اسراییل، صلح تحمیلی و تشکیل کشور فلسطین
محمدرضا فطرس
•
پیشبینی در مورد تاثیر تحولات کشورهای شمال آفریقا بر روند صلح خاورمیانه، کار پیچیدهای نبود و کارشناسان و تحلیلگران، قدرتگرفتن حکومتهای دموکراتیک در منطقه را، محرک اصلی صلح اعراب و اسراییل قلمداد میکردند. اما سفر بنیامین نتانیاهو به آلمان و مذاکراتاش با آنگلا مرکل، از نگرانی های دیگر اسراییل پرده برداشت: پذیرش صلح مورد نظر فلسطینییان
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
يکشنبه
۲۱ فروردين ۱٣۹۰ -
۱۰ آوريل ۲۰۱۱
دانی یاتوم، اسمی از لبنان به میان نمیآورد و به ظاهر، در طرح صلحی که موساد، طراح اصلی آن است و دانی یاتوم، نقشدار در هماهنگی آن، لبنان در متن قرارنگرفته. ژنرال بازنشستهی موساد که رهبری نیروهای ویژهی «سییرت متکل» را در بین سالهای ۱۹۹٣ تا ۱۹۹۶ برعهدهداشته، بیش از سایر اسراییلیهای حکومت، با زیر و زبر تفکرات و شیوههای تروریسم در منطقه آشناست. این گروه، تنها با هدف سرکوب تروریسم با یکسری عملیات ضداطلاعاتی تشکیل شد. او خوب می داند که در حال حاضر، تنها کشوری که می تواند نقش حیاتی در تحقق اهداف اسراییل و آمریکا بازی می کند، سوریه است، همان کشوری که ژنرال، در تعریف طرح صلح منطقه، بارها از آن نام می برد. دانی یاتوم، تنها یکی از اسراییلیهاییست که در مورد ترغیب به صلح در منطقه وارد میدان شدهاند و هر روز نیز بر تعدادشان افزودهمی شود. گویی تمامی آنها منتظر تحولات کشورهای عربی بودند تا موضوع صلح با فلسطینییان را جدی بگیرند.
«روزهای امید و صلح برای دو کشور از راه رسیده است»، این گفتهی یوران بنزیو است، وقتی تحولات و جنبندهگی در کشورهای عربی را در جهت دستیابی به این هدف ارزیابی میکند. از نظر سفیر اسراییل در آلمان، تغییرات کشورهای خاورمیانه، دست دوستی اسراییل را در دست فلسطینیها خواهد گذاشت. این نظر بنزیو اما، به مانند نگرش حکومت اسراییل به اتفاقات منطقه، عاری از تردید نیست. وی میگوید: «ما تنها باید امیدوار باشیم که تندروها قدرت نگیرند». دلیل نگرانی اسراییل از قدرتگیری تندروها، پر بیراهه نیست. آمار نشان میدهد که ۶٣ درصد از مردم کشورهای ملتهب، زیر سی سال هستند، در یمن، میانگین سنی، ۱٨ سال است، در لیبی و مصر، ۲۴ سال. این بدان معنیست که تقاضای رفاه عمومی و ایجاد شغل، بهعنوان اولویت اول مردم این کشورها تبدیل خواهد شد. بنزیو میپرسد: «آیا حکومتهای جدید بر سر کار آمده، می توانند پاسخگوی این نیازها باشند؟»
آیا بهراستی دغدغهی اصلی اسراییلیها دانستن پاسخ این سوال است. دانی یاتوم که خود از تکمیلکنندهگان طرح صلح خاورمیانه بوده، میگوید: «هدف اصلی ما در این شرایط، دستیابی به صلح از طریق توافق با فلسطینی ها و سوریهاست تا تاثیر ایران را در منطقه، هرچه بیشتر کاهش دهیم». این همان هدفیست که بیشتر کشورهای عربی منطقه دنبال می کنند و در طرح صلحی که ملک عبدالله ارائه داده بود، بر همین نکته تاکید شده است: کوتاه کردن دست ایران از نفوذ در منطقه.
پیشبینی در مورد تاثیر تحولات کشورهای شمال آفریقا بر روند صلح خاورمیانه، کار پیچیدهای نبود و کارشناسان و تحلیلگران، قدرتگرفتن حکومتهای دموکراتیک در منطقه را، محرک اصلی صلح اعراب و اسراییل قلمداد میکردند. اما سفر بنیامین نتانیاهو به آلمان و مذاکراتاش با آنگلا مرکل، از نگرانی های دیگر اسراییل پرده برداشت: پذیرش صلح مورد نظر فلسطینییان.
یورام بنزیو که خود سالها به عنوان رابط و برنامهریز مذاکرات صلح با فلسصینیها بوده، میگوید:«ما همواره به دنبال تحقق صلح با فلسطینیها هستیم؛ اما صلح با اطمینان و امنیت!» بنزیو برای تعریف این جملهی تاکیدیاش که محدودیت تعریفی ندارد و پر بسیار پیچیده است، به پنج شرط اصلی برقراری صلحی که مورد تایید اسراییل باشد، اشاره می کند:
- ما باید کشور مستقل فلسطین را به عنوان کشور رسمی فلسطینییان به رسمیت بشناسیم و فلسطینییان نیز، همزمان، اسراییل را به عنوان کشور یهودیان به رسمیت بشناسند
- از حیث مقولهی جمعیتشناسی، موضوع پناهندهگان به دولتهای محلی مربوط میشوند و مشکلاتاشان در همانجا حل خواهد شد.
- توافق صلح باید دائم و نه به صورت موقت باشد، بهگونهای که هیچگونه درخواستی بعد از توافق صلح، پذیرفتنی نباشد
- امنیت فلسطینییان نباید توسط دولت اسراییل تهدید شود، مانند آنچه در غزه اتفاق می افتد.
- هر بند قراداد صلح، باید از طرف مجامع بینالمللی تایید و تضمین شود.
نخستوزیر اسراییل هم در سفرش به آلمان در دیدار با صدراعظم آلمان، بر همین پیششرطها تاکید کرده بود تا بتواند توافق حاکمیت آلمان را برای رد درخواست به رسمیتشناختن کشور فلسطین به صورت یکجانبه، جلب کند؛ آنگلا مرکل، بدون توجه به رای آن چند کشور دیگر عضو اتحادیهی اروپا، اعلام کرد که کشور فلسطین را بهصورت یکجانبه به رسمیت نخواهد شناخت. این نظر مرکل در تقابل با نظر برخی از اعضای اتحادیهی اروپا همچون بریتانیا، فرانسه، دانمارک، پرتغال، اسپانیا و ایرلند است که به ارتقاء روابط خود با دولت فلسطین در حد سفارت رضایت دادهاند.
این کشورها اگرچه اعلامکردهاند که تبدیل نمایندهگیهای سیاسی فلسطین به سفارت، به معنای به رسمیت شناختن کشور فلسطین توسط آنها نیست، ولی بسیاری از کارشناسان، آنها را رای های بالقوهی به رسمیت شناختن کشور فلسطین در سپتامبر میدانند، به مانند برخی از کشورهای آمریکای لاتین که در بیانیهای اعلام کردهاند، کشور فلسطین را با توجه به مرزبندی های سال ۱۹۶۷ و به پایتختی بیتالمقدس شرقی به رسمیت میشناسند. اینها نیز گروهی دیگر از کشورهایی هستند که به احتمال زیاد در نشست مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر، به تشکیل کشور مستقل فلسطین رای مثبت خواهند داد. یعنی همان احتمالی که نتانیاهو را به آلمان روانه کرد و باعث شده بود که رافائل باراک، یکی از مدیران وزارتخارجهی اسراییل طی دستوری به سفارتخانههای این کشور در سرتاسر دنیا دستور دهد تا تلاشهای دولت خودگردان فلسطین برای جلب رضایت کشورهای دیگر در به رسمیت شناختن کشور فلسطین، پیشگیری کنند. آلمان در ذهن اسراییلی ها از اهمیت خاصی برخوردار است.
این دیدار و توافقات میان سران دو کشور، پسند روشنفکران آلمانی نبود. تا بدان اندازه که برخی از نشریات آلمانی، دیدار نتانیاهو و مرکل را، «زدوبند» تعبیر کردند. شیمون اشتاین که مدیر مرکز ملی امنیت ملی اسراییل در تلآویو است، تعبیر روزنامههای آلمانی را غیردوستانه تلقیکرد و گفت: «دیدار نتانیاهو و مرکل، تنها مربوط به صلح خاورمیانه نمیشد، گسترش روابط، اتفاقات خاورمیانه و ایران، اهداف دیگر این دیدار بودند». وی همچنین به نارضایتی صدراعظم آلمان در دیدار گذشتهاش از اسراییل اشاره کرد و گفت: «وی اعتقاد داشت که رفتار اسراییلیها بهگونهایست که موضوع صلح برایاشان اهمیتی ندارد». علاوه بر این نظر اشتاین، اسراییل از مرکل اطمینان خاطر نداشت؛ آلمانیها یک بار از شورای امنیت سازمان ملل درخواست کرده بودند که قطعنامهای علیه شهرسازی های اسراییل در کرانهی باختری رود اردن صادر کند. سابقهی این درخواست بود که موضع آلمان را به عنوان قدرتمندترین کشور اروپایی، در مورد به رسمیت شناختن کشور فلسطین پر اهمیت میکرد.
آنگونه که بنزیو می گوید، راه دستیابی به صلح، زمانبر و پیچیده است، هر دو طرف از سابقهی رابطهی با یکدیگر رنجورند و آزرده. تردید هم در این موجمیزند و همه بهدنبال راهی و کسی برای بهبود شرایط هستند؛ از نظر وی، این آلمان است که می تواند نقش مهمی در این میان بازی کند. اشتاین اما بر نکتهای دیگر دست می گذارد و به قرارداد صلح منعقد با مصریها اشارهمی کند: «این قراداد صلح با مردم منعقد نشده، بلکه با دولت وقت مصر بوده». و این یعنی اخوانالمسلمین که همواره از عقد این قرارداد ناراضی بودهاند، در کمین فسخ این قرارداد نشستهاند. اشتاین در پایان از بزرگواری های اسراییل سخن به میان می آورد که در این برههی حساس و با وجود ناپیدایی آینده، برای دستیابی به صلح و دموکراسی در منطقه تلاش میکند.
|