«خیابان» برکناری دیکتاتور را می خواهد!
پیرامون اعتراضات مردم در ده اسفند
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱۰ اسفند ۱٣٨۹ -
۱ مارس ۲۰۱۱
اخبار روز: از روز ۲۵ بهمن که مرحله ی تازه ای در مبارزات مردم ایران علیه دیکتاتوری رقم خورد، در توازن قوا بین جنبش سبز و حکومت کودتا، تحولات مهمی روی داده است. این تحولات برخی از اساسی ترین پیش فرض هایی را که حکومت کودتا با اتکا به آن ها جنبش مردم را تمام شده و خود را تثبیت شده می دانست، نابود کرده است.
۲۵ بهمن به این ادعا که جنبش سبز تمام شده پایان داد. حکومت کودتا یک سال و چند ماه برای ساختن این افسانه زحمت کشید. وقت و سرمایه و نیرو گذاشت، خود را بدنام تر کرد و با اقداماتی که او را در ردیف منفورترین و ضدمردمی ترین حکومت های جهان قرار داد، مدعی شد جنبش سبز را شکست داده است. رهبر حکومت و اطرافیانش ده ها مجلس ختم برای این جنبش برپا کردند و از دروغی که به خورد مردم و خود می دادند، نیرو گرفتند و روحیه خریدند. اما همه ی این تلاش های یک سال و چند ماهه در یک بعد از ظهر زمستانی برباد رفت و افسانه ی ختم جنبش سبز در برابر چشمان کودتاچیان و مردم ایران و حتی جهان، به سرعت و بدون آن که جای حاشایی باقی بگذارد، فرو ریخت. بعد از ظهر ۲۵ بهمن ۱٣٨۹ ضربه ای بسیار سنگین بر حکومت کودتا بود.
بعد از ۲۵ بهمن اما هنوز حکومت کودتا، برگ هایی را در چنته داشت که به آن ها امید بندد. به خود گفتند و دلداری دادند که «غافلگیر» شده اند و «آمادگی» نداشته اند. مهم تر از آن، وقتی اوباشان کودتاچی که نام نمایندگان مجلس را یدک می کشند، در خانه ی ملت بازو به بازو دادند و مشت های خود را در هوا گره کردند و فریاد «مرگ بر موسوی و مرگ بر کروبی» سر دادند، تنها این خیال باطل را به نمایش گذاشتند که هنوز امید دارند با دستگیری «سران فتنه» آتش فتنه را خواهند خواباند.
حکومت به تعجیل بسیار هر دو برگ خود را بازی کرد. آمادگی نیروهایش را به اوج رساند و موسوی و کروبی را دستگیر کرد.
دهم اسفند، همه ی این برگ ها را سوزاند. در برابر آمادگی کامل نیروهای سرکوب که تهران و برخی از شهرهای بزرگ کشور را به پادگان های نظامی تبدیل کرده بودند، راه پیمایی های اعتراضی با حضور انبوه مردم شکل گرفت و حکومت کودتا برای مهار مردم کم آورد. اجتماعات اعتراضی مردم این افسانه را که با بازداشت و حبس موسوی و کروبی «بساط فتنه جمع» می شود باطل کرد و با باطل شدن آن یکی از مهم ترین آس های حکومت سوخت. آن ها بدون شک بعد از دهم اسفند دست های خالی تری در برابر جنبش دموکراتیک مردم ایران دارند، زیرا برخی از مهم ترین ورق های خود را بر زمین زده اند و نتیجه ی مطلوبی نگرفته اند. آن چه برای آن ها مانده است فقط نیروی سرکوب در یک حکومت هراسان است که هر تکه اش ساز خود را می زند و هیج تردیدی نیست که دعوای گرگ ها بیشتر بالا خواهد گرفت.
دهم اسفند برای مردم نتایج مهم دیگری را هم به همراه داشت. در پایتخت و در مقایسه با ۲۵ بهمن، از شرق تا غرب و مرکز تهران را در نوردید و مهم تر از آن برای نخستین بار به برخی محلات جنوبی و زحمت کش سرک کشید و در مقیاس سراسر ایران شهرهای بیشتری را درگیر نبردی آزادی خواهان و مستبدین ساخت.
اکنون در حالی که حکومت آن چه که خود را به کمک آن دوپینگ روحی می کرد و سرپا نگاه می داشت، یک به یک از دست می دهد، جنبش سبز گام های خود را استوارتر می کند و بیش از پیش اعتماد به نفس و باور به خود می یابد و حکومت را زیر فشار می گذارد. مردم هم سرزندگی جنبش خود را نشان داده اند، هم از سران بازداشت شده ی جنبش به خوبی دفاع کرده اند و هم به برنامه ی منظم تری برای ادامه ی اعتراضات خود مجهز شده اند.
حوادث دو هفته ی اخیر مسیر آتی جنبش سبز را بیشتر روشن کرده و به برخی از سوالات پاسخ های نسبتا روشن تری داده است. در هر برآمد مردمی خواست اصلی و مرکزی مردم صراحت بیشتری یافته است و با روشنی بیشتری فریاد شده است. دیگر کمتر تردیدی وجود دارد که «خیابان» برکناری دیکتاتور و دستگاه او را می خواهد و به کمتر از آن راضی نخواهد شد. هر «منشور» و «برنامه ی سیاسی» که بخواهد حضور «خیابان» و اصلی ترین خواسته ی آن را نادیده بگیرد، نه تنها به مردم و خواسته های آن ها وفادار نیست، بلکه شانس موفقیتی نخواهد داشت. بر نویسندگان منشورها و برنامه های سیاسی است که خواست های خود را با آن چه در خیابان ها فریاد زده می شود هماهنگ کنند و سخن اصلی خیابان یعنی «مرگ بر دیکتاتور» را در راس همه ی منشورها و برنامه های سیاسی خود قرار دهند.
|