دلم برای بهاران، بهانه می گیرد!
دکتر عارف پژمان
•
کجا برم دل را،
دلم برای بهاران، بهانه می گیرد.
کجاست گوشهء میخانه ای و عربده ای
کجاست آتش تاکی و دود منکسری!
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲۷ اسفند ۱٣٨۹ -
۱٨ مارس ۲۰۱۱
دلم برای بهاران، بهانه می گیرد!
دکتر عارف پژمان
دو روز مانده به نوروز
تهی ترم از جام
و شب، دراز تر از طیلسان ضحاک است.
کجا برم دل را،
دلم برای بهاران، بهانه می گیرد.
کجاست گوشهء میخانه ای و عربده ای
کجاست آتش تاکی و دود منکسری!
****
ایا نشسته به معراج دشت های کبود،
ایا زمین اهورا، گذرگه مزدا ،
ایا جوانه ی جم
ایا دیار اوستا
خانه ی خدای خرد!
ایا سلاله یعقوب لیث صفاری
ایا قبایل هم شیون شبانه ی من؛
چه شد که گوهر دین بهی به یغما رفت
خدایگان، شنل سبز را به خاک افکند.
خدای آبادی:
که عاشق همه گان بود و دلسپرده ی خلق
زتختگاه خودش، ناگهان، کناره گرفت
و گوهران دهش را و داد را، گم کرد!
خدای خوبان رفت....
خدای سلطه گران با بهار دشمن بود
خدای سلطه گران از سپیده می ترسید،
خدای منتقمی بود، خود ستای و عبوس!
****
دو روز مانده به نوروز،
آسمان ابری است؛
ازآن خرابه، خبر های داغ می آید
نشسته اند سیه جامه گان دیو سپید
برای مرگ کبوتر، ستاره می شمرند.
کسی به یاد چمن نیست
عاشقی جرم است!
به آستانه درها و شمعدانی ها
شکفته خنجر کین!
****
دو روز مانده به نوروز:
رفته ام از یاد
تهی ترم از جام.
بهار بود که عشقت میان اشک شکست
بهار بی تو مرا کشت
هرکجا قفس است
قفس درون قفس
من کجا روم، چه کنم.....
|