سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

ما را ز باده دُرد که درجامِ توست بس؛


اسماعیل خویی


• ما را ز باده دُرد که درجامِ توست بس؛
وز کام ها هر آنچه کمین ِ کام ِ توست بس.

مارا به خوشه ها نرسد دست، غُژمه ای
از آن رزِ بلند که اندامِ توست بس. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۶ فروردين ۱٣۹۰ -  ۲۶ مارس ۲۰۱۱


 ما را ز باده دُرد که درجامِ توست بس؛
وز کام ها هر آنچه کمین ِ کام ِ توست بس.

مارا به خوشه ها نرسد دست، غُژمه ای
از آن رزِ بلند که اندامِ توست بس.

آرامِ ما نوشته نشد در کتابِ بخت:
تنها همین که کفترِ دل رامِ توست بس.

این کفترک هوایی ی بامِ سپهر نیست:
این که ش نشیمنی به سرِ بامِ توست بس.

آزاده ی تو از همگان بی نیاز باد:
یعنی که دانه ای ش که در دامِ توست بس.

رویاست واقعیتِ من. این حقیقتی ست
کز آن کنایتی که همان نامِ توست بس.

تا شاهکارِ شعری ی من باشد این غزل،
بیتی ش اگر سروده ی الهامِ توست بس.



هفدهم جولای۲۰۱۰،
بیدرکجای ماربه یا، اسپانیا:
در خانه ی مهری خانم کاشانی

 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۱)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست