قتل بن لادن پایان خوش القاعده نیست
اردشیر زارعی قنواتی
•
باید منتظر گذشت زمان بود و نتایج نهایی قتل بن لادن را در تحولات کلان منطقه یی و ژئوپلتیک دو سوی خط دوراند دید، هر چند که تا همین مرحله نیز یک پیروزی بزرگ برای باراک اوباما تلقی می شود که به "جورج بوش" رئیس جمهوری سابق آمریکا نشان داد که شکار سردسته القاعده بیش از آنچه محتاج کشورگشایی و جنگ های بزرگ باشد، احتیاج به کار اطلاعاتی و همکاری های منطقه یی دارد
...
اخبار روز:
www.iran-chabar.de
سهشنبه
۱٣ ارديبهشت ۱٣۹۰ -
٣ می ۲۰۱۱
بزرگ ترین رخداد و تیتر خبری در خبرگزاری های بین المللی در روز دوشنبه ۲ می به قتل "اسامه بن لادن" رهبر جنبش القاعده اختصاص داشت. این خبر که ابتدا از سوی دولت آمریکا اعلام شد و چند ساعت بعد نیز از طرف "باراک اوباما" رئیس جمهوری این کشور تایید گردید، ولوله یی را در جهان رسانه و سیاست به دنبال آورد. صبح روز دوشنبه با اعلام اینکه بن لادن توسط یک واحد امنیتی آمریکایی در اقامتگاه خود در نزدیکی اسلام آباد کشته شده است و هم اکنون جسد وی در اختیار نیروهای آمریکایی می باشد، بعد از اینکه یکی از مقامات ارشد سازمان اطلاعاتی پاکستان نیز آن را تایید کرد، ابعاد تازه یی به خود گرفت. قبل از آن هم اوباما بر این نکته انگشت گذاشته بود که عملیات فوق با هماهنگی کامل سازمان های اطلاعاتی پاکستان انجام شده است. ظاهرا با هماهنگی های انجام گرفته بین سازمان های اطلاعاتی پاکستان و واحدهای کماندوئی آمریکایی که با فرمان هفته قبل رئیس جمهوری آمریکا برای دست زدن به این عملیات اجرایی شد، به یکی از چالش های بزرگ بین المللی و معماهای نظامی – امنیتی معاصر نقطه پایانی گذاشت شد. اما این "نقطه پایان" هرگز نمی تواند پایان داستان تروریسم و القاعده تلقی شود و شاید بتوان آن را پایان یک دوران و آغازی بر یک دوران تازه در حیات یکی از مخوف ترین سازمان های تروریستی به حساب آورد. هر چند که نقش شخص بن لادن در حیات سیاسی، امنیتی، نظامی، اجتماعی و ایدئولوژیک جنبش القاعده یک نقطه عطف و آلترناتیوی بوده است اما تجربه در چند سال اخیر ثابت کرده است که این جنبش بنیادگرا و تروریستی دیر زمانی می باشد که از حالت یک گروه منفک و قائل به شخص تبدیل به یک جنبش فراگیر و بعضا خرده جنبش های کاملا مجزا متکی به "ایدئولوژی آلترناتیوی" شده است. همین موقعیت ویژه، جنبش القاعده را بسیار فراتر از بن لادن به عنوان بنیانگذار گروه ارتقا داده و حیات و ممات آن را بیش از قائل به شخص بودن به سمت قائل به ایدئولوژی و پراکنش تشکیلاتی کرده است. قتل بن لادن ضربه سخت و اساسی به القاعده و تروریسم بین المللی بوده است و در کوتاه مدت تاثیر روانی جدی بر نیروهای آن خواهد گذاشت و سردرگمی، هویت یابی تازه، ریزش کمی نیرو، گسست سازمانی، رقابت در شاخه ها برای کسب رهبری و به طورکلی نوعی بازتعریف ذاتی – تشکیلاتی را موجب می شود. در نقطه ی مقابل واشینگتن، غرب، افغانستان، پاکستان، آسیای میانه، قفقاز، جنوب آسیا، خاورمیانه و شمال آفریقا در نبود "شیخ الشیوخ" تروریسم اسلامی احساس امنیت بیشتری خواهند کرد.
جنبش های سیاسی – اجتماعی (منفی یا مثبت) تا حدود زیادی محصول شرایط تاریخی "محیط زایش" خود می باشند و تا زمانی که این وضعیت دگرگون نشده است حذف فیزیکی رهبران و نیروهای درونی آن به مفهوم حذف جنبش نخواهد بود. گروه القاعده بعد از حوادث تروریستی یازدهم سپتامبر ۲۰۰۱ میلادی و تبعات بعدی آن وارد مرحله زایش جنبشی گردید و در مرحله پسینی نیز بعد از سرنگونی حکومت طالبان در افغانستان و هجوم امنیتی به سلول های تشکیلاتی آن در سراسر جهان، مرحله ی حیات جنبش ایدئولوژیک و بی سر را تجربه کرد. در طول یک دهه ی گذشته بن لادن بیش از اینکه نقش تشکیلاتی و سازمانی در جنبش القاعده داشته باشد از یک نقش سمبولیک و نمادین برخوردار بوده است که جسد وی به عنوان یک "شهید" نیز تا حدودی می تواند این نقش را هم چنان ایفا کند. آنچه که بیش از قتل بن لادن در سیر تشکیلاتی القاعده مهم می باشد نقش اطلاعاتی پاکستان برای همکاری در زمینه مبارزه با تروریسم اسلامی و به طورکلی بی ثباتی در منطقه هندوکش خواهد بود. نباید فراموش کرد که ۲۵ آوریل دیدار تاریخی "یوسف رضا گیلانی" نخست وزیر پاکستان با "حامد کرزای" رئیس جمهوری افغانستان در خصوص مسایل منطقه یی و توافقات پشت پرده آنان برای بازی دادن بیشتر پشتون ها در ساخت قدرت و هم چنین نزدیکی این دو کشور، تحولات جاری را وارد فاز جدیدی کرده است. اینکه بن لادن در نزدیکی اسلام آباد پایتخت پاکستان به قتل رسیده است این گمان را تقویت می کند که تا به امروز رهبر القاعده و حتی سران طالبان به نوعی تحت نظر و حمایت پاکستان بوده اند. حتی می توان تا آنجا پیش رفت که پذیرفت سر بن لادن در ازای یک توافق منطقه یی و طرح صلح با طالبان در طی توافق سه گانه پاکستان، افغانستان و آمریکا بر باد رفته است. به هر حال جهان کنونی بدون بن لادن شاید امن تر از گذشته باشد اما این امنیت چندان پایدار نخواهد بود و بیش از هر چیز بستگی به تغییرات اساسی در وضعیت منطقه و سیر حرکتی توافقات پشت پرده خواهد داشت. اینکه در کوتاه مدت القاعده به کما برود یا روح جریحه دار شده نیروها و سلول های تروریستی آن دست به عملیات های انتقام جویانه یی بزنند به نوعی فرع بر ماجرا می باشد. باید منتظر گذشت زمان بود و نتایج نهایی قتل بن لادن را در تحولات کلان منطقه یی و ژئوپلتیک دو سوی خط دوراند دید، هر چند که تا همین مرحله نیز یک پیروزی بزرگ برای باراک اوباما تلقی می شود که به "جورج بوش" رئیس جمهوری سابق آمریکا نشان داد که شکار سردسته القاعده بیش از آنچه محتاج کشورگشایی و جنگ های بزرگ باشد، احتیاج به کار اطلاعاتی و همکاری های منطقه یی دارد.
|