روزنامه های ایران چه می نویسند؟
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۲ فروردين ۱٣۹۰ -
۲۲ مارس ۲۰۱۱
«عبور از ٨۹ »عنوان یادداشت روز روزنامهی کیهان به قلم مهدی محمدی است که در آن میخوانید؛سال ۱٣٨۹ از آن سال هایی بود که زود شروع شد. بسیاری عقیده دارند سال ٨۹ در واقع از ۹ دی ٨٨ آغاز شد؛ روزی که سیل خروشان مردم غبار چشم آزار فتنه را پاک شست و زدود. آن روز را عاشقان خمینی و خامنه ای در ایران عید گرفتند و نوروز ۹۰ هم تداوم همان سرور در دل ها بود. کیهان در تمام روزهای سال ۱٣٨٨ تلاش کرد تا هیچ ماموریت و وظیفه ای را بالاتر از حضور در خط مقدم نبرد با فتنه گران نداند و انرژی خود را، هر چه بود، تمام و کمال در این راه مصرف کند.
روز ۹ دی ٨٨ و بعد از آن ۲۲بهمن، آغاز راهی بود که تمام سال ٨۹ هم به پیمودن همان راه صرف شد. راهی که راهبرش ضوابط و معیارهای آن را چنین تبیین کرده است: مهم ترین ویژگی اهل ایمان در ایام فتنه، بصیرت است و بصیرت یعنی مرزبندی شفاف و صریح با دشمن، و در مرحله بعد، دقت در تمییز دوست و دشمن و اشتباه نگرفتن جبهه های حق و باطل با یکدیگر که اگر این اشتباه رخ بدهد آتش فتنه دوباره شعله ور خواهد شد و دشمن مجال بازیابی نیرو و توان خویش را به دست خواهد آورد.
کیهان در حالی قدم به سال ۱٣٨۹ گذاشت که عقیده داشت ماموریت سال ٨٨ اگرچه با کمال قوت انجام شده اما هنوز پایان نیافته است. کارهای ناتمام فراوانی مانده بود که باید انجام می شد. قبل از هر چیز به محاکمه کشیدن فتنه گران در دادگاه افکارعمومی و صدور کیفرخواست مردمی برای آنها دغدغه اصلی و کلیدی کیهان بود چرا که کیهان عقیده داشت فتنه به معنای واقعی کلمه زمانی پایان خواهد یافت که ماهیت واقعی سران آن تمام و کمال آشکار شده باشد.
از نخستین روزی که فتنه ٨٨ کلید خورد عقیده کیهان این بود و هر روز هم مستندات و دلایلی نو برای آن یافت که این فتنه یک «پروژه بیرونی» است و آنها که در داخل دانسته یا نادانسته با آن همراه شده اند چیزی جز بازیچه های خود فروخته نیستند. این عقیده در سال ٨۹ به یک باور همگانی تبدیل شد و به تدریج انبوهی از مستندات بویژه از ناحیه آمریکا، اسرائیل و انگلیس دراین باره منتشر گشت که به خوبی نشان می داد آنچه اهل فتنه در ایران کردند فقط اجرای یک برنامه از پیش طراحی شده بر مبنای فرمولی بوده است که کیهان پیشتر با جزئیات به تشریح آن پرداخته بود. کیهان در سال ٨۹ بخش مهمی از توان خود را متمرکز بر مستندسازی این وابستگی و توضیح و تشریح جزئیات آن کرد، کاری که بسیاری از اهل فن مکرراً توفیق کیهان در آن را ستوده اند و البته کیهانی ها آن را چیزی جز لطف مخصوص پروردگار و عنایت اهل بیت(ع) نمی دانند. ۲۵ بهمن ۱٣٨۹ روزی بود که به خوبی نشان داد تلاش کیهان برای معرفی هویت واقعی سران فتنه در مسیری کاملا صحیح پیش رفته است.
در آن روز بود که همگان حتی آنها که از کاروان ملت جامانده و در تمام این مدت حاضر به مرزبندی صریح با اهل فتنه نشده بودند دریافتند که دیگر داستان انتخابات و اعتراض در کار نیست، بلکه هر چه هست مواجهه انقلاب و ضدانقلاب است؛ ضد انقلابی که بعد از شکست قطعی فتنه، اجرای بخش بعدی نسخه دیکته شده مثلث آمریکا، انگلیس و اسرائیل را کلید زد و تلاش کرد با حفظ تابلوی قبلی دست به عقب نشینی زده و باردیگر مانند روزها و ماههای آغازین فتنه اهداف پلید خود را در پوشش شعارهای به ظاهر قانون گرایانه و مردم دوستانه مخفی کند اما به محض آنکه اربابان بیرونی اش عرصه را بر خود تنگ دیدند و به آن فرمان انتحار دادند تمامی آن پوشش ها را به یکباره کنار گذاشت و بار دیگر تمام قد در دفاع از آمریکا و اسرائیل وارد صحنه شد.
و این پایان کار بود. ۲۵ بهمن به روشنی ثابت کرد که همه آنچه کیهان به طور مستند درباره ماهیت سران فتنه به آن پرداخته کاملا منطبق با واقعیت بوده است به گونه ای که دیگر همگان بدون هیچ مانع و پوششی می توانستند آن را ببینند و درباره ماهیتش قضاوت کنند. پس از پشت سر گذاشته شدن این مقطع کلیدی بود که موج بازگشت خواص به جانب نظام به راه افتاد و گام اول در برخورد با سران فتنه که همان قطع ارتباط آنان با بیگانگان بود با موفقیت و بدون کمترین هزینه برداشته شد.
از موضوع فتنه که بگذریم بی گمان اصلی ترین مسئله در سال ۱٣٨۹ که کیهان انرژی فراوانی صرف آن کرد و البته هنوز در آغاز راه قرار دارد، موضوع خیزش عظیم اسلامی مردم منطقه است. روزی که نخستین جرقه این تحولات در تونس زده شد و مردم غیور این کشور علیه دیکتاتور آمریکایی آن به پا خاستند شاید بسیاری تصور نمی کردند که دامنه این حوادث تا این حد فراگیر شود. بویژه آمریکا و اسرائیل که منطقه خاورمیانه را به عنوان منطقه میزبان حیاتی ترین منافع خود تعریف کرده اند از روز نخست در تلاش بودند تا شعله های این خشم مقدس را فرو بنشانند.
کیهان به محض اینکه اعتراضات در تونس به نتیجه رسید و ناآرامی ها کم کم در مصر و یکی دو کشور دیگر آغاز شد، به این تحلیل قطعی رسید که دورانی بس مهم در خاورمیانه فرا رسیده است و آینده این منطقه دیگر هرگز مانند گذشته نخواهد بود. نخستین موضوعی که به ذهن می رسید این بود که به یاد بیاوریم چگونه امام بزرگوارمان سال ها قبل، همه این حوادث را با تیزبینی و ظرافتی بی مانند پیش بینی کرده بود و پس از آن هم رهبر بزرگوار و حکیم انقلاب اسلامی در شرایطی که کشورهای غربی تصور می کردند ایران را تحت شدیدترین فشارها قرار داده اند فرموده بودند که به زودی ملت های منطقه دورانی را خواهند دید که در آن نشانی از سلطه آمریکا و وجود منحوس اسرائیل نباشد.
احساس ما در کیهان این بود که نشانه های آن بشارت بزرگ هویدا شده است و به همین دلیل از روز نخست تصمیم گرفته شد که جز در موارد بسیار استثنایی تیتر اول به موضوعی جز تحولات منطقه اختصاص پیدا نکند. این همان تصمیمی است که در ایام جنگ ٣٣ روزه لبنان و جنگ ۲۲ روزه غزه نیز گرفته شد و کیهان به این وسیله تلاش کرد سهم خود را در این نبردهای قهرمانانه ایفا کند. تیترهای کیهان بلافاصله در میان انقلابیون خاورمیانه باز نشر می شد و در رسانه های منطقه بازتاب گسترده ای پیدا می کرد و البته لازم است از برادران انقلابی خود در برخی از کشورهای منطقه که با ارسال شماری از گزارش های منحصر به فرد ما را یاری کرده و می کنند قدردانی کنیم.
با این همه، نکته مهم در اینجا این است که تصمیم به تمرکز کامل روی تحولات منطقه مبتنی بر یک تحلیل بود و آن این که این تحولات عمیق و ریشه دار است و از ژرف ترین لایه های وجودی مردم منطقه که همان روح اسلام خواهی و عزت طلبی آنهاست برمی خیزد و لذا نه تنها به سرعت متوقف نخواهد شد بلکه روز به روز گستره و دامنه بسیار بیشتری پیدا خواهد کرد. در روزهای آغازین تحولات منطقه، برخی از دوستان دلسوز، کیهان را به ملایمت بیشتر فرا می خواندند و حرفشان هم این بود که بعید است آمریکایی ها بگذارند این جرقه های امید بخش به آتشی فروزان بدل شود اما باور ما این بود که نیروی ایمان وقتی با اراده میلیون ها مرد و زن گره بخورد آن وقت دیگر نه طراحی های آمریکا و نه مانع تراشی های هیچ شیطان دیگری قادر به مقابله با آن نخواهد بود. نامبارک مصر که از قاهره گریخت دیگر از دوستان ملایم طبع هم صدایی برنخاست و همگان به این نتیجه رسیده بودند که پایان بازی استکبار در منطقه فرا رسیده است.
کیهان البته این راه را تازه آغاز شده می داند و با لطف خدای سبحان برای سال آینده تلاش خواهد کرد همت و توان بسیار بیشتری را صرف آن کند. علائم و نشانه حاکی از آن است که بیداری پدید آمده در ذهن و دل ملت های منطقه آنچنان عمیق است که همه آنچه را که تاکنون رخ داده فقط باید آغاز ماجرا دانست. اگر این تحلیل درست باشد- که همه شواهد نشان می دهد هست- آن وقت راهی که باقی مانده بسیار طولانی تر و البته پربرکت تر از راهی است که طی شده و به همین دلیل همت ها و کارها را همچنان باید مضاعف نگه داشت و کیهان بر آن است که این فریضه را ادا کند، ان شاءالله.
در سال ٨۹ البته اتفاقات مهم دیگری هم رخ داده که کیهان تلاش کرده است تا با دقت و وسواس و آنگونه که اقتضای فرمانبرداری از رهبری و دفاع از منافع ملی نظام جمهوری اسلامی است به پیگیری و تحلیل آنها بپردازد. در آغاز سال ٨۹ بیانیه تهران میان ٣ کشور برزیل، ایران و ترکیه امضا شد که به اعتراف بسیاری از تحلیلگران گامی بلند درعرصه روابط خارجی ایران بوده است. آمریکایی ها البته تلاش فراوانی کردند تا با استفاده از ابزارهایی مانند قطعنامه های تحریم در شورای امنیت روی مواضع راهبردی ایران تاثیر بگذارند اما مجموعه تحولات سال ٨۹ به آنها نشان داد که اولاً قادر به تولید هیچ فشار موثری بر ایران نبوده اند و ثانیاً فشاری هم اگر درکار باشد اراده ایران محکم تر از آن است که با این فشارها تغییر کند.
محصول همین مقاومت ها بود که خود را در جمله بسیار مهم و معنادار جیمز کلاپر مدیر اطلاعات ملی آمریکا نشان داد آنجا که گفت تحریم ها بر ایران تأثیری نداشته و تنها راه این است که روابط اقتصادی با ایران حفظ شود. در دو دور مذاکره برگزار شده در سال ٨۹ یعنی مذاکرات ژنو ٣ و مذاکرات اسلامبول تیم مذاکره کننده ایرانی نمونه ای بسیار نیرومند از قدرت منطقه به همراه اقتدار اصولی را از خود نشان داد و کیهان در تمام این مراحل تلاش کرد با ارائه اخبار و تحلیل های دقیق کمک کار مجاهدان خط مقدم دیپلماسی هسته ای کشورمان باشد.
گام مهم دیگری که در سال ٨۹ برداشته شد اجرای موفق هدفمندی یارانه ها از جانب دولت بود. اگرچه دشمنان امید فراوانی به این بسته بودند که بتوانند از دل این گام بلند فتنه ای دیگر بیرون بیاورند اما همت بلند دولت، هوشمندی مسئولان و همراهی مردم همه این توهمات را در همان گام اول خنثی کرد. کیهان از نخستین روزهای آغاز اجرای این طرح تلاش کرد به تقویت موضع دولت و آگاه سازی مردم بپردازد و اکنون خرسند است که مشارکتی موثر در این امر داشته است.
و نهایتاً، سال ٨۹ در حالی به پایان می رسد که حفاظت از کیان اصولگرایی به عنوان یگانه پرچمی که اهل ولایت باید گرد آن جمع شوند، یکی از مهم ترین دغدغه های کیهان است و خواهد بود. از جمله نگرانی هایی که اکنون دل ها و جان های پاسدار اصول انقلاب را می آزارد این است که برخی منحرفان بخواهند با منتسب کردن خود به دولت عزیز و خدمتگزار و با کیسه دوختن از توفیقات آن ویژگی های اصلی این دولت را که همانا اسلامی، مردمی، کاری و انقلابی بودن است، در معرض خطر قرار بدهند.
کیهان در سال ٨۹ تلاش کرد با حفظ حریم دولت و پیشگیری از دست اندازی دشمنان به این عرصه، هر جا که لازم بود، از هویت واقعی این جریان انحرافی و حاشیه ساز، پرده بردارد و البته در حاشیه نگه دارد و متن تلاش های خود را به مبارزه با مسئله سازان اصلی اختصاص بدهد. انبوهی از آنچه در این باره گفتنی بود را ناگفته گذارده است. امید کیهان این است که با علاج این انحراف هیچ وقت حاجت به پرده برداشتن از آن رازهای مهیب و مگو نیفتد اما بی گمان همانطور که سابقه کیهان هم نشان داده اگر زمانی ضرورت ایجاب کند، ذره ای در ادای تکلیف خود کوتاهی نخواهد کرد.
و در خاتمه، فرا رسیدن عید نوروز را به همه مردم خوب و دوست داشتنی کشورمان تبریک می گوئیم و امید آن که در سال پیش روی، انتظارها به سرآید و مراد غایبمان -ارواحناله الفداء- چهره گشاید.
جمهوری اسلامی:تحلیل سیاسی هفته
«تحلیل سیاسی هفته»عنوان سرمقالهی روزنامهی جمهوری اسلامی است که در آن میخوانید؛برگهای تقویم سال ۹۰ به انتها رسیده و روزها یکی پس از دیگری به پایان سال نزدیکتر میشوند. یکسال دیگر از کارنامه حیات شخصی، اجتماعی و معنوی ما به پایان رسید درحالیکه گویا سرعت گذر زمان در اسفند ماه، چند برابر ماهها و روزهای دیگر سال است.
در این روزها مردم با شتاب وصف ناپذیری در پی سروسامان دادن به امور شخصی شان هستند. همه سعی دارند در لحظات آخر سال به حساب سالانه خود نظم و نسق بدهند و برای تحویل سال آماده شوند. اما در میان این هیاهو، آیا هرگز به فکر تسویه حساب اعمال خود با خدا افتادهایم؟ پس بیائیم به پاس ورود به بهار، روح مان را از هر چه غیر خدایی است و از هر آنچه آلودگی است، پاک کنیم و برای دل مان در و دروازه و درگاهی بسازیم و نگذاریم هر پیام آلودهای وارد آن شود. بیائیم در لحظه تحویل سال که همه غرق در تب و تاب نوروز و رنگارنگی روزگارند و زمین در تنفسی دوباره و آسمان در تپشی تازه و زمانه درحال نو شدنی دگرباره است، بدور از قیل و قال رایج به دنبال آراستگی درون و پوشیدن جامه پاک قلبی و بر کشیدن لباس تقوی و خدامحوری باشیم و با خدا پیمان ببندیم که در این اوقات تحول آفرین و عبرت آموز بهار و لحظههای رویش شکوفهها و طراوت باران ها، سال جدید را با ذهن و فکر پاک آغاز کنیم و پاکدامنی و صداقت را شیوه خود نمائیم.
هفته آینده را به یک جهت باید "بهار در بهار" نیز نامید زیرا که فصل بهار با تمام زیبائیهای سحرآمیزش در ماه ربیع الثانی جلوه گری میکند و رحمت فراگیر الهی را شامل این سرزمین توحیدی خواهد کرد. از مناسبتهای خجسته هفته باید به سالروز ولادت پرسعادت یازدهمین گلبرگ معطر گل محمدی(ص)، حضرت امام حسن عسگری(ع) اشاره کرد. این امام همام در دوران عمر پربرکت ۲۹ ساله خویش که به سه دوره ۱٣ ساله مدینه، ۱۰ ساله سامرا و امامت ۶ ساله تقسیم میشود هدایت امت، نشر احکام و حفظ اسلام را برعهده داشتند و مردم را با فلسفه غیبت فرزند برومندشان حضرت مهدی(عج) آشنا کردند.
در این هفته در عرصه مسائل داخلی با موضوع تنگی فرصت مجلس برای رسیدگی لایحه بودجه سال ۹۰ مواجه بودیم که کشور برای نخستین بار در تاریخ انقلاب با چنین وضعیتی روبرو میشد، زیرا حتی در اوج گرفتاریهای کشور در دوران سخت دفاع مقدس و مشکلاتی که آن دوران بر سر راه دولت برای اداره کشور و ارائه بودجه وجود داشت، هیچگاه لایحه بودجه با این همه تاخیر به مجلس ارائه نمیگردید ولی متأسفانه امسال دولت با حدود ٣ ماه تاخیر، وظیفه ارائه بودجه به مجلس را انجام داد و طبیعتاً فرصت لازم را برای بررسی از نمایندگان گرفت. به همین دلیل مجلس در این هفته تنخواهی دو ماهه به دولت داد تا با آن به دخل و خرج امور و تمشیت کارها و پرداختها بپردازد تا در فروردین ماه، لایحه بودجه سال ۹۰ در صحن علنی مجلس مورد مداقه و کارشناسی قرار گیرد.
این هفته در مسائل خارجی، تحولات خاورمیانه همچنان در رأس سایر موضوعات خبری رسانههای بینالمللی قرار داشت. در لیبی، عزم راسخ مردم این کشور برای به زیر کشیدن دیکتاتور از تخت، همزمان با تشدید کشتار مردم توسط قذافی، قیام این کشور را وارد مرحله جدیدی ساخته است. مردم لیبی، با وجود حملات وحشیانه ارتش قذافی از زمین و هوا به شهرهای مختلف، همچنان به مبارزه خود ادامه میدهند و براساس تازهترین گزارشها، مناطق شرق لیبی به کلی در کنترل انقلابیون است و نیروهای قذافی تنها به طرابلس و برخی شهرهای غربی تسلط دارند. قذافی که رژیم خود را در آستانه سقوط قریب الوقوع میداند دیوانه وار با هواپیماهای جنگی و تسلیحات سنگین به جان مردم این کشور افتاده است تا با استفاده از برتری نظامی ماشین جنگی اش، صدای اعتراض مخالفان را خاموش سازد و شرایط را به روزهای قبل از شروع اعتراضها باز گرداند.
گزارشهای مشخصی از میزان تلفات درگیریهای اخیر دردست نیست ولی برخی منابع شمار کشته شدگان را چند هزار نفر اعلام کردهاند. قذافی که در روزهای اول قیام مردم کشور کنترل عمده شهرهای لیبی را از دست داد اکنون با توسل به بمبارانهای هوایی وحشیانه و در سایه سکوت و بی عملی جهان، به خصوص دولتهای غربی، برخی شهرها را بار دیگر تحت تسلط نیروهای خود در آورده است. واقعیت این است که غرب علیرغم اعتراضهای ظاهری و هشدارهای به ظاهر تند، تمایل و رغبتی به اقدام علیه قذافی ندارد زیرا که از آن بیم دارد نیروهای مخالف غرب در لیبی قدرت بگیرند و ضمن به خطر افتادن امنیتشان، از نفت لیبی نیز محروم شوند. دیکتاتور لیبی نیز با اطلاع از این نقطه ضعف غرب و سکوت مجامع بین المللی، با فراغ بال به کشتار مردم و قلع و قمع مخالفان ادامه میدهد. با اینحال بسیار بعید است که دیکتاتور دیوانه و وحشی لیبی بتواند از شرایط مرگباری که در آن گرفتار است نجات یابد زیرا که مردم لیبی در طول یک ماه گذشته نشان دادهاند در قیام خود و سرنگون کردن رژیم خودکامه قذافی کاملاً استوار و سازش ناپذیر هستند.
اعزام نیروهای عربستان به بحرین به منظور مشارکت در سرکوب مردم معترض، دیگر موضوع مهم خبری هفته جاری بود که بازتاب گستردهای در منطقه و همچنین در سطح جهانی داشت. روز دوشنبه رسانههای خبری اعلام کردند که کاروانی از نیروهای نظامی عربستان از پل مرزی دو کشور عبور کرده و وارد بحرین شدند. گرچه ورود نیروهای عربستان به بحرین از سوی مقامات منامه و ریاض، در چارچوب قراردادهای امنیتی بین کشورهای شورای همکاری خلیج فارس عنوان شده است ولی هدف از ورود این نیروها، مشارکت در سرکوب و قلع و قمع مخالفان رژیم بحرین و فرونشاندن قیام ضد دیکتاتوری و ضد تبعیض نژادی مردم این کشور میباشد.
اکثریت مردم بحرین را شیعیان تشکیل میدهند ولی رژیم نژادپرست و سرکوبگر آل خلیفه که به طور غیرقانونی بر مقدرات مردم این کشور تسلط دارد حقوق شیعیان را زیر پا گذاشته و آنها را از ابتدائیترین حقوق خود، از جمله آزادیهای سیاسی و مدنی و برخورداری از حق انتخاب شغل مساوی با اهل تسنن محروم ساخته است. مقامات سعودی هر توجیهی که برای ورود نیروهای عربستان به بحرین میتراشند این حرکت آنها یک عمل اشغالگرانه و مشارکت در نقض حقوق شیعیان توسط رژیم منامه محسوب میشود و قطعاً در هرگونه جنایت احتمالی در آینده، سعودیها مسئول اصلی تلقی میشوند.
رژیم آل خلیفه نیز که بیش از سه دهه است به طور غیرقانونی و بدون شرکت در یک انتخابات مشروع و آزاد بر این کشور حاکم شده است با دعوت از ارتش ریاض مرتکب خیانت تاریخی و اقدام غیرقابل بخشش در نزد مردم بحرین شده و بر پرونده سیاه و مجرمانهاش افزوده است. مقامات بحرین باید بدانند دوران خودکامگی حکومتها سپری شده است و توسل به نیروهای یک کشور خارجی برای سرکوب ندای حق طلبانه ملت بحرین، نه تنها شیوخ آل خلیفه را از خطر سقوط حتمی نجات نخواهد داد، بلکه جرم آنها را سنگینتر خواهد ساخت. مقامات بحرین باید به جای اتکا به ارتش بیگانه، با ملت خود از سر صداقت وارد شوند و در اینصورت است که منافع ملی و ثبات سیاسی این کشور تامین و تضمین خواهد شد.
هفته جاری در یمن نیز تحولات تازهای اتفاق افتاد. علی عبدالله صالح دیکتاتور یمن که حالا درماندگی و سردرگمیاش در برابر قیام ضددیکتاتوری مردم این کشور کاملاً آشکار شده است در اقدامی جنایت بار، از سلاحهای سمی علیه مخالفینش استفاده کرد. گزارش منابع خبری حاکی است در نتیجه این عمل غیرانسانی شمار زیادی از یمنیها کشته و مصدوم شدند. در گزارش دیگری، رسانهها اعلام کردند دیکتاتور یمن اعضای خانوادهاش را از کشور خارج و آنها را به یکی از کشورهای اروپایی منتقل کرده است. این گزارش ها، تایید این نکته است که زمان سقوط رژیم یمن بیش از پیش نزدیک شده است.
علی عبدالله صالح که بیش از سه دهه است بر یمن حکم میراند پس از اوجگیری اعتراضهای سراسری، اعلام کرد که نه خود و نه فرزندش در انتخابات آتی ریاست جمهوری کاندید نخواهند شد. با اینحال انقلابیون خواستار کناره گیری فوری وی هستند و وعده کناره گیری در زمان انتخابات آتی را فریب و نیرنگ میدانند.
علی عبدالله صالح، چندین بار پیشنهاد مذاکره با مخالفانش را داده است که مخالفان هرگونه مذاکره را تا زمانیکه وی بر سر کار است رد کردهاند. اکنون با تداوم و گسترش اعتراضات سراسری، روز به روز عبدالله صالح در تنگنای بیشتر قرار میگیرد و براساس شواهد، عمر حکومت دیکتاتور یمن زمان زیادی پایدار نخواهد بود.
هفته جاری زلزله مهیب و متعاقب آن وقوع سونامی در ژاپن این کشور را دچار بحرانی بی سابقه ساخت. ابعاد این حادثه آنچنان گسترده بوده است که ژاپنیها آنرا بدترین فاجعه از زمان جنگ جهانی دوم و بمباران اتمی هیروشیما اعلام کردهاند. مسئولان ژاپن آمار رسمی کشته شدگان زلزله ۹/٨ ریشتری و سونامی ویرانگر را ۲۵۰۰ نفر اعلام کردهاند ولی در عین حال هشدار دادهاند ممکن است شمار تلفات از مرز ۱۵ هزار نفر بگذرد. با اینحال، خطر بزرگتری که هم اکنون کل ژاپن و حتی برخی کشورهای همسایه آنرا تهدید میکند وقوع انفجارهای پی در پی در نیروگاههای اتمی ژاپن میباشد که موجب انتشار تشعشعات مرگبار اتمی در برخی مناطق ژاپن تا دهها برابر حد مجاز شده است. تهدید نیروگاههای اتمی آنچنان شدید است که خسارتها و تلفات زلزله و سونامی را تحتالشعاع قرار داده است.
مقامات ژاپنی بطور مرتب در تلویزیون ظاهر میشوند و به مردم اطمینان میدهند که خطر قابل کنترل است با اینحال مردم ژاپن به این اظهارات اعتماد ندارند و به شدت نگران میباشند، در این حال برخی کارشناسان هشدار دادهاند ممکن است تبعات انفجارهای اتمی ژاپن تا توکیو گسترش یابد.
قدس:جنایت عربستان در بحرین بی پاسخ نمی ماند
«جنایت عربستان در بحرین بی پاسخ نمی ماند»عنوان یادداشت روز روزنامهی قدس به قلم جواد جهانگیرزاده است که در آن میخوانید؛کشور بحرین در میان ٣۵ جزیره اطراف خود بزرگترین جزیره است، اما قسمت اعظم آن لم یزرع و بسیار خشک است. با وجود این، اقتصاد این جزیره که با یک پل به عربستان سعودی متصل شده است، با تولید نفت و گاز طبیعی اداره می شود.
عربستان از سالها پیش ارتباطات خاصی را با این جزیره آغاز کرده و امیر بحرین هم به خاطر ترس از واکنش مردم در برابر حکومت خود، قراردادهای امنیتی را با عربستان منعقد کرده است. با وجود این، مردم بحرین جزو اولین ملتهایی بودند که پس از انقلاب اسلامی ایران دست به انتقاد از حکومت مرکزی خود زده و خواستار تغییرات عمده در کشورشان شدند.
از دیر باز در منطقه خاورمیانه آمریکا از دو متحد استراتژیک برخوردار بود: مصر به دلیل همسایگی با اسرائیل، و دارا بودن کانال سوئز و بحرین به خاطر وجود ناوگان پنجم آمریکا در آبهای این کشور. سران آمریکا به این نکته که بحرین یکی از متحدین استراتژیک این کشور می باشد، بارها اشاره کرده اند.تلاش آمریکا برای حفظ ناوگان دریایی خود در بحرین، این کشور را به تناقض گویی در رابطه با مسائل منطقه دچار کرده است، به طوری که آنها از یک سو از چند ده نفر اغتشاش گر در ایران که فقط زورشان به سطل زباله های شهری می رسد حمایت علنی می کنند، اما در برابر کشتار مردم بحرین محافظه کاری اختیار می کنند.
عربستان هم از دیرباز روابط نزدیکی را با بحرین آغاز کرده است و حتی سالیانه نزدیک به ۵ میلیون نفر از مردم عربستان به دلیل آزادیهای بیشتری که در بحرین وجود دارد، از روی پل میان دو کشور عبور می کنند و وارد این کشور می شوند.خاندان حاکم بر بحرین برای تضمین تداوم حاکمیت خود، با کمک غربی ها به تغییر ارزشهای اسلامی بحرین مبادرت کرد. علاوه بر آن، ساخت «پُل فهد» یعنی تنها پل ارتباطی دریایی بحرین و عربستان، به گسترش فساد در بحرین افزوده است.
اکنون عربستان به پیروی از آمریکا، برای حفظ حکومت دیکتاتوری علی عبدا... صالح نهایت تلاش خود را به خرج می دهد. در همین شرایط، ارتباطات در بحرین قطع شده و سایتهایی همچون یوتوب و توییتر که در جریان اغتشاشهای ایران بسیار فعال بوده و مرتب از آزادی سخن می راندند، نه تنها ساکت شده اند، بلکه اخباری از سانسور فیلمهای کشتار مردم بحرین توسط این سایتها نیز به گوش می رسد.
این در حالی است که نظامیان بحرین و همچنین نظامیانی که از کشورهای عربستان برای کمک به سرکوب مردم این کشور وارد بحرین شده اند، دست به قتل عام مردم می زنند، به طوری که طی اخبار روزهای گذشته آنها حتی از تیرهای خوشه ای برای سرکوب معترضان نیز استفاه کرده اند.
گفتنی است، حکومت بحرین به هیچ روی توان مقابله با معترضان را ندارد؛ به همین دلیل از عربستان برای کمک استفاده کرده است. لذا مقصر مهم جنایتهای بحرین پادشاه عربستان است که دستش به خون مردم بی گناه این کشور آلوده است و قطعاً مانند آن کسی که به کویت حمله کرد، پاسخ رفتارش را خواهد دید.
به راستی، باید از حکام عربستان سوال کرد بر اساس کدام معیارهای انسانی و اسلامی، مردم بیگناه یک کشور دیگر را که از دست حکام ظالم خود به تنگ آمده اند، به خاک و خون می کشند؟
برخورداری از نظامی دموکراتیک و اسلامی که حقوق شهروندان بحرینی را به رسمیت بشناسد، حق همه مردم این کشور است؛ اما مقامهای بحرینی نه تنها حاضر به ایجاد این تغییرات نیستند، بلکه با استفاده از نیروهای خارجی، در صدد سرکوب قیام مردم هستند. همچنین، آنها تلاش می کنند با استفاده از خارجیانی که طی سالهای اخیر تابعیت بحرینی گرفته اند در مقابل ساکنان اصلی این سرزمین ایستادگی کنند.
سرنوشت مقامهای بحرینی مشخص است. آنها دیر یا زود باید پاسخگوی مردم خود باشند، اما در مورد عربستان باید تصریح کرد بهتر است آنها به جای کمک به حکام دیکتاتور بحرین، به فکر اتفاقهای کشور خود باشند و سعی کنند به نا رضایتیهای مردم خود پاسخ دهند.
زور و قلدری حتی برای رژیم اشغالگر قدس هم پیامد خوبی نداشت و آنها در باتلاق اقدامهای خود گرفتار شده اند؛ لذا در مورد برخی حاکمان منطقه که مدتهاست مردمشان از دیکتاتوری و وابستگی به آمریکا و تحقیر چند ساله خسته شده اند، شرایط به نحو دیگری رقم خواهد خورد.
بهتر است کسانی که در فکر لشکر کشی به دیگر کشورها هستند، از سرنوشت پیشینیان خود عبرت بگیرند و به جای سرسپردگی به آمریکا، به اسلام و مردم خود وابسته شوند.
مردم سالاری:نوروز چوپانی یا عید سلطانی
«نوروز چوپانی یا عید سلطانی»عنوان سرمقالهی روزنامهی مردم سالاری به قلم فرزامی است که در آن می خوانید؛ایران در دنیای باستان به کشور جشن ها شهره بوده است. نیاکان ما چون از کار روزانه فارغ می شدند، برای انبساط خاطر و آرامش روان و زدودن رنج روزانه، در جمع خانواده، مراسم شادی برپا می کردند. هر روز از ماه اسمی داشت و ایام هفته مرسوم نبود. هرگاه که اسم ماه با اسم روز، یکی می شد، جشن بزرگی برپا می کردند. مهرگان و تیرگان از آن جمله اند.
نوروز، سده، مهرگان، تیرگان و اسفندگان از جشن های بزرگ ایرانیان باستان به شمار می رود.
استاد فقید دکتر مهرداد بهار می نویسد: در ایران باستان دو عید برگزار می شده است: عید باززایی به نام نوروز در آغاز بهار و عید آفرینش به اسم مهرگان در آغاز پاییز (البته ایرانیان، سال را به دو فصل تابستان و زمستان تقسیم می کردند و چهار فصل از تقسیم بندی های کهن نیست.)
از دو جشن نوروز و مهرگان، به سبب حکمتی که در نوروز است، کم کم «مهرگان» کم فروغ تر شد و نوروز نمودی برجسته و پایا پیدا کرد.
فلسفه وجودی نوروز آمیزه ای شگفت از افسانه و واقعیت است. استاد توس در شاهنامه به استفاده خدای نامک ها جمشید را بانی نوروز می داند. برخی نیز معتقدند که نوروز روز شادی چوپانان و سرور و امید دهقانان است. چون این دو جماعت پیوندی ناگسستنی با طبیعت دارند و راز و رمز آن را بهتر از آنان که محصور در چاردیواری اند، درمی یابند. اینان می دانند که زمان تحول به چه هنگام است. جوانه دانه ها کی از زندان تیره خاک بیرون میآید و وقت زایش دام هایشان کدام است. آب شدن برف ها و شکفتگی گل ها و لبخند شکوفه ها را به چشم خود دیده اند، نوروز روز نو شدن امیدها و آرزوهای آنان به شمار میآید. پس چنین روزی بایسته شادی و شادی خواری است و خوشدلی به دل دیگران رساندن.
عقل و استنباط به ما می گوید که نوروز چوپانی و دهقانی را شاهان به مثال بسیاری از سنت های مردمی، مصادره کرده اند و به جهت سودجویی و برگزاریش با خراب کردن کوخ های دردمندان، کاخ ها برآورده اند. کاخ ها همیشه به زیان دردمندان ساخته شده است.
نوروز، نخستین روز بهار است و به آن «اعتدال ربیعی» می گویند. خورشید در این روز وارد برج حمل می شود و زمان روز و شب برابر است. در این روز طبیعت و مردم نو می شوند. کینه ها از دل می رود. درخت دوستی، میوه محبت و دیدار می دهد و غم ها از یاد می رود. دلنشین ترین سخن و نغزترین بیان درباره نوروز از آن زنده یاد دکتر علی شریعتی است: «نوروز، که قرن های دراز است بر همه جشن های جهان فخر می فروشد، از آن رو هست که یک قرارداد مصنوعی اجتماعی یا یک جشن تحمیلی سیاسی نیست. جشن جهان است و روز شادمانی زمین و آسمان و آفتاب و جشن شکفتن ها و شور زادن ها و سرشار از هیجان هر آغاز». به راستی که نوروز، روز آشتی انسان با طبیعت است. روز زدودن جور و سوگ زمستانی از چهره ها و روز نیاز ضروری زیستن انسان دلآزرده و سرخورده از زندگی سخت. جشن نوروز که فلسفه وجودیش زایش و رویش است، از آغاز تاکنون بی وقفه حتی در میان آتش و خون، اسارت و دربه دری ناشی از حمله غارتگران و تعدی حاکمان خودی و غیرخودی برگزار شده است. از مراسم عید نوروز در دوره هخامنشیان آثار و آگاهی های کمی مانده است اما جای جای تخت جمشید و هدایایی که شاهان و بزرگان قبایل و مناطق به حضور برده اند، خود بیانگر برگزاری عید و رعایت سنت های جانبی آن بوده است.
از دوره اشکانی شواهدی که دلیلی بر برپایی مراسم عید نوروز باشد تاکنون خبری نرسیده است.
جشن نوروز در عصر ساسانی برگزاری شکوهمندی داشته است اما نوروز، روز اول بهار نبوده است. زمان آن گاهی در زمستان و زمانی در تابستان بوده است. با تدوین تقویم جلا لی به امر جلا ل الدین ملکشاه سلجوقی به همت خیام نیشابوری و همکاران دانشمندش، نوروز در روز اول بهار تثبیت شد.
روز اول بهار و چهار روز دیگر را «نوروز عامه» و روز ششم را که «خرداد روز» نام داشت، «نوروز خاصه» می گفتند. تاریخ نشان می دهد که ایرانیان بعد از مسلمان شدن نیز در شدت و راحت و در داری و نداری هرچند محدود مراسم نوروز را پاس می داشته اند. بعد از مسلمانی ایرانیان، خلفای اسلا می شام و بغداد به جشن نوروز، اعتنایی نداشتند اما با آگاهی از مراسم نوروز در کاخ های عظیم پادشاهان ایران پیش از اسلا م و ولعی که خود به مال اندوزی داشتند، به فکر برگزاری جشن ملی ایرانیان افتادند و در کسب هدایا و وجوه نقدی بیداد کردند. میزان هدایایی که معاویه، در نوروز بر مردم ایران تحمیل کرد، بین پنج تا ده میلیون درهم بوده است!
حجاج بن یوسف ثقفی (دشمن خونخوار اولا د علی (ع)) امیر شیعه کش عراق، نخستین کسی در اسلا م است که هدایای نوروز و مهرگان را رواج داد و در خون و ستم از مردم مصیبت زده ایران گرفت.
ایرانیان بیست و پنج روز پیش از نوروز در استوانه هایی در حیاط خانه دانه های غلا ت و حبوبات می کاشتند و در نوروز خاصه (ششم فروردین) آنها را می کندند. این سنت حکیمانه تفننی نبوده است. با این نمونه ها درمی یافتند که در شرایط اقلیمی و آب و هوایی امسال کدام یک از دانه ها، محصولی مطلوب خواهند داشت. سبزه سبز کردن ایرانیان پیش از عید بازمانده آن روش نیکوست.
مردم بافرهنگ و خوش ذوق ایران، در شب پیش از نوروز، در صحن خانه، آتش می افروختند و آن را تا روز عید روشن نگه می داشتند. صبح عید، برای نشاط بخشی بر هم آب می پاشیدند و به یک دیگر شکر هدیه می دادند.
ماخذ:
۱- دایره المعارف فارسی- غلا محسین مصاحب، مجله اول و سوم، چاپ چهارم، کتاب های حبیبی ۱٣٨۰
۲- لغت نامه دهخدا- علا مه علی اکبر دهخدا، مجله پانزدهم، چاپ دوم دوره جدید، موسسه لغت نامه ۱٣۷۷
٣- جستاری در فرهنگ ایران، مهرداد بهار، نشر اسطوره، ویرایش جدید به کوشش ابوالقاسم اسماعیل پور ۱٣٨۵
۴- جشن های ایرانی، دکتر پرویز رجبی، تهران، نشر آرتامیس، چاپ دوم ۱٣٨۶
تهران امروز:این است وعده الهی
«این است وعده الهی»عنوان سرمقالهی روزنامهی تهران امروز به قلم حسن وزینی است که در آن میخوانید؛دهه ٨۰ آخرین روزهای خود را پشت سر میگذارد. ۱۰ سالی که ۴ روز دیگر به اتمام میرسد را میتوان عصر تثبیت گفتمان بینالمللی جمهوری اسلامی دانست. به مصداق آیه شریفه «و مکروا و مکرالله و الله خیرالماکرین» در این دهه مکر دشمنان همچون بومرنگ استرالیایی به خودشان بازگشت. ابتدای این دهه، با برنامههای تازه دشمنان برای افزایش فشارها به بهانه اعلام فعالیتهای صلحآمیز هستهای آغاز گشت. چند سال فشار، چندین قطعنامه، بارها تهدید و تحریک مخالفان نظام همگی تنها سایهای از چنگ و دندان را به تصویر کشید.
نظام اسلامی، در هر دوره با منطق و شیوه خاصی سدها و موانع را کنار زد. منطق پایدار در مخالفت با تضییع حقوق ملتها، بیعدالتی، تبعیض و محروم ساختن مسلمانان از فنآوریها و پیشرفتهای بشری که از قضا بخش عظیمی از آنها مرهون تلاش دانشمندان این ملتها میباشد، منجر به زایش گفتمان استقلالگرایی، توسعهخواهی، عدالتطلبی و مخالفت با استبداد و ... شد.
این زایش گفتمانی گرچه آرام آرام اما زیرپوست خاورمیانه و سایر نقاطی شکل گرفت که ملتهایشان سالیان سال از سوی حاکمان وابسته به برخی قدرتهای غربی تحقیر شده بودند. اگر در آغاز دهه ٨۰ پیشبینی اثرگذاری گفتمان مقاومت و استقلالطلبی جمهوری اسلامی در برابر گفتمان سلطه قدرتهای غربی برای کارشناسان و حتی ناظران آنها دشوار به نظر میرسید، امروز اما این سیاستمداران و مقامات آنها هستند که با غم و نگرانی، تلاش دارند خود را به نیروهای حاشیهای و منکوب شده آن دوران در سرزمینهای اسلامی و خاورمیانه نزدیک کنند اما امروز نیروهای به متن آمده از تحولات جدید هستند که دست رد به سینه آنها میزنند.
همانگونهکه جوانان مصری حاضر نیستند با وزیر خارجه آمریکا دیدار کنند.
چه تلخ است برای غرب که ۱۰ سال پیش خود را در مقابل ندای مقاومت یک ملت میدید اما امروز خیزش ملتهایی را میبیند که یکی، پس از دیگری گفتمان مقاومت و عدالتطلبی برآمده از جمهوری اسلامی را تکثیر میکنند.
اکنون دیگر مشکل جهان غرب، چرخش دستگاههای غنیسازی اورانیوم ایران نیست که از نظر آنها صلحآمیز باشد یا نباشد، بلکه این ندای تقویت شده انقلاب است که در گوش تا گوش منطقه از لبنان گرفته تا آفریقای شمالی، منافع غرب را به خطر انداخته است. به همین اعتبار میتوان گفت دهه ۹۰، دوران حضور ملتها در صحنه خواهد بود. قدرتهای غربی از این پس نه در دالانهای تودرتوی لابیها و مذاکرات بلکه در میدانهای التحریر باید به خواست ملتها پاسخ دهند. این است وعده «و مکروا و مکرالله و الله خیرالماکرین.»
ابتکار: مشکل روزگار مختار، مساله امروز ما
«مشکل روزگار مختار، مساله امروز ما»عنوان سرمقالهی روزنامهی ابتکار به قلم روح الله دهقانی است که در آن میخوانید؛مختار به قدرت دست یافته و توانسته کوفه را به تصرف خود درآورد. تشکیل حکومت اما مشکلات تازهای برای او ایجاد کرده، مشکلاتی که تا پیش از این وجود نداشته و طبیعت دوران جدید مبارزه بود.
اولین چالش او در حوزه حفظ امنیت است که از وظایف اولیه هر حکومتی است. این تهدید امنیتی نه تنها از بیرون از مرزهای قلمرو او، بلکه از درون، و نه توسط معاندین و مخالفین که در اثر رفتار نیروهای خودسر! به وجود آمده بود، آنهایی که برای هدف مقدسی چون خونخواهی سیدالشهداء(ع)، هر که را تشخیص میدادند، محاکمه و مجازات کرده و به راحتی دیگران را «مفسد فیالارض» تشخیص داده و حکم قضایی صادر کرده وحدِّ الهی جاری میساختند.
این چالش در کنار چالش دیگری که در ماهیت حرکتهای انقلابی ایجاد میشود، تصمیم گیری را برای رهبری قیام مشکل تر میکند. چالشی که ریزش نیروهای انقلاب گفته میشود و همان عبارت معروف که: «انقلاب، فرزندان خود را میخورد.»
به صورت خیلی طبیعی زمانی که سخن از نفی چیزی گفته میشود، خیلیها با هم همراه میشوند، حادثه ای که همین امروز در جبهه مقابل حرکت نظام اسلامی شکل گرفته و در آن از سلطنت طلب و منافق گرفته تا اصلاح طلب و انقلابی در کنار هم قرار گرفته اند. آنها همه در نفی وضع موجود مشترکند، ولی آن گاه که سخن از مشخص ساختن وضعیت جدید است، اختلافها نمایان شده و تضادها خود را نشان میدهند.تجربه ای که پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایجاد شد و گروههایی که با هم در انقلاب مشارکت داشتند، روند واگرایی را تجربه کردند تا جایی که برخی به مبارزات مسلحانه علیه نظام دست زدند.
آن چه مختار در دوره حکمرانی با آن درگیر است، اعتراضهایی است که در میان بدنه داخلی خود با آنها روبرو است. افرادی که حتی اگر در مبانی با او مشترکند، روشهای او را بر نمیتابند، به باور خود از مختار انقلابی ترند و او را اهل سیاست و مدارا میخوانند.
چالشهای روزگار مختار به نوعی مسائل امروز ما هم هست؛ خودسریها و ریزش ها. همانی که مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) در دیدار اخیر خود با اعضای مجلس خبرگان بار دیگر آن را تاکید کردند.نزدیک به دو دهه پیش بود که رهبری امر به معروف و نهی از منکر را در نظام اسلامی دارای دو مرحله قلبی و لسانی و مرحله آخر، یعنی مرحله «یدی» یا استفاده از قدرت فیزیکی را مختص نیروهای انتظامی اعلام کردند.اوج این نگرانی و تذکر شدید رهبری را در وقایع سال میتوان مشاهده کرد، هنگامی که پس از حادثه کوی دانشگاه، مناطق مرکزی تهران دستخوش آشوبهای خیابانی قرار گرفت.
ایشان در بخشی از بیانات خود می فرمایند:
«من معتقدم که جوان مملکت بایستی در همه میدانها حضور و آمادگی داشته باشد؛ منتها با انضباط. اینگونه حرکاتی که ملاحظه شد کسانی به دانشگاه حمله کنند، ناشی از بیانضباطی است؛ با هر نامی انجام گیرد، غلط و محکوم است. اگر با نام دفاع از دین هم انجام گیرد، غلط است؛ اگر با نام دفاع از ولایت هم انجام گیرد، غلط است. مگر من بارها نگفتهام در اجتماعات کسانی که مخالفند، هیچ کس نباید رفتار خشونتآمیز داشته باشد؛ چون این، دشمن را خوشحال میکند. بارها ما این حرف را گفتیم، چرا گوش نکردند؟! چرا گوش نمیکنند؟! حتّی اگر یک حرفی که خون شما را به جوش میآورد به زبان آورند – مثلاً فرض کنید اهانت به رهبری کردند – باز هم باید صبر و سکوت کنید. اگر عکس مرا هم آتش زدند و یا پاره کردند، باید سکوت کنید. نیرویتان را برای آن روزی که کشور به آن نیازمند است، برای آن روزی که نیروی جوان و مومن و حزبالّلهی باید در مقابلهی با دشمن بایستد، حفظ کنید، والاّ حالا فرض کنیم یک جوان، یا یک دانشجوی فریبخوردهای هم حرفی زد و کاری کرد؛ چه اشکالی دارد؟ من از او صرفنظر میکنم.» ( تیرماه )
با این همه تاکید رهبری، خودسریهایی که از دهه و پس از پایان دفاع مقدس با عناوین ارزشی شکل گرفته بود، ادامه یافت تا جایی که در اسفندماه سال ایشان دوباره رعایت اخلاق و قانون را در کنار واژه جدیدی با عنوان «عقل سیاسی» مورد تاکید قرار میدهند.
در میدان رقابت سیاسی باید میدان دارانی وارد عرصه شوند که مولفههای رقابت در این فضا را بشناسند. با لفظ پردازی و تغییر آهنگ صدا نمیتوان ذهن پرسش گر جامعه و جوان امروز را اقناع کرد. به افرادی نیاز است که آرامش را دوباره در فضای سیاسی برقرار سازند و در فضای همدلی، زبان هم را بهتر درک کنند.
هر عرصه ای به پاسداران خود نیازمند است و عرصه سیاست سربازان و فرماندهانی مناسب خود میطلبد. نباید آن قدر فضا را ضیق و محدود ساخت که جایی برای اقدامات سنجیده باقی نماند و آن چه دیگران سالها رشته میکنند، با حماقت و بی تدبیریهای عده ای، در یک شب پنبه شود.
آفرینش:نوروز و دیپلماسی نوروز
«نوروز و دیپلماسی نوروز»عنوان سرمقالهی روزنامهی آفرینش به قلم علی رمضانی است که در آن میخوانید؛نوروز با پیشینه کهن چندین هزار ساله در حوزه تمدن ایرانی چه پیش از اسلام و چه پس از اسلام همواره مورد توجه بوده است و همچنان که آغازی بوده است برای طبیعت و سال جدید شروعی نیز برای نو شدن بوده است . در این حال این اهمیت و گستره تاثیر گذاری این جشن بوده است که موجب گردیده است تا با وجود موانع و چالشهای بسیار این جشن و نماد تمدن و فرهنگ ایرانی همچنان در گستره ای از جغرافیای آسیای صغیر تا آسیای میانه و قفقاز وحتی بالکان و شبه قاره هند نیز نفوذ خود را داشته باشد در این حال این اهمیت بنیادین این جشن بود که در سال گذشته کشورها و دولت های منطقه بر آن شدند تا با ثبت جهانی نوروز در یونسکو و سازمان ملل و به رسمیت شناختن نوروز به عنوان یک جشن جهانی اهمیت این رویداد فرهنگی را در منطقه و جهان یادآوری کنند در این راستا در ادامه همین تاکید و اهمیت بود که کشورهای منطقه اعم از ایران و با همراهی جمهوری آذربایجان، افغانستان، تاجیکستان، ترکیه، ترکمنستان، قزاقستان و قرقیزستان جایگاه و نقش این جشن باستانی و منطقه ای را گرامی داشتند و کشور ها و رهبرانی از چند کشور نیز در نوروز گذشته در تهران گرد آمدند .
در این حال این اهمیت و نقش بنیادین نوروز است که امروزه به کلام بسیاری از کارشناسان می توان سخن از دیپلماسی نوروز در میان این کشور های منطقه به میان آورد. در این میان با گردهم امدن رهبران چند کشور منطقه در نوروز گذشته در تهران به مناسبت ثبت جهانی نوروز اینک می رود تا این جشن مشترک و نهادینه شده در فرهنگ کشور های حوزه آسیای میانه ،قفقازو در گستره ی حوزه تمدن ایرانی تبدیل به عاملی درراه همگرایی نوین در منطقه شود.در این حال این اهمیت نوروز و استفاده از ان به عنوان اهرمی در سیاست خارجی و روابط کشور های منطقه عملا می تواند پیامدها و ثمرات گسترده ای داشته باشد .
در این راستا از یک سو با توجه و بهره گیری بیشتر به استفاده از پتانسیل های دیپلماسی فرهنگی و دیپلماسی نوروز به عنوان بخشی مهم از دیپلماسی و سیاست خارجی کشور و توجه به اشتراکات فرهنگی مسلما دایره نفوذ فرهنگی تاثیر گذاری ایران در کشورهای حوزه نوروز آسیای میانه، قفقاز و... گسترش خواهد یافت و همچنین باید منتظر ماند که این استفاده از پتانسیل های دیپلماسی فرهنگی و دیپلماسی نوروز اثرات خود را در سایر حوزه ها بر جا گذارد و به ارتقا و افزایش روابط اقتصادی و سیاسی ایران با کشور های دیگر منطقه کمک کند امری که در خدمت منافع ملی کشور است.
گذشته از این نیز باید توجه داشت با بهره گیری از این دیپلماسی در سیاست خارجی در منطقه به نوبه خود می تواند جدا از افزایش همگرایی های فرهنگی و در وهله بعد سیاسی و اقتصادی ایران با کشور های همسایه به نوعی بر میزان همگرایی بین سایر کشور های منطقه و کاستن از اختلاف نظر ها و موانع همکاری تاثیر گذار باشد و مانع از سیاستهای واگرایانه در منطقه گردد.
آرمان:راههای تحقق وحدت
«راههای تحقق وحدت»عنوان سرمقالهی روزنامهی آرمان به قلم سید عبدالواحد?موسوی?لاری است که در آن می خوانید؛ برای ایجاد وحدت باید به دیدگاههای یکدیگر احترام گذاشت و دیدگاهها و سلایق مختلف را به رسمیت شناخت و آن را تحمل کرد. باید واقعیتهای جامعه را پذیرفت. وحدت، زمانی به وجود میآید که برخوردهای حذفی و غیرضروری نباشد و تنش در جامعه براساس برخی برخوردها به وجود نیاید. وفاق بدون همفکری و گفتمان محقق نخواهد شد. هیچ موقع از اختلاف سلیقه نباید نگران نشد،
چون اگر در عالم اختلاف سلیقه نباشد رشد و تکامل پیدا نمیشود. باید در ایجاد وفاق و وحدت به عوامل ضدوحدت توجه کرد و به عوامل متضاد با همدلی و همسویی اندیشید، یعنی وقتی ما به عوامل جدایی و عوامل اختلاف و عوامل تفرق و عوامل تشتت توجه کنیم آن موقع است که میفهمیم که با کنار گذاشتن کدام یک از عوامل تشتت میتوانیم دقیقاً به همدلی و همسویی برسیم. اگر اشخاص بدانند و بفهمند چه جایگاهی دارند و تلقی مردم از مواضع سیاسی آنها چیست آن موقع خوب میفهمند که آیا وقت اظهار اختلاف و اعمال سلیقههای مختلف به صورت متضاد هست یا نه. به هر حال همزبانی مسئولان و مردم موجب وفاق ملی میشود، اگر مسئولان در مسیر عدالت ، آزادی ، دانش ، صلح و همزیستی حرکت کند، ایجاد وحدت قطعی است.
اگر در جامعه برای فرهیختگان ارزش قائل شوند و آنان را گرامی بدارند و به شخصیتهای منتقد، انگ زده نشود، وفاق ملی به وجود میآید.باید اصل تکثر و تنوع در جامعه به رسمیت شناخته شود. رعایت اصول انسانی در هر جامعهای وفاق را به همراه خواهد داشت.
در هر جامعهای که حاکمیت آن با مردمش همدل و همزبان باشد، قطعاً میتواند در جامعه بینالملل نیز با دیگر ملتها همزبان شده و همبستگی ایجاد کند و سطح تاثیرگذاری خود را افزایش دهد. نکته آخر اینکه وحدت نیاز فعلی کشور است و در این مسیر همه باید مشارکت کنند.
دنیای اقتصاد:آرزوی نو شدن
«آرزوی نو شدن»عنوان سرمقالهی روزنامهی دنیای اقتصاد به قلم محمد صادق جنان صفت است که در آن میخوانید؛نیاز به زاده شدن دوباره، پاک شدن از آلودگیها و ناپاکیها، فراموش کردن و اصلاح روشهای اشتباه در زندگی در سالهای سپری شده و شروع یک زندگی تازه در ژرفای وجود نوع بشر نهفته است.
ایرانیان باستان بر پایه آیینی هوشمندانه، برطرف کردن این نیاز بزرگ را با دگرگشت زمین و طبیعت همساز و همزمان کردند. این آیین کهن و دیر پا، هر سال در اول فروردینماه که نقطه عطف طبیعت است، جشن گرفته میشود. چند روز دیگر، این لحظه شگفتانگیز از راه میرسد و در آن واحد، همه ایرانیان در هر جای کره خاکی بهویژه در میهن عزیز، نوروز را به گرمی پذیرایی میکنند. در این دقایق، ایرانیان، آرزوهای نزدیک و دور و کوچک و بزرگ خود را در ذهن و جان خویش مرور میکنند. بدون چون و چرا، در میان همه آرزوها، یکی هم آرزوی کسبوکار است. ایرانیان – مثل مردم همه جای جهان – میدانند که بدون کسبوکار پررونق، رسیدن به آرزوهای دیگر شدنی نیست یا به سختی ممکن میشود. این آرزوی بزرگی است؛ اما از سوی دیگر این واقعیت نیز باید دیده شود که این سرزمین باستانی نیز توانایی و استعدادهای فوقالعادهای دارد. نیک میدانیم و بارها و بارها از زبان همه مدیران ارشد سالهای دور و نزدیک ایران شنیدهایم که اگر این تواناییهای پنهان و پیدا به درستی مدیریت شود، رونق کسبوکار در ایران یک پدیده عادی، و رکود و کسادی پدیدهای غیرعادی خواهد شد؛ اما چگونه؟
روزگار ایرانیان، این گونه شده است که رونق کسبوکارشان تنها و تنها به همت، اراده، توانایی و خواست خودشان گره نخورده و بخش مهمی از رونق یا کسادی به تصمیمهای دولتهای مستقر در ایران بستگی دارد. دولت مستقر در ایران، براساس قانون اساسی اختیارات گستردهای برای سامان دادن به اقتصاد ملی، اقتصاد خانوادهها و اقتصاد بنگاهها دارد و چگونگی استفاده از درآمد افسانهای نفت نیز مزید بر علت شده و شرایط را پیچیده کرده است.
آرزوی ایرانیان یکی هم باید این باشد که مسوولان ارشد نهاد دولت، کسبوکار شهروندان و اقتصاد کلان را بر هر چیز دیگری از جمله اراده و خواست سیاسی خود ترجیح دهند. تحقق این آرزو در گرو آن است که نهاد دولت برای اداره اقتصاد کشور به دانش روز و مدرن اقتصاد مجهز گردد و به جای طرح مباحث شعارگونه، احساسی و مبتنیبر اراده سیاسی، واقعیتهایی را لحاظ کند و تواناییهای این سرزمین را در مسیر درست و برپایه علم و مطالعات کارشناسی به کارگیرد.
برآورده شدن این آرزو که دولت سبک و کارایرانیان را به سمت رونق حرکت دهد، ساز و کار شناخته شدهای دارد و کافی است که به دانش اقتصاد احترام بگذاریم.
اگر آرزو داریم در سال ۱٣۹۰، جوانان تحصیلکرده ولی بیکار نداشته باشیم، اگر آرزو داریم در سالهای آتی تورم شتابان دسترنج ایرانیان را بر باد ندهد، اگر آرزو داریم که رشد اقتصادی ایران دست کم به اندازه متوسط رشد کشورهای توسعه نیافته باشد و... باید آرزو کنیم که مسوولان دولت به جای اینکه خواستهها و آرمانهایشان را بر سازوکارهای اقتصادی تحمیل کنند، به دانش اقتصاد احترام بگذارند. اگر این اتفاق بیفتد، نوروز اقتصاد ایران را نیز به چشم خواهیم دید.
جهان صنعت:دو سیستم متضاد
«دو سیستم متضاد»عنوانه سرمقالهی روزنامهی جهان صنعت به قلم نرگس حسینزاده است که در آن میخوانید؛ شورای پول و اعتبار در آخرین روزهای سال جاری در شرایطی از کاهش نرخ سود بانکی خبر میدهد که هنوز تکلیف افزایش سرمایه بانکها برای سال آینده مشخص نیست. بانکها طی سالهای اخیر بیشترین سهم را در ارایه تسهیلات تکلیفی بر عهده داشتهو در تمامی سفرهای استانی بار اصلی طرحهای زودبازده و پروژههای ملی و استانی را بر دوش کشیدهاند. این روزها هم خبر از مشارکت برخی از بانکها در پروژههای پارس جنوبی به گوش میرسد.
اگرچه برخی از بانکها به مرز ذخایر قانونی خود نزد بانک مرکزی رسیدهاند و برداشت پیاپی آنها موجب شده تا علاوه بر کاهش ذخایر قانونی، حجم نقدینگی را افزایش دهند اما با این وجود همچنان زیر فشار دستورهای دولت طاقت آوردهاند. این اواخر که طرح افزایش سرمایه بانکها مطرح شده، دولت مدافع آن شده است تا شاید باری از دوش بانکها بردارد از همین رو بعد از آنکه لایحه ارسالی به مجلس رای نیاورد، با همراه ساختن برخی از نمایندگان این موضوع را در قالب طرح دنبال کرد.
اما این طرح هم نتوانست منویات دولت را تامین کند. امروز این تصمیم در قالب لایحه بودجه ۹۰ به مجلس رفته که هنوز تکلیف آن روشن نیست.اگر اصرار دولت بر این است که این بخش از لایحه مصوب شود به نظر میرسد کاهش نرخ سود بانکی درست عکس این خواسته است.
کاهش نرخ سود برابر است با هجوم درخواست برای دریافت تسهیلات ارزان در حالی که دولت در لایحه بودجه ۹۰ به دنبال کمک به بانکهاست. این دو تصمیم در تناقض با هم هستند.آیا بهتر نبود دولت پیش از هرگونه تصمیم به کاهش نرخ سود بانکی به عواقب آن میاندیشید؟ بیتردید بخش بزرگی از آرای شورای پول و اعتبار در اختیار دولت است و اگر دولت نبود این شورا تمایلی به کاهش نرخ سود نداشت.
منبع: جام جم آنلاین
|