مراکش: اولین مدرسهی مارکسیستی بهاره
گزارش گرایش بینالمللی مارکسیستی از مراکش
مترجم: آرش عزیزی
•
مارکسیستهای مراکش متشکل در «اتحادیه عمل کمونیستی»٬ بخشِ گرایش بینالمللی مارکسیستی در این کشور٬ (که در ایران٬ گروه کمونیستی «مبارزه طبقاتی» آنرا نمایندگی میکند) اخیرا اولین مدرسهی مارکسیستی بهارهی خود را با حضور جوانان فعال انقلابی از سراسر کشور برگزار کردند
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
پنجشنبه
٨ ارديبهشت ۱٣۹۰ -
۲٨ آوريل ۲۰۱۱
توضیح مترجم: مارکسیستهای مراکش متشکل در «اتحادیه عمل کمونیستی»٬ بخشِ گرایش بینالمللی مارکسیستی در این کشور٬ (که در ایران٬ گروه کمونیستی «مبارزه طبقاتی» آنرا نمایندگی میکند) اخیرا اولین مدرسهی مارکسیستی بهارهی خود را با حضور جوانان فعال انقلابی از سراسر کشور برگزار کردند. در اینجا ترجمهی گزارش این کنفرانس را به همراه پیغام «مبارزه طبقاتی» که در کنفرانس خوانده شد٬ تقدیم میکنیم.
arash@azizy.org
رژیم مراکش با احتیاط بسیار حرکت میکند و هر چه از دستش بر میآید انجام میدهد تا از موقعیتهایی که به تخاصم بین جوانان انقلابی و نیروهای سرکوب دولتی منجر شود دوری کند اما جنبش مدام قویتر میشود. در چنین موقعیتی بود که مارکسیستهای مراکش٬ متشکل در «اتحادیه عمل کمونیستی»٬ برای اولین مدرسه مارکسیستی بهارهی خود گرد هم آمدند.
***
فعالین جوان از شش شهر به سه روز فشردهی آموزش و بحث سیاسی پرداختند. بیشتر این جوانان رهبران موثر جنبش جوانان ۲۰ فوریه علیه رژیم استبدادی هستند. رفقایی از شهری دیگر از اینکه نتوانستند حضور به هم برسانند عذرخواهی کردند. چندین نفرِ آنها از آغاز سال تا کنون رنجِ سرکوب به دست پلیس را به جان خریدهاند از جمله عزوزی٬ رهبر دانشجویی از دانشگاه فاس٬ که اکنون به مبارزه برگشته.
پیغامهای همبستگی از بسیاری کشورها از جمله ایران و بخشهای گرایش بینالمللی مارکسیستی در آمریکای لاتین دریافت شد. هزینهی کنفرانس به کلی توسط خود رفقا و بی هیچ «کمکی» از هرگونه ان جی او تامین شده بود. تکاندهندهترین نکته٬ تشنگی برای تئوری بود. به قول لنین «بدون تئوری انقلابی» نمیتوان «عمل انقلابیِ» واقعی داشت – فکری که فعالین جوان خوب آنرا درک میکردند.
بحثهای زندهای که گاهی اوقات تا دیروقتهای شب به درازا میکشید مرتبا با خنده و طنزِ ظریفی که خصلتوارِ جهان عرب است قطع میشد. این رفقا اشتراکات بسیاری با انقلابیون جوان روس دارند که پیر برو در کتابِ «تاریخ حزب بلشویکِ» خود «دار و دستهی خوش و خرمِ جوانان» مینامد. کنفرانس در ضمن به خوبی سازمانیافته بود.
برنامهی مدرسه
مسائل زیر مورد بحث قرار گرفتند:
- گرایش بینالمللی مارکسیستی چیست و در دورهی گذشته چطور رشد کرده است
- چشماندازهای جهان
- انقلاب عرب و بیانیهی گرایش بینالمللی مارکسیستی
- انقلاب مراکش و وظایف آن
- اتحادیه عمل کمونیستی٬ چیست و اهدافش کدامند (ارائهی اعلامیهی اصول)
- برنامهی انتقالی دیروز و امروز (و مقایسهی آن با برنامههای احزاب کمونیست در جهان عرب)
به استثنای گزارش رشد گرایش بینالمللی مارکسیستی تمام سایر زمینههای بحث توسط رفقای مراکشی معرفی شدند. بخشهای ویژهای در مورد انقلاب مداوم و وظایف جنبش جوانان ۲۰ فوریه هم اضافه شد. واقعا که برنامهی خیلی پری بود.
انقلاب از کدام مرحله عبور میکند؟
مهمترین بحث طبیعتا در مورد انقلاب مراکش و وظایف جوانان مارکسیست بود. اولین نکتهای که باید گفت این است که انقلاب با جنبش سراسری برای تغییر رژیم که جنبش جوانان ۲۰ فوریه مبتکرش بود٬ آغاز شده است. مراکش نشان داده که استثنایی در جهان عرب نیست. سیاسیسازی انقلابی تودهای٬ بخصوص میان جوانان٬ در جریان است. یکی از رفقا توضیح داد: «وقتی جوانان در «salon de the» (چایخانه-م) (نهادی مهم در مراکش) بین تماشای مسابقهی بارسلونا یا پوشش خبری انقلاب عرب در الجزیره شک دارند٬ میتوان گفت که تغییر مهمی در آگاهیشان صورت میپذیرد.»
اما انقلاب تنها در مراحل اولیهی خود است. انگیزهی جنبش فقط پایان حکومت خودکامه نیست؛ این در ضمن شورشی است علیه نظام اقتصادی٬ علیه سرمایهداری. در کشوری که میلیونها نفر از ارضای ابتداییترین نیازهای خود باز ماندهاند: در آموزش و پرورش (۶۸ درصد هنوز بیسوادند)٬ آب آشامیدنی (تنها ۵۷ درصد جمعیت به آن دسترسی دارند)٬ برق٬ خدمات پزشکی (یک دکتر برای هر ۲۲۰۰ نفر)٬ مسکن شایسته (کمبود حداقل یک میلیون خانه)٬ ۷/۴ میلیون فرد مسن حقوق بازنشستگی ندارند. شمار فقرای مطلق در ده سال گذشته دو برابر شده و اکثریت جمعیت با روزی ۳ یورو زندگی میکند. علیرغم انکارهای رسمی٬ دیکتاتوری بسیار آگاه به این واقعیت است که جنبش نفس بقای آنرا به خطر انداخته است.
همین است که مستاصلانه میکوشد انواع و اقسام رویدادها را تحت نظر بگیرد. مثلا «دربی» فوتبال معروف بین دو تیم محبوب در کازابلانکا بارها از ترس گردهماییهای تودهای جوانان کارگر به تاخیر انداخته شده. کوچکترین جرقه میتواند باعث شود چنین مسابقه فوتبالی به خیزشی تمام و کمال منجر شود. سایر رویدادها مثل بازارهای کوچک غیرقانونی در شهرها اکنون توسط مقامات تحمل میشوند. همین چند ماه پیش آنها را با بازوی پرتوانِ دولت ممنوع میساختند. انگار رژیم میخواهد از کوچکترین فرصت برای رویارویی بین دولت و مردم جلوگیری کند. آنها همهی تلاششان را میکنند تا حتی از کوچکترین حادثه در رابطه با پلیس و سایر ناظمان متکبر قانون جلوگیری کنند.
نه فقط با سرکوب
رژیم میداند که سرکوب به تنهایی نجاتش نمیدهد گرچه از رها کردن دم و دستگاه سرکوبش خودداری نکرده و هر وقت احساس کند لازم است باز هم این کار را میکند. رژیم در این لحظه از تمام انواع حقهها و تحرکات استفاده میکند با هدف فریب دادن جنبش و تضعیف آن. این معنای واقعی سخنرانی پادشاه در مورد اصلاحات قانون اساسی است. (نگاه کنید به: »مراکش: اصلاحات قانون اساسی رژیم را نجات نخواهد داد»٬ نوشتهی نویسندهی «در دفاع از مارکسیسم» از مراکش.)
رژیم با کمک نوکران سیاسیاش در پارلمان٬ رسانهها و ان جی اوها میکوشد ابتکار عمل را دوباره به دست بگیرد و فکر مردم را مشغول قانون اساسی کند. جدا از این میکوشد با نوکران رفورمیست خود در جنبش تفرقه ایجاد کند و آنرا تصاحب کند. اینجا است که نقش «اتحادیه سوسیالیستی نیروهای مردمی» (USFP٬ «حزبِ سوسیالیستِ» اعلی حضرت) را میبینیم که بیش از یک دهه پیش با رژیم پیوند خورد. این حزب و رهبرانِ «حزب ترقی و سوسیالیسم» (PPS٬ «حزبِ کمونیستِ» اعلی احضرت که در کابینه هم وزیر دارد) بیشرمانه فراخوان به «اصلاحات» دادهاند و در تظاهراتهای جنبش ۲۰ فوریه شرکت میکنند. آنها پیرو این گفته هستند که «اگر نتوانستی شکستشان دهی٬ به آنها بپیوند.» وقتی در ۲۰ فوریه اولین روز خشم فراخوانده شد٬ رهبران این احزاب حاضر به شرکت نشدند. در اتفاقی پارادوکسگونه٬ یکی از رهبران حزب ترقی و سوسیالیسم پتانسیل واقعی این جنبش را فهمید. او گفت: «تظاهرات الان با خواستِ سلطنتِ مشروطه شروع میشود اما با فریادِ LE Roi, degage (شاه٬ برو) تمام میشود.» و او کاملا درست میگفت! حالا این رهبران با هدف فرستادن جنبش به مجراهای امن و حفظ رژیم سوار آن شدهاند.
زینب رزهوی٬ وبلاگنویس و روزنامهنگار٬ اخیرا به یکی از خطرات در سخنرانی فریبکارانهی پادشاه اشاره کرد. او نوشت که (شاه) با اعلام اصلاحاتی که نمیتواند خواستههای جنبش را ارضا کند «دری را باز کرده که او را در تقابل مستقیم با مردم میگذارد. ما به سوی تقابل مستقیم «تاج» و مردم میرویم چرا که مراکشیها از اینکه قدرت واقعی کجا قرار گرفته بیخبر نیستند. شمارش معکوس برای رژیم آغاز شده است.»
تفاوتهای سیاسی درون جنبش ۲۰ فوریه
توازن قوا در جامعهی مراکش به روشنی به نفع انقلاب است. شمار قلیل جوانان سلطنتطلب نشانی از این واقعیت است. این جنبش علیرغم حمایت رسانهها نتوانسته پا بگیرد و اخیرا منشعب شده. تظاهراتی که این جنبش اخیرا سازمان داد به تظاهرات اپوزیسیون تبدیل شد چرا که جوانان انقلابی تصمیم به رویارویی با آنها گرفتند! این توضیح میدهد که چرا وزارت کشور تصمیم گرفته دیگر اجازهی تظاهراتهای جنبش ۹ مارس را ندهد چرا که آنها سلطنتطلبهای بسیار کمی را بسیج میکنند و به این معنا بیشتر تشویقی برای چپ هستند؛ اما مهمتر از همه اینکه به قطبیسازی میافزایند.
درون جنبش جوانان ۲۰ فوریه شاهد مشخص شدن سریع تفاوتهای درونی بین جناحِ رفورمیست هستیم که خواستهاش محدود به «سلطنت پارلمانی» است. این در مورد احزاب رفورمیست کوچک که حاصل انشعابات متعدد از USFP هستند صدق میکند از جمله حزب سوسیالیست متحد (PSU) و حزب پیشتاز سوسیالیست (PADS). در واقع بعضیها مظنونند که رهبران این احزاب٬ یا حداقل بعضی از آنها٬ مخفیانه امیدوارند قادر به جایگزینی USFP یا PPS که دیگر بیاعتبار شدهاند به عنوان نقطه اتکایی برای نظام «اصلاحشده» باشند. اما حتی خواست «سلطنت پارلمانی» هم بیش از آن است که رژیم حاضر به اعطای آن شود. اما از طرف دیگر به هیچ وجه برای جوانان و کارگران کافی نیست.
در آن سوی این روندِ تعیین تفاوتهای درون جنبش ۲۰ فوریه٬ بسیاری از جوانان سازماننیافته و مستقل قرار گرفتهاند از جمله «صدای دموکراتیک» (Voice Democratique) و سایر گروههای چپ مثل اتحادیه عمل کمونیستی (LAC). چپِ جنبش ۲۰ فوریه طرفدار پیگیرترین دموکراسی است و فراخوان به مجلس موسسان داده و خواهان ردِ استبداد سلطنتی در تمام اشکال آن است.
اکنون میبینیم که ان جی اوهای مرتبط با رژیم یا آنهایی که از اتحادیهی اروپا پول میگیرند در حال «پیوستن» به جنبش هستند و میکوشند افسار آنرا به دست بگیرند. نزدیکی این آدمها به هیچ وجه عملی دوستانه نیست؛ بیشتر به بوسهی مرگ میماند. به قول ژان راسین٬ نمایشنامهنویس فرانسوی: «J`embrasse mon rival, mais c`est pour mieux l`etouffer» (من رقیبم را در آغوش میگیرم اما بهتر است که او را خفه کرد).
پیش از این در مقالهای توضیح دادیم که سازمانهای غیردولتی در مراکش نقش لایه حایلِ رفورمیستی بین جوانان انقلابی و رژیم را بازی میکنند («مراکش کجا میرود؟» نوشتهی ژان دووال٬ ۱۷ ژوئنِ ۲۰۰۴). اکنون این حرف در عمل درست از کار در آمده است. بنیادگرایانَ جنبشِ «عدالت و خیریه»ی شیخ یاسین هم رسما به جنبش ۲۰ فوریه پیوستهاند و شرمگینانه مورد پذیرش قرار گرفتند. اما نقششان در جنبش بیشتر و بیشتر باعث میشود فعالین آنها را کنار بزنند. وقتی جلساتی برای تصمیمگیری راجع به خواستهها یا بسیجی جدید برگزار میشود همهشان پیدایشان میشوند و سعی میکنند مسیر حرکت را تعیین کنند. اما وقتی فراخوان به عمل داده میشود شمار خیلی نمادینی بیشتر نمیفرستند. یکی از دلایل این کار این است که نکند بعضی جوانانشان تحت نفوذ روحیهی انقلابی راهپیماییها قرار بگیرند.
بعضی شواهد پراکنده نشان میدهد که این اتفاق دارد میافتد. رفقا در یک تظاهرات شنیدند که جوانان اسلامی شعار «سوسیالیسم تنها راهحل است» را اتخاذ کردند. در تظاهراتی دیگر٬ دیگران با شور و شوق خواستِ «پایان آموزش و پرورشِ طبقاتی» را تکرار کردند. نفوذ بنیادگرایان در ضمن بسته به قابلیت آنها برای منزوی ساختن جوانانشان (در مساجد٬ مدرسههای مذهبی و ...) از بقیه جامعه است. انقلاب که طغیان میکند و اعضایشان که در ارتباط با تبِ خیابان قرار میگیرند٬ شیوهی تفکرشان عوض میشود. در مصر هم اتفاق مشابهی در مورد اخوان مسلمین افتاد. مبارزه علیه تلاشهای انواع و اقسام گروههای رفورمیست و عوامل رژیم برای تصاحب جنبش ۲۰ فوریه بسیار مهم است. دفاع از دموکراسی درونی و کنترل بر تمامی منتخبین از طریق ساختارهای دموکراتیک و حق عزل نمایندگان حیاتی است.
بی هیچ اعتماد به رژیم – جنبش ۲۰ فوریه به سمت تودهها!
البته که این مرتبط با جهتگیری سیاسی جنبش انقلابی است. رژیم میکوشد رهبریِ جنبش ۲۰ فوریه را «نرم» کند. در واقع میکوشند بعضی از آنها را «بخرند»٬ در رسانهها تشویقشان کنند٬ مقامات رژیم را به استقبالشان بفرستند٬ سفارتهای خارجی (مثل فرانسه) پیشان بروند٬ به آنها پیشنهاد مقام دولتی دهند که میتواند به آسانی بعضی از جوانان را که تدارک سیاسی ندیدهاند فریب دهد. آنان که واقعا ماهیت رژیم استبدادی را نمیفهمند و خواستههایشان را محدود به اصلاحات درون نظام میکنند میتوانند به آسانی فریب این حقه را بخورند.
جنبش ۲۰ فوریه اکنون کمیسیون سلطنتی را که با هدف اصلاح قانون اساسی درون چارچوب از پیش تعیینشدهی پادشاه تشکیل شده بود رد کرده است. جنبش حاضر نیست مورد استفادهی رژیم قرار بگیرد. نزار بنمات٬ یکی از سخنگویان جنبش ۲۰ فوریه٬ به صحت بسیار اعلام کرده: «قانون اساسی کنونی نمیتواند اصلاح شود چرا که فئودالی٬ تمامیتطلب٬ عقبمانده و مذهبی است.» ما اضافه میکنیم که اشکال دولت فئودالی هستند اما هدف اصلی این قانون اساسی حفظ منافع سرمایهدارانهی سلطنت و خانوادههای اصلی بورژوایی است.
فعالین اتحادیه عمل کمونیستی توضیح میدهند که به رژیم و اصلاحاتش نمیتوان هیچ اعتمادی کرد. این «قانون اساسی بردگان» را نمیتوان اصلاح کرد. جنبش تنها به نیروهای خودش میتواند اعتماد کند. برای این کار باید پیشروی کند و پایگاه خود را گسترش دهد و محتوایی طبقاتی به خواستههای دموکراتیک خود ببخشد. طولی نمیکشد که استراتژی «روزهای عمل» مکرر محدودیتهای خود را آشکار میکند.
نمیتوان بیوقفه فراخوان به تظاهرات داد بدون رسیدن به هرگونه نتایج قابل لمس. این کار به خستگی مشخصی میانجامد و احساس بنبست ایجاد میکند. به روشها و جهتگیریهای جدید نیاز خواهد بود. در انقلاب جنبش باید پیشروی کند و در غیر این صورت زوال مییابد. بله به جای «سلطنت پارلمانی» ما مجلس موسسان میخواهیم اما مجلسی که مردم سازمانیافته در کمیتههای محلی و منطقهای منتخب فراخوان داده باشند. این خواسته را نمیتوان در انتزاع مطرح کرد.
یکی از رفقا در شهری کوچک دست به ابتکار جسورانهی مطرح کردن خواست مجمع مردمی سراسری شهر زد. آنها با بلندگو به محلات مردمی و کارگری رفتند و فراخوان به بحث در مورد چنین مجمعی دادند. نتیجه آنکه کارگران جوان از سه محله آمادهی سازمان دادن مجمع بودند. مجمع سراسری شهر نیز فراخوانده شد و در آن کارگران٬ خانهدارها و بیکاران خواستههای خود را پیش گذاشتند و آنها را به ۱۰ خواستهی رسمی جنبش ۲۰ فوریه افزودند. خواستهها نوشته شد و اکنون بخشی از برنامه خواهد بود.
بدینسان فراخوان و سازماندهی مجامع مردمی در تمام شهرها٬ روستاها و محلات عنصری حیاتی در مرحلهی بعدی جنبش است. هر چه بیشتر به عمق جامعه میروی٬ به خواستههای رادیکالتری میرسی. وقتی دانشآموزان از دبیرستانهای مختلف جنبش جدید ۲۲ مارس گرد آمدند تا خواسته هایشان را به بحث بگذارند٬ هرچه محتوای کارگری اینها بیشتر بود٬ خواست سرنگونی رژیم قویتر بود. مثلا در فهرست خواستههای ۲۰ فوریه فراخوان به شغل برای فارغالتحصیلها وجود داشت. درست است که بسیاری دانشجویان فارغالتحصیل بیکار هستند. اما جوانان و کارگران میخواهند این خواسته به «شغل برای همه یا حقوق تضمینی بیکاری» تغییر پیدا کند.
این راه پیشروی است. بر پایه این دسته خواستهها میتوان تدارکِ بسیج متحد دید. یکی از رفقای اتحادیه عمل کمونیستی توضیح داد که جنبش ۲۰ فوریه باید به کارخانهها برود. باید با کارگران صحبت کنیم٬ تودهها را درگیر کنیم و خواستههای کارگری را به عنوان بخشی لاینفک از جنبش برای دموکراسی مطرح کنیم.
ساختن نیروهای مارکسیسم٬ همین الان
رفقای اتحادیه عمل کمونیستی در ضمن هر جا که ممکن است دست در دست جوانان و شاخهی دانشجویی «صدای دموکراتیک»٬ که بزرگترین گروه چپ در جنبش است٬ کار میکنند. آنها اخیرا به کنفرانس جریان دانشجویی تازهتاسیسِ مترقی به نام «چپ» دعوت شدند. آنها اعلامیهشان را پخش کردند٬ (نگاه کنید به marxy.com) فراخوان به کار مشترک دادند و در ضمن به سیاقی برادرانه به محدودیتهای بیانیهی آنها اشاره کردند. مشارکت آنها با استقبال روبرو شد.
کلید انقلاب در مراکش٬ مثل بقیهی جهان عرب٬ ساختن رهبری مارکسیستی از دل این رویدادهای پرتلاطم است. اگر میخواهیم موفق شویم این تنها راهحل است. جسارت در مداخله اما در ضمن سازماندهی و آموزش سیاسی نیروهای مارکسیست اهمیت بسیار دارد. تمام شرکتکنندگان در مدرسه متوجه این واقعیت بودند.
رفقا بر پایه این صحبتها جزوهای آموزشی تدارک خواهند دید. بیانیهی گرایش بینالمللی مارکسیستی در مورد انقلاب به عنوان شماره ویژهای از نشریهشان٬ «کمونیست» (الشیوعی) منتشر میشود و در تظاهرات اول ماه مه فروخته میشود. و احتمالا مدرسهی جدیدی هم در تابستان برگزار میشود.
در پایان مدرسه جوانان به طور خودجوش شروع به خواندن ترانههای شیخ امام٬ خوانندهی کمونیست مصری٬ کردند که دوباره هر روز در جهان عرب محبوب و محبوبتر میشود. (مثلا به این ویدئو در یوتیوب نگاه کنید: www.youtube.com
رفیقی یادآوری کرد که در ابتدای انقلاب عرب «یک استالینیست (سابق؟) عراقی مشهوری از آلن وودز و گرایش مارکسیستی انتقاد میکرد که پس از سقوط بن علی همهجا را پر از انقلاب میبینند. او مشخصا میگفت که رژیم مصر امروز محکمتر از همیشه است... که این کار همیشگی «تروتسکیچیها» است که همهجا انقلاب میبینند. این آدمها دارند بیرون واقعیت زندگی میکنند...» اکنون همین آدم دیگر دست از حرف زدن راجع به سیاست برداشته (که خبر خوبی است!) و وقتش را صرف نوشتن راجع به «فرهنگ» میکند (که خبر چندان خوبی برای فرهنگ نیست).
اعتبار گرایش بینالمللی مارکسیستی به لطف مقالاتش٬ تحلیلش و دخالت مشخصش در انقلاب در جهان عرب افزایشی بسیار داشته است. بر پایه این فتوحات سیاسی٬ گرایش مارکسیستی در جهان عرب همانطور ساخته میشود که در طول ده سال گذشته در آمریکای لاتین ساخته شده است.
وبسایت مارکسیستهای مراکش (به زبان عربی): marxy.com
منبع: «در دفاع از مارکسیسم»٬ وبسایت گرایش بینالمللی مارکسیستی ( www.marxist.com ۱۹ آوریل ۲۰۱۱
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
پیغام گروه کمونیستی «مبارزه طبقاتی» به مدرسهی مارکسیستی در مراکش:
رفقای عزیز٬
از طرف گروه کمونیستیِ ایرانی٬ «مبارزه طبقاتی»٬ افتخار دارم تا در این موقعِ خطیر برگزاری مدرسهی سراسری مارکسیستی به شما درود بفرستم.
نیازی نیست تکرار کنیم که چشم تمامی مردان و زنانِ زحمتکش و کارگر در ایران٬ مانند بسیاری در سراسر جهان٬ این روزها خیره به جهان عرب است. موج عظیم انقلابی که کل منطقه را در بر گرفته نه تنها منبع عظیم الهام برای انقلابیون ایرانی است که نقطه عطف مهمی در تاریخ بشریت به شمار میرود. مغرب عربی همیشه به عنوان گهوارهی موج جدید انقلابات در دههی دوم قرن ۲۱ام در یادها میماند.
ما با دقت فعالیتهای شما را دنبال میکنیم و گزارش مبارزهی قهرمانانهتان در مراکش٬ از جمله مصدومیت رفیق ما در آنجا٬ در نشریهی ما منتشر شد. ما میدانیم که تاثیر کار شما نه فقط ساختن هستهی گروه کمونیستی محکم و منسجمی در مراکش که پخش افکار مارکسیستی در سراسر جهان عرب بوده است. پرولتاریای ایران با چشمانی نگران تحولات انقلاب عرب را دنبال میکند و ما میدانیم که زحمتکشان و تودههای مراکش دوستی بهتر از کمونیستهای متشکل در «اتحادیه عمل کمونیستی» ندارند.
برایتان کنفرانسی عالی آرزو میکنیم. پیش به سوی ساختن نیروهای مارکسیسم در سراسر مغربِ عربی!
با درودهای سوسیالیستی
بابک کسرایی٬ از طرف «مبارزه طبقاتی»
|