سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

دستمزد کارگران در سال ۱۳۹۰


برهان دیوارگر


• در شرایط کنونی هرچند توازن قوا به نفع کارگران نیست و شاهد بازداشت فعالین و اعضای سندیکای رانندگان شرکت واحد تهران،نیشکر هفت تپه وکمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل های کارگری بودیم اما هر روزه شاهد اعتراضات گوناگونی در شهر های مختلف ایران هستیم ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
پنج‌شنبه  ۲۶ اسفند ۱٣٨۹ -  ۱۷ مارس ۲۰۱۱


باز هم طبق روال معمول هر ساله در اسفند ماه تعدادی تحت عنوان شورای عالی کار برای تعیین حداقل دستمزد کارگران دور هم جمع میشوند، شورای عالی کار که از نمایندگان کارفرمایان ،نمایندگان دولت و نمایندگانی تحت عنوان نمایندگان کارگران که در واقع در تمامی نشستهای سه جانبه شورای عالی کار هیچ اقدامی برای حمایت از منافع کارگران انجام نداده اند هیچ! بلکه منافع کارفرمایان بر منافع کارگران را ترجیح داده اند چون نمایندگان کارگران از طرف شوراهای اسلامی کار تعیین گردیده اند که هیچ ربطی به کارگران و منافعشان ندارند،لازم است یادآوری نمایم که شوراهای اسلامی کار بازوی وزارت سرکوب و شکنجه وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی هستند که قرار شد با تاسیس این نهاد مانع از رادیکال شدن مبارزات طبقه کارگر در ایران بشود و مانع از هر حرکت اعتراضی در بین کارگران بشود و بارها با سرکوب تحرکات اعتراضی کارگران خوش خدمتی خود را به سرکردگانشان در وزارت اطلاعات و دولت و کارفرمایان نشان داده اند، در واقع باید گفت نمایندگان شوراهای اسلامی کار که تحت عنوان نمایندگان کارگران در این نشست ها شرکت مینمایند تمام حقوق کارگران را زیر پا میگذارند و با همکاری دولت رضایت کارفرمایان را جلب مینمایند.

اصولا باید بدانیم که مزد چیست و چرا همه به دنبال دستمزد هستند.
در سراسر دنیا طبقه کارگر به فروش نیروی کار خویش مشغول میباشند و در ازای فروش نیروی کار خویش درخواست دستمزدی را میکنند که بتوانند خود و خانواده هایشان را از بابت خوراک ،مسکن،آموزش و بهداشت تامین نمایند ،کارگران در تمام دنیا با فروش نیروی جسمی و فکری طبقه کارگر را تشکیل میدهند و در یک کار گروهی یا فردی دست به تولید کالای یا انجام کاری میزنند و نظام سرمایه داری هم با استثمار کارگران به شیوه های مختلف سعی درانباشت بیشتر سود و سرمایه اش مینماید و تازه با کلی منت مدعی است که هزینه زندگی کارگران را هم متقبل شده است (و همه اینها در حالی است که سرمایه دار از روز اول چیزی نداشته است و تمام ثروتش ازنیروی کار بوده است) یعنی در ازای خرید قوه جسمانی و فکری کارگر و نیروی کارش پولی را پرداخت کرده است درست است که کالائی به نام نیروی کار را از کارگر خریداری کرده است اما این خرید نیروی کار کارگران یعنی مکیدن شیره جان کارگر،وکارگر را واداشتن به روزی ۱۰ الی ۱۲ ساعت کار در شرایط طاقت فرسا و غیر قابل تحمل کارگران تمام این شرایط را تحمل میکنند اما حداقل دستمزدی هم که از طرف کارفرمایان ودولت و نمایندگان خود خوانده کارگران تعیین گردیده است هم ماهها عقب میاندازند و پرداخت نمیکنند و کارگران را از حق آزادی تشکل و برپائی اعتراض و اعتصاب محروم کرده اند تا نتوانند به شرایط غیر انسانی تحمیل شده اعتراض نمایند ودرصورت هر گونه اعتراضی صفوف معترضین را به گلوله بسته و نمایندگانشان را به زندان و شکنجه و اعدام محکوم مینمایند.
این نشستهای سه جانبه که طبق ماده ۴۱ قانون کار موظف است که بر اساس تورم موجود در جامعه حداقل دستمزد کارگران را تعیین نماید امسال در شرایطی قرار است که ۲۷هزارتومان به حقوق کارگران افزوده شود که بر اساس آمارهای رسمی نرخ تورم ۱۱ممیز شش درصد بوده است. و طبق روال موجود در ایران تورم و گرانی در سال جدید باز هم صعود خواهد نمود و این افزایش دستمزد بر اساس تورم در سال ۱٣٨۹ بوده است .در این میانه حذف یارانه ها به بلای دیگری برای کارگران و خانواده هایشان تبدیل شده است،حذف یارانه ها برای هر نفر در حدود ۶۵ الی ۶۷ هزار تومان هزینه تحمیل میکند و دولت با کلی تبلیغات و هارت و پورت به هر نفر ۴۴ هزار تومان یارانه میدهد یعنی هر نفر۲٣ هزار تومان کسری دارد و این برای یک خانواده کارگری یک مرگ تدریجی میباشد و با اقتصاد بیمار وتورم لجام گسیخته ایران روز بروز زندگی برای کارگران سختتر میشود.

چاره چیست و چه باید کرد؟
همه میدانیم نهادهای مانند خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار دست پرورده دولت و کارفرمایان میباشند که آزادانه برای خودشان تبلیغ میکنند و خود راغمخوارودوستدار طبقه کارگر معرفی میکنند ولی ماموریت آنها سرکوب و به قهقرا بردن مبارزات کارگران ایران میباشد و ژستهای انساندوستانه وبه ظاهر مدافعین طبقه کارگریشان هرگز نتوانسته ماهیت پلید و ضد کارگریشان را بپوشاند این مدافعین دروغین کارگری در حالی حرف از کم بودن دستمزد کارگران میزنند و برای وضعیت کارگران اشک تمساح میریزند که در شورای عالی کار و در نشستهای سه جانبه برای تعیین حداقل دستمزد کارگران هیچ تلاشی برای افزایش دستمزد کارگران انجام نمیدهند هیچ بلکه در استثمار هر چه بیشتر کارگران با کارفرمایان و دولت نهایت همکاری را مینمایند. حرف زدن و دفاع کردن این نمایندگان خود خوانده کارگران در حالی میباشد که فعالین واقعی کارگری در صورت کوچکترین اعتراضی به وضعیت موجود با شکنجه و زندان های طویل المدت و اعدام مواجه میشوند اما خانه کارگر و شوراهای اسلامی در ظاهر از حقوق کارگران دفاع میکنند اما به سندیکای کارگرن شرکت واحد با همکاری نیروی انتظامی حمله میکنند و با بمب گذاری در ساختمان محل رای گیری هیت مدیره و بازرسان سندیکای اتوبوس رانی شرکت واحد تهران وحومه باعث تخریب و آتش سوزی محل مذکور شده و حتی زبان منصور اسانلو را بریدند بدون اینکه مامورین حاضر در محل هیچ گونه اعتراضی به آنها بنمایند ،همه اینها نشان از ماهیت ضد کارگری نهادهای دست نشانده جمهوری اسلامی خانه کارگر و شوراهای اسلامیشان میباشد و باید هر چه بیشتر ماهیت پلید این گونه نهادها را برملا کرد.
اما در شرایط کنونی هرچند توازن قوا به نفع کارگران نیست و شاهد بازداشت فعالین و اعضای سندیکای رانندگان شرکت واحد تهران،نیشکر هفت تپه وکمیته هماهنگی برای ایجاد تشکل های کارگری بودیم اما هر روزه شاهد اعتراضات گوناگونی در شهر های مختلف ایران هستیم از اعتراضات کارگری پرریس سنندج تا کارگران شهرهای تهران،اصفهان،ساوه،شهر صنعتی البرز قزوین،شهر صنعتی کاوه، ساوه ،تبریز و مهاباد و دیگر شهر های ایران هستیم و برپائی مراسمات اول مه و ٨ مارس در سقز ،سنندج رشت،پاوه ،مهاباد و تهران و خیلی دیگر از شهر های دیگر ایران بودیم و با صدور قطعنامه های رادیکال رژیم را دچار ترس و وحشت نموده اند و با وجود سرکوب و خفقان موجود فعالین کارگری در ایران هر روز نسبت به وضعیت اسفبار کنونی اعتراض میکنند و واهمه ای از تهدیدهای رژیم ندارند و برای بدست آوردن مطالبات برحق کارگران تلاش میکنند. در چنین وضعیتی که جمهوری اسلامی دچار مشکلات سیاسی و اقتصادی جدی شده است واعتراضات خیابانی در کشور رخ میدهد سران جمهوری اسلامی از ترس اینکه رهبری این اعتراضات بدست رهبران سوسیالیست و کارگری بیفتد را به هراس اندخته است و به این دلیل یورش سختی را به فعالین و رهبران کارگری شروع کرده است اما باید از وضعیت موجودی که جمهوری اسلامی دچارش شده است نهایت استفاده را کرده و سمت و سوی مبارزات را هر چه بیشتر رادیکالیزه تر نمود وبا ایجاد تشکل های مستقل و آزاد کارگران برای گرفتن خواسته های خودشان تلاش کنند هر چند تاکنون تلاشهای زیادی در این باره صورت گرفته است و در این راه فعالین کارگری زیادی به زندان و شکنجه دچار شدند و این قابل ارزش و جای احترام دارد.

برهان دیوارگر
۱۶/۰٣/۲۰۱۱
[email protected]


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست