یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

لیبی، تجربه ای دوباره


فواد حقیقی


• تجربه ی کشوری همچون لیبی بی شک به الگویی برای دیگر کشورها تبدیل خواهد شد، تا از هر ابزاری به منظور سرکوب مردم خود بهره نجویند و به قتل و عام های دهشتناک دست نزنند. و اگر از بیم فشارهای خارجی هم که بوده باشد به حداقل حقوق انسانی پایبند باشند ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۶ فروردين ۱٣۹۰ -  ۲۶ مارس ۲۰۱۱


سیل خروشان تظاهرات خیابانی مردم منطقه ی خاورمیانه و شمال آفریقا غالب این کشورها را در بر گرفته است. مردمی که در یک نکته وجه مشترک دارند و آن درخواست برکناری دولت هایی است که به مدت دهها سال قدرت کشورهای خود را قبضه نموده و انگار به این آسانی ها حاضر به از دست دادن آن نیستند. کشتار وحشیانه ی نیروهای سرکوبگر این دست دولت ها دلیلی واضح بر این ادعا است.
اما در میان کشورهائی که تاکنون به میدان نبرد دو جبهه ی آزادیخواهی و دموکراسی خواهی از یک سو و استبداد و دیکتاتوری از دیگر سو تبدیل شده است،‌ لیبی دارای جایگاهی خاص می باشد. و این وجه تمایز نیز دخالت نظامی کشورهای غربی به منظور حفظ جان انسان ها و پیشگیری از فاجعه ای بزرگ انسانی است، که از دیکتاتوری همچون معمر قذافی بدور نیست.
البته تجربه ی لیبی برای نخستین بار نیست که عملی می شود، بلکه در جریان قیام کردهای شمال عراق و شیعیان جنوب این کشور در سال ۱۹۹۱ این نحوه ی برخورد با دیکتاتورهای ناقض حقوق بشر تجربه شد. در حقیقت در آن زمان اگر مداخله ی نظامی کشورهای غربی نمی بود صدام حسین، رهبر مخلوع عراق، حرکت بسوی قتل و عامی فجیع را آغاز کرده بود که برای مردم این کشور غیرقابل مهار بود و عملا از دست مردم عراق کاری بر نمی آمد. در واپسین روزهای زمستان سال ۱۹۹۱ وقتی سیل آواره های کرد عراقی بسوی کشورهای ایران و ترکیه سرازیر شد و تصویر یک فاجعه ی در حال وقوع انسانی به سراسر دنیا مخابره شد، کشورهای غربی زیر فشارهای رسانه ای و همچنین افکار عمومی خود بر اساس قطعنامه ی ۶٨٨ منطقه ی پرواز ممنوع را در شمال این کشور به اجرا گذاشتند.
در زمان جهان دو قطبی و جنگ سرد چنین مداخلاتی به هیچ وجه ممکن نبود و بزرگترین فجایع انسانی هم تحت لوای احترام به حفظ حاکمیت کشورها به فراموشی سپرده می شدند. همچنان که در رابطه با کشتار مردم شهر حلبچه در شمال عراق توسط رژیم بعث عراق رخ داد. برای اولین بار گاز شیمیایی خردل، آنهم توسط حکومتی که علیه مردمان خویش، به کار برده شد. اما واکنش هایی که در رابطه با این رویداد نشان داده شد، به هیچ وج در حد انتظار نبود. اما بعد از فروپاشی نظام کمونیستی، که سرآغاز نظمی نوین در عرصه ی جهانی بود و مفاهیمی همچون دمکراسی،‌ حقوق بشر و... به گفتمان جهانی تبدیل شد، دیگر مرزهای شکستنی ناپذیر کشورهای تحت سلطه ی نطام های خودکامه نیز به مرور رنگ باخت و در نخستین مورد به منظور حفظ جان انسان ها و پیشگیری از رویدادهای ناگوار انسانی، مرزهای عراق نادیده انگاشته شد.
پس حمله ی نظامی کشورهای غربی به لیبی در جهت مهار دیکتاتوری به خشم آمده، چیز تازه ای نیست. جدای از این اگر قرار بر این است که ارزش های انسانی از والاترین ارزش ها در جهان امروز باشد، انسان ها در صلح زندگی کنند، هیچ کس و گروهی حقوق و آزادی های آنها را مورد تعرض قرار ندهد، در رفاه باشند، حق انتخاب داشته باشند، از دولت های خود خواهان پاسخگویی باشند، مورد تبعیض قرار نگیرند، در مقابل نیروهای سرکوبگر حفظ شوند، تجمعات و اعتراضات آرام آنها مورد یورش نیروهای نظامی قرار نگیرد و به خاک و خون کشیده نشوند و حفظ حقوق بشر سرلوحه ی کار کشورهایی باشد که دم از رعایت بی عیب و نقص حقوق بشر می زنند و درصددند دمکراسی را در سراسر جهان ترویج کنند، نباید دست روی دست گذاشت و نظاره گر قتل و عام مردمی که خواهان چیزی جز ابتدائی ترین حقوق انسانی خود نیستند، توسط دیکتاتورهائی همچون قذافی ماند. مردم کشوری که با دست خالی علیه مستبدانی که مجهز به انواع تجهیزات نظامی برای سرکوب مردم خود هستند مبارزه می کنند، بایستی توسط جامعه ی جهانی مورد حمایت قرار گیرند و گاها این حمایت تنها در چارچوب بیانیه ها و اعلامیه های صرف تأثیرگذار نخواهد بود. بلکه این امر اقدامات ملموس تری می طلبد. البته منظور الزاما مداخلات نظامی علیه رژیم های مستبد نیست، بلکه جامعه ی جهانی برای پیشگیری از به وقوع پیوستن فجایع انسانی از بسیاری ابزار دیگر هم برخودار می باشد. بعنوان مثال تحریم های اقتصادی، فشارهای دیپلماتیک و... . اما با دولت هایی همچون معمر قذافی که بی هیچ ابایی به قتل و عام مردم خود ادامه می دهند و به هیچ نحو حاضر به پذیرش توصیه های جامعه ی جهانی نیستند، چه باید کرد؟ بایستی منتظر ماند تا شاید مردم دست خالی توانستند به چنین حکومتی پایان بخشند؟ آیا مردم خواهند توانست در مقابل نیروهای سرکوب و نظامی پایداری کنند؟ و بسیاری پرسش های از این قبیل. البته پاسخ به این سوال ها لزوما مداخله ی نظامی نیست، اما در هر حال بایستی از مردمانی این چنین حمایت به عمل آید. و اگر لازم بود بایستی به شیوه ی مداخله ی نظامی از جان انسان ها حفاظت کرد، تا که آنها نیز بتوانند حداقل سرنوشت خود را تعیین کنند. و در این راستا تجربه ی کشوری همچون لیبی بی شک به الگویی برای دیگر کشورها تبدیل خواهد شد، تا از هر ابزاری به منظور سرکوب مردم خود بهره نجویند و به قتل و عام های دهشتناک دست نزنند. و اگر از بیم فشارهای خارجی هم که بوده باشد به حداقل حقوق انسانی پایبند باشند.


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۲)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست