حذف رفسنجانی: پایان نظام جمهوری اسلامی ایران
ساطع نورالدین
- مترجم: یوسف عزیزی بنی طرف
•
رفسنجانی با اهانت بیرون نرفت اما او را بیرون کردند. اسناد و منابعی منتشر شد که می گفت رفسنجانی درگذشت رهبر کنونی، آیت الله علی خامنه ای را به سبب ابتلا به بیماری سرطان پیش بینی می کند و نظر به منصب والای او دارد زیرا فکر می کند بیش از هر روحانی ایرانی دیگری سزاوار آن است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
۱۹ اسفند ۱٣٨۹ -
۱۰ مارس ۲۰۱۱
شبیه کودتا بود. انقلابی علیه انقلاب و از درون آن برای برکناری واپسین نمادهای آن. دیری است که هاشمی رفسنجانی از تصمیم گیران نظام ایران به شمار نمی رود. او تنها خاطره ای بود در پیوند با بنیاد گذار فقید ج.ا.ا آیت الله خمینی. اما این خاطره سال هاست که قطع شده، از هنگامی که شیخ کوشید در میانه خط قرار گیرد. در میان محافظه کاران که نیازی نمی بینند تا در نخستین تجربه تاریخی جمهوری اسلامی، تغییر و نوسازی ایجاد کنند، و اصلاح طلبان که معتقدند زمان برای رهایی از گوهر ایدیولوژی سیاسی ایران یعنی اصل ولایت فقیه و همه قوانین و نهادهای جنجال برانگیز وابسته به آن فرارسیده است.
فقدان یکی از مهمترین و آخرین منصب های این مرد در جمهوریی که خود خشت خشت اش را بنا نهاده، نشانگر عمق بحرانی است که ایران با آن رو به روست و راه حل ها و سازش های نصف و نیمه قادر به حل آن نیست. صف بندی روز به روز شدیدتر می شود و این باعث می شود تا ماکیاولیست انقلاب و دولت پس از آن، کناره بگیرد و اذن خروج بخواهد تا یکی از رفیقان راه، قدم جلو بگذارد. کسی که از هنگام بنیاد گذاری و سازندگی همراه خمینی بود اما چهره ای درخشان به شمار نمی رفت. لزوم احترام به آیت الله مهدوی کنی که نزدیک به نود سال عمر دارد، قوی تر از حق ماندن در ریاست مجلس خبرگان است. نیز عقب نشینی در برابر یک روحانی بزرگ مذهبی از شکست در برابر پرزیدنت احمدی نژاد در انتخابات سال ۲۰۰۵ محترمانه تر است.
رفسنجانی با اهانت بیرون نرفت اما او را بیرون کردند. اسناد و منابعی منتشر شد که می گفت رفسنجانی درگذشت رهبر کنونی، آیت الله علی خامنه ای را به سبب ابتلا به بیماری سرطان پیش بینی می کند و نظر به منصب والای او دارد زیرا فکر می کند بیش از هر روحانی ایرانی دیگری سزاوار آن است. اینها بی گمان در حذف او از ریاست مجلس خبرگان موثر بوده اند. مجلس یاد شده، واپسین دژ رفسنجانی برای اثبات این مدعا بود که وی همچنان نقش ارشادی در سیاست ایران دارد، گرچه رهبری حکومتی که او از پایه گذارانش بود، از روحانیان به امنیتی ها منتقل شده است. اینان به تازگی مدعی برپایی انقلاب دوم امام زمان هستند، بی آن که مرجعی نزدیک به این امام داشته باشند ویا این که پیوندی با توده های مردم ایران - که بیگانگی آنان با دین نیز رو به افزایش است – داشته باشند.
پایان کار شوربختانه رفسنجانی شبیه پایان کار زین العابدین بن علی و حسنی مبارک نیست اما همچون پاسخی به آنان است: نهاد حاکمیت در ایران اعلام می کند از این لحظه به بعد، کسانی را که در منطقه میانه خاکستری ایستاده اند وصلاحیتشان منقضی شده است، تحمل نخواهد کرد ودر نتیجه و مهمتر از آن، از این پس کسانی را که گاه به گاه در زیر عبای شیخ ساکت پنهان می شدند تحمل نخواهد کرد. و می دانیم که رفسنجانی نگران سرنوشت خانواده و فرزندان مخالف واصلاح طلبش نیز بود. افزون بر آن، حاکمیت از سر کسانی که آرزوی تخریب "هیکل" را بر سر کاهنان کوچکش دارد نخواهد گذشت.
پایانی اندوهبار برای مرد انقلاب و دولتمرد، برای کسی که حتا در سکوت و هراسش، یکی از ارکان رژیم ایران بود. رژیمی که روز به روز فرو می ریزد و هشدار می دهد که مبارزه دشوارتری در پیش است؛ مبارزه ای میان مراجع سیاسی و دینی وامنیتی – که اصلاحات را عیب یا توطئه به حساب می آورند – و نسل جوانی که شاید بر این باور است که با خروج رفسنجانی، نظام جمهوری اسلامی، پیوند ش را با واقعیت ها و نیزبا تنها فرصتش، از دست داده است.
منبع: روزنامه لبنانی "السفیر"
|