"آغاز تاریخ" - حمیدرضا برهانی
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
آدينه
۲ ارديبهشت ۱٣۹۰ -
۲۲ آوريل ۲۰۱۱
روی سخن نگارنده همه روشنفکران سیاسی و همچنین همه سیاسیون روشنفکر ایرانی است که دورنماهای متفاوتی را برای کشور خود در اندیشه دارند.
بگذارید ابتدا از نظریه پایان تاریخ آقای فرانسیس فوکویاما آغاز کنم؛ همانطور که بیشتر شما نیز این نظریه را میدانید، ایشان که در حال حاضر به عنوان استاد معتبر دانشگاه هاروارد و دلارهای بی حساب ایالات متحده کارهای تحقیقاتی را رهبری مینمایند پایان تاریخ را ابتدای نگارش نظم نوینی برای جهان قلمداد میکنند. ایشان با موقعیت شغلی آکادمیک خود و حمایت دولتمردان آقای اوباما تلاش دارند همگام با همفکران اروپای خود این نظم جدید را به همه جهانیان دیکته بفرمایند.
آقای فوکویاما و همکارانشان میگویند بعد از فرو پاشی بلوک شرق تاریخ گذشته به پایان رسیده و در نظم جدید جهانی بلوک اسلام است که جایگزین مناسبی برای روابط میان شرق و غرب خواهد بود و شاید به همین دلیل است که کشورهای شمال آفریقا و همچنین خاور میانه در تلاطم تغییرات هماهنگ قرار گرفته است.
در اعتراضات جنبش سبز ما شاهد بودیم که در نمازهای جمعه که سمبلی برای اسلام سیاسی است دختران و پسران حتی بدون ظاهر اسلامی کنار یکدیگر عکسهای یادگاری گرفتند که در حال اجرای نماز سیاسی بودند.روزهای گذشته در کشور سوریه، مسیحیان و دگر اندیشان نیز هماهنگ با مسلمانان در نماز جمعه اعتراضی شرکت کردند. همه این نمونه ها که کم هم نیستند شاهد این واقعیت است که جریانات سیاسی در این کشورها حتی اگر به اسلام اعتقاد ندارند اما آن را به عنوان یک بلوک سیاسی پذیرفته اند و مایل هستند به عنوان یک زیر مجموعه آن فعالیت کنند یا حداقل اینگونه وانمود میکنند.
اجازه دهید نگاهی گذرا داشته باشیم به عواقب این رفتار و انتخاب در فردایی که ما خواهان ساختن آن برای نسلهای آینده خواهیم بود. کارنامه اسلام سیاسی از ابتدای آن تا کنون همیشه نشان دهنده این مهم بوده که نظامیان حرف آخر را در تصمیم گیریهای سیاسی زده اند، مراجعه کنید به قدرت امروز ترکیه، مصر، ایران، ...
در عصر اطلاعات که شبکه اینترنت جایگزین بیشتر کانالهای گذشته ارتباطی شده بیگمان ما هم عقیده هستیم. در زمان جنگ سرد، دیوار برلین به عنوان یک سمبل میان دو بلوک شرق و غرب وجود داشت و در هر دو سوی این دیوار مردمان در کنار مسائل سیاسی روابط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی خود را با هماهنگی احزاب خود میتوانستند رشد دهند و رقابتی داشته باشند. وجود هنرمندان، نویسندگان، متفکران، دانشمندان و تکنولوژی های جدید در هر دو سوی این دیوار گواهی این ادعا میباشد.
دولتمردان حاکم بر تهران چندی است که تئوری اینترنت ملی یا آنطور که رسانه های اروپای از آن یاد میکنند اینترنت اسلامی را تبلیغ و پیشنهاد میکنند. رسانه های اروپایی اینترنت اسلامی را به دیوار برلین تشبیه میکنند و معتقد هستند این جدایی اینترنت میرود که با ساختن این دیوار جدید مجازی تاثیرات بسیار زیادی را در روابط فردای انسانها بوجود آورد.
تصور کنید در این شرایط که انسانها به دلیل جنگها، حادثه های طبیعی، بی عدالتی، فقر، اعتیاد به مواد مخدر و ..... نظم گذشته جهانی را باطل پنداشته اند خواهان یک نظریه و دورنمای جدید هستند. وعده های آمدن مسیح یا مهدی نیز که سالیان درازی است به عنوان یک گفتمان غالب در میان توده های مردم وجود داشته آمادگی پذیرش یک مذهب جدید را فراهم ساخته است. حال اگر با هماهنگی هر دو سوی این دیوار یعنی قدرت رسانه ای غرب و خشونت نظامی توجیه شده مذهبی اسلام در خیابان بتوان این نظریه که ناجی جهان ظهور کرده و اگر انسانها با این نجات دهندگان بشریت مخالفت کنند حق زنده ماندن ندارند نهادینه گردد شاید در سالهای ابتدایی با مخالفتهای زیادی روبرو گردد اما همانگونه که نظریه آقای محمد توانست اسلام را در قسمتی از جهان به عنوان نظریه برتر موجه سازد، شاید با جدا سازی اینترنت بتوان نظریه شمال و جنوب را دوباره زنده ساخت. این روش جهانی شدن فاصله فقیر و غنی را البته در همه جوانب بیشتر خواهد ساخت. دوباره فرهنگ تنها متعلق به خواص خواهد شد و اکثریت فقیر در گروه بی فرهنگ جای خواهند گرفت. در مورد مشکلات اقتصادی که ازدیاد جمیعت را یکی از مشکلات اصلی مینامند میتوان با جنگهای بیهوده صد ها میلیون انسان را با نام مذهب و توسط خود انسانها به قتلگاه ها فرستاد. با نابودی اطلاعات سلسله وار، گذشته را کاملا از حافظه سخت افزار جوامع پاک ساخت و برده داری مدرن را جایگزین آن ساخت.
تمامی نظامهای کنونی از تئوری ها آغاز شده اند و با اجرای آن توسط انسانها است که در میان ما نهادینه شده اند. در زمان کنونی جهانی شدن انتخابی دیگر نیز دارد، همه امکانات در اختیار شبکه اینترنت است و ما میتوانیم در مقابل نظریه پردازان آغاز تاریخ آغازی دیگر را تجربه سازیم هر چند که در هاروارد دارای کرسی آکادمیک نباشیم اما همان اطلاعات را بدون دلارهای خونین در اختیار داریم.
انتخاب امروز ما در ایران میرود که یا با قبول جنگ زرگری اصولگرایان با یکدیگر اینطور وانمود سازیم ایرانیان مشکلات خود را جدا از مشکلات جهانی میبینند و دورنمای خود را بین حضور آیت الله ها و سپاه پاسداران جستجو میکنند و چیزی به عنوان جنبش موسوم به سبز که خواهان یک نظام بدون دخالت سازمان مذهبی است را انکار میکنیم و یا با قبول یک جنگ کوتاه و هماهنگ با اعلام جدایی مذهب از حکومت در ایران از فاجعه بشری که جنگهای خونین بسیار زیادی را بهمراه خواهد داشت جلوگیری می کنیم.
در صورت انتخاب دوم تمامی جناحهای سکولار گذشته سیاسی ایران اختلافات، تعصبات، نفرتهای حزبی، عقیدتی خود را به فراموشی خواهند سپرد و با انتخاب ایران سکولار پیشگامان تمدن جدید بشری خواهند گشت.
نظریات آقای فوکویاما و همکارانش با همه احترام به آنها را آیا ایرانیان خواهند پذیرفت یا تاریخ جدیدی را به نگارش در خواهیم آورد؟
حمیدرضا برهانی
بلژیک
|