سیاسی دیدگاه ادبیات جهان - مقالات و خبرها بخش خبر آرشیو  
   

لکنت زبان یک موهبت بود
پِتر آدلر - مترجم: رباب محب


- مترجم: رباب محب


• تُک زبانی (با تک زبان حرف زدن) چرچیلِ جوان را در آغاز زندگی سیاسی آزار می داد. امّا گذشت زمان سکه ای دیگری رو کرد. او دریافت که این مشکل ثروتی است که به او می تواند امتیاز بدهد. ...

اخبار روز: www.iran-chabar.de
شنبه  ۲۰ فروردين ۱٣۹۰ -  ۹ آوريل ۲۰۱۱


 سه سال پیش از شروعِ جنگ جهانی دوّم جرجِ ششم شاهِ بریتانیایی با مشکلی دست و پنجه نرم می کند که سوژه یِ یک فیلم می شود. فیلمِ «کلامِ شاه» که شرح زندگیِ و مبارزه یِ یک شاه است با لکنت زبان. وینستون چرچیل در این فیلم نقش کمرنگی دارد. او در صحنه ای ظاهر می شود تا با شرحِ چگونه فائق آمدن بر مشکلِ تکلّم به جرجِ ششم کمک کند. گویا چرچیل نیز به این اختلالِ زبانی مبتلا بود. با این تفاوت که او از این مشکل رنج نمی برد. گفته یِ آمده به لحاظِ تاریخی صحت دارد. هم جرج ششم و هم چرچیل از یک نوع اختلالِ زبانیِ مادرزاد رنج می بردند.
در حاشیه قرار گرفتنِ چرچیل در فیلمِ «کلامِ شاه» بی دلیل نیست، زیرا که فیلم بر محورِ وقایعِ سال ۱۹٣۰ می چرخد. در این دوره چرچیل روزگاری را تجربه می کرد که به سال هایِ
Wilderness years
مشهور است.
در این سال ها هنوز چرچیل به پستِ وزارت نرسیده بود و تریبونی نداشت. از این ها گذشته او بنا به مخالفت با خودمختاریِ هند و پشتیبانی از ادوارد هشتم؛ شاهِ برکنار شده از صحنه یِ سیاست محروم مانده بود.
فیلمِ«کلامِ شاه» تصویرِ جالبی از افشایِ راز چرچیل به دست می دهد. در این صحنه او رفتاری غیرعادی دارد. امّا می دانیم که مشکلِ تکلّمِ چرچیل بر کسی پنهان نبود و تمام سرشناسانِ روزگارِ او از این امر اطلاع داشتند. سالِ ۱٨۹۷ چرچیل این افسر جوانِ مشغول به خدمت در هند مرخصی می گیرد تا با فِلیکس سِمون پزشک و گفتاردرمانِ مشهور ملاقات کند. ملکه ویکتوریا و دیگر درباریان و بسیاری از افراد مشهور، هنرپیشگان و خوانندگان اُپرا از جمله کسانی بودند که برای درمانِ صدایِ خود به فِلیکس سِمون متوّسل می شدند.
در این زمان چرچیل مقدّماتِ زندگیِ سیاسی اش را می چید. گفته می شود او با صدایِ بلند از دکترِ خود پرسید؛ چگونه او می تواند وزیر شود در حالی که قادر نیست یک اسِ درست و حسابی تلفظ کند. دکتر سِمون پس از معاینات متعدد متوّجه می شود که دستگاهِ گویاییِ چرچیل نقصی ندارد. مشکلِ او با جراحی قابلِ درمان نیست و تنها راهِ حلِّ ممکن تمرین متداوم و پیگیر است. چرچیل گفته یِ دکتر را به جان و دل می خرد. یکی از همسن و سالان چرچیل خانم موریِل ویلسون است که شهادت می دهد چگونه چرچیل با اختلالِ زبانی درگیر بود. بنا به گفته یِ او روزی چرچیل با خانواده ی خانم موریِل ویلسون قرار ملاقات داشت. چرچیل پیش از ملاقاتِ والدین او جمله یِ زیر را که یکی از تمرین های روزانه اش بود ساعتی تکرار کرد:
“The Spanish ships I cannot see, for they are not in sight”.
الیزابت اِسکوایت فرزند دختر هِنری اسکوایت نخست وزیر وقت (۱۹۱۶-۱۹۰٨)یکی دیگر از آشنایانِ چرچیل بود. به گفته یِ الیزابت چرچیل دچار لکنت زبان بود و هم چنین با تُکِ زبان حرف می زد؛ "موقعِ حرف زدن چرچیل به طرزِ عجیبی دچار لکنت زبان می شد که من نزد کس دیگری ندیده ام. مثلِ لب شکری ها خیلی نامشخص حرف می زد. انگار خودش را مجبور می کرد تا قبل از ادای کلمه هایش هر کلمه را چند بار بجود. اینطور به نظر می رسید که او شیره یِ واژه ها را می مکید تا از مزه یِ آن ها لذّت ببرد. در این حالت صدایِ خِر و خِری به گوشِ آدم می رسید".
در طیِ جنگ هایِ ۱٨۹۹- ۱۹۰۲ چرچیل از زندان گریخت. برای سرِ او جایزه تعین شد. زنده یا مرده اش بیست و پنج پاوند. آفیش ها بر در و دیوار موج می زد. علاوه بر عکس و مشخصات او شیوه یِ حرف زدنش نیز بر رویِ آفیش ها قید شده بود. چیزی که گفته یِ الیزابت اِسکوایت را تأیید می کند.
چرچیل برای حلِّ مشکل اش از متدها و شیوه هایِ مرسومِ زمانش بهره جست. امّا چون چاره ای برای تُک زبانی حرف زدن پیدا نکرد راهِ دیگری برگزید. او واژه هایی را که با حرف اس آغاز می شد با    در زبان انگلیسی) ادا می کرد. در این حالت زبان به جای تماس با they با صدایی شبیه) th
دندان های بالایی به سقِّ دهان نزدیک می شد. این آوا تا حدودی به آوایِ اس نزدیک بود و شانسِ تقلیدِ شیوه یِ صحبت کردن او را کم می کرد.
The American Stuttering Foundation
سازمانی است مختصِ مبتلایان به لکنت زبان. این سازمان از چرچیل به عنوان یک سَمبل استفاده می کند. با این همه سندِ قابلِ اعتمادی در دست نیست که نشان دهد چرچیل به لکنت زبان مبتلا بوده است. برعکس شواهدی در دست است که خلاف این را اثبات می کند. هنگامی که چرچیل شاگرد مدرسه بود بارها در مسابقات سخنوری شرکت کرده و تسلطِ خود را بر زبان نشان داده بود. از برخوانیِ شکسپیر یک نمونه است. او برنده یِ مسابقه ای شد که بر اساس دکلمه یِ حداقل هزار و دویست واژه از
Lays of ancient Rome
بنا شده بود.   
شخصی که دچار لکنت زبان است از پسِ چنین مسابقه ای برنمی آید. این احتمال می رود که چرچیل همانند هر فرد دیگری که بر رویِ صحنه ظاهر می شود، در آغاز فعالیت های سیاسی اش دچار استرس شده باشد. در این حالت حرکتِ فکر از زبان سریع تر است. چه بسا زبان قفل شود. چرچیلِ جوان و پرحرارت خود شاهد این مدعاست. شاید دسته بندی کردن واژه ها در دهان راهی برای رسیدن به سکوتِ هنرمندانه باشد تا لکنت زبان. به عبارت دیگر او آگاهانه شیوه یِ گفتار خود را برمی گزید. ما می دانیم که چرچیل آهنگِ جاری و روانِ مککولی (اثر شکسپیر) را دوست داشت. او در مقاله یِ هنرِ سخنوری (۱٨۹۷) در این باره به تفصیل نوشته است. ما نیز می دانیم که او شخصیتِ بورکه کوچران سیاستمدار امریکایی را می ستود. او در مجموعه مقالاتِ «فکر و ماجراجویی» (۱۹٣٣) جاذبه یِ کلامِ کوچران و هنر جلب مردم را تمجید می کند. او می نویسد که از کوچران آموخته است چگونه با صدایش مدارا کند تا آهنگی بنوازد شبیه صدایِ اُرگ. از او آموخته است واژه هایش را با آهنگی نرم و روان بر لب جاری کند.
چرچیل موفق نشد با تُک زبان حرف زدن را مداوا کند. یا شاید او هرگز در صدد مداوای این مشکل برنیامد. چرچیل تُک زبانی را از پدرش لُرد راندولف چرچیل به ارث برده بود. او خود می گفت در دهان یک بند یا رباط اضافه دارد که حرکتِ زبان را محدود می سازد. ما نمی دانیم این گفته چقدر صحت دارد، اما می دانیم که دکتر فِلیکس سِمون وجودِ هر نوع انحراف ارگانیک در دستگاهِ تکلّمِ چرچیل را ردّ کرده بود.   
تُک زبانی (با تک زبان حرف زدن) چرچیلِ جوان را در آغاز زندگی سیاسی آزار می داد. امّا گذشت زمان سکه ای دیگری رو کرد. او دریافت که این مشکل ثروتی است که به او می تواند امتیاز بدهد. داوید آیروینگ نویسنده ای که عواقبِ بد و خرابی های جنگ جهانی دوم را نفی می کرد یکی از کسانی است که چرچیل را زیر تیغِ نقد خود می برد. به ادعای او نطقِ مشهور چرچیل در طیِ جنگ جهانی دوّم که بارها از بی بی سی پخش شد با صدایِ نورمن شِلی هنرپیشه یِ مشهور بوده است. این گفته از جانبِ نورمن شِلی تأیید شده است، امّا با تمام این احوال سندِ معتبری در دست نیست که ما این ادعا را باور کنیم.
چون چرچیل تُکِ زبانی را یک امکان می یابد، می کوشد تا به هر قیمت شده است آن را حفظ کند. حتا گفته می شود روزی که او مجبور شد از دندان مصنوعی استفاده کند از دندانپزشک خود خواست تا دندان مصنوعی را طوری بسازد که در حالتِ حرف زدنِ او تغییری ایجاد نشود.
چرچیل از همان عنفوان کودکی با جنسِ بدِ دندان هایش درگیر بود. شانزده ساله که بود مادرش از هزینه هایِ سرسام آور دندانپزشکی و دندان های خراب چرچیل می نالید. او در سنِّ سی سالگی دندان های جلو را از دست داد. پس از آن دندان های مصنوعی یکی پس از دیگری مناسب با حالتِ تک زبانیِ او تنظیم و ساخته شد. بدین سبب ویلفرد فیش دنداپزشک یکی از افراد مهم و ارزشمندِ پیرامون او شد. برای این که حالت حرف زدن چرچیل تغییر نکند بایستی پایه هایِ گنبدی و طلاییِ دندان های مصنوعی مناسب سقِّ نرم دهان ساخته شود. کاری که با رسومِ دنداپزشکیِ روز مغایر بود. گویا دندان های مصنوعی باید اندکی شُل در دهان قرار می گرفت، طوری که میان دندان ها و شقِّ دهان کمی فاصله می افتاد. این فاصله محلّی می شد برای جمع شدنِ بزاق دهان و تولید صدا بر طبقِ خواسته یِ چرچیل. نتیجه این بود که چرچیل باید ساعت های متوالی بر روی صندلی دنداپزشکی می نشست. در این حالت او برای کاستنِ درد دو نخ سیگار می کشید و از کنیاک به عنوان مایعِ شستشوی دهان استفاده می کرد.
پیامدِ ساختن و تنظیمِ دندان های مصنوعی بر اساس قوانین فنِ آوا و خواصِ آواها تغییراتِ کوچکِ بی شماری بود که تا پایانِ عمر چرچیل ادامه داشت. در این شرایط اغلب تحملِّ بیمار اندک است. امّا دکتر فیش در برخورد با بیمارش آنقدر صبور بود که سرانجام لقبِ نجیب زاده گرفت. سال ۱۹۵۴ چرچیل به دکتر فیش نامه ای نوشت تا خبرِ این افتخار را به او برساند. او دندان های مصنوعی اش را نیز همراه با نامه فرستاد تا تنظیم شوند. در این تاریخ چرچیل هفتاد و نه ساله بود و سال هایِ آخر وزارت اش را می گذارند. و جالب این که امروزه دندان های مصنوعیِ چرچیل اشیاء مورد علاقه ای هستند برای موزه ها، از جمله یِ این موزه ها می توان از
The Royal College of Surgeons
نام برد که یکی از دندان های مصنوعی چرچیل را به نمایش گذاشته است. سالِ ۲۰۱۰ یکی دیگر از دندان های مصنوعیِ او در یک مزایده به قیمتِ ۱٨۰۰۰۰کرون سوئد به فروش رسید.
فائق آمدن بر مشکلات یکی از ویژگیِ شخصیت چرچیل بود. او مداوایِ دپرسیون و افسردگی را در پناه بردن به رنگ و نقاشی می جست. امروزه نقاشی هایِ چرچیل صرف نظر از نقاشِ مشهور آن ها از جانبِ اهل فن آثاری باارزش تلقی شده اند. برخوردچرچیل با اختلال زبانی نیز یک نمونه یِ دیگر از مقاومت با معضلات و مشکلات است که با این شعار او همخوانی دارد: "هرگز تحتِ هیچ شرایطی مقابلِ سختی ها تسلیم نشوید". به یقین او اگر امروز زنده بود، در مقامِ یک سیاستمدارِ موفق می گفت: "این نقصِ مانعی بر سر راهِ من نیست".
در طیِ جنگ جهانی دوم با وجودی که جرجِ ششم ترجیح می داد وزیر خارجه یِ وقت هالیفاکس نخست وزیر شود، چرچیلِ نخست وزیر شد و با جرجِ ششم ارتباطِ نزدیک برقرار کرد. امّا شاید به همین دلیل بود که چرچیل با لکنت زبان شاه محتاطانه برخورد کرد. شخصأ دستور داد تمامِ سخنرانی های شاه مورد بررسی قرار گیرد و هر جا شاه دچار لکنت شده است صدا به کل پاک شود.
به مرور زمان رابطه یِ چرچیل با دربار، به رابطه ای بر اساس اعتمادِ دوجانبه مبدل شد. به بخشِ پایانیِ فیلمِ «کلامِ شاه» برگردیم. اینک این چرچیل است دارد نامه ای می نویسد تا از پیروزی در اِل آلامین با شاه بگوید. و از سپاس های قلبی اش به خاطر کمک های شاه. فیلم با یک نقل قول از این نامه به پایان می رسد.
استکهلم/ آوریل دوهزارو یازده میلادی
----------------------------------------------------------
حاشیه:
این مقاله به تاریخ دوم آوریل دوهزارو یازده میلادی در روزنامه ی سوئدی سونسکا داگ بلادت در بخش فرهنگ ص. سیزده منتشر شده است.
عنوان مقاله به زبان اصلی:
Churchills talfel blev ett starkt varumärke. Av Peter Adler.
اسامی به زبان اصلی:
George VI- Winston Churchill- Felix Semon- Muriel Wilson- Elisabeth Asquith- Henry Asquith- Shakespeare- Macaulay- Bourke Cochran- Thoughts and adventures- Harrow- Wilfred Fish- Norman Shelley- Lord Randolph Churchill- Halifax- El Alamein-


 


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست