جشن روز کارگر در روز های دشوار
محمدحسین یحیایی
•
هزینه میلیارد ها ثروت ملی برای رشد خرافات و تاریک اندیشی. واردات بی رویه و فرار سرمایه مادی و انسانی و تعطیلی پی در پی مراکز تولیدی بحران را گسترش و جامعه را بسوی انفجار پیش می برد. در این شرایط و اوضاع بحرانی تشکل های کارگری. نهاد های مدنی و همبستگی جهانی با کارگران و زحمتکشان ضروری و اجتناب ناپذیر است
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
دوشنبه
۱۲ ارديبهشت ۱٣۹۰ -
۲ می ۲۰۱۱
جامعه کارگری و زحمتکشان ایران در شرایطی به استقبا ل روز جهانی کارگر می روند که با مشکلات عدیده و فراوانی روبرو هستند. هر روز هزاران کارگر به اردوی عظیم بیکاران افزوده می شود. فقر و تنگدستی همراه با افزایش روز افزون قیمت ها مردم محروم را کلافه کرده. یاوه سرایی. دروغپردازی مقامات هم با دادن ارقام غلط و دروغ بیشتر به عصبانیت و خشم مردم می افزاید. طبقه کارگر و زحمتکش ایران شاید سال های سخت و دورانی بد تر از این داشتند ولی زشت تر از این نداشتند زیرا هیچگونه تریبونی در این دنیای مدرن در اختیار ندارند که بتوانند بخشی از محرومیت ها و مشکلات خود را نشان دهند ویا بیان کنند. از حق تشکیل سندیکای مستقل خود محرومند وقادر به دفاع از حقوق خود نیستند. در این میان جمعیت کشور از ۷۵ میلیون گذشته است. میلیون ها کارگر و روز مزد با حد اقل امکانات گاهی با بدترین شرایط و با حد اقل دستمزد در ماه با ٣٣۰ هزار تومان زندگی خود و خانواده را پیش می برند. در مناطقی که میزان بیکاری بالا است. زنان کارگر و کودکان کار خیلی کمتر از این مبلغ دریافت می کنند. بنابرین جشن روز کارگر و همبستگی با کارگران جهان در شرایط و روز های سخت و دشواری بر پا می شود. در این راستا زندگی برخی از فعالین سندیکایی و کارگری در خطر است آنان تنها به جرم اعتراض به شرایط موجود و ظلم و ستم به طبقه کارگر در زندان اند و همزمان از همه حقوق اجتماعی و سیاسی خود محروم اند. رژیم جمهوری اسلامی که مجری خشن ترین و بی رحم ترین نوع نظام سرمایه داری است از همه ابزار موجود برای متفرق کردن و شکاف انداختن در جنبش کارگری استفاده می کند. با همه دستآورد های بشری از جمله با اول ماه مه. روز همبستگی کارگران جهان که حاصل صد ها سال مبارزه و جانفشانی است دشمنی می ورزد.
انقلاب صنعتی از انگلیس و هلند آغاز شد و به سرعت در اروپا رشد کرد. پیآمد اجتماعی و سیاسی آن خود را در فرانسه نشان داد و به دور دست ها رفت و به آمریکا رسید. آمریکا سرزمین بکر و حاصلخیزی بود که با سرعت شگفت انگیزی بسوی صنعتی شدن پیش می رفت. همه منابع اقتصادی را در دست داشت. کارگران ساعت های طولانی کار می کردند.هزاران کارگر در محل کار از فرط خستگی و اتمام انرژی جان می باختند. کارفرمایان با هر گونه اتحادیه مخالفت می کردند ولی شرایط طاقت فرسای کار. کارگران و خانواده آنان را بهم نزدیک کرد و در سال ۱٨٨۶ کارگران نساجی شیگاگو برای کم کردن ساعات کار دست به تظاهرات زدند. با آغاز تظاهرات خواسته های دیگری بر آن افزوده شد. افزایش دستمزد. قانون کار عادلانه و پیش گیری از گرانی روز افزون کالا های مصرفی که کارگران از مصرف آن محروم بودند.
تظاهرات مسالمت آمیز آغاز شد ولی با تحریک عوامل سرمایه داران به خشونت گرایید. پلیس شیکاگو با حمله به تظاهر کنندگان تعدادی از کارگران را کشت و تعدادی را هم به دادگاه کشاند. دادگاه در حمایت از سرمایه داران ۵ تن از رهبران کارگری را به اعدام محکوم کرد. آلبرت. جورج. آدولف و آگوست اعدام شدند و نفر پنجم پیش از اعدام خود کشی کرد. این خونریزی بی رحمانه در تاریخ ثبت و ماهیت خشن نظام سرمایه داری را نشان داد. فریاد کارگران شیکاگو بار دیگر به اروپا رسید و در ایتالیا و فرانسه پژواک یافت. در اول ماه مه سال ۱٨٨۹ کنگره بین المللی کارگران در ایتالیا به یاد جانباختگان شیکاگو گشایش یافت ولی بار دیگر و این بار پلیس ایتالیا جنایت آفرید و با حمله به محل کنگره تعدادی از کارگران را کشت. همزمان انجمن بین المللی سوسیالیست ها در بزرگداشت خاطره کارگران شیکاگو در پاریس این روز را روز همبستگی با کارگران جهان نامید. تا کنون صد ها کتاب و هزاران مقاله. سخنرانی و کنفرانس در رابطه با بزرگداشت این روز بر پا. چاپ و منتشر شده است. با تشکیل احزاب سوسیالیست. چپ و کمونیست در اروپا و جهان و قدرت گیری سندیکا های کارگری بر اهمیت این روز افزوده در بیشتر کشور های جهان این روز تعطیل عمومی است.
با انقلاب اکتبر و تشکیل کشور شورا ها جشن بزرگداشت اول ماه مه بخش تفکیک ناپذیری از جنبش جهانی کارگران شد. در این میان قدرت گیری احزاب سوسیال دمکرات در آلمان و اسکاندیناوی بر اهمیت آن افزوده شد.در این روز خیابان های مرکزی شهر های بزرگ بویژه شهر های کارگری در این کشور ها با پرچم های سرخ رنگین و سرود انترناسیونال طنین انداز می شود. با جنگ دوم جهانی و گسترش کمونیسم در اروپای شرقی. آسیا و آمریکای لاتین اول ماه مه به صف آرایی کار و سرمایه در مقابل همدیگر تبدیل شد. در سال های دهه ۷۰ و ٨۰ قرن گذشته تظاهرات اول ماه مه از بخش کارگری گذشت و به روز اعتراض همگانی بر علیه جنگ. بی عدالتی و ظلم در جهان درآمد. با فرو پاشی اتحاد شوروی و کشور های دیگر سوسیالیستی تظاهرات این روز در این کشور ها از انحصار و کنترل دولتی خارج شد و نهاد های مدنی و سندیکا های کارگری مسئولیت بر پایی آن را بر عهده گرفتند. و هنوز از اهمیت آن کاسته نشده است. سرود انترناسیونال که بیشتر زبان های دنیا ترجمه شده در این تظاهرات طنین انداز و از سوی شرکت کنندگان زمزمه می شود. سرود برای نخستین بار به زبان فرانسه توسط کارگری بنام اوژن پوتیه سروده شد و با تشکیل کمون پاریس مورد تشویق قرار گرفت. اوژن با شکست کمون به انگلیس سپس به آمریکا رفت و در سال ۱٨٨٨ به فرانسه برگشت و در نهایت فقر جان سپرد. پیکر اوژن پوتیه در گورستان پرلاشز به خاک سپرده شد. کارگر دیگری بنام پییر دوژیته آهنگی بر شعر اوژن ساخت و سرود انترناسیونال با آهنگ دلنشین و گاهی رزمی شکل گرفت. شعر اوژن از سوی ابوالقاسم لاهوتی به فارسی روان برگردانده شد. در بخشی از آن آمده است.
برخیز. ای داغ لعنت خورده.
دنیای فقر و بندگی!
جوشیده خاطر ما برده
به جنگ مرگ و زندگی.
باید از ریشه بر اندازیم
کهنه جهان جور و بند.
آنگه نوین جهانی سازیم. هیچ بودگان هر چیز گردند.
روز قطعی جدال است. آخرین رزم ما. انتر ناسیونال است نجات انسان ها...
بزرگداشت اول ماه مه در تاریخ سیاسی کشور استبداد زده ما همواره با بحران. ترس و خشونت همراه بوده است. با تشکیل هسته های کارگری و بزرگداشت این روز به شکل پراکنده. مخالفت با آن به شیوه های مختلف پیش برده شده است. شرکت کنندگان به جرم داشتن مرام اشتراکی سرکوب و یا به زندان محکوم شده اند. در سال های عقب نشینی استبداد بویژه در دهه بیست خورشیدی شورا های کارگری شور دیگری به این روز داده اند. در سال ۱٣۲۵ خورشیدی اتحادیه مستقل کارگران نفت خوزستان که شعبه ایالتی شورای متحده کارگران بود در بزرگداشت این روز برای اولین بار از سوی زن سخنران خلع ید از شرکت نفت ایران و انگلیس مطرح شد که سال ها بعد اساس ملی شدن نفت را تشکیل داد. در این سال جشن اول ماه مه از سوی فرقه دمکرات آذربایجان هم با شکوه فراوانی بر پا شد. در این روز زنان و مردان در کنار هم رژه رفتند و آزادی خود را گرامی داشتند.
با کودتای ۲٨ مرداد بار دیگر سایه سیاه استبداد بر جامعه حاکم شد و هر گونه جنبش کارگری و یا بزرگداشت این روز سرکوب گردید. یک سند نانوشته دشمنی با جشن اول ماه مه از سوی استبداد بر جامعه حاکم شد و سال های طولانی ادامه یافت. در سال ۱٣٣۷ خورشیدی قانون جدید کار به اجر ا درآمد و در این قانون جدید به سندیکا های کارگری اجازه فعالیت داده شد ولی مداخله در امور سیاسی و فعالیت در آن راستا ممنوع گردید. نوع فعالیت سیاسی و چگونگی آن تعریف نشده بود بنابرین قانون گذار و مجری به سلیقه خود می توانستند آن را تفسیر کنند و به دلخواه خود به اجرا درآورند. این قانون سال های طولانی بر جامعه کارگری حاکم بود و اتحادیه کارگران از حق بر پایی جشن روز کارگر محروم بودند. هرگز در تاریخ کشور اول ماه مه تعطیل همگانی نبوده و از سوی رژیم های حاکم به رسمیت شناخته نشده است.
در سال و ماه های آغازین انقلاب ۵۷ طبقه کارگر دیر تر از سایر نیرو ها به تظاهرات و جنبش ضد سلطنتی پیوستند ولی انقلاب را کارگران صنعت نفت به پیروزی رساندند. پیوستن آنان به جنبش انقلابی توان مقاومت رژیم را از نظر اقتصادی در هم شکست. کارگران بر این باور بودند که به حقوق سیاسی و صنفی خود خواهند رسید. ولی آنگونه پیش نرفت. در پی پیروزی انقلاب حیله و نیرنگ جایگزین وعده های پیشین شد و با استفاده از باور های مذهبی کارگران شورا های اسلامی را برای شکاف انداختن در جنبش کارگری مطرح کردند. برخی از این شورا ها در سال های بعد چشم و گوش رژیم استبدادی در کشور شدند و با اندیشه های چپ و جنبش های کارگری به شدت مبارزه کردند. تلاش های احزاب چب و سندیکا های کارگری در تهیه قانون کار جامع که بتواند منافع طبقه کارگر را تامین کند ناکام ماند. رژیم نوپا برای مخدوش کردن اذهان کارگران و به انحراف کشیدن آنان این روز مهم و تاریخی را با کشته شدن مطهری و روز معلم در هم آمیخت. در این مدت سرمایه دست به دست شد و سرمایه داران نوپا با استفاده از رانت های دولتی و اوضاع بحرانی جنگ شکل گرفتند و هر روز بر انباشت و سرمایه خود افزودند و برای قول زدن کارگران از هر فرصتی استفاده کردند. خمینی هم در این راستا از هیچ خدمتی فرو گذاری نکرد. در پیامی بمناسبت روز کارگر گفت. سرتاسر عالم کارگر است و سرمایه عالم کار است. خدا هم کارگر است. اینگونه گفتار در رابطه با کشاورزان هم بکار رفت و گفته شد که سند دست پینه بسته دهقانان است. ولی روند جامعه به سوی سرمایه داری بی وقفه پیش می رفت و با هر گونه تشکل کارگری و دهقانی به شدت مخالفت و گاهی مبارزه می شد. پیآمد این سیاست را بعد از سه دهه می توان مشاهده کرد. هنوز کارگران و زحمتکشان که میلیون ها تن از جمعیت جامعه را تشکیل می دهند از حق تشکل مستقل و بر پایی جشن کارگر محرومند. خانه کارگر از سوی رژیم اداره و کنترل می شود. در ظاهر یک هفته را به نام کارگر اختصاص داده اند که در طول آن تعدادی از منتخبین به نام کارگر در بیت خامنه ای حضور می یابند تا به گفتار کلیشه ای ایشان گوش دهند.
اوضاع اقتصادی کشور به شدت تیره و تار و رو به ویرانی است. میلیون ها بیکار که هر روز بر تعداد آنها افزوده می شود در جستجوی کار به هر دری می زنند. ناتوانی دولت از اداره کشور. پیشروی نیرو های نظامی و امنیتی در امور اقتصادی و سیاسی. پنهان کردن واقعیت های اقتصادی و آماری کشور از مردم. هزینه میلیارد ها ثروت ملی برای رشد خرافات و تاریک اندیشی. واردات بی رویه و فرار سرمایه مادی و انسانی و تعطیلی پی در پی مراکز تولیدی بحران را گسترش و جامعه را بسوی انفجار پیش می برد. در این شرایط و اوضاع بحرانی تشکل های کارگری. نهاد های مدنی و همبستگی جهانی با کارگران و زحمتکشان ضروری و اجتناب ناپذیر است...
دکتر محمد حسین یحیایی
mhyahyai@yahoo.com
|