•
در روزگار قدیم در منطقه ی بین النهرین (عراق کنونی)، مراسمی به نام جماع مقدس و یا همآغوشی آیینی، رواج داشته است که بر اساس جادوی تقلیدی استوار بوده است. در این مراسم، کاهن معبد با فاحشه ی مقدسی که بر سکوی محراب خوابیده است هماغوشی می کند.
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲۹ فروردين ۱٣۹۰ -
۱٨ آوريل ۲۰۱۱
فشرده
عوام به نوعی ارتباط بین آدمیان و عالم غیب اعتقاد دارند. تفاوت آن ها در این است که عده ای می گوید این ارتباط محدود به حضرت رسول (ص) است، عده ی دیگری معتقدند که امامان شیعه نیز از چنین مقامی برخوردارند، گروه دیگری این ارتباط را به رهبران دینی تعمیمم می دهند و سرانجام دسته ای از مردم باور دارند که اقراد عادی نیز در عالم خلسه یآ خواب می توانند به این فیض دست یابند. هدف من در این مقاله این است که پدیده ی ارتباط با عالم غیب را از نظر مردم شناسی فرهنگی مورد بررسی قرار بدهم و نشان بدهم که مکانیسم نبوت و امامت از سنت فحشای مقدس در میانرودان ریشه گرفته است.
جماع مقدس
در روزگار قدیم در منطقه ی بین النهرین (عراق کنونی)، مراسمی به نام جماع مقدس و یا همآغوشی آیینی، رواج داشته است که بر اساس جادوی تقلیدی استوار بوده است. در این مراسم، کاهن معبد با فاحشه ی مقدسی که بر سکوی محراب خوابیده است هماغوشی می کند. کاهن با این کار، سعی می کند طبیعت را به تقلید از خود وادار کند تا همان طور که او این زن را بارور کرده است، طبیعت نیزبه تقلید از او، گیاهان و درختان و گوسفندان را بارور کند. این نوعی جادوی تقلیدی است که هدف نهایی آن، این است که درختان به بار بنشینند، گوسفندان، بچه بزایند، و درختان میوه بدهند.
نخستین مدرکی که در مورد "جماع مقدس"، به دست آمده است یک لوحه ی سربی است که درمنطقه ی میانرودان کشف شده است و در حال حاضر، در موزه ی Vorderasiatisches برلین آلمان نگه داری می شود (مآخذ شماره ی 3). این لوحه ی سربی، سکویی از خشت پخته را نشان می دهد که در وسط محراب قرار دارد. فاحشه ی مقدس، برهنه، بر روی سکو، خوابیده است. کاهن معبد، با شنل دراز، احلیل برافراشته ی خود را به شکاف مهبل فاحشه ی مقدس، نزدیک کرده است. این مراسم، نوعی جادوی تقلیدی است تا همان طور که. کاهن آن زن را بارور می کند، طبیعت نیزبه تقلید از او، گیاهان و درختان و گوسفندان را بارور کند.
دومین مدرک در مورد"جماع مقدس"، لوحه ی دیگری ست که از همان منطقه به دست آمده است. (مآخذ شماره ی 3). در این لوحه ی سربی نیز، سکویی از خشت پخته در وسط محراب دیده می شود. فاحشه ی مقدس، برهنه، بر روی سکو خوابیده است. یکی از دو کاهن، با شنل دراز، احلیل برافراشته ی خود را به شکاف مهبل فاحشه ی مقدس، فرو کرده است. کاهن دیگری، احلیل خود را به دست فاحشه ی مقدس داده است.
این مراسم نیز، نوعی جادوی تقلیدی است که هدف آن، وادار کردن طبیعت به باروری و زایایی ست. به نظر می رسد که سنت فحشای مقدس در معابد آناهیتا (ماخذ شماره ی 5) و رسم صیغه در زیارتگاه های ایران، با این آیین جادویی ارتباط داشته باشد.
***
فحشای مقدس
سنت فحشای مقدس Sacred Prostitution، علاوه بر میانرودان در هند نیز رواج داشته است. به عنوان مثال، در قرن دهم و یازدهم میلادی، سلسله ای به نام “چولا” Chola در جنوب هندوستان فرمانروایی می کردند که بزرگ ترین شاه این سلسله، یعنی راجا- راجا RajaRaja معبد بزرگی در شهر تنجور Tanjore ساخته بود. آن طور که از متون آن دوره بر می آید، در سال 1004 میلادی، حدود چهارصد رقاصه به عنوان فاحشه ی مقدس در آن معبد خدمت می کردند. (ماخذ شماره ی 4، صفحه ی 320). این رقاصه ها از کودکی وقف "خدمت" در معبد می شدند. هر خانواده می بایست دست کم، یک دختر را وقف "خدمت" در معبد کند.
این رقاصه ها، اغلب، به عنوان “زنان خدا” شناخته می شدند. عوام اعتقاد داشتند که، هر از چند گاهی، سایه ی خدا بر روی این رقاصه ها می افتد و آن ها را "تسخیر" می کند. در چنین مواقعی، رقاصه ی تسخیر شده، مانند افراد جن زده و صرعی، خودش را به جلو و عقب تکان می داد و با دهان کف آلود، کلمات گنک و نامفهومی ادا می کرد. در این مواقع، عوام با انداختن چند سکه در پیش پای رقاصه ی تسخیرشده، کلمات نامفهوم او را به عنوان آیه های مقدسی که راه درست زندگی را به آن ها نشان می دهد، می پذیرفتند. زیرا معتقد بودند که این کلمات خدا است که از دهان رقاصه ی تسخیرشده بیرون می آید. نقش حضرت مریم، در دین مسیح، شبیه به این رقاصه های هندی ست، زیرا مریم در متون دینی، "زن خدا" به شمار می رود و خدا با نفخه ی خویش بر او دمیده است و اورا باردار کرده است.
نظیر رقاصه های تسخیر شده ی هندی، در کشور سوریه نیز دیده می شود، با این تفاوت که در سوریه، مردان جای زنان را گرفته اند. در سوریه، مردان نیمه دیوانه به نام "مجنون" وجود دارند که به اعتقاد عوام، توسط جن تسخیر شده اند و با عالم غیب ارتباط دارند. مجنون ها با لباس پاره و گاهی هم با بدن عریان در کوچه هاو خیابان ها می گردند و مردم از آن کلمات نامفهومی که آنان بر زبان می آورند، به عنوان طالع بینی و پیشگویی استفاده می کنند و معتقدند که آن ها لسان الغیب اند و کلام آن ها کلام خداست (ماخذ شماره ی 4، صفحه ی 327). در ایران،حافظ، نقش مجنون های سوری را بازی می کند. عوام اعتقاد دارند که حافظ، لسان الغِیب است و با عالم غیب ارتباط دارد و بنابراین با شعر اوفال می گیرند تا از غیب آگاه شوند. خود حافظ نیز به جنون و دیوانگی و شوریدگی افتخار می کند:
دور مجنون گذشت و نوبت ماست
هر کسی پنج روز نوبت اوست
و یا
خرد که قید مجانین عشق میفرمود
به بوی سنبل زلف تو گشت دیوانه
و یا
ورای طاعت دیوانگان ز ما مطلب
که شیخ مذهب ما، عاقلی، گنه دانست
و یا
شاه شوریده سران خوان من بیسامان را
زان که در "کم خردی" از همه عالم بیشم
حافظ در ایران، و مجنون های دوره گرد در سوریه، و فاحشه های مقدس در هند، هرسه، رابطه بین عوام و عالم غیب اند. منصور حلاج ، و یا به گفته ی حافظ، "آن یار کزو گشت سر دار بلند"، نیزاز اسرار غیب خبرداشت. و "جرمش آن بود که اسرار هویدا می کرد". عوام برای شاعران مقامی در پیامبران قایل اند و به در مورد مقام قدسی حافظ گفته اند که:
"پیمبر نیست، لیکن نسخ کرده
اساطیر همه، دیوان حافظ"
به عبارت دیگر با آن که حافظ، رسما، پیامبر نیست، اما عملا، دیوان او در حد کتاب پیامبران است و او مانند پیامبران و امامان با عالم بالا ارتباط دارد.
احتمالا، در بین لرها، باباطاهر عریان که با لباس ژنده در کوی و برزن پرسه می زده است، همان نقش "مجنون" های سوری را بازی می کرده است. عوام شوریدگی و جنون او را نشانه ی ارتباط او با عالم غیب می دانسته اند.
حتی روشن فکران آوانگارد معاصر در ایران و اروپا و آمریکا نیز به تقلید از مجنون های سوری، با بلند کردن گیسوان و گذاشتن ریش و پوشیدن لباس های ژنده، سعی می کنند نشان بدهند که با عالم غیب و با عالم کشف و الهام هنری، ارتباط دارند. البته، ریشه ی این شیادی های روشنفکرانه و این ریش های بزی و این گیس های بلند، احتمالا بر می گردد به پدیده ی تسخیرشدگی در نزد فاحشه های مقدس معابد هند و نیز یادآور حکایت گلستان سعدی است که "شیادی گیسوان بافت یعنی علوی ست. و با قافله حجاز به شهری در آمد که از حج همی آیم. و قصیده ای پیش ملک برد که من گفته ام." و الی الاخر...
***
تسخیرشدگی در عالم بیداری و مکانیسم نبوت
پدیده ی تسخیرشدگی و جن زدگی در فاحشه های مقدس معابد هند، ما را در درک مکانیسم نبوت و پیامبری راهنمایی می کند. در هند، عوام معتقدند که فاحشه های مقدس، تجسد موقتی خدا هستند و هر از چند گاهی توسط خدا تسخیر می شوند و خدا به جلد آن ها فرو می رود. هندیان معتقدند که کلماتی که از دهان رقاصه ها بیرون می آید، کلمات خداست که توسط خدا به آن ها الهام می شود.
در سرزمین اسراییل نیزعوام، معتقد بودند که رسول های بنی اسراییل، هر از چند گاهی، توسط روح الهی تسخیر می شوند و کلماتی که از دهان آن ها خارج می شود، کلمات خداست که توسط خدا به آن ها الهام می شود.
در هنگام وحی،یعنی در هنگام تسخیرشدگی در عالم بیداری، حالتی غیرعادی، بر رسولان بنی اسراییل عارض میشد. گویی جهدی شدید و درونی روی داده است. حتی در روزهای سرد، عرق از پیشانی شان میریخت و مثل کسی که در خواب است، خرخر میکردند و رنگ صورت شان سرخ می شد. پس از اندکی از آن حالت بیرون می آمدند و به زندگی عادی خود می پرداختند.
رسولان بنی اسراییل نیز مانند فاحشه های مقدس معابد هند، از موسیقی استفاده می کردند تا حالت خلسه ی پیامبری را در خود تولید کنند و با مالیدن روغن مخصوصی به کله ی خود، خود را برای پذیرفتن روح الهی آماده می کردند. مسح سر در بین شیعیان در هنگام وضو، بازمانده ی این سنت یهودی است. نمازگزار با مالیدن آب به کله ی خود، خود را برای ارتباط با عالم غیب آماده می کند. دعاخواندن و دولا و راست شده در هنگام نماز نیز، نسخه ی اسلامی شده ی وردخوانی ها و رعشه های جادویی فاحشه های مقدس معابد هند است.
دربین صوفیان ایرانی، موسیقی و روغن مالی جای خود را به سماع و رقص و وردخوانی داده است، اما مکانیسم همان مکانیسم تسخیر شدگی است. صوفی می کوشد تا در هنگام رقص و سماع، توسط روح الهی تسخیر شود ومانند فاحشه های مقدس معابد هند، با عالم غیب ارتباط برقرار کند. دیوان شمس سرشار از غزل هایی ست که برای ارتباط با عالم غیب سروده شده است. هدف اصلی مولوی و سایر شاعران عرفانی ایران آن آست که مانند مجنون های سوری و یا فاحشه های مقدس معابد هند، با عالم عیب ارتباط برقرار کنند و "لسان الغیب" بشوند.
***
تسخیرشدگی در عالم خواب و مکانیسم ولایت فقیه
گاهی این تسخیرشدگی نه در عالم بیداری، بلکه در عالم خواب اتفاق می افتد.
در متون دینی بنی اسراییل، از رسولانی سخن رفته است که به آن ها «رائی» میگفتند. رسولان رائی ، مانند حزقیال، دانیال، و اشعیاء، در مقام مقایسه با حضرت موسی، در مرتبهای پایین ترقرار داشتند.
موسی کسی بود که در حالت بیداری توسط خداوند تسخیر می شد و خداوند مستقیما با او سخن میگفت و به همین علت به او لقب «کلیم الله» را داده بودند. واژه ی کلیم از ریشه ی کلام آمده است و به معنای سخن گفتن و صحبت کردن است..
اما رسولانی که «رائی» لقب داشتند اغلب در حالت خواب توسط خدا تسخیر می شدند و صحنههایی را به رمز و اشاره میدیدند. اما در این جا نیز نقش اصلی رویا، خبر دادن از عالم غیب و از آینده است. رسول رایی می کوشد حوادثی را که هنوز واقع نشدهاند از طریق پیام رویا دریابد.
با استفاده از پدیده ی "تسخیرشدگی در عالم خواب" است که هر کس می تواند مدعی ارتباط با عالم غیب شود. از این نوع ادعا ها به تقلید از رسولان "رایی" بنی اسراییل ، در بین آخوندهای ایرانی به وفور دیده می شود. نمونه ی مشهور آن آیت الله جنتی ست که در خواب دیده است که امام زمان (ع) لیست نمایندگان مجلس هفتم را امضا کرده است. رییس دفتر خامنه ای نیز اخیرا ادعا کرده است که سیدعلی خامنه ای مانند فاحشه های مقدس معابد هند، با عالم غیب ارتباط دارد، با این تفاوت که در هند فاحشه های مقدس در بیداری توسط خدا تسخیر می شوند، اما در ایران سیدعلی خامنه ای، در خواب توسط روح الهی تسخیر می گردد.
گاهی این آرزوی تسخیرشدن توسط روح الهی، به صورت نامی مانند "روح الله" در می آید و صاحب آن ادعا می کند که روح الهی در کالبد ش حلول کرده است و از طرف خدا بر عامه ی مردم ولایت دارد. با همین استدلال، شاهان نیز خود را "ظل الله" یا سایه ی خدا می خوانند و مدعی اند که سایه ی خداوندی بر آن ها افکنده شده است و آنان نیز مانند فاحشه های مقدس معابد هند با عالم غیب سر و کار دارند. شاهان صفوی خود را "کمربسته" ی حضرت علی می دانستند و مدعی ارتباط با عالم غیب بودند. حتی شاه سکولاری مانند محمد رضا شاه پهلوی خود را "کمربسته" و "نظر کرده" ی امامان شیعه می دانست. عوام نیز با پرداخت دویست تومان می توانند نامه ی خود را در چاه های زنانه-مردانه ی جمکران بیاندازند و از این طریق با عالم غیب ارتباط برقرار کنند. همه ی امامزاده ها ی ایران، در حقیقت، دروازه ها ی ارنباط عوام با عالم غیب اند. با نگاهی به معماری امامزاده ها می توان این امر را به وضوح مشاهده کرد. گنبد امامزاده ها به شگل گنبد آسمان ساخته شده است.و رنگ آن مانند گنبد آسمان به رنگ آبی است. زایر با عبور از آستانه ی امامزاده ی مقدس و با ورود به فضای زیر سقف گنبدی آن، از عالم ناسوت به عالم لاهوت وارد می شود و از زمین به آسمان عروج می نماید و از خاک به افلاک می رود. جمکران با گنبد آبی رنگ و چاه های زنانه-مردانه اش، دروازه ی ارتباط عوام با عالم غیب است.
نتیجه گیری
در این مقاله نشان دادم که مکانیسم نبوت و پدیده ی ارتباط با عالم غیب، شبیه به مراسم تسخیرشدگی در نزد فاحشه های مقدس معابد هند است.
تصویر 1 – لوحه ی سربی: جماع کاهن معید با فاحشه ی مقدس. آشور. میانرودان. 1200 تا 1250 سال پیش از میلاد (حدود سه هزار و دویست سال پیش).
تصویر 2 – لوحه ی سربی: جماع دو کاهن با فاحشه ی مقدس. آشور. میانرودان. 1200 تا 1250 سال پیش از میلاد. (حدود سه هزار و دویست سال پیش).
منابع
www.mehrnews.com
www.baztab.ir
3. Bahrani, Zainab. 2001. Women of Babylon, Gender and representation in Mesopotamis. Routledge, London and New York.
4 – Frazer, Sir James George. 1994. The golden bough: a study in magic and religion / Frazer. A new abridgement from the second and third editions, edited with an introduction by Robert Fraser.
Oxford; New York: Oxford University Press.
5. Qualls-Corbett, Nancy. 1988. The Sacred Prostitute: Eternal Aspect of the Feminine. 176 pp.
AbbbasAhmadi@Gmail.com
|