نامه ی جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران
اینجا دیگر دانشگاه نیست، پیاده رو وزارت اطلاعات است
•
دانشگاه ما را، به ما برگردانید و در غیر این صورت ما را به اوین ببرید و از رنج تنفس در زندانی به نام دانشگاه رها کنید
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۱٨ اسفند ۱٣٨۹ -
۹ مارس ۲۰۱۱
درپی حوادث چند روز گذشته و افزایش فشارها بردانشجویان و تشدید فضای امنیتی دانشگاه ها جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران ضمن محکوم کردن این رفتارها از مسئولین عالی رتبه دانشگاه خواستند تا در مقابل این رفتارها سکوت خود راشکسته و اقدام لازم را انجام دهند. آنان ضمن ارائه گزارشی از فضای امنیتی حاکم بر دانشگاه، نسبت به سیطره نیروهای اطلاعاتی امنیتی بر دانشگاه و ورود غیرقانونی این نیروها به صحن دانشگاه اعتراض کرده و خواهان توقف چنین روندهایی شده اند.
به گزارش تحول سبز، جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران ضمن صدور بیانیه ای خواستار ایجاد فضایی مناسب برای ادامه تحصیل شان شده و یاد آور شده اند که، اجازه دهید فضای دانشگاه، فضای اندیشه ،گفتمان و نقد باشد که بی شک این فضا به سود منافع ملی خواهد بود.
دانشجویان دانشگاه تهران ضمن توصیف کردن فضای امنیتی دانشگاه خطاب به مسئولین دانشگاه گفته اند: این دانشگاه دیگر دانشگاه نیست. پیاده روی بازجویان وزارت اطلاعات و ماموران حراست است. دیگر اینجا مکان درس خواندن نیست. آقای دکتر فرهاد رهبر! آقای دکتر باقر لاریجانی ! دانشگاه ما را، به ما برگردانید و در غیر این صورت ما را به اوین ببرید و از رنج تنفس در زندانی به نام دانشگاه رها کنید، بازجویان را ثبت نام کنید و آموزش دهید تا رفت و آمدشان به دانشگاه این همه بیهوده نباشد.
همچنین در این بیانیه آمده است: هرگز مشخص نشد که چه کسی حرمت دانشجو و دانشگاه را به سرقت برد؟ هرگز مشخص نشد چه کسانی و با چه دستوری امنیت و آسایش دانشجویان را به سرقت بردند، زدند، شکنجه دادند، کشتند و زندانی کردند ؟ و این گونه بود که حمله به محل زندگی و استراحت دانشجویان نه تنها خاتمه نیافت که تبدیل به رسم و عادت خشونت طلبان شد.
متن بیانیه و تقاضای جمعی از دانشجویان دانشگاه تهران از روسای دانشگاه و هیات علمی به شرح ذیل می باشد:
بسمه تعالی
اساتید و جامعه علمی کشور ایستاد و تمامی این ظلم ها را بر پیکره دانش این کشور نظاره کرد و فریاد برنیاورد، به گوشه امنی خزید تا مبادا از هیات علمی و هزار عنوان و امکان دیگر باز ماند.و از آنجا که هر ملتی لایق همان چیزی است که دارد ، حادثه درابعادی وحشیانه تر تکرار شد.
در ۲۴ خرداد ۱۳۸۸ ، حمله به کوی دانشگاه و صحن دانشگاه تهران با چوب و چماق و میله و باتوم . و یکباردیگرهمگان نگریستند ، حتی رئیس دانشگاه تهران یک استعفای خشک و خالی نداد .یکبار دیگرجامعه علمی کشور ذلت پیشه کرد و از قدرت عظیم خود برای حراست از حریم علم و دانش و آگاهی بهره ای نجست. پس از یکسال و نیم ، پرونده کوی دانشگاه هنوز مورد بررسی قرار نگرفته ، حتی گزارش پرونده کوی دانشگاه هنوز در صحن علنی مجلس قرائت نشده است ، بسیاری از دانشجویان در طی این یکسال و نیم بازداشت و روانه زندان شده اند.
هرروز جای خالی یکی از همکلاسیهایمان رامی بینیم و تاسف می خوریم.برای بسیاری از دانشجویان احکام اخراج و تعلیق صادر شده ، ستاره دار شده اند و تحت فشار قرار گرفته اند. راه ما از سر کلاسهای درس به حراست ،کمیته انضباطی و دفتر پیگیری وزارت اطلاعات منتهی شده و ما عادت کرده ایم به قفسی به نام دانشگاه.
از پس تمام این سکوت ها و تن دادن ها ،دانشگاه ، زندان ما شد. بازجوهای وزارت اطلاعات با ما به دانشگاه می آیند، در راهروهای دانشگاه آنها را می بینیم.مامورین حراست حتی در روزهای معمولی دانشجویان را تعقیب می کنندو بی دلیل دائما با دانشجویان تماس می گیرند.
و درآخرین گام خود در نیمه دوم بهمن ماه نیروهای اطلاعاتی امنیتی، همگام با نیروهای حراست ، وارد انجمن اسلامی دانشکده داروسازی شده ، بدون مجوز اقدام به تفتیش انجمن می نمایندو دو نفر از دانشجویان را دستگیر می کنند و با خود از دانشگاه می برندو بدون هیچ جرم اثبات شده ای دفتر انجمن را پلمب کرده و می روند. و یکبار دیگر نه تنها اساتید و روسای دانشکده ها و دانشگاه می ایستند و نظاره می کنند که حتی انجمن اسلامی کل دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران ، هیچ گونه واکنشی به پلمب غیرقانونی دفتر خود نشان نمی دهد.
به کجا چنین شتابان؟
آیا کسی مصوبه مجلس ششم مبتنی بر ممنوعیت ورود نیروهای نظامی امنیتی به صحن دانشگاه را به یاد می آورد؟ آیا اساتید درک می کنند که دانشجویان دیگر در این دانشگاه امنیت روانی ندارند؟ آیا در همه جای دنیا برای تربیت دانشجو هزینه های کلان می کنند ،بودجه کشور را به او اختصاص می دهندو سپس زمانی که باید کارایی علمی داشته باشد او را به زندان می برند،تحقیر می کنند،می زنند،اخراج می کنند،تعلیق می کنند و… . از او می خواهند که نبین ،نشنو ، نفهم ، نیندیش . این چه پارادوکسی است؟
چه کسی می تواند به آینده چنین سرزمینی امیدوار باشد؟ چگونه می توان از فرار مغزها جلوگیری کرد؟ آیا آمار فزاینده فرار مغزها و مهاجرت نخبگان و فارغ التحصیلان دانشگاهها جای شگفتی دارد؟ چرا باید دانشجوی بهترین دانشگاه کشور در سرزمینی بماند که در آن هیچ گونه حرمت و ارزشی ندارد.
این دانشگاه دیگر دانشگاه نیست .پیاده روی بازجویان وزارت اطلاعات و ماموران حراست است.دیگر اینجا مکان درس خواندن نیست. آقای دکتر فرهاد رهبر! آقای دکتر باقر لاریجانی ! دانشگاه ما را، به ما برگردانیدو در غیر این صورت ما را به اوین ببرید و از رنج تنفس در زندانی به نام دانشگاه رها کنید، بازجویان را ثبت نام کنید و آموزش دهید تا رفت وآمدشان به دانشگاه اینهمه بیهوده نباشد.
رنج ما از بیهودگی ماموریت این افراد و هدر شدن بیت المالی است که به عنوان حقوق برای این ماموریت ها در نظر گرفته می شود. وای به حال سرزمینی که برای کنترل یک دانشجوی ساده ، نیروی انسانی و هزینه مادی هدر می دهد درحالیکه مشکلات و معضلات زیادی گریبانگیر این ملک است که نیازمند صرف انرژی ،زمان و هزینه است. .
وای به حال سرزمینی که از قدم و قلم و بیان یک دانشجو در دانشگاه در هراس و وحشت است! . ما جز فکر واندیشه و قلم و کاغذ هیچ نداریم،خداوند به قلم سوگند یاد کرده است ولی هرگز به جهل و خشونت سوگند نخورده است. ابزار جهل و خشونت را رها کنیدو به اندیشه و بیان و قلم روی آورید تا بازی ما برنده- برنده باشد .اندیشه را نمی توان ترساند ، اندیشه را با اندیشه پاسخ بگوئید وگرنه آرام و نرم در همه جا تکثیر خواهد شد، حتی در پشت دربهای زندان،…. جهل و خشونت دیر یا زود محکوم به شکست وتباهی است.
درنهایت خواسته اکثریت دانشجویان دانشگاه تهران از هر مرام و مکتبی این است که :
دانشگاه محل تحصیل و کسب علم ودانش ورشد سیاسی ، فرهنگی،اجتماعی،سیاسی، ورزشی و… دانشجویان است.طبق مصوبه مجلس شورای اسلامی ورود نیروهای نظامی و امنیتی به صحن دانشگاه ممنوع است. حضور مداوم بازجویان وزارت اطلاعات و ماموران حراست در صحن دانشگاه و کنترل دانشجویان موجب سلب امنیت روانی لازم برای دانشجویان است. تماسها و احضارهای مکرر به حراست و کمیته انضباطی و دفتر پیگیری وزارت اطلاعات ، فضای رعب و وحشت در دانشگاه ایجاد کرده است.
خواسته ما از روسای دانشگاه ، دکتر فرهاد رهبر و دکتر باقر لاریجانی، اساتید محترم و هیئت علمی دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران این است که نسبت به این فضای نامناسب در دانشگاه واکنش نشان داده و مانع حضور و ورود نیروهای نظامی ،اطلاعاتی، امنیتی به صحن دانشگاه شوند. خواسته ما بسیار ساده و پیش پا افتاده است ،حریم دانشگاه را پاس دارید و امنیت روانی دانشجویان را تامین کنید و از دانشجویان خود حمایت نمائید.
بدون شک سکوت امروز شما می تواند متضمن برخوردهای شدیدتر و ضربات بیشتری به حیثیت جامعه علمی کشور باشد. از روسای دانشکده ها می خواهیم که حافظ امنیت محدوده دانشکده های خود باشند و از ورود غیرقانونی نیروهای اطلاعاتی امنیتی به صحن دانشکده ها جلوگیری نمایند. که این مسئله بیش از آن که توهین به دانشجویان باشد، توهین به مسئولین و روسای دانشگاه است که بدون اجازه هرکسی بتواند وارد حوزه مسئولیت ایشان شود و هر برخوردی با دانشجویان که ناموس دانشگاه اند نماید.
و در انتها به خشونت طلبان عرض می کنیم که اندیشه را با اندیشه می توان پاسخ گفت. اجازه دهید فضای دانشگاه، فضای اندیشه ،گفتمان و نقد باشد که بی شک این فضا به سود منافع ملی خواهد بود.
|