سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

دن کیشوت ها


علی اصغر راشدان


• ته گیلاس را که درآود، اشکاش رو گونه های پت و پهنش راه برداشت، بی مقد مه و باز مثل همیشه که مست میکرد، سری به صحرای کربلازد:
«تیر جانسوزحرمله گلوی مبارک علی اصغررا درهم درید! نعره طفل قنداقی در میان دستهای عطش زده پدر، قلب کروبیان هفت آسما ن را به آتش کشید و ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۲ فروردين ۱٣۹۰ -  ۱ آوريل ۲۰۱۱


 ته گیلاس را که درآود، اشکاش رو گونه های پت و پهنش راه برداشت، بی مقد مه و باز مثل همیشه که مست میکرد، سری به صحرای کربلازد:
«تیر جانسوزحرمله گلوی مبارک علی اصغررا درهم درید! نعره طفل قنداقی در میان دستهای عطش زده پدر، قلب کروبیان هفت آسما ن را به آتش کشید و مکدر کرد! علی اصغر پرپر زد و گفت: مادر! مادر! مادر! مادر!!!!!!!! و جان به جان آفرین تسلیم کرد......»
- آجواد! باز هنوز از گلوت نرفته پائین، پاک قاطی کردی که! میخوای این «لامانچا»ی ۱۹۹۱ولایت دن کیشوت رو که
کلی مایه- تیله بابتش اخ کردیم، کوفتمون کنی؟ اگه میخوای مست بازی درآری و بری سراغ اجداد آخوندت، بذار واسه
وقتی که تنهائی.
- آخه تو که حالیت نیست، باز ورپریده بهم پریده! پاک حالمو گرفته لاکردار! بیخودی بد و بیراه عالم و آدمو بارم کرده لامصب!
- کدوم ورپریده؟
- دختر فردوسی رومیگم، مگه ورپریده دیگه ایم دارم!
- دختر فردوسی کیه دیگه آجواد؟
- خودش میگه من وارث بلافصل فردوسیم
- از قدیم گفتن که عطر باید خودش ببوید، نه اینکه عطاربگوید. خودش نباس بگه من فلان و بهمانم که، دیگرون بایس بگن   چی توچنته ش داره وچن مرده حلاجه آجواد.
- منم همینارو بهش گفتم که تموم مرده هامو از قبر بیرون انداخت دیگه!
- فهمید م کیو میگی، ولش کن به حال خودش، اینقد سر به سرش نذار، طرف انگار یه کم جواده! حلوای منم تا حالا چن دفه خورده، این خارج نشینا نود و پنج درصدشون طبل پر باد تو خالین، هر چیم تو خالی ترن، بادشون بیشتره، هیچ خدائی رو بنده نیستن، سال به دوازده مام به لنگ و پاچه هم می پرن. یه سوزنم بهشون بزنی بادشون فسسی خالی میشه......
- تو نمیری یه د فه دیگه بگی بالای چشش ابروست، همین شیشه رو میکوبم تومخ خودم آ!
- اوهوی! اون شیشه پر رو بذار سرجاش! ۹۰\۱۹مایه تیله بابتش پرداختم. خالی که شد، بکوب تو ملاجت!
- آخه لامصب نه خوشگله، نه رقصش خوبه، نه تار خوبی میزنه! تو چشاش نیگا که میکنم، انگار سی ساله همراه وهم مسلکمه! یه حالتای مخصوصی تو نگاه وخنده هاش داره لاکردار!
- به بگو- مگوهای هم مسلکا میگن دیالوگ، واسه اصلاح هم، به همدیگه میپرن، مث بگو- مگوهای خانوادگی و نمک
زندگیه، اینا همدیگه رو لت و پارم کنن، استخون همدیگه رو پیش سگای بیگانه نمیدازن.
- میخوای بگی میباس دنده م خردشه و بدغلغیهاشو تحمل کنم؟ باشه، آها! دیگه زیپ دهنمو از بیخ کشید م! قول میدم از گل بالاتر بهش نگم از این ببعد، خوبه؟ بزار تا د لش میخواهد بازی سرم در بیاره! من کاسه از آش داغ تر نیستم که هر شاعر و نویسنده ای کارای عالی و کارای دست پائین داره، تذکر بهش میدی نباس مرده و زنده تو بریز رو پته که!
- آجواد، مست که میکنی، هذیون زیاد میگی، این «لامانچا»ی بیست ساله رو حروممون نکن تو رو امواتت! از ولایت
دن کیشوت مقدس اومده، دنیا از این دن کیشوتا لبریزه، من و تو نمیتونیم همه شونو ازعوالم برهوت خود بزرگ بینی بیرون بیاریم که، اگه تو اون دنیاشون خوشن، بذارخیال ببافن و کیف کنن!
- نه تو نمیری، اینائی که میگم، مال وقتائیه که لب به الکل نزده م! گاهی وقتا با رفتاراش خونمو جوش میاره!
- خب، حالا بنال بینم این د فه سیخونکو کجات زده که اینقد به لگد پرونیت انداخته، این ورپریده وارث فردوسیت؟
- واسه م پیغوم- پسغوم داده که تو قمپوز میای! تو که یه عمره با منی، بفرما من اهل قمپوز اومدنم؟ تازه من بدبخت اینم
که تموم عمر با ادمای خرپولی که قمپوز میان سرشاخ بوده م و بدبختم کردن، لامصبای خرپول!
- قمپوز نیست وقمپز یا پز اومدنه، من معنی قمپوز در کردن رو نمیدونم، میتونی یه شرح مبسوط و مفصل واسه م بدی؟
- بابا تو دیگه خیلی جوادی ها! ننه قمر، عمه غزی، خاله خانوم باجیها، بقال و چقال، گمرکچی، پادو قهوه خونه و تموم صغیر و کبیر عالم و آدم، لب که ترکنی و بگی قمپوز، تا ته قضیه شو میفهمن، چی جوری تو نمیدونی و طول و تفصیل لغتنامه علامه دهخدا رو ازم میخوای؟
- آجواد، از قدیم گفتن ندونستن عیب نیست، نپرسید ن عیبه، کفر ابلیس که نکردم، گفتم معنی شونمیدونم!
- نمیدونم تو چه مرگت شده امروز، خیلی جواد بازی در میاری ها!
- شما به دانائی خودتون از من نادون قمپوز در بیار بگذرآجواد! یه کلوم پرسیدم «قمپوز درکردن» یعنی چی؟
- آها، قمپوز در کردن تو جماعت عینهو باد در کردن مشهوره، حالا این باد در کردن از کجا سرچشمه میگیره، منشا ش کجاست و قدیما بهش چی میگفتن، از دالونای خاص زمون که گذشته و میگذره چی تغییراتی میکنه، بماند واسه یه وقت دیگه.
باد در کردن که خیلی شبیه قمپوز در کردنه، اولا بی صدا بوده، در طی زمون تغییراتی کرده و شده پرصدا، صداش مث آسمون قرمبه ست، باد توخالیه و اصلا نباس ازش ترسید، کمی بوی بد داره، ولی اصلا خطر نداره! به مرور زمون تبدیل به یه ضرب المثلم شده.
- حالافهمیدم، گلاب به روت، همون که میگه « گوز به شقیقه چه ربطی داشت؟»

 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست