سه تروریسم پنهان جهان (نقدینگی، تورم، بهره) - کیان احمدی ساوجبلاغ
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
چهارشنبه
۲۴ فروردين ۱٣۹۰ -
۱٣ آوريل ۲۰۱۱
سه تروریسم پنهان جهان
نقدینگی.تورم.بهره
ضد استقلال انسان و شاخص توسعه انسانی
بمناسبت حذف صفر ها از پول ملی ایران
کیان احمدآبادی ساوجبلاغ
تورم با افزایش نقدینگی . چون میزان کالا و خدمات در جامعه محدود است، پس باید میزان نقدینگی به اندازهای باشد که با کالا و خدمات برابری کند. اگر میزان نقدینگی بسیار افزایش یابد، کالا و خدمات در جامعه کم شده وقیمت ها افزایش مییابد.
تورم نوعی از رشد اقتصادی کاذب و تزویری برای کلاهبرداری است.
بنابراین کنترل نقدینگی یکی از مهمترین هدف ها میباشد وسیاست های گوناگون را بدین منظور باید اتخاذ کرد. برای نمونه افزایش فناوری و تولید درون مرزی، که با گردآوری کالای کافی و بسنده، ازتورم جلوگیری میکند .برای رهایی از تورم وارداتی و مبارزه با گرسنگی، مهم ترین وظیفه ملی گسترش کشاورزی و تولید مواد غذایی طبیعی و پرهیز از کاشت و مصرف مضر ژن تغییر داده شده بذر میباشد ،به علت گرانی و تورم در تاریخ معاصر ایران چندین میلیون ایرانی جان خود را از دست دادهاند
نقدینگی یکی از بزرگترین چالشهایی است که سیستم ها با آن روبروهستند و بحران سیستم سرمایه داری را قوت بخشیده است
تورم روند فزآینده و نامنظم افزایش قیمتها است که امروزه بطور مصنوعی و به عمد بخاطر کاهش ارزش پول ایجاد می شود
ایران پنجمین نرخ بالای تورم را در سطح جهان دارد
بهره در واقع هزینه سنگینی است که برای دریافت اعتبار به جوامع بشری تحمیل میشود.
حجم پول دارای آثارتخریبی کاملاً بارزی در اقتصاد است و بر نرخ تورم ،بهره، بیکاری و تولید تأثیر گذار است.
تمامی ادیان و فیلسوفانی مثل ارسطو و جوامع مدنی و اخلاق، بهره را ضد بشری و بی ثمر دانسته اند.
سیستم پولی استوار بر بهره،حجم پول،تورم، بدترین شکل های ترور در جهان امروز می باشند .
پول هستی ملی و دارایی ملی و صاحب اصلی آن ملت است حذف صفر ها از پول ملی وکاهش ارزش آن بیاعتباری و ورشکستگی تفکر اقتصادی سیستم خود کامه را نمایان می سازد. کاهش ارزش پول ملی و بهره و تورم غصب عریان و سلب آشکار مالکیت خزنده اعضای جامعه ملی است ،بیشترین قربانیان آن اکثر ملت و کارکنان یک کشور از کارگران و معلمین و کارمندان و تمامی شهروندان میباشند ،از آنجایکه کار و دست رنج حاصل از خویش، مالکیت حقوقمدار است،مورد تجاوز قرار میگیرد،توجه خوانندگان گرامی را به گواهی تاریخ،مضرات خانمان سوز حجم پول و تورم و بهره جلب میکنم.در پانزده نوامبر ۱۹۲٣ دولت آلمان دست به حذف دوازده صفر از رایش مارک به علت حجم پول و تورم های نجومی دقیقهای حاصل از آن زد. لازم به یاد آوری است قیمت یک نان چند گرمی بروت چن به چهار بیلیون رایش مارک رسیده بود، علل اصلی سیاست غلط اقتصادی و پولی آلمان مقروض بودن خسارات جنگ جهانی اوٌل بود که برنامه اقتصادی ایجاد تورم و چاپ پول با هدف بیارزش کردن واحد پول را در پیش گرفت تا از این طریق از بدهی خسارت جنگ رهایی پیدا کند و ملت آلمان بدلیل حجم پول و تورم و بهره و جنگ، بدون دارایی و ترور شده بودند . دیگر کسی چیزی نداشت و همه زندگی را از صفر شروع میکردند.به همین علل در تاریخ آلمان هشت بار ورشکستگی به ثبت رسیده است. بحران سیستم جهان سرمایه داری امروز نیز راه حل ندارد و برای خرید زمان به شدت برای بقا خود این روش افزایش حجم پول و تورم و بهره را در پیش گرفته است . برندگان این سیاست اقتصادی جنون آمیز، بانک ها و نهاد های پولی و ملی و شرکت های بیمه فرا ملی که بیشترین مالکیت جهان را دارا هستند. بازندگان اکثریت مردم جهان را تشکیل میدهند. اکثر جوامع توسط چنین سیاست ضد بشری با گرسنگی و فقر و بیکاری و انحطاط و سلطه روبرو هستند
تورم حاصل از حجم پول و بهره به عبارت دیگر تقسیم نا عادلانه پول از پایین به بالا و قرار گرفتن آن در دست عده معدود و صاحب نفوذ سیاسی و اقتصادی است .ثبات سیاست پولی و مالی و اقتصادی و کنترل و ثابت نگه داشتن نقدینگی که خود یک قانون اقتصادی پایدار است، که حافظ استقلال و آزادی فردی وملی ایست . اتحاد بهره و تورم و حجم نقدینگی در هر سیستمی با اهداف سود بیشتر و باز بیشتر به دیکتاتوری و استثمار و استعمار می انجامد. امروزه سلطه سود بر اساس رانت خواری و تورم و انباشت سرمایه به سرکردگی گلو- بالیزاسیون بشریت را به فقیرترین و گرسنه ترین و بیکارترین در طول تاریخ کشانیده است و از نابودی میلیاردها انسان نیز واهمه ای ندارد و امروزه دست به استعمار و استثمار نوین زده است. تورم و جحم پول و رانت خواری ابزار و اهرمهای انباشت سرمایه هستند و هر سه توسط جنایت کاران اقتصادی با بکار بردن متد و میکانیسم سیستماتیک انتقال در آمد
حاصل از نیروی کار مولد و منابع ملی به طبقه غیر مولد رانت خوار و بهره کش به یاری بانک ها و صندوق بین الملی و بانک جهانی صورت میگیرد. نگاهی به افزایش نقدینگی در شصت سال گذشته گواه این است که دولت ها را به موسسه تجاری تبدیل میکند که بصورت مالیات های گوناگون و سنگین ، بهره بدهی دولتی حاصل از انتقال دارایی مردم به بخش خصوصی را به زور بنام قانون وصول کند تا بدست کانون های سرمایه داری برساند. به همین سبب در آمد مالیاتی دولت آمریکا در ماه مارس امسال برابرصد و بیست و هشت میلیارد دلار و مخارج همین ماه یک بیلیون و هزار و صد و هیجده میلیارد دلار است ،یعنی کمی کمتر از یک بیلیون کسری بودجه یک ماه، این کسری اکثرآ به علت بهره بدهی دولت است.بانک مرکزی آمریکا خصوصی است و تصمیم گیرنده سیاست پولی و چاپ پول و افزایش حجم پول و تزریق پول به اقتصاد و بهره است و به عبارت دیگر یک نهاد خصوصی بر دولت حاکم است.دولت آمریکا پانصد برابر تولید ناخالص سالانه خویش را بدهکار به بخش خصوصی سرمایه داری است،بهره آنرا خود حساب کنید. که بار سنگینی بر دوش ملت نهاده شده است ،بدهی دولتی بدهی مردم است.اتریش با بیش از هشت میلیون جمیعت،هر اتریشی هزار و دویست یورو در سال بهره بدهی دولت را بصورت مالیات می پردازد.اگر با چاپ پول و افزایش نقدینگی کشوری ثروتمند شود،دولت زیمباوه مقام اوٌل را در جهان باید کسب می کرد،آثار شوم چاپ پول و افزایش نقدینگی در زیمباوه مجله اشترن آلمان در ماه ژون سال ۲۰۰٨ چنین گزارش می دهد،باورکردنی نیست ولی واقیعت دارد،زیمباوه بالاترین تورم را در جهان دارد و تورم آن دردو ماه پیش ۱۰۰۰۰۰ در صد و این ماه ۲۰۰۰۰۰ در صد میباشد ،روزنامه اقتصادی ایندی پندنت زیمباوه تورم تا آخر سال ۲۰۰٨ را ۲۴ میلیون در صد پیش بینی میکرد و ارزش شصت میلیون دلار زیمباوه در همین ماه برابر یک دلار آمریکا بود،در صورتی که زیمباوه به لحاظ منابع زیر زمینی ثروتمند است،کار بجایی رسید با یک تریلیون دلار نمیشد یک جعبه تخم مرغ خرید،ایران بدون نفت زیمباوه دوم خواهد شد،جهان سرمایه داری راه زیمباوه را در پیش گرفته است، در صورتی که انسان امروز با تکنیک، سه برابر چهل سال پیش تولید میکند و باید در رفاه زندگی کند و مشکل اش این باشد که این رفاه را چگونه برای نسل آینده حفظ کند، ولی در واقیعت معکوس است، به همان دلایل که بر شمردم.بدون این عوامل ترور انسان کرامت پایدار دارد و مغز انسان از بیعدالتی رنج نمیکشد
سه عامل ترور یاد شده مولد ترسهای بسیار ، مثل ترس از مرگ و بیکاری و گرسنگی و آینده می شود. این کردار مجازات آمیز قدرت میتواند موجب رفتار وحشیانه سیستم بر فرد شود. این نوع ترس و هراس ها میتواند درک غریزی انسان از انصاف را نه تنها کوتاه مدت بلکه برای همه عمر تخریب کند.
هر نابرابری و هر بی عدالتی مغز را تغییر می دهد . مغز انسان، از بیعدالتی رنج میکشد وتعریفی از چگونگی شکل گرفتن جنگ دارد. جنگ نشان میدهد که خشم انسانها قابل تحریف است. برای تحریف خشم، بایستی درک احساس بشردوستی یا "انسانیت" در فرد یا جمع تغییر کند. وقتی از چنین حسی کاسته میشود، خشم شکل میگیرد. هدف تبلیغات منفی گسترده، تحریف این حس است. یعنی ایجاد این تصور که فردی یا گروهی علیه شما هستند. در این حالت آرزوی مجازات رفتار غیرعادلانه شکل میگیرد. کسانی که از جنگ سود میبرند چنین احساسی را به دیگران القا میکنند. و درک احساس بشردوستی یا "انسانیت" در فرد یا جمعی تغییر میکند . اینگونه سیاستهای اقتصادی ضد حقوق بشراست و جان و روان انسانها را مثل خوره میخورد و حق مالکیت حقوقمدار از کار خویش را سلب و غصب میکند. استقلال و آزادی و حقوق بشر و کرامت انسانی همیشه از طرف حاکمیت خودکامه استثمارگر و استعمار داخلی و خارجی بطور مضاعف مورد تهاجم قرار گرفته است. جنگ بزرگترین نوع جنایت و خشونت و نابودی و بهره بزرگترین تصور غارت و چپاول وتورم بزرگترین کلاهبرداری آشکار است،هر سه درنده ترین دشمن تاریخ بشری ست.
هزینه بهره در واقع هزینه سنگینی ایست که برای دریافت اعتبار به جوامع بشری تحمیل میشود ،هزینه پنهان بهره در مواد مصرفی در اتریش و آلمان بالای ده درصد،در آب و برق و گاز سی درصد و در اجاره خانه و تجاری پنجاه در صد است و هزینه پنهان بهره در تولید نیز خود داستانی دارد . شصت و پنج در صد از قیمت بنزین و مالیات نوزده در صد داد و ستد داخلی و در مواد غذایی هفت در صد به آن هزینههای پنهان اضافه میشود ،در حقیقت ضبط و غصب اموال مردم و ایجاد فقر خزنده و کار بجایی رسیده است که شاغلان هم در فقر غوطه ور هستند وکار جواب گوی هزینههای پنهان بهره و انواع و اقسام مالیات ها نیست و این استثمار نوین جهانی قرن بیست و یکم است و امروزه شصت در صد در آمد چینیها صرف مواد غذایی میشود ،سرمایه داری جهانی با در آمد های سر شار از رانت خواری و تورم و حجم پول دیگر حاضر به ایجاد کار و اشتغال در تولید نیست واگر هم مایل باشد آنهم مجانی به هزار شرط و شروط انجام میدهد، چند سال پیش شرکت تلفن نوکیا با دولت آلمان برای تآسیس کار خانهای قرارداد بست ،به این صورت که دولت آلمان هفتاد میلیون یورو به شرکت نوکیا بلاعوض بپردازد و شرکت نوکیا هم در مقابل کارگران آلمانی را با حد اقل دست مزد بدون تعهد مدت اشتغال استخدام کند. دولت آلمان این نوع سیاست اشتغال را در بازار سیاسی به مردم میفروخت اما آلمان در خفا منافع دیگری به جزایجاد کار را مد نظر داشت و آن مالیات نوزده در صد بر داد و ستد تجاری شرکت نوکیا در آلمان بود، شرکت نوکیا بعد از چندین سال استفاده زیاد در بازار آلمان کارکنان را اخراج و کار خانه را بست و روانه رومانی شد.
در تقسیم بدهی کل دولت آلمان به هر شهروند آلمانی، بدون بدهی خصوصی شان، بالای سی و پنج هزار یورو میباشد . در این کشور قهرمان صادرات جهان از هر سه کودک زیر پانزده سال یکی در فقر به سر میبرد، که ریشه فقر کودکان در سیاست اقتصادی آلمان است.
آمار های تورم بخاطر پایین نگه داشتن بهره بانک های مرکزی مثل آمریکا جعلی است و ریشه آن در سیاست اقتصادی آنان است، بطوری که بانک مرکزی آمریکا با بهره سالانه یک چهارم در صد پول در اختیار بانک ها و نهاد های پولی و مالی و شرکت های بیمه قرار میدهد و آنها با این پول قرضه ملی و اوراق بها دار و مشارکت سی ساله دولت آمریکا را با بهره چهار و نیم در صد یا قرضه ملی یونان را با بهره ده در صد می خرند، چهار در صد سود در آمریکا و در یونان زیر ده در صد سود بدست می آورند، بدون اینکه یک دلار از جیب گذاشته باشند، این گونه پول از هوا عاید سرمایه داری میشود و اما اگر بصورت وام های املاک و مصرفی بکار برده شود سود های سالانه از چهار تا بیست در صد عاید این نهاد ها می شود، اگر در بازار سهام و بازار آتی مواد خام و نفت و مواد غذایی و غلات و پنبه سرمایهگذاری کنند، سود های نجومی را میسازند و خود تمامی این سود ها مولد تورم و فقر و گرسنگی است، سه بانک بزرگ آمریکا، گلدمان ساکس، جی پی مورگن، مورگن استنلی، در سال ۲۰۰۷، ۴۴،۷ میلیارد دلار و در سال ۲۰۰۹ ، ٣۹،۹ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۰، ۴۶،۱ میلیارد دلار پاداش به کارمندان شان دادهاند. سال ۲۰۰٨ به علت شروع بحران اقتصادی و ترس از افکار عمومی پاداش ها پنهانی و در خفا پرداخت شده است، رِییس سابق بانک گلد مان ساکس وزیر خزانه داری جورج بوش شد. کابینه اقتصادی اوباما اکثراً از بانک گلد مان ساکس هستند، در آمریکا همه چیز از پنتاگون و بانک مرکزی تا منابع زیر زمینی و خدا نیز در اختیار بخش خصوصی سرمایه داری است. برای حفظ چنین سیستمی نیاز به لابی های انواع و اقسام در تمامی ارگان های جامعه دارد و لابی گری سرمایه داری را به تمام دنیا نیز برای ترور کرامت انسان صادر کرده است.
|