سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

عصر اسلام شیادانه به پایان رسیده است


دکتر کاوه احمدی علی آبادی



اخبار روز: www.iran-chabar.de
دوشنبه  ٨ فروردين ۱٣۹۰ -  ۲٨ مارس ۲۰۱۱


کسانی که اینک به شریعت پایبندند و دستورات دینی را همان شریعت می دانند و برطبق احادیث و روایت عمل می کنند، مسلمان نیستند. برطبق ادبیات قرآنی، دین خدا در نزد همه پیامبران از آدم تا به آخرت، اسلام است، در حالی که شریعت اسلام که در قرآن آمده تنها پس از رسالت محمد برای قوم عرب در آن زمان آمده است. به عبارتی، بزرگترین تحریفی که درباره دین اسلام در تاریخ صورت گرفته است، تقلیل و تبدیل دین اسلام به دینی در کنار سایر ادیان بوده که پیامبرش محمد بوده است! در حالی که قرآن بسیار حساب شده ادبیات جامع دین اسلام را به معنای، دین خدا در نزد پیروان همه ادیان به کار می برد؛ به طوری که اولاً از لفظ مفرد دین استفاده می کند، نه ادیان تا نشان دهد که حقیقت دین خدا در هسته همه پیروان پیامبران مختلف نهفته است. و ثانیاً پتانسیل عملی برای جهانی شدن دین را به وجود می آورد و ثالثاً نمی خواهد پیروان پس از محمد، به پندارند که دین اسلام، همان شریعت اسلام است و سایر شریعت ها و کسانی که خود را پیروان سایر ادیان می دانند، مسلمان نیستند. تقلیل دین اسلام به شریعت اسلام، نتیجه اش نزد سایر ادیان، آن است که اسلام همچون سایر ادیان تنها خود را برحق می داند و پیروان سایر ادیان را بر نمی تابد که اگر دین اسلام را به اشتباه به شریعت اسلام تقلیل دهیم، اشکال وارده منتقدان دقیقاً درست است. از آنجایی که پیروان اسلام، آن را جهانی می دانند، اما چون آن را به اشتباه با شریعت اسلام عوضی می گیرند، و در حقیقت شریعت اسلام را تبلیغ می کنند، این دین عملاً از توانایی جهانی شدن برخوردار نیست؛ چون نفس شریعت که خداوند در قرآن می فرماید که برای هر قوم و امتی شریعتی فرستادیم، ناظر بر این است که معطوف به زمان و مکان آن قوم است و جهانی نیست و عملاً نمی تواند بشود: «... برای هر یک از شما شریعتی معین داشته ایم و اگر خداوند می خواست شما را امت یگانه ای قرار می داد. ولی (چنین نکرد) تا شما را در آنچه به شما بخشیده است، بیازماید. پس به انجام خیرات بشتابید، بازگشت همگی شما به سوی خداست؛ آن گاه شما را از (حقیقت) آنچه در آن اختلاف می ورزیدید، آگاه خواهد ساخت.» سوره مائده، بخشی از آیه ۴٨. دقت کنید که قرآن شریعت های مختلف را ناشی از امت های مختلف می داند، از این روی شریعت هر دینی جزو حقیقت و حتی روح آن دین نیست و به امت های دیگر و در زمان ها و مکان های دیگر تعمیم نیافته و صدق نمی کند. حتی حقیقت آن را در زمان نزول آن آیات آشکار نمی کند و می فرماید که آن را به آینده موکول می سازد. این هم همان دلیلی که منتقدان نگارنده مدعی اند که چرا در قرآن به صراحت از تمایز شریعت با دین اسلام سخنی روشن به میان نیامده است که قرآن می فرماید برای آزمودن ماست و در وقت معین راز آن آشکار خواهد شد. از این رو، هر چقدر می خواهید شریعت اسلام را تحت عنوان دین اسلام تبلیغ کنید، خواهید دید که نتیجه ای که نمی دهد هیچ، بلکه با افزایش آگاهی جامعه و جهانی شدن نفس دین خدا و خودآگاهی انسان نسبت به فطرت الهی که بسان وجدان در او ظاهر می شود، روز بروز انسان های باوجدان که بنا بر تعبیر قرآن، پیروان حقیقی دین اسلام آنان اند، روز به روز از آن بیزارتر می شوند. عجیب است که در مورد واژگانی که تفاوت شان چندان اهمیتی ندارد، پافشاری وجود دارد و مثلاً به جای امپریالیسم حتماً گفته می شود، استکبار جهانی، اما در مورد مفهوم دین اسلام که محدود به پیروان محمد نیست و پیروان حقیقت دین در تمامی زمان ها و مکان ها را شامل می شود، بی تفاوتی صورت می گیرد که هیچ، حتی متشرعین در این تبدیل و تغییری که عملاً دین اسلام را محدود می کنند و اولاً باعث می شود که آنان بسیاری از دستورات لازمه اعراب ۱۴۰۰ سال پیش را به جای دین اسلام عوضی گرفته و به خیال خود مسلمان باشند، اما در عمل متعصبین شریعت پرست باشند و از این روی دنیا و آخرت خود را ببازند و ثانیاً اسلام را از امکان جهانی شدن محروم می سازند. وقتی کتاب خدا را می بینید که متفاوت با آن چیزی است که عملاً تحت عنوان اسلام ساری و جاری است و بدان عادت شده است، و برطبق این عادات و سفارشات عمل می کنید، حتی در زمره ایمان آورندگان نخواهید بود، چه رسد که مومنی رستگار باشید. شما تصور می کنید در قرآن وقتی خداوند می فرماید، کافران آیات خداوند را کتمان می کنند، یعنی این که بگویند، قرآن از طرف خدا نیامده است؟ این تنها یک شکل و البته شکل رو راست تر آن است. شکل شیادانه تر آن است که آیات قرآن و پیامبر اسلام را تصدیق کنید، ولی در عمل هر کجا قرآن را خلاف باورهایتان که از احادیث و روایات و سنت و فتوای علما و مراجع و کتب دینی ای به غیر از کتاب خدا گرفته شده است، بیابید، با وجود آن بنا بر هر چیزی به غیر از قرآن بر روال گذشته عمل کنید، دقیقاً مصداق این آیه کتاب خدا خواهید بود:: «و می گویند به خداوند و پیامبر ایمان آوردیم و فرمان بردیم، سپس گروهی از آنان بعد از این روی می گردانند و اینان مومن نیستند». سوره نور، آیه ۴۷. یعنی دقیقاً آنچه اینک درباره احکام و شریعت اسلامی انجام می دهید و حکم این و آن برایتان حجت است، نه حکم خدا! آیا شرک شاخ و دم دارد؟
اگر معتقد هستید که چون علما و مراجع تقلید از گذشته تاکنون چنان کرده اند و شما نیز چنان می کنید – تازه به همان روایت هایتان نیز توجه نمی کنید و خودتان می گویید بزرگان دینی تان پیش بینی کرده اند که روزی برسد که مسلمانان چنان از دین فاصله می گیرند که اگر اسلام حقیقی مطرح شود، انگار دینی جدید آمده است، اما شما چنان رفتار می کنید که انگار همین دین اسلام است که حالا انجام می دهید!- معیارتان بنا بر قرآن، غلط است: «ای مومنان شما مسئولیت خودتان را دارید، چون شما راهیافته باشید، کسی که به بیراهه رفته باشد، زیانی به شما نمی رساند؛ بازگشت همگی شما به سوی خداوند است، آن گاه شما را از آنچه انجام داده اید، آگاه می سازد». سوره مائده، آیه ۱۰۵. باز در این مورد می گوید: «... بگو خداوند به راه حق هدایت می کند؛ آیا کسی که به راه حق هدایت می کند، سزاوارتر است که از او پیروی شود یا کسی که راه نمی یابد، مگر آن که راه برده شود، شما را چه می شود، چگونه داوری می کنید؟» سوره یونس، بخشی از آیه ٣۵. دارد دقیقاً به شما سفارش می کند که خداوند است که راه می برد و دیگران حتی پیامبران و همچنین کلمه الله (عیسی مسیح)، کسانی هستند که راه برده می شوند، از این روی نباید آن ها ملاک مطلقی برای رفتارهای ما باشند و تنها خداست که باید از او اطاعت محض کرد. در موارد دیگری نیز که اهل کتاب برای مشروعیت بخشی به باورهایشان، کلام پیامبران و حتی کتب مقدّس موجودشان را ملاک می آوردند، می فرماید حتی اگر پیامبری ادعای کرده باشد، از او در روز رستاخیز بازخواست خواهد شد تا برساند که امر غلط و ناحق با استناد به افراد بر حق و درست نمی شود و حتی اگر پیامبری نیز چنان کرده می بایست پاسخگو باشد و هیچ استثنایی در کار نیست و عدالت خداوندی که آن را یکی از اصول مذهب خود ساخته اید، یعنی همین. این در مورد معصمین است، چه رسد به غیرمعصومان و علما و مراجع. اتفاقاً قرآن آشکار می سازد که پیامبر در روز رستاخیز گله ای که می کند، عدم تقلید از او نیست، بلکه عدم توسل به قرآن است: «و پیامبر گوید پروردگارا قوم من این قرآن را وانهادند». سوره فرقان، آیه ٣۰. می بینید، قرآن از قول پیامبر نمی گوید که کافران و مشرکان و ناباوران، بلکه می فرماید قوم من قرآن را رها کرده است! آری، آنانی که ادعای مسلمانی دارند! عجیب است کسانی که خود را نه تنها مسلمان، بلکه محور اسلام می دانند (دکانداری دینی راه انداخته اند)، آیات قرآن را برای دیگران می خوانند، در حالی که خود بدان نیازمندتر اند: «آیا مردم را به نیکی فرمان می دهید و خودتان را فراموش می کنید؟ حال آن که کتاب می خوانید، آیا نمی اندیشید؟» سوره بقره، آیه ۴۴. تصور می کنید که کافر یعنی کسی که بگوید، رسالت پیامبر را قبول ندارد! غافل از این که کسانی که ادعای عمل بر اساس کتاب خدا را دارید، وقتی می خوانید که قرآن چیزی می گوید و آن گاه به جای آن بدنبال حکم دیگری می روید، بنا به گفته قرآن هم کافر و هم ستمکار اید. حال با آیات قرآن می توانیم جستجو کنیم که منظور از دین اسلام و مسلمان چیست که بیشتر بدان می پردازم.
۱. «و هر که دینی به غیر از اسلام را بجوید، پس هرگز از او پذیرفته نشود و او در آخرت از زیانکاران است». سوره آل عمران، آیه٨۵. بسیاری با خواندن همین آیه تصور کرده اند که تنها مسلمانان که به قرآن و رسالت محمد ایمان آورده اند، از رستگاران اند و سایر ادیان توسط خداوند پذیرفته نیست. اتفاقاً آیه مذکور از جمله شواهدی است که نشان می دهد، به صرف نص صریح یک یا چند آیه نمی توان حکمی قطعی صادر کرد و به حقیقت پشت آن پی برد. بخشی از راز معنای آن درست در آیه قبل از آن نهفته است: «بگو به خدا و آنچه فرو فرستاده شد بر ما و آنچه فرو فرستاده شده بر ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و فرزندان شان و آنچه داده شد به موسی و عیسی و پیغمبران گرویدیم و میان احدی از ایشان فرق نمی گذاریم و ما مر او را اطاعت کنندگانیم.» سوره آل عمران، آیه ٨۴. چنان که پیداست در این آیه مشخصاً از تفاوت قائل نشدن بین پیامبران و وحی نازل شده بر ایشان سخن می راند و با آوردن واژه مسلمون در همین آیه و اسلام در آیه بعدی، کاملاً مشخص می شود که مراد از دین اسلام در قرآن برخلاف تصور رایج، کسی نیست که تنها پس از رسالت محمد به او ایمان آورده باشد و پیروان پیامبران پیش از محمد و سایر ادیان نیز از منظر قرآن مسلمان بوده اند، بدون آن که به شریعت اسلام روی آورده باشند یا حتی از آن اطلاع داشته باشند. به عبارت دیگر، هرگز و هرگز دین اسلام قابل تقلیل به شریعت اسلام نیست. حتی شهادتی که برای مسلمانی داده می شود، لااله الا الله و محمد الرسول الله نیست! شهادت مسلمان که در نص قرآن بدون تحریف آمده است، همین آیه فوق است. یعنی یک مسلمان حتی برای شهادت نباید تنها به محمد استناد کند و آن کافی نیست تا مانع شود که امروزه شما، دین اسلام را در حد دینی که بر محمد نازل شده تقلیل دهید. بازمکمل آیات فوق آیاتی دیگر از سوره آل عمران است: «از اهل کتاب همه برابر نیستند، گروهی هست که آیات خدا را به پا می دارند، شب هنگام و سجده می کنند، ایشان باور می دارند خدا و روز قیامت را و به کار پسندیده امر می کنند و از کار ناپسند منع می کنند و در نیکی ها شتاب می کنند و ایشان از شایسته کاران اند». قرآن، سوره آل عمران، آیات ۱۱٣-۱۱۴.
کاملاً پیداست که برحسب آیات مذکور و آنچه از مباحث فوق استنتاج می شود، بسیاری از پیروان سایر ادیان از منظر خداوند مسلمان اند، بدون این که حتی نام محمد را شنیده باشند یا کتاب او را خوانده باشند و چه بسا بسیاری از کسانی که خود را مسلمان می نامند و به شریعت اسلام پایبندند، از دین اسلام غافل مانده و مسلمان نباشند. از این روی هنگامی که از گسترش اسلام در عصر حاضر سخن می گوییم و پیشگویی ها در خصوص رواج دین اسلام در نقاط مختلف دنیا را جستجو می کنیم، برخلاف تصور رایج به هیچ وجه مقصود کسانی که اینک به شریعت اسلام پایبندند و به محمد و کتاب وی ایمان دارند، نیست بلکه پیروان بسیاری از ادیان در عمل مسلمان اند، بدون این که حتی خود بدانند و پیروان ظاهری دین، که اسلام را در حد شریعت تقلیل داده اند، مسلمان نیستند. چنان که نگارنده دربسیاری از کشورها، مسیحیان و بوداییان و پیروانی از ادیان دیگر را یافت که حق جو و در عمل مسلم بودند و در بسیاری از کشورهای اسلامی متدینین پایبند به ظواهر دینی را دید که از نفس دین اسلام بویی نبرده بودند.

دکتر کاوه احمدی علی آبادی
*عضو هیئت علمی دانشگاه آبردین با درجه پروفسوری


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست