یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

"مادر ما چرا زندگی میکنیم؟"


حمیدرضا برهانی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
يکشنبه  ٨ اسفند ۱٣٨۹ -  ۲۷ فوريه ۲۰۱۱


ما چرا زندگی میکنیم پرسشی است که بسیاری از انسانها از خود دارند و طبیعتا انسانها با نیازها ی مختلف، در شرایط متفاوت پاسخهای گوناگونی نیز برای آن یافته اند.
نیازهای ابتدایی انسان مانند نوشیدن، خوراک،خواب،سکس و ..... در همه نقاط زمین تقریبا یکسان بوده و بعد از این نیازهای ابتدایی است که انتخابهای ما شکلهای متفاوتی به خود میگیرد مانند نوع خوراک، روش سکس و غیره.
نیازهای ابتدایی ما با دیگر موجودات زنده تا حدود زیادی مشابه است و این نیازهای ما توسط مادران در ابتدا تهیه میشود مانند تغذیه، خواب و بهداشت اما در این پروسه ما میآموزیم که نیازهای شخصی را خودمان نیز میتوانیم بر آورده سازیم. کودکان در ابتدا با گریه کردن گرسنگی یا درد را به مادارن خود هشدار میدهند اما بمرور زمان گریه کردن جای خود را به کلمات میدهد و در پایان انسان میآموزد نیازهای خود را میتواند شخصا بدست آورد و از دیگران در صورت امکان کمک نخواهد. نیازهایی مانند تهیه خوراک از طریق شکار، کار کردن یا غیره.
تنها اشخاصی بدلیل معلولیت جسمی یا ذهنی از مرحله آغازین زندگی که نیازها توسط دیگران برای آنها تهیه میشده خارج نمیشوند و واقعیت لزوم کارکردن برای ساختن نیازمندی های خود را درک نمیکنند.
ما ایرانیان در طول سالهای گذشته خواسته های بسیار انسانی و منطقی مانند رعایت حقوق انسانی آنگونه که در منشور سازمان ملل درج شده، آزادی اندیشه، کار، حق انتخاب و .... را داشته ایم. در طول این سالها ما همیشه از دیگران خواسته ایم نیازهای ما را بر آورده سازند و شعارهایمان اینگونه بوده است: زندانی سیاسی آزاد باید گردد، انتخابات را آزاد کنید. حق آزادی به ما بدهید، آزادی اندیشه به ما دهید و ......
اما این نیازها را ما تا چه زمانی از دیگران میخواهیم و آیا میتوانیم با کار کردن به این خواسته ها برسیم هیچگاه گفتگوی مورد نظر ما نبوده است. انگار از کار کردن برای بدست آوردن نیازهایمان وحشت داشته ایم و شاید تابو بوده است. گویا با برنامه به خواسته هایمان رسیدن امکان پذیر نبوده و دیگرانی میبایست باشند تا نیازهایمان را به ما بدهند.   
در خاورمیانه و شمال آفریقا نیز همین نگرش را میتوان در کشور هایی مانند مصر، تونس، بحرین، یمن و غیره مشاهده نمود، یعنی انسانهای ناراضی به شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی با به خیابان آمدن تنها از گروهی دیگر خواسته اند که وظیفه بهبود وضیعت زندگی آنها را بعهده گیرند. قدرتهای غربی نیز که از گفتمان کار کردن برای بدست آوردن خواسته هایی مردمی توسط خود مردم وحشت دارند رژیم های دیکتاتور منطقه را حمایت میکنند تا با تغییرتنها اشخاص و رفاه نسبی ناراضیان را دوباره به خانه ها خود بازگردانند و اینگونه وانمود سازند که پیشرف و ساختن جوامع توسط خود مردم امکان پذیر نیست.
نگارنده بر این باور است که جامعه جوان ایرانی از مرحله تنها خواستار بر آورده شدن نیازهایشان توسط دیگران گذشته اند و همانگونه که در شعارها میگویند نیازمند ولی و وکیل نیستند به همان روی نیز میخواهند باور داشته باشند شرایط انتخابات آزاد را با کار و تلاش میتوانند خودشان فراهم سازند. میدانند برای آزادی زندانیان سیاسی تنها خواستار آزادی زندانیان بودن یا هجوم به زندانها برای آزادی زندانیان راه مناسبی نیست بلکه با کار برای آزاد سازی احزاب دموکراتیک است که طبیعتا زندانیانی نیز به جرم سیاسی در زندان نخواهند ماند.
جوان مدرن ایرانی میداند تجربه های کوچک و عملی میتواند او را پر قدرت در جهت اجرایی کردن خواسته های مهمتر در خیابان به دیگران نزدیک سازد و سازماندهی ساختن پروژه های اصلی را بدست گیرد.
آیا ما میتوانیم نیازهای خود را شخصا برآورده سازیم یا هنوز نیازمند ولی، وکیل یا برادر بزرگتر هستیم؟ آیا تنها بسنده نمودن به شعارهایی مانند انتخابات آزاد، آزادی، دموکراسی،.... نیازهای جامعه جوان ایرانی است یا مسوولیت پذیر شدن برای اجرا نمودن این چنین پروژه هایی است که جوانان جنبش سبز را مشغول داشته است؟
مادر ما چرا زندگی میکنیم؟

حمیدرضا برهانی


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست