•
حواشی های روزانه ام را به کناری پرت می کنم تا به متن حادثه ای که در کمینم نشسته برسم . اصلن و ابدان از اینکه داخل متن بشوم هراسی به دل خودم راه نمی دهم
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱۷ اسفند ۱٣٨۹ -
٨ مارس ۲۰۱۱
حواشی های روزانه ام را به کناری پرت می کنم تا به متن حادثه ای که در کمینم نشسته برسم . اصلن و ابدان از اینکه داخل متن بشوم هراسی به دل خودم راه نمی دهم چون معنی ندارد که من در سن رسیده ام از واهمه پیدا و ناپیدایی بترسم . از خواب خودم را بیدار می کنم تا به رویای روزانه پا بگذارم . می بینی به جایی رسیده ام که دیگر مرزی برای خودم رسم نمی کنم . دیواری برای خودم درست نمی کنم . فقط یک چیز برایم بسیار مهم است و آن رنگ و رنگدانه های درون دلم است که به هیچ وجه نمی خواهم ذره ای در برابرشان کم بیاورم . دنیای بی رنگ دنیای مزخرفی ست پس به هوش هستم که دل به هیچ بی رنگی ندهم . خدای خودم شاهد است که کمترین کم آوری در درونم وجود دارد . روح های خسته از رویای شب گذشته را به روی تخت می گذارم تا استراحتی کنند . به جای خالی روح ها نگاه می کنم و با دستمال آبی ام سکوت مانده از آنها را پاک می کنم تا شبهه ای برایم ایجاد نگردد که همین چند دقیقه قبل روح خسته ای به روی سکوت اتاق قدم می زد و یا همان طور ایستاده نگاهم می کرد . آب پارچ را روی کف چوبی می ریزم تا از خشکی بیرون بیایند . درست همین حالا دلم می خواهد دور و برم تر و آبی باشد بی هیچ علامتی از سکون و تکرار . امروز دلم می خواهد از آن خودم باشم و بس
|