یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

ارزان فروشی در سوریه


• این گزارش به تاراج فن‌آوری ایرانیان و فروش آن به بهای ارزان به متحدان استراتژیک حکومت از جمله سوریه و نمک نشناسی دولت سوریه اختصاص دارد و مشکلات کارمندان پروژه های ایران در این کشور را مورد اشاره قرار داده است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ۲۴ اسفند ۱٣٨۹ -  ۱۵ مارس ۲۰۱۱


اخبار روز - گزارش دریافتی: همکاری‌ دیکتاتورهای تهران و دمشق سال‌هاست که ادامه دارد و این امر برکسی پوشیده نیست که در یک معامله‌ی نانوشته، پول ملت ایران صرف بقای سلطنت شبه جمهوری خاندان علویون در سوریه می‌شود (فقط چون علوی هستند) و در مقابل دمشق هم گاهی (و نه همیشه) در اتخاذ تصمیم‌های تند در نشست‌های سران اتحادیه‌ی عرب اعمال نفوذ کرده و کمی آن را تعدیل می‌کند تا یک جبهه‌ی متحد عربی علیه جمهوری اسلامی شکل نگیرد و این نیز به نوبه‌ی خود تلاشی برای بقای شاهنشاهی ولی فقیه در تهران است. بنابراین در همکاری‌های راهبردی تهران-دمشق، فاکتور "مردم دو کشور" کمترین نقشی نداشته و این تنها حمایت دوجانبه‌ی دو گروه سلطه‌گر برای کمک به بقای یکدیگر است که موتور محرک چنین روابطی است. اما البته به دور از انصاف است اگر میزان مردمداری حکام دمشق را با تهران برابر بدانیم. بدون شک منافع مردم سوریه از این بده بستان‌های مالی_دیپلملتیک بسیار بیشتر از مردم ایران است. زیرا بقای جمهوری اسلامی (کارمزدی که ایران دریافت می‌کند) اساسآ مورد نیاز مردم ایران نبوده بلکه در تضاد آشکار با خواست مردم ایران است اما کارمزد طرف سوری افزون بر حمایت از حکومت دمشق، شامل ساخت بسیاری از زیرساختهای توسعه‌ی عمرانی سوریه مانند پل، جاده، کارخانه‌ی سیمان، مدرسه، دانشگاه، بیمارستان، کارخانه‌ی خودروسازی و اخیرآ نیروگاه نیز می‌شود که علاوه بر اشتغال‌زایی برای مردم سوریه، سهم به‌سزایی هم در بالا بردن رفاه عمومی و انتقال دانش فنی و بومی ایران به این کشور دارد.
در این گفتار، اطلاعاتی در خصوص پروژه‌های نیروگاهی جمهوری اسلامی در سوریه بازگو می‌شود که خواندنش قابل توجه و قدری نیز دردآور می باشد.


شرکت دولتی مپنا وابسته به وزارت نیروی جمهوری اسلامی در سال ۲۰۰۹ قرارداد ساخت نخستین نیروگاه سیکل ترکیبی گازی_بخاری را با کشور سوریه امضا کرد. اما جالب است در ابتدا نگاهی به چگونگی تامین اعتبار مالی این قرارداد بیاندازیم. محمود احمدی‌نژاد رییس دولت ایران در نخستین سفرش به سوریه در سال ۱٣٨۴ با پرداخت یک وام دو میلیارد دلاری به این کشور موافقت کرد، مشروط به اینکه یک میلیارد دلار آن صرف عقد قرارداد با شرکت‌های ایرانی شود! (یک تصمیم ناسیونالیستی).
چهار سال پس از پرداخت این وام که هنوز هیچ اقساطی هم بابت آن یک میلیارد دلار دیگر نصیب ایران نشده بود، شرکت مپنا در راستای بخشی از تعهدات سوریه درمورد آن یک میلیارد دلار اول، ساخت نیروگاه سیکل ترکیبی تشرین را در ۵۵ کیلومتری جنوب دمشق آغاز کرد. گرچه کل مبلغ این پروژه درواقع از محل خزانه‌ی ملی ایران و مالیات مردم ایران تامین می‌شد و دولت سوریه مکلف نبود که در طول مدت ساخت حتا یک لیر بابت آن بپردازد، با این وجود سران دمشق (البته در یک تصمیم درست از دید منافع مردم سوریه) قیمت قرارداد را به حداقل ممکن کاهش دادند تا بتوانند با آن یک میلیارد دلار بیشترین تعداد پروژه‌ی ممکن را از شرکت‌های ایرانی دریافت کنند.

در حالی که همه‌ی کارشناسان در بخش تولید و انتقال نیرو این فرمول جهانی را پذیرفته اند که برای تولید هرمگاوات برق نیاز به ٣/۱ میلیون دلار سرمایه گذاری وجود دارد، قرارداد نیروگاه تشرین بر اساس فرمول ٨۵/۰ میلیون دلار برای هر مگاوات بسته شد تا تراژدی ترکمانچای و گلستان بار دیگر و این بار برای خرید رایگان دانش فنی مهندسان زحمت‌کش ایرانی تکرار شود.
شرکت مپنا به مدیریت عاملی پسرعموی محترم جناب علی‌آبادی معروف (ریاست پیشین سازمان تربیت بدنی و یار غار محمود احمدی‌نژاد) کمترین دغدغه‌ای برای ساخت نیروگاه تشرین با قیمت واقعی آن نداشته و بنا به دستوری که از بیرون از وزارتخانه رسیده بود باید با همان قیمت، پروژه را در مدت ۲٨ ماه به بهره‌برداری کامل می‌رساند. در حالی که پیشرفت عملیات ساخت نیروگاه تشرین هم‌اکنون ۹۹% می‌باشد، هنوز هیچ مبلغی به عنوان صورت وضعیت عملیات ساخت از سوی کارفرمای سوری به شرکت مپنا داده نشده و حتا بسیاری از قطعات نصب شده در نیروگاه بنا به تشخیص وزارت نیروی سوریه بی‌کیفیت تشخیص داده شده و شرکت مپنا هیچ پولی بابت نصب و حتا قیمت خود آن قطعه نیز دریافت نخواهد کرد! اما البته شرکت مپنا اجازه‌ی باز کردن آن تجهیزات را هم ندارد!
سوال اینجاست که اگر دانش فنی سوری‌ها در حدی است که اشکالاتی را در روش ساخت یا تجهیزات ارسالی از ایران (از کارخانجاتی نظیر توگا و پارس ژنراتور) تشخیص داده‌اند، چرا خود عهده‌دار ساخت چنین پروژه‌ای برای کشورشان نمی‌شوند؟ و در این میان چرا مدیریت عامل شرکت مپنا و اساسآ وزارت نیرو به عنوان مالک شرکت مپنا، جلوی چنین توهین‌هایی را به مهندسان ایرانی مشغول به کار در این پروژه و کارکنان شرکت‌های سازنده‌ی تجهیزات ارسالی از ایران نمی‌گیرند؟
فرزندان برومند ایران با وجود همه‌ی فشارهای روانی و اجتماعی، ایران را در گروه ۲۰ کشور جهان قرار داده‌اند که توانایی فنی ساخت نیروگاه‌های حرارتی و سیکل ترکیبی گاز-بخار را دارند. چرا باید چنین دستاوردی را ارزان فروخت؟
در سایت خبری وزارت نیرو بخش دفتر روابط عمومی و امور بین الملل به تاریخ اوّل آبان ۱٣٨۹ اینگونه اعلام می شود که:

«توسط متخصصان ایرانی در حال انجام است؛
پیشرفت ۹٨ درصدی نیروگاه سیکل ترکیبی تشرین سوریه
در زمان حاضر شرکت های ایرانی به ساخت و اجرای پروژه های آبی و برقی متعددی در سوریه مشغول هستند که از آن جمله می توان به اجرای پروژه نیروگاه سیکل ترکیبی تشرین در ۵۰ کیلومتری دمشق پایتخت این کشور اشاره کرد.
نیروگاه سیکل ترکیبی تشرین سوریه هم اکنون با ۹٨ درصد پیشرفت فیزیکی توسط مهندسان و متخصصان ایرانی در حال احداث است.
به گزارش پایگاه خبری وزارت نیرو، در زمان حاضر شرکت های ایرانی به ساخت و اجرای پروژه های آبی و برقی متعددی در سوریه مشغول هستند که از آن جمله می توان به اجرای پروژه نیروگاه سیکل ترکیبی تشرین در ۵۰ کیلومتری دمشق پایتخت این کشور اشاره کرد.
نیروگاه سیکل ترکیبی تشرین با مجموع ظرفیت ۴٨۰ مگاوات شامل دو واحد توربین گازی هر یک به ظرفیت ۱۶۰ مگاوات و یک واحد توربین بخار به ظرفیت ۱۶۰ مگاوات در حال احداث است.
سوخت اصلی این نیروگاه گاز و سوخت جایگزین آن گازوئیل است.
براساس این گزارش، نیروگاه سیکل ترکیبی تشرین ظرف دو ماه آینده به بهره برداری خواهد رسید.»

شرکت زیمنس آلمان در پروژه‌ی مشابه دیگری با توان تولید نیروی برابر با نیروگاه تشرین مبلغ پیشنهادی ۵/۱ میلیون دلار به ازای هر مگاوات برق تولیدی را روی میز مقامات سوری گذاشته است! با توجه به لزوم گارانتی و تضمین‌های طولانی مدت، پروژه‌های نیروگاهی توسط هر شرکتی که سازنده‌ی آن باشد، دیگر چرا باید کسی استدلال کند که قیمت بالای زیمنس به دلیل کیفیت بالای آن است؟ کدامِک از شرکت‌های خارجی که پروژه‌هایی را در ایران انجام داده یا می‌دهند، حاضرند با هفتاد یا شصت درصد بهای جهانی در ایران کار کنند؟ کدام کشور دانش فنی خود را، آنجا که می‌داند ما به آن نیاز داریم به بهای زیر قیمت واقعی در اختیار ما قرار می‌دهد؟
سرعت عملیات ساخت نیروگاه تشرین و همچنین دقت مهندسان ایرانی و کیفیت بالای قطعات و توربین‌های ساخت ایران چنان سوری‌ها را شگفت زده کرد که بی‌درنگ قرارداد ساخت دو نیروگاه دیگر به نام‌های جندر و سویدیه را هم به شرکت مپنا واگذار کردند مشروط بر اینکه شرکت مپنا با همان قیمت این دو پروژه را هم به انجام برساند.
نیروگاه تشرین تا یک ماه دیگر به بهره‌برداری کامل می‌رسد و عملیات ساخت نیروگاه جندر هم با پیشرفت ۴۰ درصدی در حال ادامه است و ساخت نیروگاه سویدیه هم تا سه ماه آینده استارت می‌خورد.

فاز نخست نیروگاه تشرین (واحد ۱ گازی) مردادماه همین امسال (آگست ۲۰۱۰) سنکرون گردید یا در واقع وارد مدار شد اما فازهای بعدی (واحد ۲ گازی و واحد بخار) هنوز وارد مدار نشده و قرار است تا یک ماه دیگر با حضور روسای جمهور دو کشور ورود کامل آن به مدار برق سراسری سوریه طی مراسمی جشن گرفته شود. عملیات اجرایی این نیروگاه هم‌اکنون ۹۹% برنامه‌ی زمانبندی می‌باشد و در حال حاضر، نیروگاه در مرحله‌ی "پیش راه اندازی" (تست هماهنگی الکترونیکی واحدها و نصب کیت‌های هشداردهنده و تست ابزار دقیق کنترل مرکزی) می‌باشد. یعنی از نظر فنی مشکل خاصی وجود ندارد و همه چیز طبق برنامه و در فاز سوم (فاز بخار) حتا جلوتر از برنامه زمانبندی پروژه به انجام رسیده؛ رکوردی که حتا در پروژه‌های داخلی هم بسیار مشکل به دست می‌آید. اما حدود ۱٣ درصد از کل هزینه‌ی اجرای نیروگاه به دلیل پاره‌ای ابرادهای ناوارد و غیراصولی توسط کارفرمای پروژه (وزارت برق سوریه) رد شده و هرگز به مپنا پرداخت نخواهد شد. هم اکنون واحد مالی پروژه مستقر در منطقه‌ی کفر سوسه‌ دمشق در حال رایزنی‌های فشرده با مقامات سوری برای توجیه فنی جهت مردود کردن ایرادهای وارده از سوی کارفرما هستند تا بتوانند همه‌ی مبلغ قرارداد را بگیرند. اما این تلاش‌های پرسنل مستقر در دفتر دمشق، به هیچ عنوان با همراهی و فشار و چانه‌زنی کافی توسط مدیران ارشد مپنا در تهران و وزارت نیرو که مالک شرکت مپناست پشتیبانی نمی‌گردد به گونه‌ای که گویا مدیران وزارت نیروی جمهوری اسلامی هم تمایل چندانی به رویارویی جدی با مدیران ارشد وزارت نیروی سوریه ندارند و به همین مبلغ کنونی هم (که البته هنوز پرداخت نشده و البته خود، بخشی از وام دو میلیاری ایران به سوریه است) رضایت دارند.

وضعیت پرسنلی ایرانی شرکت
اما پرسنل شرکت مپنا که با دانش فنی خود آبرویی برای ایران خریده‌اند در آستانه ‌نوروز دو ماه است که در کشور سوریه بدون حقوق و مزایا زندگی می‌کنند و غرور ایرانی‌شان اجازه‌ی هیچ گونه حرف و حدیث و اعتراضی را به مدیران "خودی" شرکت مپنا نمی‌دهد. آن‌ها باید در کشور سوریه و در برابر چشمان شهروندان این کشور، چهره‌ی مغرور و آبرومند یک شهروند متخصص ایرانی را به نمایش بگذارند که دارد برای آن‌ها چیزی را می‌سازد که خودشان توان آن را ندارند.
شاید بهتر بود وزارت نیروی جمهوری اسلامی به جای این دست و دل بازی‌ها و حاتم‌بخشی‌ها به حکومت و مردم سوریه، حقوق عقب افتاده‌ی پرسنل خودش را می‌پرداخت و خوابگاه‌های آبرومندی برای آن‌ها در دمشق تهیه می‌کرد. تعدادی از مهندسان متاهل ایرانی، پس از کسر بخشی از حقوقشان به عنوان اجاره‌ی مسکن، توان اداره‌ی یک زندگی مناسب شآن شهروند ایرانی در یک کشور عربی را ندارند و از سویی امکان ترک پروژه در طول سال تحصیلی را نیز ندارند زیرا فرزندان دانش‌آموز دارند. و شرکت مپنا با دانستن این موضوع، افزایش حقوق کشوری و قانونی کارکنان مقیم سوریه را تنها در ماه دوم فصل تابستان اعمال می‌کند تا بتواند با این مکانیزم آن‌ها را برای یک سال دیگر هم دلخوش و امیدوار در سوریه نگه دارد.
اما سرانجام جمهوری اسلامی مزد واقعی خوش‌خدمتی‌هایش برای دیکتاتوری نظامی-بعثی سوریه را دریافت کرد:
هنگامی که مناقصه‌ی بین‌المللی پروژه‌ی عظیم نیروگاه ناصریه در بیست کیلومتری دمشق اعلام شد. شرکت مپنا هم با اشتیاق به آن پیوست. زیرا قیمت‌های پایه‌ی اعلام شده مطابق با استانداردهای جهانی بود و چنانچه مپنا می‌توانست با قیمت پیشنهادی تنها کمی پایین‌تر به رقابت با شرکت‌های دیگر بپردازد قطعآ برنده‌ی مناقصه می‌شد. اما روزگار به گونه‌ای دیگر ورق خورد و سرمایه‌گذار سعودی این نیروگاه در یک اعلام غیررسمی به اطلاع دولت سوریه رساند که در صورت ورود شرکت‌های ایرانی به این مناقصه، از سرمایه‌گذاری در آن خودداری خواهد کرد! کشور فقیر سوریه نیز که اساس مدیریت و معیشت خود را بر دلالی و توازن دیپلماتیک و بازی با شرکا و رقبا بنا نهاده است، این بار طعم دلارهای سعودی‌های هم‌کیش و همزبان را گواراتر یافت و نمایندگان شرکت مپنا به شکلی تحقیرآمیز از شرکت در این مناقصه منع شدند تا پس از تایید چند باره‌ی دولت دمشق بر تعلق جزایر سه‌گانه‌ی ایرانی خلیج فارس به امارات و درج یک نام جعلی برای خلیج فارس در کتاب‌های درسی در مدارس سوریه، یک بار دیگر از جمهوری اسلامی بابت همه‌ی خوش‌خدمتی‌هایش و همه‌ی مالیات شهروندان ایرانی که به سوریه سرریز می‌شود و همه‌ی پروژه‌های عمرانی رایگان یا ارزان قیمت ساخت شرکت‌های ایرانی در سوریه و همه‌ی میلیاردها تومانی که زائران ایرانی به حرم دختر و خواهر امام سوم شیعه می‌ریزند به خوبی قدردانی کرده باشد.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست