بحران اتمی و استراتژی جنش صلح
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲٣ خرداد ۱٣٨۵ -
۱٣ ژوئن ۲۰۰۶
میهمانان: احمد تقوایی- رضا فانی یزدی – محسن نژاد
گزارش: گروه پالتاک اتحاد جمهوری خواهان ایران
روز شنبه شانزدهم اردیبهشت ماه ۱٣٨۵ برابربا سیزدهم ماه مه ۲۰۰۶ میلادی در همایش اینترنتی اتاق مجازی اتحادجمهوری خواهان ایران، سه میهمان آقایان احمد تقوایی، رضا فانی یزدی و محسن نژاد، در باره بحران اتمی و استراتژی جنش صلح به بحث پرداختند. در این همایش ده ها نفر از علاقمندان شرکت داشتند. میهمانان در دو قسمت سخنرانی های خود را ایراد کردند.
خانم پروین عابدی هماهنگی همایش را بر عهده داشت.
آقای محسن نژاد اولین سخنران همایش بود.
وی با اشاره به پیشینه فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی سخنان خود را آغاز کرد و گفت همه می دانیم که این فعالیت ها از حدود ۱٨ و یا حتی ۲۰ سال پیش در دوره ریاست جمهوری رفسنجانی و بعد خاتمی شروع شده و ادامه داشته است و درباره مقصود مقامات جمهوری اسلامی از فعالیت هسته ای خاطرنشان کرد که اکنون همه می دانیم که اصلا هدف آنها صلح آمیز نیست و این موضوع ثابت شده است. وی یادآور شد که آنها نفت را می فروشند و درآمد آن را به جای اینکه در صنایعی چون پتروشیمی سرمایه گذاری کنند صرف فعالیت های هسته ای می کنند.
آقای محسن نژاد توضیح داد که سرمایه گذاری در صنایع پتروشیمی که بیش از هزاران فرآورده دارد می تواند ادامه ملی شدن نفت باشد و ما می توانیم به جای فروش نفت خام تولیدات پتروشیمی را بفروشیم. وی در قسمت دیگری از سخنان خود گفت اینکه به طور مدام گفته می شود داشتن انرژی هسته ای حق ملت ایران است، باید ابتدا حق را توضیح داد و آن را درجه بندی کرد و مثال زد که به عنوان نمونه حق حیات اولیه ترین حق انسان است. وی سپس به سخنان مصباح یزدی روحانی با نفوذ رژیم جمهوری اسلامی و شیوه ای که وی درباره مسائل سخن می گوید اشاره کرد و گفت که مصباح یزدی با صراحت تمام درباره مسائل و از جمله نیات واقعی جمهوری اسلامی از فعالیت هسته ای سخن گفته و می گوید. وی نوشتن نامه احمدی نژاد به بوش را با نوشتن نامه خمینی به گورباچف مشابه دانست و تفاوت این دو یعنی احمدی نژاد و خمینی را هم به عنوان یک رهبر برخاسته از دل انقلاب ۵۷ و با را نیز بر شمرد.
محسن نژاد در نتیجه گیری و جمع بندی سخنرانی خود در قسمت اول گفت که جمهوری اسلامی به دنبال نفوذ خود در منطقه در پی ویران کردن ایران است و با توجه به قدرت آتش آمریکا و این واقعیت که پادگان ها و پایگاه های هستی در نزدیک شهرها در اکثر جمعیت قرار دارند حمله نظامی آمریکا می تواند به فاجعه بزرگی تبدیل شود. وی سپس از تلاش های اپوزیسیون خارج از کشور و مردم داخل ایران در مبارزه برای جلوگیری از این جنگ سخن گفت و وظایف آنها را برشمرد.
آقای محسن نژاد گفت که ما در خارج هستیم باید به هر وسیله ای شده با نیروهای ضدجنگ و صلح طلب جهان همکاری کرد و به افشای سیاست های جنگ طلبانه بوش و همینطور جمهوری اسلامی بپردازیم. ما باید میهن پرستی کاذبی را که تبلیغ می کنند، افشا کنیم وی به این نکته نیز اشاره کرد که اپوزیسیون ما در پاره ای از موارد مثل فشار برای آزادی فرج سرکوهی یا اکبر گنجی موفق بوده اما با وضعیتی که دارد باید با توجه به عواقب وحشتناک جنگ در مبارزه با آن فعالانه شرکت کند.
بعد از محسن نژاد دومین میهمان برنامه احمد تقوایی سخنرانی خود را ایراد کرد.
آقای تقوایی در ابتدا گفت که سخنان او به دو بخش تقسیم شده و تصویری از جهان و نیروهای درگیر آن را ارائه می دهد و اینکه اپوزیسیون چگونه این بحران را دنبال می کند و دوم به عواقب این بحران و سناریوهای تحمیلی که اگر جمهوری اسلامی بر فعالیت های خود پافشاری می کند، ممکن است اتفاق بیافتد خواهد پرداخت.
آقای تقوایی گفت که اپوزیسیون هنوز تأثیرات گلوبالیسم و جهانگردانی اقتصادی را در سیاست های خود تبیین نکرده و توجه ندارد که بسیاری از موضوعات محلی به موضوعات گلوبال تبدیل می شوند و حل آنها نیاز به راه حل های جهانی دارد.
او در ادامه به بحران اتمی کره شمالی در مقایسه با فعالیت های هسته ای و بحران اتمی ایران پرداخت. با توضیح این نمونه سخنران نتیجه گرفت که چون ایران حامی تروریسم در خاورمیانه است، حرکات و اقدامات آن علیه صلح در جهان است. انرژی اتمی ایران در پیوند با جنبش های افراطی اسلامی باعث رویارویی هایی با آن شده است.
سخنران سپس به توضیح چگونگی روند ایجاد بحران و تقسیم آن به فازهای مختلف پرداخت و متذکر شد که اگر جمهوری اسلامی در فاز اول موفقیت هایی به دست آورد اما در فاز دوم پرونده اش از شورای احکام به شورای امنیت و سازمان ملل متحد رفت. وی سپس سه سیاست را در حال حاضر در برابر بحران هسته ای به وجود آمده به وسیله جمهوری اسلامی را بر شمرد: اول سیاست چین و روسیه در شورای امنیت که تلاش می کنند هر نوع اقدامی علیه جمهوری اسلامی در محدوده سیاسی نگه داشته شود. دوم سیاست اروپا که بر مبنای فشار سیاسی و همینطور تحریم محدود اقتصادی است و سوم سیاست آمریکا که به عقیده سخنران قصد دارد "حق آزادی عمل"، عمل مستقلانه را به دست آورد.
آقای تقوایی توضیح داد به دلیل اینکه آمریکا در خاورمیانه با مسائل مختلف روبروست قصد دارد بحران هسته ای جمهوری اسلامی را در پیوند با مشکلات عراق و پاکستان حل کند. وی در نهایت نتیجه گرفت که اگر آمریکا بتواند به درخواست خود از شورای امنیت برسد این کار سیاست بالکانیزه شدن ایران را به دنبال خواهد داشت. وی سپس گفت در هر حال جنگ امری اجتناب ناپذیر نیست. به این موضوع اشاره کرد که سناریوی محتمل تحریم اقتصادی به ویژه تحریم نفتی که جمهوری اسلامی درباره آن دچار توهم است، به خوبی امکان پذیر است و بر خلاف توهم مقامات جمهوری اسلامی نفت در این بحران مسئله اصلی نیست و برای اثبات مدعای خویش به کمبود نفت و تولید آن درآغاز انقلاب سال ۵۷ ایران، در زمان حمله عراق به کویت و با جنگ ایران و عراق اشاره کرد.
آقای تقوایی بخش اول سخنان خود خاتمه داد و گفت که در بخش دوم به جنبش سیاسی و اپوزیسیون و عملکرد وی در رابطه با جلوگیری از جنگ خواهد پرداخت.
آقای رضا فانی یزدی سخنران بعدی همایش بود.
فانی یزدی در ابتدای سخنرانی خود به سندی اشاره کرد که اخیرا درماه مارچ سال جاری – به وسیله مرکز امنیت ملی آمریکا منتشر شده است. وی از این سند تحت عنوان سند راهبردی امنیت ملی آمریکا سخن گفت و توضیح داد که لازم نیست که به تجزیه و تحلیل و تفسیر آن پرداخت برای اینکه در این سند ٣۰-۴۰ صفحه ای نمایندگان کنگره به وضوع اقدامات لازم برای تأمین امنیت و منابع ایالات متحده آمریکا در داخل و خارج را آورده اند.
وی به دنبال توضیحاتی درباره موضوع حمله نظامی آمریکا به ایران گفت این موضوع فقط یک حرف و شایعه نیست. آقای یزدی به نامه وزیر امور خارجه اسبق آمریکا، خانم مارلن آلبرات در این زمینه اشاره کرد و همینطور درباره نامه ای که پنج تن از نویسندگان آن برندگان جایزه نوبل بوده اند سخن گفت و توضیح داد که بسیاری به شدت نگران آغاز یک جنگ هستند. وی سپس به جمهوری اسلامی اشاره کرد که آنها دریافته اند که مردم به شدت نگران یک جنگ فجیع هستند اما آن را انکار می کنند و در همان حال در حال آماده باش نظامی هستند، خانه امن برای سپاه پاسداران ساخته می شود و مانورهای نظامی می دهند.
آقای یزدی پیش از پرداختن به خطر جنگ که به نظر وی آنی و جدی است، توضیح داد که مسئله فعالیت های هسته ای ایران به زمان شاه بر می گردد. وی سپس به مقاله مشهور سیمور هرش که در نشریه چاپ نیویورک، نیویورکر چاپ شده پرداخت و گفت با توجه به نزدیکی سیمور هرش به مراکز قدرت در آمریکا حرف هایی که در این مقاله زده دور از واقعیت نیست و جرج بوش و به ویژه وزارت دفاع قصد به کارگیری سلاح هسته ای در جنگ علیه ایران هستند.
او اشاره کرد که ژنرال های وزارت دفاع آمریکا تهدید کرده اند که در صورتی که این اقدام دنبال شود آنها استعفا خواهند داد. وی گفت آمریکا دارد آماده می شود که بار دیگر مانند ژاپن بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی در جنگ دوم جهانی را در ایران تکرار کند. و اگر چنین شود از ایران جز ویرانه ای باقی نمی ماند و جنگ سبب نظامی شدن محیط، بگیرو ببندها خواهد شد و به روند دمکراتیزه شدن لطمه بسیار خواهد زد و باعث رشد احساسات ناسیونالیستی – اسلامی فاشیستی و همینطور رشد تروریسم در ایران خواهد شد. وی سپس به این نکته اشاره کرد که پس از چنین جنگی معلوم نیست که اصلا ایرانی باقی بماند یا خیر و دست کم ایران به لحاظ جغرافیایی دچار فروپاشی خواهد شد.
در دور دوم آقای محسن نژاد درباره چگونگی عملکرد اپوزیسیون و جنبش صلح سخن گفت.
وی گفت ما باید با پیوستن به نیروهای صلح طلب جهان هم سیاست های جنگ جرج بوش را انتشار کنیم و هم تبلیغات رژیم جمهوری اسلامی در ایران را برملا سازیم. آقای محسن نژاد با سخنان آقای تقوایی در مورد توجه به گلوبال شدن مسائل اعلام توافق کرد. وی در پایان سخنان خود را اینگونه خلاصه کرد که اپوزیسیون باید به شعار نه جنگ نه حکومت مذهبی به عنوان خط سوم بپردازد.
آقای احمد تقوایی در قسمت دوم سخنرانی خود به این مسئله اشاره کرد که آمارها و نظر سنجی ها در آمریکا نشان می دهد که مردم آمریکا هر روز بیشتر و بیشتر متوجه اشتباه حمله به عراق شده اند و خواستار جنگ نیستند و نتیجه گیری کرد که جنگ قابل اجتناب است و وزارت دفاع ایالات متحده هم می گوید که شانس موفقیت در چنین جنگی بسیار ناچیز است مگر اینکه شرایط عوض شود. وی سپس وظیفه اپوزیسیون را در جنبش صلح به چهار مورد تقسیم بندی کرد:
اول اینکه از سازمان ملل بخواهد که گزینه نظامی را از دستور کار خود خارج کند.
دوم تبلیغ کند که دولت ایران تنش زدایی کند و به منافع ملی توجه کند و به تصمیمات شورای امنیت احترام بگذارد و غنی سازی (اورانیویم) را کنار بگذارد.
سوم اینکه خواستار عدم دخالت وزارت دفاع آمریکا در امور داخلی ایران شود و از حمایت مجاهدین، حزب دموکرات و رضا پهلوی دست بردارد و
چهارم اینکه از سازمان ملل متحد بخواهد راهی بگشاید که مردم ایران بتوانند از مقامات مسئول جمهوری اسلامی به نهادها و سازمان های بین المللی شکایت کنند.
آقای تقوایی خواستار آن شد که اپوزیسیون تلاش کند که شکلی به خود بدهد که بتواند به عنوان نماینده سوم در درگیری ها و مذاکرات بحران هسته ای شناخته شود و بتواند در آن شرکت و دخالت مستقیم داشته باشد.
سپس آقای رضافانی یزدی آخرین بخش سخنان خود را ایراد کرد. وی در ابتدای سخنان خود به مقاله ای از خود تحت عنوان "چالش اساسی آمریکا در منطقه چیست" اشاره کرد و گفت که این مقاله در نشریه نامه و در شماره ۴۹ آن منتشر شده است و توصیه کرد که شرکت کنندگان در جلسه آن را بخوانند. آقای یزدی گفت من هم با "مذاکره" برای حل بحران هسته ای موافق هستم ولی نظرم درباره مذاکره با آنچه دوستان دیگر گفتند متفاوت است. وی گفت باید واقع بین بود. در چنین مذاکره ای آمریکا و ایران روبروی هم می نشینند و هرکس هم در فکر حل مشکلات و تأمین منافع خود خواهد بود بنابراین تصور اینکه دانشمند خردمندی چون نوام چوا مسکنی بر سر میز مذاکره بنشیند به دور از واقعیت است و یا اینکه مثلا نماینده ای از اپوزیسیون در این مذاکرات شرکت داشته باشد نیز در حال حاضر دور از واقعیت است.
سخنران گفت اگر روابط ایران و آمریکا عادی شود و هرچه روابط ایران با غرب بیشتر بشود به نفع ماست. وی خاطرنشان کرد که چین و روسیه دغدغه دموکراسی و حقوق بشر ندارند و نهایتا به سوی راه حلی هایی مانند آنچه برای کره شمالی به میان آوردند، خواهند رفت وی سپس متذکر شد اپوزیسیون دراین میان نباید "آتش بیار معرکه شود".
پس از سخنرانی ها حاضران در همایش به طرح پرسش ها و نظرات خود پرداختند.
|