یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

حرکت بدون برنامه، تکرار تراژدی است


کیهان یوسفی


• ضرورت برنامه‏ای جامع و راهبردی که دربرگیرنده تأمین حقوق تمام ملیتها، مذاهب و اقلیتهای ساکن در ایران باشد، توانایی بنانهادن ساختار سیاسی مدرنی را در آینده می‏تواند داشته باشد و راه افتادن در خیابانها و توسل به کسانی که هیچ اعتقادی به حقوق مدنی و سیاسی ملیتها و اقلیتهای مذهبی تحت ستم در ایران ندارند، آب در هاون کوبیدن است و آینده چنین حرکتی، تکرار تراژدی گذشته است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۱۲ اسفند ۱٣٨۹ -  ٣ مارس ۲۰۱۱


یک ضرب‏المثل چینی می‏گوید: "نهنگ زمانی که از آب به بیرون می‏افتد، بالا و پایین می‏پرد، نزدیک و دور شدن از دریا برایش مهم نیست، او تنها می‏خواهد از وضعیت موجود رهایی یابد".
سرگذشت نهنگ این ضرب‏‏المثل، قصه‏ی جریانهای اعتراضی و انقلابی در کشور ماست، قصه‏ی انقلاب ۵۷ و مطالبات معترضانی که تنها خواستار سقوط محمدرضا شاه بودند و قصه‏ی اعتراضات اخیر و فریادهای برخاسته در خیابانهای تهران و دیگر شهرها. بدون شک در شرایط کنونی متوسل شدن به یک سری شعارها و اصطلاحات کلی و پرهیز از مطرح نمودن و پرداختن به مسائل و مشکلات و تبعیضات موجود در جامعه‏ی ایران، در فردای بعد از جمهوری اسلامی ما را با وضعیت و شرایطی مواجه خواهد ساخت که بعد از انقلاب ۱٣۵۷ جامعه، با آن مواجه گشت.
وقایع روزهای ۲۵ بهمن و یکم اسفندماه و شعارها و مطالبات مطرح شده در خیابانها از سوی معترضان، بیانگر این واقعیت بود که موج اعتراضی در ایران از چارچوب تعیین شده سران اصلاح‏طلب فراتر رفته و معترضان خواهان برچیدن ساختار موجود و سرنگونی سیستم ولایت فقیه هستند. بدون شک ارائه‏ی سیستمی سیاسی بر مبنای دمکراسی و منشور حقوق بشر سازمان ملل برای بنانهادن جامعه‏ای دمکراتیک در فردای ایران، در گام اول برای اکثریت جناحها و جریانهای سیاسی قابل قبول می‏باشد، ولی تجربه گذشته‏ی ایران و برداشت‏های متفاوت و سوء از دمکراسی و همچنین کارنامه‏ی بعضی از جریانهای اپوزیسیون و انحصارطلبی و زیاده‏خواهی آنان، هر فرد و جریان سیاسی را در حقانیت این شعارها، ناچار به تأمل می‏نماید.
طرح شعارهای کلی چون، "انتخابات آزاد"، آزادی مطبوعات و... اگر چه خواستی دمکراتیک و معقول به نظر می‏رسد ولی باید در نظر داشت که این سخنان را آیت‏الله خمینی نیز قبل از پیروزی انقلاب و بازگشت به ایران، در اعلامیه‏ها و سخنرانیهایش بارها مورد تأکید قرار می‏داد و به صورت مداوم بدانها اشاره می‏نمود. اگر هم اکنون کسانی در ظاهر و تنها به عنوان شعارها به مطرح نمودن آنها می‏پردازند - که سابقه و کارنامه‏ی این آقایان در دوران تصدی قدرت با آن در تضاد است - و ظلم و ستم اعمال شده کنونی توسط رژیم را تقبیح می‏کنند از این رو نیست که خود از ارتکاب آن بیزارند و یا ظلم و ستم با افکار آنها ناسازگار است، بلکه از این رو است که می‏ترسند این ظلم و ستم نسبت به خود آنها روا داشته شود و غم اینان از خویش است نه از قباحت ظلم و ستم. باید دقت کرد که عدالت‏ورزی و آزادیخواهی اینان به علت اضطرار و فشار حاکم بر آنان و تحدید قدرت آنان است، زیرا آنچنان که که از گذشته آنان پیداست در غم دگراندیشان و دیگرانی نیستند که با آنان هم‏اندیش نباشند.
همانگونه که در بالا اشاره گردید، شعارها مطالبات ناراضیان و معترضان در خیابانهای تهران و دیگر شهرها از چارچوب اهداف و خواست‏های سران اصلاح‏طلب فراتر رفت، ولی موضوع اساسی این است که آنها تنها حاصل شعارهایی دال بر نفی وضع موجود بودند، آنچنان که وجود بدیل، طرح یا برنامه‏ای اساسی و مورد توافق برای فردای ایران در میان نبود. برنامه‏ای که بتواند تمامی نیروها را حول خود جمع کند و ضامن تأمین خواست تمامی جریان‏ها و گروههای مختلف باشد.
"تعیین یک برنامه راهبردی، مستلزم آگاهی از فرصتها و تهدیدهای آتی و پیش‏بینی شیوه‏ی مواجهه با آنهاست" (جانسون و دیگران ۱۹۷٣،ص۱۶٣). فرصتهای که پیش رو قرار داشته و دارد و تهدیداتی که در آینده و بعد از گذار از جمهوری اسلامی ممکن است با آن مواجه شویم. برنامه‏ی مناسب بایستی انعکاس خواست‏ها و مطالبات تمامی جریانها و گروهها باشد و ماحصل رسیدن به چنین توافقی تعیین خط مشی‏های مشترک و کارا برای حضور و مشارکت تمام جریانات در مبارزات اعتراضی علیه رژیم جمهوری اسلامی خواهد بود. برنامه و چارچوبی که بیانگر رفع همه‏ی ستم‏ها و تبعیض‏های موجود باشد. چنانچه شاهد بودیم با تمامی تلاش و تبلیغات رهبران و رسانه‏های وابسته به جریان اعتراضی موسوم به سبز در ایران، ملیتهای تحت ستم، اقلیتهای مذهبی و جریانهای متفاوت دیگر حضوری کم‏رنگ داشته یا کلاً در این اعتراضات غایب بودند و این به علت این بود که آنان، حقوق و مطالبات خود را در برنامه‏ها و خواسته‏های رهبران این جریانات نمی‏دیدند. باید بر این امر واقف بود که ایرانی آزاد و دمکراتیک، به عنوان بدیلی برای فردای ایران، تنها با ذکر انگاره‏هایی همچون آزادی بیان، آزادی زندانیان سیاسی و توسل به قانون اساسی که خود منبع آفرینش ظلم و ستم و نابرابری در ایران است، تحقق نمی‏یابد. ضرورت برنامه‏ای جامع و راهبردی که دربرگیرنده تأمین حقوق تمام ملیتها، مذاهب و اقلیتهای ساکن در ایران باشد، توانایی بنانهادن ساختار سیاسی مدرنی را در آینده می‏تواند داشته باشد و راه افتادن در خیابانها و توسل به کسانی که هیچ اعتقادی به حقوق مدنی و سیاسی ملیتها و اقلیتهای مذهبی تحت ستم در ایران ندارند، آب در هاون کوبیدن است و آینده چنین حرکتی، تکرار تراژدی گذشته است.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست