یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

از مرگ دست فروش تونسی تا سرنگونی حاکمان عرب


کوروش عنایت


• آینده جنبشهای مردمی در کشورهای عربی پرتلاطم خواهد بود. در این سرزمینها استبداد مانع از تشکیل احزاب مردمی بوده است. بدون تشکل مردم بر گرد احزاب مردمی و به قدرت رسیدن این احزاب، مشکل بتوان گام را راه پیشرفت و عدالت اقتصادی و اجتماعی گذاشت. اما به هر حال، مردم به میانه میدان سیاست گام نهاده اند و این گام نخستین در راه آزادی و رفاه ایشان است ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
آدينه  ۱۹ فروردين ۱٣۹۰ -  ٨ آوريل ۲۰۱۱


در کشورهای عربی به ویژه در مصر درجه داران ارتش درگیر فعالیت های اقتصادی و بنگاههای اقتصادی متعدد هستند. هر جا که امکان کسب سود بوده است، بلندپایگان نظامی دستی در ان پیدا کرده اند. البته سنت دخالت نظامیان در امور اقتصادی باز میگردد به یک سنت قدیمی نزد سلاطین در تاریخ اسلام و عرب. نیروی نظامی این سلاطین اغلب از سربازان مزدور و غلامان تشکیل شده بودند. مواجب و حقوق این سربازان بخشی از خزانه سلطان پرداخت میشد، اما بخشی دیگر از غارت مردم نصیب آنان میشد. این سنت در میان ممالک رواج بسیار پیدا کرد. در این میان چه بسا غلامی که به علت لیاقت و شجاعت به مقام سرداری رسیده بود، خود روزی پایه گذار سلطنتی نو میگشت، و یا خود به مقام سلطانی میرسید.

درباره مصر
درجه داران مصری به بنگاهای سودآور اقتصادی دست یازیده، و از مال و منال دنیا خوب و فراوان برخوردارند. در مصر بدون رابطه مناسب با تشکیلات دولتی، بنگاهای خصوصی و بزرگ اقتصادی امکان رشد ندارند. در یمن، علی عبداله صالح رئیس جمهور و خانواده ونزدیکانش نقشی اساسی در صنعت نفت، جاده سازی، تولید سیمان، صادرات پنبه، شرکتهای تلفن همراه، خطوط هوایی ، و .. بازی میکنند. تعداد بسیاری از اعضای خانواده او بلند پایگان ارتش هستند.
در این کشورها حیات اقتصادی بخش مهمی از جامعه، وابسته به حفظ ساختار اجتماعی موجود است. ساختار اقتصادی موجود در این کشورها، در مجموع، ضامن منافع چندین میلیون نفر میتواند باشد. از آنجا که ساختار نظامی مصر در تحولات اخیر حفظ شده است، و ارتش مصر آبرو و وجهه خود را از دست نداده بلکه حتا بر ان افزوده است، میتوانیم انتظار داشته باشیم که ارتش مصر نقشی اساسی در تحولات آینده مصر بازی کند. به این معنی که نتیجه هر انتخاباتی باید پیش از هر چیز به تائید ارتش رسیده تا قابل اجرا باشد. تجربه ترکیه قابل توجه است. در ترکیه اولین دولت مبتنی بر انتخابات آزاد که پس از مرگ کمال آتاتورک بر سر کار آمد در سال ۱۹۵۰ میلادی بود. ده سال پس از این انتخابات ارتش ترکیه دست به کودتا زد. ارتش ترکیه در سال ۱۹۷۱ م. و سال ۱۹۸۰ م. دوباره دست به کودتا زد. تنها پس از انتخابات سال ۲۰۰۲ م. و پیروزی حزب عدالت و توسعه در ترکیه است که از قدرت سیاسی ارتش کاسته شده است.

- درباره امکان قدرت گرفتن مسلمانهای افراطی در مصر چهار گروه هم عقیده اند:
۱- طرفداران مبارک
۲- (طرفداران) جمهوری اسلامی در ایران
۳- بخشی ازخود مصری ها
۴- طرفداران نتان یاهو در اسرائیل.

- اما چند تفاوت مهم بین انقلاب ۱۹۷۹ ایران و تحولات اخیر مصر قابل تأمل است:
۱- انقلاب ایران ضد امپریالیستی بود.
۲- انقلاب ایران ناسیونالیستی بود.
۳-انقلاب ایران رهبری مذهبی داشت.
تحولات اخیر مصر هیچ یک از این ویژه گیها را ندارد.

-         در مصر، اخوان المسلمین رهبری جنبش را به دست ندارد. در اخوان المسلمین دو گروه وجود دارند. گروه اول، کادرهای قدیمی هستند که به انقلاب و حکومت شرع باور دارند. گروه دوم، متشکل از کادرهای جوان به نمایندگی ابولفتح و ... میباشند که متأثر از حزب عدالت ترکیه هستند. در ضمن در تمام دوران ۳۰ ساله ای که مبارک حکومت میکرد، اخوان المسلمین از رویارویی مستقیم با دولت مبارک اجتناب ورزید. باید به یاد داشته باشیم که حزب عدالت در ترکیه مجازات اعدام را لغو کرده است. و کردها اکنون میتوانند به زبان کردی کتاب، روزنامه و مجله، رادیو و تلویزیون داشته باشند. دو حزب اسلامی مهم دیگر در مصر، الجماعه الاسلامیه و حزب الواسط میباشند، که هر دو به دموکراسی پارلمانی باور دارند. این دو حزب شباهت به بزرگترین حزب اسلامی تونس، النهاده دارند که خلافت اسلامی را رد میکند.

درباره لیبی
لیبی با تونس و مصر تفاوت زیادی دارد. اما اول به یک نکته مشترک آنها اشاره میکنیم. اکثریت جمعیت لیبی زیر سی سال بوده و بیکاری در میان آنها بالا است.

۱- قذافی در ۴۲ سال گذشته با سیاست های جنون آمیز خود از یک سو به منافع اقتصادی لیبی خسران وارد کرده و از سوی دیگر از هر گونه آزادی سیاسی و آزادی بیان ممانعت به عمل آورده است.

۲- تونس و مصر در یک صد سال گذشته از هوویت ملی منسجم و احساست ملی برخوردار بوده اند. در این کشورها روحیه قبیله ای محدود بوده است. اما شرایط لیبی یکسر متفاوت است. لیبی از سه قلمرو امپراتوری عثمانی ساخته شده است: Tripolitania و Cyreniaica و Fezzan. این سه قلمرو عثمانی پس از مستعمره شدن این مناطق در سال ۱۹۱۱ م. به دست ایتالیا، به یک قلمرو متحد تبدیل شدند. در سال ۱۹۵۱ م. رژیم سلطنتی فدرال در لیبی تشکیل شد. این رژیم در راستای منافع امریکا و انگلیس در جنگ سرد تشکیل شد.

۳- قذافی در طول ۴۲ سال گذشته کارهای مهم دولتی و نظامی را به دست مردم قبایل پشتیبان خود و نزدیکان خود سپرده است و به نوعی حکومت قبیله ای تشکیل داده است. جنبش هایی که در ردای اسلام و اسلام گرایی در سالهای ۱۹۹۶ و ۲۰۰۶ در مخالفت با قذافی شکل گرفتند از منطقه Cyreniaica در شرق لیبی برخاستند.

۴- در دهه گذشته به علت بالابودن بهای نفت و بهبود روابط با غرب موقعیت قذافی استحکام پیدا کرد. اما دستگاه دولتی در لیبی بسیار ناکارآمد بوده، و ایدئولوژی حاکم، دیروزین و بی ربط با شرایط زمانه است.

۵- تلاشهای سیف السلام پسر قذافی در تقابل با اعتراضات مردم که حتا به تریپولی کشید بی نتیجه مانده است.   

اگر چه پایان حکومت قذافی نزدیک به نظر میرسد و نزدیکان سیاسی او هر یک به سوی میروند تا جان خود را از این معرکه نجات دهند، اما آینده سیاسی لیبی به دلیل زیرساخت قبیله ای ان روشن به نظر نمیرسد.
   
- به نظر میرسد که نیروهای فرانسه، انگلیس و آمریکا به طور جدی خواهان سقوط قذافی هستند. کشورهای آلمان و ایتالیا و ترکیه از فرستادن نیرو تا این لحظه اجتناب ورزیده اند. اما ممنوعیت پرواز نیروهای دولت لیبی ممکن است برای شکست قذافی کافی نباشد. و نیروهای طرفدار قذافی بتوانند نیروهای مخالفین را سرکوب کنند. در این صورت دیگر رهبران عرب دل و جرئت ایستادگی پیدا کرده، دست به سرکوب نیروهای اصلاح طلب خواهند زد. در این صورت کنترل شرایط از دست رفته، و امکان رادیکالیزه شدن مبارزات اصلاح طلبانه وجود خواهد داشت. در نتیجه آینده سیاسی این کشورها نامطمئن خواهد بود. خطر بزرگ دیگر در این است که جنگ در لیبی مثل افغانستان و عراق طولانی شود. از سوی دیگر تجزیه نظامی و سیاسی لیبی بسیار خطرناک است.
در صورت شکست قذافی، زیر نظر اتحادیه عرب و سازمان ملل، حکومت بعدی انتخاب خواهد شد.


درباره بحرین
بحرین با اینکه جمعیتی حدود ۷۹۲ هزار نفر دارد اما از نظر ژئو پولیتیک از اهمیت بسیار برخوردار است. مرکز فرماندهی ناوگان پنجم دریایی امریکا، در بحرین است. حدود ۷۰ درصد جمعیت بحرین را شیعیان تشکیل میدهند. اما حکومت در دست سنی ها است. در بحرین نسبت به شیعیان تبعیض روا شده، درصد بیکاری در میان آنها بالا بوده و بسیاری از آنها در گتوها زندگی میکنند. بحرین بخش بزرگی از نیروی کار خود را از فیلیپین، بنگلادش، سریلانکا .. وارد میکند. اهالی این کشورها از نظر سیاسی و اجتماعی سربه راه هستند و راضی به رضای خدا و حکومت قبیله ای الخلیفه. حتا بخشی از نیروی پلیسی بحرین وارداتی هستند که حتا عربی صحبت نکرده و به قساوت مشهور میباشند.
روحانیان شیعه بحرین گرایشات تند مذهبی نداشته و بسیاری از شیعیان گرایش به آیت الله سیستانی در عراق دارند. از طرف دیگر شیعیان بحرین روابط خانوادگی و فرهنگی بسیاری با شیعیان عربستان سعودی دارند، و همین دلیل نگرانی عربستان شده است. نارضایتی در بحرین ریشه عمیق داشته و بخشی از سنی های لیبرال با شیعیان همراه هستند. اما در این میان حکومت جمهوری اسلامی در ایران فرصتی دارد تا به منطقه نفوذ استراتژیک خود بیافزاید. امریکا هم دچار این مشکل است که آیا از جنبش مردم در بحرین پشتیبانی کند یا نکند. امریکا و اروپا که از جنبش مردم لیبی در برابر قذافی پشتیبانی میکنند، آنگاه که نوبت مردم بحرین میرسد حقوق بشر را فراموش میکنند.

درباره سوریه
جمعیت سوریه در حدود بیست و دو و نیم میلیون نفر است.

۱- سوریه استقلالش را در سال ۱۹۴۶ م. به دست آورد.

۲- پس از به قدرت رسیدن حافظ اسد در سال ۱۹۷۰، او تلاش کرد تا برای کسب اعتماد اکثریت سنی، جایی به رهبران سنی در سیستم سیاسی بدهد.

۳- مجلس نمایندگان خلق در ۱۹۷۱ م. پایه گذاری شد.

۴- جبهه ترقی خواه ملی در ۱۹۷۲ م. تاسیس شد. این جبهه به دست حزب بعث اداره میشود.

۵- قانون اساسی در سال ۱۹۷۳ م. تصویب شد. بر مبنای ان، رییس جمهور باید مسلمان باشد و نظام سیاسی کشور باید دموکراتیک، خلقی و سوسیالیستی باشد.

۶- پس از مرگ حافظ اسد در سال ۲۰۰۰ م. بخشی از زندانیان سیاسی آزاد شده و بنگاههای خصوصی در اقتصاد امکان فعالیت بیشتری پیدا کردند. اخوان المسلمین نیز در همین سال به کار بردن هر گونه خشونتی را در مبارزات سیاسی رد کرده، و برنامه سیاسی خود را بر مبنای تقسیم و استقلال قوا از همدیگر دانسته، و انتخاباتی بودن ریاست جمهوری را متناسب با شریعت اسلام اعلام داشت.

۷- در مجلس خلق سوریه (مجلس الشعاب) حتا چند نفر از احزاب کمونیست و سوسیالیست غیر بعثی عضویت دارند.

۸- هدف اصلی دولت در سوریه ثبات سیاسی است. دستگاه دولتی بسیار بزرگ بوده و بخش بزرگی از نیروی کار در ان به کار مشغولند.

۹- تا پیش از اضمحلال نظام سوسیالیستی در روسیه، سوریه روابط تنگاتنگ نظامی با ان داشت.

با اینکه بشاراسد به تمایلات اصلاح طلبانه شهرت دارد، به نظر نمیرسد که نظام سیاسی در سوریه آمادگی اصلاحات جدی و اساسی را داشته باشد. قول و قرارهای اسد و حکومت تا این مرحله بیشتر تاکتیک های سیاسی به نظر میرسند.

آینده جنبشهای مردمی در کشورهای عربی پرتلاطم خواهد بود. در این سرزمینها استبداد مانع از تشکیل احزاب مردمی بوده است. بدون تشکل مردم بر گرد احزاب مردمی و به قدرت رسیدن این احزاب، مشکل بتوان گام را راه پیشرفت و عدالت اقتصادی و اجتماعی گذاشت. اما به هر حال، مردم به میانه میدان سیاست گام نهاده اند و این گام نخستین در راه آزادی و رفاه ایشان است.

کوروش عنایت


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست