امشب دختری میسوزد
الهه فراهانی
•
خودسوزی در بین زنان حالت اپیدمیک پیدا کرده است. وقتی چند زن این کار را کردند و دیگران بازتاب آن را در میان اطرافیان دیدند آنها که قصد خودکشی دارند، بدون تامل همین کار را انجام میدهند. در واقع حالت وحشتناک و انزجارآوری که خودسوزی بر جای میگذارد، شاید به نوعی نشانه مظلومیت زنانی باشد که اقدام به خودسوزی کردهاند یعنی آنها با این کار خواستهاند بیدفاعی، درماندگی و مظلومیت خود را به رخ کشیده و کسانی را که باعث این کار شدهاند، محکوم کنند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲۶ خرداد ۱٣٨۵ -
۱۶ ژوئن ۲۰۰۶
روزنامه اعتماد: هرشب صدای جیغ و فریاد و ناسزا را از خانه مرجان میشنیدم. با خود فکر میکردم که از جان این دختر چه میخواهند! واقعا چه پدر و مادر بیفکری هستند که به اجبار دختر بیچاره را بدبخت میکنند.
مرجان شوهر نمیخواست. نه اینکه قصدش ناسازگاری و بلندپروازی باشد، سهم آن طفل معصوم از این دنیا یک صورت زیبا بود و شاید همین باعث سیاه روزی او شد و حسادت را در وجود نامادریاش پروراند.
مادر مرجان دو سال پیش بر اثر بیماری جانش را از دست داد و پدرش مجددا ازدواج کرد. نامادری مرجان زنی تندخو و عصبانی بود. هرشب صدای کتک زدن و ناسزا گفتن او به مرجان را میشنیدم.
یکی از پسرهای فامیل، از مرجان خواستگاری کرده بود ولی پدر او برای اینکه یک نان خور از خانه کم شود به اجبار و کتک او را به مردی داده بود که ۲۰ سال از مرجان بزرگتر بود. آخر این دختر فقط ۱۶ سال داشت و میخواست درس بخواند.
شوهر او یک مرد مبتلا به بیماری صرع، بداخلاق و شکاک است. در این مدتی که عقد کرده بودند، دختر بیچاره جز زجر و بدبختی چیزی از آن جوان ندیده بود.
مرجان باید در خیابانها، هیکل غش کرده شوهر را این طرف و آن طرف میکشید یا در خانه از او فحش و ناسزا میشنید و کتک میخورد. دختر بیچاره نه مادر داشت ونه پدری دلسوز و فهمیده. همیشه با خودم فکر میکردم که یک انسان چقدر میتواند بدبخت و بیپناه باشد که با مشت و لگد به جانش بیفتند و سرش را به در و دیوار بکوبند.
همیشه درد دلش با من بود. هر وقت شوهرش کتکش میزد، به خانه ما میآمد و به سرنوشت شوماش اشک میریخت، بارها می خواست از خانه فرار کند، اما نامادریاش شناسنامه او را پنهان کرده بود و همیشه او را کنترل میکرد. مرجان فقط پی یک فرصت بود تا از زندگی خفتبار خلاص شود. هیچ وقت آن روز کذایی یادم نمیرود که صدای جیغ و فریاد از خانهشان بلند شد. دیگر به این صدا عادت کرده بودم. به روی پشت بام رفتم تا سر وگوشی آب بدهم که دیدم از انباری داخل حیاط شعلههای آتش زبانه میکشد، جیغ زدم و کمک خواستم، عدهیی از همسایهها دویدند و با مشت و لگد به در حیاط کوبیدند، ولی هیچ کس در را باز نکرد.
نامادریاش میخندید و میگفت: لیاقت دختری که شوهرش را دوست ندارد همین است که در شعلههای آتش بسوزد.
همسایهها کمک کردند و او را به بیمارستان منتقل کردند، اما فایدهیی نداشت. نگاه آخرش را هنوز به یاد دارم که با چشمهایش فریاد میزد: از این زندگی خفت بار رها شدم و با تبسمی زیبا که برلبانش نقش بسته بود چشمانش را برای همیشه از این دنیا بست.
جنبههای مختلف خودسوزی
خودسوزی را میتوان از جنبههای متفاوتی بررسی کرد. شاید یکی از مواردی که بیشتر از همه صادق باشد، خشم و پرخاشگری این افراد نسبت به دیگران است. زمانی که نتوانند این خشم و غضب را سرکوب کنند، یا از طریقی دیگر ابراز دارند، با سوزاندن خود آن را به دیگران نشان میدهند.
اما شاید شایعترین علت خودسوزی رهایی از یک احساس گناه باشد یعنی فرد فکر میکند یا در بعضی موارد احساس میکند عمل خلافی انجام داده است. گناهی مرتکب شده که هیچ راه بازگشت یا ندامتی برایش باقی نمانده است، پس اقدام به خودسوزی میکند.
حتی درفرهنگ بعضی جوامع و کشورها مثل ژاپن خودسوزی را یک مرگ آبرومندانه و کفاره گناهان به حساب میآورند و آن را یک رسم مذهبی میدانند. البته در برخی فرهنگهای قبایل نیز جسد فردی را که خودکشی میکرد به حیواناتی نظیر اسب یا الاغ میبستند و میکشیدند و در شهر میگرداندند تا درس عبرتی برای دیگران شود. در بسیاری از موارد کسانی که مشکلات خانوادگی، عاطفی یا دوره کودکی بی ثبات و تاریخچهیی از گذشته نابسامان دارند یا در ازدواج شکست خوردهاند و در تحصیل ناکام ماندهاند یا معتادانی که خودکشی یا خودسوزی را راهی برای رهایی از اعتیاد میدانند، مرتکب این عمل میشوند. مطابق آمار بیشترین میزان خودکشی در ایران بین سنین ۱۵ تا ۲۵ سال است و با افزایش سن، این عمل کاهش مییابد، در حالیکه در سایر کشورهای جهان خودکشی در مردان پس از سن ۴۵ سالگی و در زنان پس از ۵۵ سالگی به اوج میرسد.
بسیاری از افراد هنگام برخورد با مشکلات سعی میکنند به تجربیات و اندوختههای خود که از ابتدای کودکی آموختهاند، پناه ببرند و راهحل مشکلشان را از میان آن تجربیات پیدا کنند اما زمانی که خود را در حل مسائل ناتوان میبینند، مستاصل شده و خودکشی را تنها راه نجات مییابند.
چندی پیش در شهرستان اسلامشهر یک نوعروس جوان که فقط سه ماه از مراسم ازدواجش میگذشت در خانهشان و با ریختن نفت بر سر و رویش خود را به آتش کشید و در میان شعلهها سوخت.
همسایهها با دیدن شعله و دودی که از پیکر این عروس جوان برآسمان برمیخاست برای نجاتش دویدند و آتش را خاموش کردند. سپس این نوعروس را به بیمارستان رساندند، اما وی در اثر ۹۰ درصد خودسوزی روی تخت بیمارستان جان سپرد.
همسر این نوعروس به ماموران گفت: همسرم کلثوم بعد از درگذشت پدرش گرفتار اندوه شدیدی شده بود و بخاطر فشارهای عصبی و افسردگی ناشی از مرگ ناگهانی پدر امید خود را به زندگی از دست داده بود.
اما آیا این نوعروس فقط بخاطر مرگ پدرش، خودسوزی کرده بود یا شاید هم از دست آزارهای شوهرش? اما هیچکس جز خدا نمیداند که در دل این نوعروس چه میگذشت و به چه دلیل اقدام به این عمل کرد.
دکتر آزاد معتقد است خودسوزی نوعی انتقام گرفتن و به نوعی نشان دادن خشمی است که نسبت به مشکلات و دیگران در شخص به وجود میآید و چون نمیتواند این تنفر و خشم را بر دیگران وارد کند با یک نفت و کبریت بر سر خود میریزد. از طرفی شاید وسایل خودسوزی در دسترستر از سایر موارد خودکشی باشد، فقط یک ظرف نفت میخواهد و یک قوطی کبریت.
اما علت دیگر شاید این باشد که خودسوزی در بین زنان حالت اپیدمیک پیدا کرده است. وقتی چند زن این کار را کردند و دیگران بازتاب آن را در میان اطرافیان دیدند آنها که قصد خودکشی دارند، بدون تامل همین کار را انجام میدهند. در واقع حالت وحشتناک و انزجارآوری که خودسوزی بر جای میگذارد، شاید به نوعی نشانه مظلومیت زنانی باشد که اقدام به خودسوزی کردهاند یعنی آنها با این کار خواستهاند بیدفاعی، درماندگی و مظلومیت خود را به رخ کشیده و کسانی را که باعث این کار شدهاند، محکوم کنند.
علل و انگیزه خودسوزی
برای یافتن علل و انگیزههایی درباره خودسوزی، گمانهزنیهای مختلفی میتوان داشت. یکی اینکه خودسوزی به یک معنا، نشانه و نمای افرطیترین وجه استیصال است که به شکل فجیعی اتفاق میافتد، بدین معنی که شخص در مقابله با مشکل یا مساله موجود در زندگی، هیچ کار دیگری نمیتوانسته انجام دهد. پس تنها راه نجات را خودسوزی میداند و چون برخی از زنان و دختران در موقعیت فروتری نسبت به مردان قرار دارند، یک وجه استیصال آمیز از رفتار زنان را خودسوزی میدانند.
تعبیر جامعهشناسی
با یک تعبیر جامعهشناسی خودسوزی را میتوان یک مرگ خودخواهانه نیز به حساب آورد. یعنی افرادی که فکر میکنند هرگز نمیتوانند به افکار بلندپروازانه خود برسند و با دیدی خودپسندانه به زندگی مینگرند گاه اقدام به خودکشی میکنند. یا شاید وقتی شخص با ارزشهای متضادی در جامعه و خانواده مواجه میشود در انتخاب بین ارزشهای جدید و آداب و رسوم قدیم مردد میماند و در زیر هجوم این تضادها دست به خودکشی میزند.
بسیاری از افراد بخصوص زنها که بیشتر تحت تاویر مشکلات روانی قرار میگیرند و خیلی سریعتر عکسالعمل نشان میدهند، برای تحت تاثیر قراردادن دیگران و برانگیختن توجه و احساسات آنها دست به خودسوزی میزنند اما واقعیت این است که آنها خواهان مرگ واقعی نیستند بلکه خواهان توجه و محبت و رفع مشکلاتشان هستند.
مدتی پیش دختری را با ۶۷ درصد سوختگی به بخش سوختگی بیمارستان امام خمینی کرمانشاه آوردند. چهره او برای پرسنل بیمارستان آشنا بود.
پس از تحقیقات متوجه شدند خواهر او نیز سال گذشته با ۹۰ درصد سوختگی فوت شده است. علت را جویا شدند معلوم شد خواهر او سال گذشته به اجبار با فردی معتاد ازدواج کرده و دست به خودسوزی زده است.
پس از مرگ خواهر بزرگتر، خانواده دختر دیگر خود را نیز به اجبار به همان مرد میدهند و او نیز برای اینکه از این زندگی خلاص شود مانند خواهرش دست به خودسوزی میزند.
در بیمارستان مصطفی خمینی ایلام هم دختری به نام پریناز به وسیله نفت اقدام به خودسوزی کرده و اکنون با ۴۷ درصد سوختگی عمیق در آستانه به پایان رسیدن عمر ۲۱ ساله خود است او در خانوادهیی ده نفره در حومه ایلام زندگی میکند و کمیته امداد مبلغی حدود ۶ تا ۷ هزار تومان ماهیانه به آنها کمک میکنند.
علی چشمه مسوول بخش سوختگی این بیمارستان میگوید: ماهانه بطور متوسط ۱۰ مورد خودکشی داریم که ۶ یا ۷ مورد آن دخترانی هستند که اقدام به خودسوزی میکنند.
مرکز امور مشاوران زنان بر اساس تحقیقی که با موضوع خودکشی زنان انجام داده فقر و اختلافات خانوادگی را مهمترین دلایل خودکشی زنان دانسته است.
|