض اطلاع جناب رقابی، بزرگ مرد تاریخ مبارزاتی ملت ما (موموستا شیخ عزالدین)، اهل مهاباد بودند. ایشان در مبارزات مردم کرد بعداز جنگ جهانی دوم که‌ منجر به‌ تشکیل حکومت ملی کردستان (به‌ رهبری قاضی محمد)گردید، شرکت فعال داشتند و تا بهنگام مرگ (در سن 89 سالگی) یکدم از مبارزه‌ برای رهایی از ستم ملی، و همزمان عدالت اجتماعی و برابری غافل نماندند.
من در ابتدا به‌ این نکته‌ اشاره‌ کردم که‌ آقای رقابی تنها بدلیل عدم شناخت و آگاهی ‌ این اشتباه فاحش کرده‌اند. چون بنا به‌ روایاتی که‌ از خود تعریف می‌کنند، سن ایشان در حدی هست که‌ سقوط نظام سلطنتی و حرکت‌های مردم کردستان را (در صورت فعال بودن در آن زمان) بیاد داشته‌ باشند، حاڵ چه‌ عاملی ایشان را تا این حد از وقایع آن زمان که‌ ماموسا عزالدین حسینی یکی از نامورترین سیاستمداران و رهبران سیاسی بودند،بیخبر گذاشته‌ ، بر من معلوم نیست؟
البته‌ ایشان در مورد اینکه‌ شیخی مرتجع و مبلغ خرافه‌ در بین راه‌ مریوان سنندج وجود داشت اشتباه‌ نمی کنند، منتها این شیخ مرتجع شخصی دیگر بنام "شیخ عثمان نقشبندی" بود، که‌ دارای مریدان بیشماری از هندوستان تا لبنان بود. یعنی فقط کردهای(معتقد به‌ شیخهای نقشبندی) نبودند که‌ هزینه‌ برج و باروی او را تامین کرده‌ بودند. بلکه‌ در میان مسلمان پیرو "طریقت نقشبندی" در سراسر کشورهای اسلامی مریدان فراوانی داشت و همزمان در خدمت حکومت پهلوی و نهادهای امنیتی آن. محل سکونت این شیخ (با کاخ و تالار و باغهای وصف ناشدنیش) در نزدیکی شهرک سرواباد، و منطقه‌ای بنام "دورود" قرارداشت.
امیدوارم با خوندن این سطور،برای جناب رقابی روشن شده‌ باشد که‌ در قضاوت در ڕابطه‌ با رهبر یک ملت داوری نادرست و اشتباه کرده‌اند. لذا نظر به‌ اینکه‌ هدف کامنت ایشان مبارزه‌ با خرافه‌گری و جهالت بوده‌است، جا دارد ضمن پوزش از مردم کردستان و بویژه‌ بازماندگان جناب شیخ عزالدین، در جهت‌ اصطلاح این اشتباه‌ - بیان حقیقت شخصیت ماموستا عزالدین حسینی – اقدام کنند.
در پایان‌ لازم است به‌ این نکته‌ نیز اشاره‌ کنم گردانندگان سایت اخبار روز که‌ اقدام به‌ درج این کامنت عاری از حقیقت کرده‌اند، بدلیل اینکه‌ تا جائی که‌من اطلاع دارم حداقل گرداننده‌ اصلی این ویب سایت، شناخت واقعی و درستی از ماموستا عزالدین حسینی دارند. می‌بایست، یا از درج چنین کامنتتی که‌ (خارج از اهداف نویسنده‌ آن) حاوی اطلاعات کذب و توهین به‌ ماموستا و در نتیجه‌ توهین به‌ ملت کرد بود، خودداری می‌کردند. و یا اینکه‌ با نام مدیریت سایت خود توضیحی کوتاه‌ در ناروا و کذب بودن قضاوت آقای رقابی می نوشتند. متاسفانه‌ گردانندگان سایت مزبور هیچکدام از اقدامات فوق را انجام ندادند.
برای اطلاع بیشتر آقای رقابی از زندگی و نظرات ماموستا شیخ عزالدین حسینی، من در پایان لینک آخرین مصاحبه‌ی ایشان را با تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی (برنامه‌ به‌عبارت دیگر) می آورم:

مصاحبه‌ با بی‌بی‌سی(نوشتاری):   
متن پیاده شده گفتگوی جناب شیخ عزالدین حوسینی با برنامه "به عبارت دیگر"
helwist.com
مچاحبه‌ با بی‌بی‌سی (فایل صوتی):
به عبارت دیگر:‌ عزالدین حسینی
www.bbc.co.uk


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست