تهران شهر زخمهای کهنه و دیگر هیچ
شکوفه تقی
•
کو آنهمه اقاقی، آن نگاه معطر.
کو آنهمه ارغوان، آن شوق زدن به کوه و کمر.
کو آنهمه جیبهای پر از شیرینی، آن شادی رسیدن از سفر؟
کی رخنه کرد اینهمه موریانه، در سقف این شهر بی در و پیکر؟
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۲۹ فروردين ۱٣۹۰ -
۱٨ آوريل ۲۰۱۱
تهران شهر زخمهای کهنه و دیگر هیچ.
تهران شهر خیابانهای شلوغ و سرد اندوه و دیگر هیچ.
تهران شهر ساعات گمشده،
شهر تفاخر،
شهر تجمل،
شهر بی نامی و دیگر هیچ.
تهران شهر لبهای دوخته.
شهر دلهای سوخته.
شهر بی فردایی،
شهر بی نجوایی،
شهر حسادت،
شهر حیرت،
شهر حسرت و دیگر هیچ.
تهران شهر اشکهای من،
شهر تلخی کشف حقایق و دیگر هیچ.
تهران شهر جستجوی بی فرجام من،
برای رسیدن به یک وطن و دیگر هیچ.
...
چرا در هیچ کوچهای،
هیچ دری باز نمیشود.
چرا در هیچ حیاطی،
هیچ یک از کبوتران گل یاس،
عطر دوستی را،
بر شانهی هیچ باغچهای نمیریزند.
چرا هیچ حوضی نیست که در آن،
ماهیهای گلسرخ دلشان را خون نگریند؟
چرا تهران اینهمه پر و آنهمه خالیست؟
...
کو آنهمه اقاقی، آن نگاه معطر.
کو آنهمه ارغوان، آن شوق زدن به کوه و کمر.
کو آنهمه جیبهای پر از شیرینی، آن شادی رسیدن از سفر؟
کی رخنه کرد اینهمه موریانه، در سقف این شهر بی در و پیکر؟
کی این دستها،
این زبانها،
این لبخندها،
خود را آلودند
به اینهمه دروغ،
به اینهمه ریا؟
...
آه تهران شهر زخمهای کهنه و دیگر هیچ...
شکوفه تقی
تهران ٢٩ اسفند ١٣٨٩
|