بهنام"/>
  
  یادداشت سیاسی سیاسی دیدگاه ادبیات زنان جهان بخش خبر آرشیو  
  اجتماعی اقتصادی مساله ملی یادبود - تاریخ گفتگو کارگری گزارش حقوق بشر ورزش  
   

"به پیشباز، همصدائی و همبستگی بیشتر" با کارگران در روز «کارگران» برویم! - بهنام



اخبار روز: www.iran-chabar.de
سه‌شنبه  ٣۰ فروردين ۱٣۹۰ -  ۱۹ آوريل ۲۰۱۱


"به پیشباز، همصدائی و همبستگی بیشتر"
با کارگران
در روز « کارگران » برویم!
بخش ۱

"اسلام و مستضعف پناهی"
هیچ تحقیر، شکنجه و سرزنشی واقعی و ابدی و فراموش نشدنی و تاریخی، سنگین تر، مفتضح تر و پُر بایسته تر از این سرنوشت «زهرکامی» برای رژیم اسلامی، در این عصر و فصل مستبد زدائی، جهانی و نابودی تک تک شان نیست و نخواهد بود. آنهم برای جریان و فرقه ای به شدت مرتجع و وحشی که روزی ادعای رسالت الهی برای همسوئی مشترک با «مستضعفین» در برابر «مستکبرین» را بر زبان دو تیغه ی ذالفقارین اش می راند، عَلَم مبارزه متحد برای کسب حقوق و منافع اکثریت مردم و توده های کارگر و زحمت کش، سر لوحه ی شروع حکومت دزدان شد، و او این هدف حیاتی را از دست مبارزان راه برابری ربود و در دست اسلام سرمایه دوست نهاد. و در پی آن بود که، بر دهان های افشاگرانه ی انقلابی ها، سرب سرد اسلام و گلوله داغ زور ریخت و یا ده ها هزار بی گناه را، بر دارشان کشاند. سپس به تنهائی، میداندار حقوقی و علمگیر دوستی با کارگران و زحمت کشان شد، با شعار «خدا کارگر است»، در تبلیغ آن مکرـ موعظه های آسمانی خود را هر روز و در هر گوشه ای از کشورِ ِ به پا خواسته برای «نان و آزادی»، وی با هشیاری فرومایه، نیرنگ هایش را بر بالای همه ی سرهای گیج و «رقبا»ی هم کاسه ی آن روزگار خود کشید، دهان همه را بست و میخ قدرت اش را در قلب زمام، مکان و ایران برای رهبری توده ها نشاند. در کوتاه زمانی، میلیون ها نفر متوهم، گمراه و نیازمند یاری ـ بر پا منبری های منابر او در مساجد و ... افزوده شد و لشگر گرسنگان را او، تا دیری به حرف و وعده های مفت به همراه خود کشاند و آینده میلون ها انسان را، این جریان آبرو باخته، توانست فقط با این ریاکاری ها زنان و مردان بی شماری را به فرشتگی خود و رحمت اسلام و خدا بباوراند وهمه را با هم ـ به تقدیر آبر، با د، سایه و در یک کلام، به بی پایگی ِ رویا ی مستضعف پناهی اسلام بسپارد.

"تاثیر دروغ های تاریخی اسلام"
و آنها، به سادگی توانستند، با نیرنگ ِ کارگر و محروم پناهی و قول ایجاد فضای باز سیاسی ـ دمکراتیک و تضمین آزادی های عقیده و وجدان، اکثریت جامعه ی کار و زحمت را بفریبند، خاک در چشم روشنفکران متنوع قشرهائی از جبهه های لیبرال ملی و ملیون دمکرات، دمکرات های سکولاریست ـ جامعه فرهنگیان فرهیخته و مترقی و همزمان و بدتر از همه، توانستند خواب مرگ در شعور بیمار سیاست ورزان مات شده ـ سوسیالیست های دموکرات و چپ مدعی کمونیسم بریزند. در نتیجه بازی با زندگی و سرنوشت همگان برای این کلاشان هدفمند، میسر شد. آنان مانند عقاب پر بر آسمان گشاده و امیدوار کشیدند و موفق شدند، باورمندان و مریدان متنوع و زیادی بیابند. و البته خوشباوری مردم و خیانت خیلی از شناخته شدگان، آنان را در این راه، هدف پلید و نقشه ی جاه طلبانه، بی مضایقه یاری می داد، و ابزار تبلیغ و تهییج شگرفی همچون «دین» نیز با توجه به آنهمه مساجد و تکایا، تاثیر بلند تاریخی و... بی رقیب بود. به ویژه در آن زمان خاص، چندان ممکن نبود که بشود، توسط عنصر، جریان و یا فردی با قابلیت های مشابه رهبری دینمداران یافت ـ و او را میسر و مفید می شد و می توانست در برابر «جو حاکم رهبری» کذاب، بایستاند تا او ستیز ِ اثباتی کند، و برای شنیده نشدن مکاران و یا خنثا سازی آن توطئه های زرورق پیچیده و همه گیر شده ـ شرایط حاکم سنگین را بشکند و ساز انقلاب را برگیرد، و آن را از سر دیگر، به نفع بیداری توده ها و تداوم انقلاب، بلندتر بنوازاند. نه، نه آسان نبود، و اگر زمینه اش هم وجود می داشت و یا ممکن می بود، باز هم بسیار ناچیز بودند چنان افراد و جریان هائی که قدرت تاثیرگزاری در آن زمان پر تلاطم و فرصت اندک را می توانستند داشته باشند. ضد انقلاب بدخیم تمام پیکر جامعه را در نوردیده بود! چرا که در آن مقطع، دین و دینمداران فرصت طلب و مراکز رهبری آنها، بیشترین نفوذ و امیدواری را در اذهان و قلب اغلب ستمدیگان تحریک کرده و یا بر می انگیختند و به راستی یکه تاز شده بودند. باقی نیرو و طیف های قابل اتکای روشنگری و مخالف ِ آگاه ـ همگی و یا بخش بزرگی از آن، دستی به پیشانی تفکر بهت و گوشی به هوای پس ِ ناگواری های فرمان کشتار بی محاکمه سران رژیم توسط "رهبری دروغ گویان" داشتند.


"تو دهنی خوردن تاریخی اسلام سیاسی"
اما اینک پس از کشتار و قربانی گردیدن چندین نسل و به نابودی کشیده شدن ثروت در جنگ هشت ساله و دزدی های کلان و تباهی فرصت های غیر قابل جبران، سازندگی بنیادهای همه شمول اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و عدم پرورش نیروهای آموزشی غیر اسلامی و نبود مراکز سالم یادگیری های فرهنگی، هنری آزاد و غیر دولتی ـ ایدلوژیک و نپروراندن هر گونه عناصر و بخش های متخصص رقابتی و جایگزینی و تنها بسنده کردن به ترویج اسلام سیاسی و تحقیر دیگر نگرش ها و همزمان سرکوب تمام اقلیت های مذهبی و ملی و به ویژه درعرصه های حقوق بشری ـ له کردن عاطفه، غرور و منش انسان و...، مردم پاک باخته ی ما دیدند که تمام مدعیان دیروز و امروز «از بالا تا پائین» در تمام این ٣۲ سال، تنها به فکر ثروت، قدرت و سواری مفت بر کول مستصعفین و فریب آنان با اهرم دین در خدمت و استفاده ی بی شرمانه اکثر روحانیان از ابزار مذهب برای پیشبرد اهداف و امیال پلید و شرورشان بوده است. کارگران و زحمتکشان و بخش بزرگ محرومان حقوق بگیر در سطوح متنوع، متوجه شدند که حتا اگر هم این رژیم، حسن نیت می داشت و می خواست کاری به نفع اکثریت جامعه رنگین بکند، با آن دید حقیر"شیعه" و این فرقه سازی ها و ایجاد جو نفاق و دشمنی در بین توده ها، مذاهب و ملیت های گسترده ی درکشور ما، هرگز نمی توانست، به خاطر یکسویه نگری لجوجانه، دشمنی ذاتی با هر یک از عقاید دیگر و تاکید مطلق بر حفظ مشی و رسوم بیگانه عصر های سپری شده خود و نا خوان با امروز و عدم توانائی انطباق استعداد آن فرهنگ کهنه با الگوی زندگی امروز و نا متناسب با میل نسل پویای جوان، متصور و معقول هم نمی بود که رژیم خود را با خواست عموم و سلایق به شدت متحول فرهنگ ایرانی ـ جهانی در عصر ارتباطات همراه کند.

ناتوانی مذهب ـ درهدایت "کار و اندیشه"
دوران این جریان مفلوک و هر نگرش صِرف ایدلوژیک مدعی راهبری توده های "کارواندیشه"، در فضای دنیای واقعی و نا آرام عصر ما، دیریست که سپری شده و این مرام و همه ی چشم انداز های نظری مشابه اش نیز به راستی مزاحم و بیگانه با انتظارات کنونی همگان و نسل جوان زنان و مردان آتی کشور ما و جهان هستند. ولع و آزمندی سیری ناپذیر مفتخوران مذاهب و دیکتاتورهای حامی و یا منبعث آنان، برای تصرف قدرت و ثروت مردم زمینگیر شده ایران و جهان پایانی نداشته و نداردـ آنها تا به امروز، توانسته اند با حیله و تزویری مسخره به نام رهبر، قهرمان و نجات بخشان ِ ضعفا، مستقیم و یا در کنار مستبدان، در کمال منزلت و شکوه بدون اندکی کار و زحمت، زندگی مرفه و بالاترین آموزش عالی در بهترین موسسات علمی ـ فرهنگی جهان ِ غرب داشته باشند. همه ی این مدعیان با گرفتن قدرت در دست ـ به جای محروم نوازی، در کوتاهترین زمان ممکن، شروع به ایجاد دستگاه مخوف حفظ سرکردگی قدرت و به تبع آن ثروت با نیرو های سرسپرده، مزدور و هواخواه خود به شکل یکسانی در سطح جهـــــــان کرده اند. شکنجه، اسارت و قتلعام هزاران انسان و جوانان آزادی جو و داد خواه و مبارز، پاسخ قصور، کوته بینی و تنگ نظری رهبران جریانهای صادق گذشته دیروز و امروز کشور ما و جهان بوده است. آنها در شناخت آن و این روزی حکومت های مستبد و ایدلوژیک اگر نه ناتوان و جاهل، لااقل آگاهی کافی در گذشته نداشتند، و لمیده بودند برخوش خیالی و کپک زدگی تجربه ی دید مادران و پدران خود، و حتا امروز به ویژه بخشی از آنان سعی در دستکاری و تحریف هویت رهبری مذهبی داشته و دارند. این حضرات معترض مصلح سعی دارند، تاریخ تلخ گذشته خونین خود و هموندان خونین دستشان را وارونه کند و حقایق روشن را یکسویه ی و غرض آلود دشمن اسلام بپراکند. و این از ویژگی های نیروهای اصلاح طلبی دینی است که می خواهند با خاک در چشم ریختن دوباره، اسلام سیاسی را تطهیر و جنایات رهبری دوران آقای "خمینی" و در نتیجه گذشته ی سیاه خود را، از دید منتقدان حکومت اسلام بپوشانند. اینان هنوز باور ندارند، که مردم ناچار شدند، از این چاه عمیق حاکمیت دین به در آیند و در بستر و برزخ واقعیت حکومت اسلامی بیش از این و به هیچ اما و اگری نمانند و ناگزیری طعم تلخ غافلگیری عبور خود را نه از ولایت فقیه که حتا به کام اصلاح طلبان دینی، و نیروهای رفرمیست نیز بچشانند. حلا نوبت آن است که همگی آنها، شاهد اراده و عزم تحولات بزرگ توده ای، بدون وجود مزاحم خود بشوند.آسمان به شدت تیره وابریست.

ادامه دارد!
بهنام هفدهم آوریل ۲۰۱۱


اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

Facebook
    Delicious delicious     Twitter twitter     دنباله donbaleh     Google google     Yahoo yahoo     بالاترین balatarin


چاپ کن

نظرات (۰)

نظر شما

اصل مطلب

بازگشت به صفحه نخست